انزواطلبی باید کنار رود
میراث خوب بایدن برای ترامپ
نویسنده: دیوید فرنچ David French، ستوننویس بخش دیدگاه در نیویورک تایمز است و درباره مسائل حقوقی، فرهنگی، مذهبی و درگیریهای مسلحانه مینویسد. او یک سرباز کهنهکار در جنگ عراق و یک وکیل سابق قانون اساسی است. عنوانِ آخرین کتاب او "ما تقسیم شدهایم: تهدید جدایی آمریکا و چگونه میتوانیم کشور خود را بازسازی کنیم" است.
دیپلماسی ایرانی: دونالد ترامپ انسان خوششانسی است. ترکیبی از دلیریِ همپیمانان و پشتیبانیِ آمریکا، خساراتی سنگین را به دشمنان آمریکا وارد کرده و فرصتهای راهبردی پرشماری را برای ایالات متحده پدیدار ساخته است. «محور مقاومت» ایران در حال فروپاشی است. روسیه با بحران اقتصادی دست به گریبان است و در اوکراین با سرعتی غیرقابلتحمل نیروها و تجهیزاتش را از دست میدهد.
همانطور که ترامپ در سال ۲۰۱۷ اقتصادی رو به رشد و دشمنانی ضعیفشده را از باراک اوباما به ارث برد – وقتی جنگ با داعش مدتها قبل از روی کار آمدن او آغاز شده بود – در سال ۲۰۲۵ نیز اقتصادی رو به رشد و دشمنانی تضعیفشده را به ارث میبرد. اما با جنگهای مسلحانه در چندین جبهه، جهان بسیار خطرناکتر از سال ۲۰۱۷ است.
اگر ترامپ بخواهد از ضعف دشمنان ما بهرهبرداری کند، باید حداقل بخشی از انزواطلبی خود را کنار بگذارد. ما همچنان به متحدانی نیاز داریم تا منافع ملی خود را پیش ببریم. او باید این واقعیت را به روشنی ببیند که درگیری در اوکراین و مبارزه با ایران در خاورمیانه بههم پیوستهاند.
به عبارت دیگر، دادن طناب نجات به ولادیمیر پوتین در اوکراین اکنون به منافع استراتژیک آمریکا در سراسر جهان آسیب میزند.
ابتدا بیایید در مورد فرصتها صحبت کنیم. در ماههای اولیه پس از حمله غافلگیرانه حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر، به نظر میرسید که قمار نومیدانه یحیی سنوار، رهبر حماس، بهره ای راهبردی داشته است. اسرائیل در جنگهای شهری در غزه گرفتار شده بود، حملات حزبالله بخش وسیعی از شمال اسرائیل را تخلیه کرده بود و هرگونه بحث در مورد عادیسازی روابط با عربستان سعودی متوقف شده بود.
این همان چیزی بود که «محور مقاومتِ» موردنظر ایران برای آن طراحی شده بود؛ تهدید اسرائیل در چندین جبهه، بهطوریکه هیچجای امنی برای غیرنظامیان آن باقی نماند.
اما یک سال پس از جنگ، ورق بهطور قاطع برگشت. حمله اسرائیل به حزبالله به طرز چشمگیری موفقیتآمیز بود. ترکیب حملات زمینی و هوایی اسرائیل، حزبالله را نابود کرد و رهبری آن را از بین برد. حملات تلافیجویانه ایران تقریباً کاملاً بیاثر بودهاند.
در این میان، ایالات متحده نقش کارسازی بازی کرد. دفاع مستقیم ما از اسرائیل، به محدود کردن تاثیر حملات ایران کمک کرد و تواناییهای دفاعی خودمان را نیز به نمایش گذاشت. در نهایت، فروپاشی غیرمنتظره رژیم بشار اسد در سوریه به این معناست که ایران تقریباً بهطور قطع توانایی بازسازی و تسلیح مجدد متحدان خود در لبنان و غزه را از دست داده است. من با کوری شاکه Kori Schake، مدیر مطالعات سیاست خارجی و دفاعی در مؤسسه امریکن اینترپرایز، صحبت کردم. او به من گفت: «آنچه اسرائیل در پاسخ به حمله ۷ اکتبر انجام داد، عمق استراتژیک ایران را نابود کرد.»
