گزینه منتخب ترامپ

مسلمانان آمریکا روی اسب برنده شرط بندی کردند

۰۶ بهمن ۱۴۰۳ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۳۰۷۶۰ اخبار اصلی آمریکا
نویسنده خبر: علی مفتح
علی مفتح در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: چرا جامعه مسلمان در ایالات متحده از نامزد حزب جمهوری خواه حمایت کرد؟ آن هم نامزدی که به «ضد مسلمان» بودن شهرت داشت.
مسلمانان آمریکا روی اسب برنده شرط بندی کردند

دیپلماسی ایرانی: غرب را آن طور که هست و نه آن طور که می خواهیم باید دید. درست به مانند هر جامعه دیگر، جوامع کشورهای غربی هم مملو از صداهای گوناگون و تضادهای مخصوص به خود است. آنچه مهم است یادآوری این نکته است که به مانند هر جامعه دیگر، این جوامع نیز همواره پویا و در حال تغییر هستند. در این میان، ذکر این نکته هم مهم است که در بعضی از موارد، تلاش برای استفاده از نظریات مختلف در جهت درک تغییرات اجتماعی بیش تر از آنکه واقعیت را به ما نشان دهد تبدیل به تلاشی می شود تا آن نظریه را به اثبات برساند. نظریه ها تنها ابزارهایی هستند برای درک بهتر حقایق: چرا جامعه مسلمان در ایالات متحده از نامزد حزب جمهوری خواه حمایت کرد؟ آن هم نامزدی که به «ضد مسلمان» بودن شهرت داشت. یا اینکه، چرا طبقه متوسط به دونالد ترامپ رای داد، آن هم در حالی که معمولا اینگونه برداشت می شود که طبقه متوسط به دنبال آزادی های بیش تر است. در این مقاله، قصد داریم تا به بررسی این دو موضوع به دور از نظریات مرسوم اما منسوخ مرتبط با آن ها بپردازیم.

عقب نشینی ایالات متحده و شکست رژیم صهیونیستی

با وجود حملات گسترده نظامی و حمایت‌های بین‌المللی، بنیامین نتانیاهو نتوانست حماس را نابود کرده، اسیران صهیونیست را بدون مذاکره آزاد کرده یا امنیت شهرک‌نشینان اطراف نوار غزه را تضمین کند. ناکامی‌های بنیامین نتانیاهو باعث شده است که وی با انتقادات گسترده‌ای در داخل و همچنین در سطح بین‌المللی مواجه شود. عدم تحقق اهداف نظامی و سیاسی همراه با تلفات انسانی و هزینه‌های سنگین جنگ، چالشی جدی برای موقعیت وی و موجودیت تحت رهبری وی ایجاد کرده است. رفتار صهیونیست ها در جنگ، از جمله تلفات گسترده غیرنظامیان فلسطینی و تخریب زیرساخت‌های غزه موجی از محکومیت جهانی علیه این موجودیت را به همراه داشته و موقعیت دیپلماتیک آن را تضعیف کرده است. جنگ نه تنها به هدف‌های اعلام‌ شده رژیم صهیونیستی ختم نشد، بلکه باعث تخریب گسترده در غزه و افزایش فشارهای جهانی علیه رژیم صهیونیستی هم شد.

در مقابل، فلسطینیان و حماس با استقامت و دفاع در برابر حملات رژیم صهیونیستی توانستند به اهداف خود دست یابند. توافق آتش‌ بس که به جنگ پایان داد تقریباً تمامی خواسته‌های حماس از جمله آزادی اسیران فلسطینی و برخی کاهش‌ها در محاصره غزه را تضمین کرده است. این دستاوردها باعث شده حماس در سطح سیاسی و دیپلماتیک به‌عنوان طرف پیروز معرفی شود و در حالی که رژیم اشغالگر خواهان نابودی آن بود، نه تنها توانست بقای خود را حفظ کند، بلکه موفق به حفظ بقای خود در صحنه سیاست هم شد.

