فرصتی که می‌توان برای توسعه اقتصاد از آن بهره برد

کریدورهای ایران و اتصال کشورها به آب‌های آزاد

۰۴ آذر ۱۴۰۳ | ۱۰:۰۰ کد : ۲۰۲۹۳۶۳ آسیا و آفریقا نگاه ایرانی
نویسنده خبر: بهرام امیر احمدیان
بهرام امیراحمدیان در یادداشتی می نویسد: در صورت احداث راه آهن رشت آستارا، زیانهای بسیاری به جنگلهای در حال تهدید هیرکانی وارد خواهد آمد. بهترین مسیر همان مسیر ترکیبی زمینی-دریایی-زمینی-دریایی است. بر اساس نظریات منتشر شده در سایتهای تخصصی از سوی کارشناسان ذی ربط، مسیر یاد شده، از نظر اقتصادی و زیست محیطی مناسب تر است.
کریدورهای ایران و اتصال کشورها به آب‌های آزاد

دیپلماسی ایرانی: با فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری های سابق شوروی در آسیای مرکزی و عضویت آنان در سازمان ملل و برقراری ارتباط دیپلماتیک ایران با این کشورهای تازه استقلال یافته، موضوع اتصال ریلی ایران با آسیای مرکزی و برقراری ارتباط ریلی آنها با آبهای خلیج فارس و دریای عمان و اقیانوس هند مطرح و قرار شد با احداث راه آهن «مشهد-سرخس-تجن» شبکه راه آهن آسیای مرکزی به شبکه راه آهن سراسری این متصل و از این طریق کشورهای محصور در خشکی آسیای مرکزی با آبهای جنوب ایران و از این طریق با جهان خارج ارتباط برقرار کنند.

پس از راه اندازی این راه آهن در سال ۱۳۷۵، امکان ارتباط ریلی کشورهای محصور در خشکی با آبهای آزاد برقرار شد. انتظار می رفت که این شبکه به عنوان کریدور ترانزیتی ریلی شمال-جنوب پیشرفت چشمگیری داشته باشد و در کوتاه مدت از محل درآمدهای ترانزیتی سرمایه گذاری های انجام شده تامین شود. ولی واقعیت چیز دیگری بود. کشورهای آسیای مرکزی که در دوره شوروی در چارچوب اقتصاد ملی، ۲ منطقه اقتصادی از ۱۸ منطقه اقتصادی شوروی را تشکیل می دادند، تجربه کافی برای ایفای نقش در اقتصاد بازار نداشتند و با مشکلات متعددی در دهه اول استقلال مواجه بودند. از سوی دیگر بازیگرانی از منطقه(روسیه، چین) و خارج از منطقه (ترکیه و اتحادیه اروپا و . . ) در آسیای مرکزی حضور یافتند و فرصت اندکی برای ایران باقی گذاشتند زیرا در این دوره نگاه ایران به آسیای مرکزی با توجه به منافع روسیه در نظر گرفته می شد و روسیه تمایل چندانی به ایفای نقش مهم از سوی ایران نداشت و ایران خود نیز به اندازه لازم ظرفیت های خالی برای این منطقه نداشت.

در دهه دوم و سوم اقتصاد کشورهای آسیای مرکزی در سه جهت شرق (با چین و آسیای شرقی)، غرب (ترکیه-اروپا) و شمال (فدراسیون روسیه) شکل گرفت، زیرا ساختار اقتصاد آسیای مرکزی با اقتصاد ایران و حوزه خلیج فارس مکمل هم نبودند. در این دوره، بهره گیری از راههای ترانزیتی ایران برای کشورهای محصور در خشکی آسیای مرکزی فراهم نبود.

در مرزهای شمال- غربی دو جمهوری آذربایجان و ارمنستان (هم مرز با ایران) از سال ۱۹۸۸ تا سال ۲۰۲۰ درگیر بحران قره باغ بودند و جمهوری آذربایجان همچون جمهوری های آسیای مرکزی اقتصادی مکمل با ایران نداشت زیرا همانند ترکمنستان، ازبکستان و قزاقستان صادر کننده انرژی و مواد خام و وارد کننده کالاهای صنعتی سرمایه ای و مصرفی و نیازمند سرمایه و تکنولوژی غربی بود. ارمنستان یک جمهوری کوچک مسیحی در مرزی ۴۰ کیلومتری در امتداد رود ارس با ایران هم مرز است که روابط حسنه ای با ایران داشته و دارد.