تنها عناصر دستنخورده «محور مقاومت» ایران، شورشیان حوثی در یمن و عناصر متحد ایران در عراق هستند. هر دو نیرو قدرتمند و خطرناکند اما بدون شک قدرت ایران بهطور قابلتوجهی کاهش یافته است.
در همین حال، روسیه ممکن است به لحظهای حیاتی در جنگ خود علیه اوکراین رسیده باشد. شاکه به من گفت: «ساعت شنی برای هر دو طرف، روسیه و اوکراین، در حال خالی شدن است.» مشکلات اوکراین آشکار است، این کشور در حال از دست دادن زمین است، با کمبود شدید نیروی انسانی روبهروست و با آغاز دور دوم ریاست جمهوری ترامپ، تداوم حمایت آمریکا نیز در هالهای از ابهام قرار دارد.
اما روسیه هم در موقعیت برتر نیست. برای درک بهتر وضعیت روسیه، من دوباره با فردریک و کیمبرلی کیگان Frederick and Kimberly Kagan صحبت کردم. فردریک مدیر پروژه تهدیدات حیاتی در مؤسسه امریکن اینترپرایز است و کیمبرلی رئیس مؤسسه مطالعات جنگ است که ارزیابیهای روزانهای از جنگهای اوکراین و خاورمیانه ارائه میدهد. فردریک کیگان به من گفت که تلفات روسیه بسیار زیاد است. روسیه ذخایر نقدی خود را مصرف میکند. این کشور ماهانه بین ۳۵,۰۰۰ تا ۴۵,۰۰۰ نفر را در جنگ از دست میدهد که یا کشته یا بهشدت مجروح میشوند. همچنین حدود ۱۰۰ تانک در ماه از دست میدهد.
فردریک اشاره کرد که گرچه در تئوری، نیروهای نظامی قابل جایگزینی هستند (جمعیت روسیه بسیار بیشتر از اوکراین است) اما «پوتین بهشدت از انجام یک بسیج دیگر ناخرسند است.» او از صدور دستور دور جدیدی از سربازگیری اکراه دارد. نخبگان روسیه و ساکنان شهرهای ثروتمند این کشور تاکنون تا حد زیادی از جنگ در امان ماندهاند، اما اگر تلفات روسیه همچنان افزایش یابد، نمیتوانند برای همیشه از درگیری دور بمانند.
علاوه بر این، فردریک گفت: «روسیه واقعاً نمیتواند تلفات خودروهای زرهی خود را جبران کند.» اگرچه روسیه به یک اقتصاد جنگی تبدیل شده و در حال گسترش پایگاه صنعت دفاعی خود است، هیچ نشانهای وجود ندارد که بتواند تولید را بهطور ویژه در کوتاهمدت به سطحی برساند که با تلفات مطابقت داشته باشد، و ذخایر قدیمی تجهیزات ساخت شوروی نیز بیپایان نیست.
به عبارت دیگر، روسیه نمیتواند بهطور نامحدود با سرعت فعلی به جنگ ادامه دهد. تلفات این کشور به سطح بحرانی خواهد رسید.
درک این نکته مهم است که چرا هم روسیه و هم ایران با چنین شکستهای عمیقی در میدان نبرد مواجه شدهاند. نیروهای نظامی اوکراین و اسرائیل بیشترین اعتبار را دارند. آنها شجاعت و کارایی فوقالعادهای را در خط مقدم نشان دادهاند، اما هر دو نیرو به حمایت آمریکا متکی بودهاند.
وقتی جنگ بالاخره پایان یابد، نیاز به یک تحقیق جامع در مورد اتهامات جنایات جنگی توسط همه طرفهای درگیر، از جمله نیروهای نظامی اسرائیل، وجود خواهد داشت. با این حال، نتیجه نبرد روشن است، حتی اگر قانونی بودن عملیات اسرائیل در غزه در غبار جنگ پنهان مانده باشد.