به هیچ عنوان نمی توان تلاش های مردم شریف فلسطین و جبهه مقاومت را کتمان کرد. واقعا عجیب است که چگونه ملتی در برابر بمبارانی معادل چندین بمب هسته ای بدین شکل مقاومت کرده و سر خود را بالا گرفته است. ملتی که نه تنها به زانو در نیامد، بلکه با صبر، استقامت و مقاومت خود دشمن را به زانو درآورد! در این میان، اما نباید تغییر موضع واشنگتن به عنوان حامی اصلی رژیم صهیونیستی را هم نادیده گرفت، تا جایی که می توان حتی از عقب نشینی آن صحبت کرد که به نوعی به مقاومت فلسطینیان کمک کرده و باعث شکست رژیم صهیونیستی شد. درست است، «برای اولین بار اسرائیل یک جنگ را باخت»! این فقط عنوان مقاله دیوید ک ریس در تایمز آف اسرائیل نیست. این توصیف یک حقیقت است! رژیم صهیونیستی خونریزی و کشتار به راه انداخت، اما با این حال شکست خورد. حالا اگر برای لحظه ای خود را در جای نخست وزیر رژیم صهیونیستی و حامیان او بگذارید می توانید میزان انزجار و سرخوردگی خود را از موضع رییس جمهور ایالات متحده را متوجه شوید. می توان تصور کرد بنیامین نتانیاهو و حامیان او چه مقدار از این آتش بس عصبانی هستند. درست است که جو بایدن و دونالد ترامپ هر دو از رژیم صهیونیستی حمایت می کنند، اما بحث در اینجا بر سر تفاوت در شکل و ماهیت این حمایت است. جو بایدن حمایت ها از رژیم اشغالگر را تا جایی رساند که می شد ادعا کرد ایالات متحده برای اولین بار از منافع ملی خود در جهت حمایت از صهیونیست ها عبور کرد. 

مسلمانان روی اسب برنده شرط بندی کردند

اما نکته ای که در زمان کنونی کم تر به آن پرداخته می شود حمایت مسلمانان ایالات متحده از دونالد ترامپ در زمان انتخابات است. آری، مسلمانان آمریکا، حداقل تا به اینجای کار بر روی اسب برنده شرط بندی کرده و برنده بوده اند. هر چقدر هم حمایت از دونالد ترامپ از طرف جامعه مسلمان ایالات متحده عجیب به نظر می رسید و برسد، در خارج از فضای رسانه ای و در واقعیت، چنین حمایتی چندان تعجب برانگیز نبوده است. درست است که دونالد ترامپ به‌ طور معمول به‌ خاطر لفاظی‌ های تند خود شناخته شده است، اما نباید فراموش کرد که پس از سال دوم حضور خود در کاخ سفید، حجم لفاظی‌های وی درباره مسلمانان و تروریسم که معمولا و متاسفانه سعی می کنند آن را با مسلمانان مرتبط کنند به‌ طور چشمگیری کاهش یافت و در عوض به یک حوزه جدید یعنی امنیت مرزها و مهاجرت غیرقانونی متمرکز شد. 

آری! اگرچه آقای ترامپ خود را «حامی» رژیم صهیونیستی معرفی کرده، اما نباید فراموش کرد که رویکرد غیرمداخله‌جویانه او در سیاست خارجی، برای کسانی که از مداخلات نظامی آمریکا در غرب آسیا خسته شده‌اند، جذابیت دارد. اما لازم به ذکر است که نارضایتی مسلمانان آمریکایی از حمایت دموکرات‌ها از رژیم صهیونیستی در جریان موج اخیر نسل کشی در غزه و مداخلات دیگر ایالات متحده تحت رهبری جو بایدن یکی از دلایل حمایت از نامزد حزب جمهوری خواه بود، اما تنها دلیل آن نبود!