جمهوری آذربایجان با ساختار اقتصادی خود با عضویت در کریدور ترانزیتی «تراسکا»، از نیمه نخست دهه ۱۹۹۰با غرب در ارتباط است و یکی از بزرگترین صادر کنندگان انرژی به رژیم اسرائیل است. با وجود قرابت های مردم جمهوری آذربایجان از نظر قومی و زبانی با استانهای آذری نشین ایران، در چارچوب سیاسی دولت آذربایجان، امکان پیوندهای اقتصادی و فرهنگی قابل توجهی بین دو کشور موجود نیست. اکنون جمهوری آذربایجان پس از بدست آوردن پیروزی در بازپسگیری مناطق اشغالی ارمنستان و پاکسازی قومی ارامنه بومی قره باغ و در راه عملیاتی کردن موافقتنامه آتش بس (تحمیلی از سوی روسیه) با تشویق ترکیه در پی دستیابی به کریدور ارتباطی خود خوانده به نام جعلی زنگه زور است که از طریق ارمنستان به نخجوان و ترکیه پیوندی زمینی برقرار سازد. جمهوری اسلامی ایران و ارمنستان با برقراری این کریدور مخالف و آن را خط قرمز دو کشور در برابر اتحاد آذربایجان و ترکیه اعلام کرده اند.

با توجه به مواضع ضد ایرانی جمهوری آذربایجان، ترکیه و روسیه در برپایی کریدور جعلی زنگه زور، ایران و ارمنستان ابتکار «کریدور ارس» را از قلمرو ایران (همان مسیری که تا کنون جمهوری آذربایجان را با گذر از خاک ایران به نخجوان متصل می کرد) معرفی و طرفین دیگر (آذربایجان، ترکیه و روسیه) را به پذیرش آن فراخوانده اند. اکنون «راه آهن رشت-آستارا» مطرح شده است که به عنوان حلقه مفقوده ریلی «کریدور شمال-جنوب» که از مدتها قبل جمهوری آذربایجان و روسیه به سرمایه گذاری در آن علاقه مند بودند، ولی هیچگاه اقدام عملی انجام ندادند. در روابط آذربایجان به ایران معلوم شده که آذربایجان در پی اولویت بخشی به منافع ملی خود بدون در نظر داشتن منافع ایران است و احتمال بکارگیری راه آهن روسیه به ایران از قلمرو آذربایجان به عنوان ابزار چانه زنی می تواند راه آهن رشت-آستارا را با اخلال روبه‌رو و هزینه های ساخت و خسارت‌های وارده به محیط زیست کشور در مسیر یاد شده را به ایران تحمیل کند. 

با توجه به اینکه ایران دارای شبکه های جاده ای مناسب در جهات شرقی-غربی و شمالی-جنوبی است و دارای ناوگان زمینی (با استعداد حدود ۴۰۰ هزار کامیون=عمدتا راننده مالک) است، احداث راه آهن رشت - آستارا از نظر حجم بار ترانزیتی برای حمل با راه آهن هنوز توجیه اقتصادی ندارد، همچنانکه کریدور شمال-جنوب هم توجیه اقتصادی ندارد. در برخی رسانه ها از درآمدهای کلان از محل ترانزیت برای ایران خبر می دهند، در حالی که تا کنون هیچ بررسی اقتصاد سنجی در باره تجزیه تحلیل هزینه -فایده صورت نگرفته و بیشتر به ظن و گمان وابسته است، اگرچه وابستگی کشورهای همسایه به کریدورهای ترانزیتی ایران، می تواند جایگاه ایران را در منطقه افزایش دهد ولی برای کریدورهای ایران جایگزین وجود دارد. دیگر اینکه ساختار کریدور ها و کارکرد و فعال شدن آنها نیاز به فراهم آوردن «سرعت»، «سهولت»، «منفعت» و «امنیت» برای وسیله نقلیه، راننده و مسافر و بار است.

در صورت احداث راه آهن رشت آستارا، زیانهای بسیاری به جنگلهای در حال تهدید هیرکانی وارد خواهد آمد. بهترین مسیر همان مسیر ترکیبی زمینی-دریایی-زمینی-دریایی است. بر اساس نظریات منتشر شده در سایتهای تخصصی از سوی کارشناسان ذی ربط، مسیر یاد شده، از نظر اقتصادی و زیست محیطی مناسب تر است. از طرفی دیگر با افتتاح خط آهن رشت -انزلی و اتصال راه آهن رشت به بندر کاسپین در منطقه آزاد انزلی، نیازی به راه آهن رشت-آستارا نخواهد بود. افزون برآن با برآورد بیش از یک میلیارد یورو هزینه احداث راه آهن رشت-آستارا، اعتبارات یاد شده را می توان در بخش تولید انرژی بکار گرفت که در اولویت بالاتری قرار دارد.   «کریدور شمال- جنوب» که در سال ۲۰۰۰ به پیشنهاد پوتین بین ایران، هند و روسیه در سنت پترزبورگ امضا شد، قرار بود سالانه میلیونها تن کالا از طریق زمینی از اروپای شمالغربی با گذر از روسیه، به بندر آستراخان روسیه در شمال دریای خزر و از آنجا از طریق دریایی به ایران و از ایران زمینی به خلیج فارس و از آنجا به هند مبادله شود.