و نکته مهم این است که جنگ در اوکراین به تضعیف سوریه کمک کرد. این شاید شگفتانگیزترین نکتهای بود که در گفت وگوهای من درباره وضعیت کنونی مطرح شد. هر کارشناسی که با او صحبت کردم، گفت که اوکراین با حذف گروه واگنر از صحنه، به سقوط رژیم اسد کمک کرد.
گروه واگنر ارتش مزدوری بود که پوتین در خاورمیانه و شمال آفریقا برای حمایت از متحدان محلی و پیشبرد منافع روسیه مستقر کرده بود. اما وقتی پوتین به اوکراین یورش برد، واگنر تلاشهای خود را بر تصرف شهری به نام باخموت تمرکز کرد. در نهایت، گروه واگنر شهر باخموت را تصرف کرد، اما با تلفات فوقالعاده فزاینده. سپس این گروه علیه پوتین شورش کرد، شهر روستوف-نا-دونو را تصرف کرد و بنیانگذار آن، یوگنی پریگوژین، یک ستون زرهی را به سمت مسکو فرستاد. این شورش شکست خورد. پریگوژین دو ماه بعد در سقوط یک هواپیما کشته شد، گروه واگنر منحل شد و وظایف آن در سراسر ساختار دولتی روسیه توزیع شد.
نابودی حزبالله به دست اسرائیل، همراه با نابودی واگنر به دست اوکراین، به معنای آسیبپذیری بشار اسد بود. ارتش خود او توانایی و اراده لازم برای دفع حمله شورشیان را نداشت. موفقیتهای نظامی متحدان ما اثرات متقابل و تجمیعی داشتند.
اکنون است که این وضعیت ما را با خطراتی هم روبه رو می کند. ایرانِ زخمی ممکن است تلاش کند برنامه هستهای خود را سرعت ببخشد تا تواناییهای متعارف از دست رفته خود را با زرادخانه هستهای خطرناکتر جایگزین کند. ایران و متحدانش همچنان توانایی انجام حملات تروریستی را دارند.
در واقع، اگر تأثیر درازمدت درگیریهای کنونی این باشد که ایران را به سوی ساخت سلاح هستهای سوق دهد، ممکن است در آینده به این روزها نه بهعنوان آغاز افول نفوذ ایران در خاورمیانه، بلکه بهعنوان مقدمهای برای رویارویی بسیار خطرناکتر با اسرائیل (و ایالات متحده) نگاه کنیم.
همزمان، همانطور که ساعت شنی برای روسیه رو به پایان است، برای اوکراین نیز چنین است. اوکراین با بحران نیروی انسانی روبهرو است و بدون حمایت آمریکا نمیتواند عملیات نظامی خود را با همین سرعت ادامه دهد.
وضعیت در سوریه تقریباً غیرقابلحل به نظر میرسد. گروه شورشی اصلی، هیئت تحریر الشام، یک سازمان تروریستی است که قبلاً مستقیماً با القاعده مرتبط بود. رهبر آن، ابومحمد الجولانی، از القاعده جدا شده و تلاش میکند خود را بهعنوان یک رهبر سیاسی جریان اصلی بازتعریف کند. او همچنین نشان داده که دشمنیهایش متوجه ایران و حزبالله است، نه اسرائیل. با این حال، ارتش اسرائیل هیچ ریسکی نمیپذیرد. این کشور یک کارزار بمباران گسترده را آغاز کرده است تا دولت جدید سوریه را از هرگونه توانایی برای تهدید اسرائیل محروم کند.
مشکلات سوریه بیشمار هستند. به سود منافع ملی ایالات متحده نیست که یک سازمان جهادی، کنترل سوریه را به دست گیرد. به گفته فردریک کیگان، همچنان مشکل داعش در بخشهایی از مناطق روستایی سوریه وجود دارد.
متحدان کرد ما در شمال در برابر ترکیه آسیبپذیر هستند و برای پیچیدهتر شدن اوضاع، آمریکا همچنان صدها نیروی نظامی در این کشور مستقر دارد. نتیجهگیری روشن است؛ آمریکا با تقویت حمایت خود از متحدان کلیدی، به برتری راهبردی دست یافته است. بدون حمایت آمریکا از اوکراین، روسیه تقریباً قطعاً تاکنون در اوکراین پیروز شده بود. اسرائیل یک نیروی نظامی مستقل و قدرتمند دارد، اما به تجهیزات نظامی آمریکا متکی است و برای دفاع در برابر موشکهای ایران به کمک مستقیم آمریکا نیاز داشت.