مسلمانان، طبقه متوسط و محافظه کاری

دلایل دیگر را باید در سیاست داخلی ایالات متحده جستجو کرد! در عرصه داخلی، می توان گفت که محافظه‌ کاری اجتماعی بسیاری از مسلمانان آمریکایی با ایدئولوژی‌های تند حزب دموکرات در تضاد بوده و هست. مسائلی مانند ازدواج همجنس‌ گرایان، سقط جنین و حقوق تراجنسیتی ها از جمله موضوعاتی هستند که فاصله‌ای بین مسلمانان و دموکرات‌ها ایجاد کرده‌اند. اعتراضات رهبری‌شده توسط والدین در سرتاسر ایالات متحده و کانادا علیه هیئت‌های مدیره مدارسی که قصد دارند محتوایی درباره پذیرش سبک‌های زندگی همجنسبازان و دگرباشان به دانش‌آموزان آموزش دهند، گسترش یافته است و جالب است بدانید در حالی که والدین از تمام قومیت‌ها و ادیان در این اعتراضات مشارکت دارند، والدین مسلمان چه به عنوان سازمان‌دهندگان و چه به عنوان معترضان نقش پررنگی در تمام این موارد ایفا کرده‌اند و حضور برجسته آن ها حتی در شبکه‌های اجتماعی موج‌هایی ایجاد کرده است. این اعتراضات همچنین به دلایل گوناگونی از جمله تصویب قوانین حمایت کننده از تراجنسیتی و تلاش برای تصویب قوانین بیش تر در سطح وسیع تر در کل جامعه بوده است. برای مثال، اخیرا بحث هایی بر سر موضوع «حفظ منافع عالیه کودکان» و اینکه آیا درخواست کودک برای تغییر نام (به نام های دخترانه یا پسرانه) یا دریافت کمک درمانی و پزشکی برای کودک جهت تغییر جنسیت هم قسمتی از منافع عالیه کودک است و آیا دادگاه می تواند علیه والدین، در صورت مخالفت آن ها با تغییر جنسیت، رای بدهد یا خیر! 

علاوه بر این، مسائل اقتصادی نیز نقش مهمی در تغییر گرایش رأی‌دهندگان مسلمان و عرب ایفا کرده اند. در چند سال گذشته، قیمت سوخت بالا رفته و اوضاع اقتصادی مطلوب نبوده است. در این بین، مسلمانان و عرب تباران آمریکایی هم در میان معترضان به وضع موجود هستند. واقعیت این است که موج اول مهاجران معمولا پناهنده یا از نظر اقتصادی ضعیف بودند و به طور سنتی به حزب دموکرات رای می‌دادند زیرا معتقد بودند که این حزب نماینده ارزش‌های آن‌ها است و می تواند با اجرای تغییرات سیاسی-اقتصادی وضعیت آن ها را بهبود ببخشد. اما با بزرگ شدن فرزندان مهاجران و بالا رفتن از نردبان اقتصادی، دیدگاه‌های حمایت از کسب و کار و کارآفرینی برای نسل های بعدی مهاجران جذاب‌تر شده است. این نسل دیگر تنها در میان طبقه کارگر نیست بلکه توانسته تا وارد طبقه متوسط جامعه شود. ارزش ها و دغدغه های این نسل با تغییر جایگاه اجتماعی تغییر کرده است. 

اما نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که طبقه متوسط در غرب امروزی به مانند آن چیزی نیست که در کتاب های اندیشه سیاسی می خوانیم. طبقه متوسط برخلاف گذشته به دنبال ارزش های مردم سالاری نیست. افراد طبقه متوسط معمولا از احزاب و نامزدهای محافظه‌ کاری حمایت می کنند که که بیش تر به نگرش‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن‌ها مرتبط است. این هم به دلایل گوناگونی رخ می دهد:
دلیل اول این است که محافظه کاران معمولاً بر کاهش مالیات ها، کاهش مقررات دولتی و ترویج اقتصاد بازار آزاد تأکید دارند. بسیاری از افراد طبقه متوسط چنین سیاست هایی را مفید می دانند، چرا که اعتقاد دارند چنین اقداماتی می تواند رشد اقتصادی را افزایش داده و فرصت های شغلی بیشتری ایجاد کند. همچنین، حمایت از بازار آزاد و رقابت آزاد، به عقیده این افراد، به آن ها امکان موفقیت بر اساس تلاش‌های شخصی به دور از هرگونه مداخله دولتی را می دهد که ممکن است روند کارآفرینی و سرمایه‌گذاری را مختل کند. به همین دلیل، بسیاری از افراد طبقه متوسط از سیاست های اقتصادی محافظه کاران حمایت می‌کنند تا بتوانند بیش تر از درآمد خود بهره برداری کرده و برای آینده اقتصادی خود و خانواده شان ثبات ایجاد کنند.