منافع ملی ما ایجاب میکند که ایالات متحده به حمایت از ائتلافهای خود ادامه دهد اما ترامپ رویکردی انزواطلبانه در سیاست خارجی دارد و گفته است که افرادی را برای تیم امنیت ملی خود انتخاب خواهد کرد که به نظر میرسد بیشتر درگیر مبارزه با دشمنان سیاسی داخلی هستند تا مقابله با دشمنان خارجی.
همکارم کارلوس لوزادا Carlos Lozada در تحلیل اخیر خود درباره پیت هگست Pete Hegseth، نامزد ترامپ برای وزارت دفاع، گفت: «او بیشتر نگران دشمنان داخلی است تا خارجی و حاضر است برای شکست دادن آنها قوانین را زیر پا بگذارد، حتی قوانینی را که وظایف احتمالی او ایجاب میکنند که رعایت شوند.»
تولسی گابارد Tulsi Gabbard، گزینه ترامپ برای مدیر اطلاعات ملی، از بشار اسد دفاع کرده و مدتها دیدگاههایی را بیان کرده که آسوشیتدپرس آنها را بهطور محترمانه «دیدگاههای همدلانه» نسبت به روسیه تحت رهبری پوتین توصیف کرده است.
به گفته شاکه، سیاستهای خارجی دولتهای بایدن و ترامپ ممکن است به «نسخههای معکوس» یکدیگر تبدیل شوند. بایدن در حمایت از متحدانش از نظر جهتگیری درست عمل کرد اما بیش از حد محتاط بوده است؛ بهعنوان مثال، در تأمین سلاحهای پیشرفته برای اوکراین و اجازه دادن به این کشور برای استفاده از آنها در خاک روسیه بسیار کند عمل کرده است.
بایدن در اعزام کشتیها و هواپیماها برای محافظت از کشتیرانی در دریای سرخ و دفاع از اسرائیل در برابر حملات موشکی ایران تصمیم درستی گرفته، اما حملات مستقیم ما به حوثیها برای از بین بردن توانایی آنها در حمله به کشتیهای غیرنظامی بسیار محدود بوده است.
در حالی که بایدن از نظر جهتگیری درست، اما بیش از حد محتاط است، ترامپ در انزواطلبی خود از نظر جهتگیری اشتباه اما گاهی قادر به اقدامات جسورانه و قاطع است.
ترامپ گرایشهای انزواطلبانه دارد. پسرش دونالد جونیور و نزدیکترین متحدانش، اوکراین را مسخره میکنند. با این حال، ترامپ بیشتر به منافع شخصی خود علاقه دارد تا به یک ایدئولوژی خاص. عقبنشینی آمریکا از سوریه، پیشروی نیروهای روسیه در کییف یا دستیابی ایران به بمب هستهای، برای او بسیار تحقیرآمیز خواهد بود. این وقایع نشانه ضعف آمریکا و در نتیجه ضعف خود ترامپ خواهد بود.
به عبارت دیگر، خودبینی ترامپ ممکن است او را از انزواطلبیاش بازدارد، اما خودبینی جایگزین مناسبی برای یک استراتژی منسجم امنیت ملی نیست.
ترامپ فردی خوشاقبال است: او شرایط مناسب برای کسب موفقیتی عمیق در سیاست خارجی را به ارث میبرد اما همچنین با امکان شکست روبهرو است و واقعیت نگرانکننده این است که غریزههای او اشتباه هستند، انتخابهایش برای تیم امنیت ملی معیوباند و ممکن است یک سلسله شکستهای فاجعهبار را از دل موفقیتهای نظامی و دیپلماتیک فوقالعاده بیرون بکشد.
منبع: نیویورک تایمز / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱
انتشار این مطلب به معنای تایید آن از سوی دیپلماسی ایرانی نیست و صرفا برای آگاهی خوانندگان دیپلماسی ایرانی منتشر شده است.
نظر شما :