دلیل دوم این است که ایدئولوژی محافظه کارانه معمولاً بر اصول مسئولیت شخصی، کار سخت و اتکا به خود تأکید دارد. بسیاری از افراد طبقه متوسط این ارزش‌ها را پذیرفته اند و به آن ها اعتقاد دارند. در میان جامعه مهاجر و نسل های بعد از آن چنین باوری به ویژه ملموس تر است، چرا که این افراد با سختی و رنج فراوان توانسته اند تا در جامعه مقصد، زیست اجتماعی خود را به دست آورده و حفظ کنند. فرزندان نسل مهاجر با دوری از سیستم های حمایتی چپ گرا و سوسیالیستی به طور کلی از هر نظامی که بر کمک‌های دولتی تأکید دارد و ممکن است با فردیت و تلاش شخصی میانه نداشته باشد مخالف هستند.

دلیل بعدی را می توان ارزش‌های اجتماعی و فرهنگی دانست. در بسیاری از جوامع، به ویژه در میان رأی دهندگان مسلمان یا مذهبی، محافظه کاران با تأکید بر ارزش‌های سنتی خانواده، دین و جامعه، ارتباط قوی تری برقرار می‌کنند. بسیاری از افراد طبقه متوسط به اصول و ارزش‌های سنتی از جمله حمایت از خانواده و آموزش های دینی وفادارند (بر خلاف آنچه در ایران اتفاق می افتد). این افراد معمولاً به سیاست های محافظه کارانه که بر ترویج چنین ارزش‌هایی تمرکز دارند علاقه‌ نشان می دهند. مسائل مربوط به دگرباشان در مدارس و به طور کلی در سطح جامعه هم یکی از عواملی است که این گروه‌ها را به سمت حمایت از احزاب محافظه کار سوق می دهد. 

در آخر اما می توان به حفظ امنیت و نظم عمومی اشاره کرد که برای بسیاری از رأی‌ دهندگان طبقه متوسط حائز اهمیت است چرا که باور دارند برای حفظ ثبات اجتماعی و رفاه در جامعه، قوانین باید به شکل شایسته ای اجرا شوند. در نتیجه، بسیاری از رأی دهندگان طبقه متوسط به احزاب محافظه کار رای می دهند که از برنامه‌های سخت گیرانه در برابر جرایم، مهاجرت غیرقانونی و تهدیدات خارجی حمایت می‌کند. برای این طبقه، ثبات چه در زمینه اقتصادی و چه در زمینه های اجتماعی و ارزشی از اهمیت خاصی برخوردار است. همچنین، نباید از یاد برد که مهاجران در همه کشورها معمولا چندان موافق ورود مهاجران بیش تر نیستند چرا که ورود بیش تر خارجیان می تواند باعث بی ثباتی بازار کار و اقتصاد و افزایش رقابت، به زعم آن ها، شود. بعضی دیگر کلیشه ها مانند ترس از ارائه تصویری منفی از سوی مهاجران جدید یا امکان عدم وفق آن ها با جامعه مقصد و در نتیجه تاثیر بر وضعیت مهاجران فعلی در این رابطه نیز می تواند نقش داشته باشد. 

انعطاف در تحلیل می تواند به انعطاف در سیاست گذاری منجر شود. این کار زمانی امکان پذیر است که واقعیت های جامعه را آن گونه که هستند و نه آنگونه که تصور می شوند مشاهده کنیم. در آن صورت است که قادر خواهیم بود تا سیر تحولات و تغییرات را درک کرده و خود را با آن انطباق دهیم. مسلمانان آمریکایی نه تنها محرک تغییر، بلکه نمونه ای موفق از این انطباق هستند که توانستند به دور از تبلیغات سیاسی و شعارها تصمیمی درست در جامعه خود بگیرند که تا حدودی از منافع آن ها حفاظت می کند. دونالد ترامپ، احزاب چپ گرا، راست گرا و سیاست های داخلی و خارجی در جهان در حال تغییر هستند. اینکه این تغییرات خوب هستند یا بد بسته به مطالعه واقعیات آن ها، اتخاذ اقدامات هوشمندانه و میزان انطباق ما با این تغییرات دارد. بیهوده نخواهد بود اگر بگوییم که به جای انعطاف پذیری باید انطباق پذیری خود را افزایش دهیم!

علی مفتح

نویسنده خبر

دانش آموخته فلسفه و مطالعات اروپایی از بلژیک

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: دونالد ترامپ ایالات متحده امریکا امریکا مسلمانان مسلمانان امریکا حزب جمهوری خواه علی مفتح بازگشت ترامپ


( ۷ )

نظر شما :