با گذشت بیش از ۲۰ سال از امضای موافقتنامه، روسیه و هند از آن بهره مورد انتظار گرفته نشد تا اینکه در اثر تجاوز نظامی روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ و تحریم از سوی غرب، روسیه در پی فعال کردن این کریدور است. این نشان می دهد که کریدور یاد شده برای در خدمت گرفتن روس ها بوده است. با افتتاح و بهره برداری از راه آهن قزاقستان-ترکمنستان-ایران در سال ۱۳۹۳ مقرر شده بود که حمل و نقل و ترانزیت کالا از روسیه به ایران و در ترکیب همان کریدور شمال-جنوب بکار گرفته شود. این مسیر نیز با کاستی های زیرساختی و مدیریتی و هماهنگی روبه‌روست.

اکنون وقت آن است که سیاست را برای توسعه اقتصادی بکار گرفت و نه اقتصاد را برای سیاست./اطلاعات

بهرام  امیر احمدیان

نویسنده خبر

استادیار جغرافیای سیاسی، دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: کوریدور شمال جنوب کوریدور حمل و نقل شمال-جنوب کوریدور آستارا رشت- آستارا کوریدور شرق غرب کوریدورها ایران و روسیه ایران و آذربایجان ایران و قزاقستان


( ۴ )

نظر شما :

خسرو ۰۵ آذر ۱۴۰۳ | ۱۱:۱۹
کدام محموله های اقتصادی منتظر این کریدورها هستند ؟ از روسیه به جنوب یا هند به روسیه؟ مسیر شرق به غرب (چین به اورپا و برعکس) رونق خوبی دارد ولی چین هم مسیر قزاقستان خزر قفقاز را انتخاب کرده است - با اینکه نوشته تحلیل اقتصادی و حمل و نقل است ولی هر جا فرصت کرده ادعاهای دروغ تاریخ گذشته ارامنه ( پاکسازی قومی قره باغ )را تکرار کرده است و ترجیع بند( کریدور جعلی) زنگه زور را فراموش نکرده است در پایان نوشته خواسته است که سیاست برای اقتصاد بکار گرفته شود ولی تناقض آشکار در بکارگیری تحلیل "مثلا اقتصادی "برای دشمنی با آذربایجان را نمی تواند مخفی کند
ایرانی ۰۵ آذر ۱۴۰۳ | ۱۵:۲۱
این پانترکها واقعا می‌خواهند بگویند که نسل کشی ارامنه که کشورهای مختلف آن را به رسمیت شناخته اند دروغ است؟ تا چه زمانی میخواهید فقط منافع باکو و آنکارا را در نظر بگیرند؟ ایرانی نیستند اینها؟
خسرو ۰۶ آذر ۱۴۰۳ | ۲۱:۳۳
درست یکصدو پنج سال پیش در شهرهای غربی آذربایجان صلیبی ها ( داشناق های ارمنی و جیلو ها) سیصد هزار نفر مسلمان شیعه را در اورمیه و سلماس و خوی و اهر و سولدوز نسل کشی کردند که اسناد آن در وزارت کشور ایران موجود است چرا مدعیان ایرانی بودن آنرا مطرح نمی کنند؟ چرا نویسنده و چند اسم پانکرد و احیانا ارمنی نسل کشی دروغین ارامنه را به علت تایید برخی از کشورهای کلوپ صلیبی وحی محسوب می‌کنند؟ اینها همان کشورهایی هستند که ایران را هم بخاطر حقوق بشر و پیشرفت هسته ای و دفاع از مسلمانان و سرکوب داخلی و...متهم می‌کنند یعنی راست می گویند ؟ چرا مخیله خود را در اختیار صلیبی ها گذاشته ایید؟
به به اصطلاح ایرانی ۰۶ آذر ۱۴۰۳ | ۲۳:۳۳
ماایرانی هستیم اماارمنی پرست نیستیم فاشیست
به به اصطلاح ایرانی و خسرو ۰۹ آذر ۱۴۰۳ | ۰۷:۳۷
بعیده شما ایرانی باشید و گرایشات پانترکی نداشته باشید فاشیستها با پان ترکها عموزاده هستند و مکاتب برابر و یکسانی دارند ،جرقه جنگ قره باغ آیا فقط ارامنه زدند ؟؟؟؟ آیا ارامنه باکو ،نخجوان و سومقاییت کشتار و اخراج نشدند ؟؟؟؟ آیا گرایشات پانترکی وارداتی ترکان جوان عثمانی نقشی نداشتند ؟؟؟؟ آیا مشت آهنین حکومت سوسیالیستی باکو در حمله به تالش و قره باغ با وجود قبول خود مختاری آنها از سوی باکو نتیجه این آشفتگی نبوده است ؟؟؟؟؟
جعل تاریخ توسط یک ایرانی نما ۱۲ آذر ۱۴۰۳ | ۱۶:۰۳
لطفا با جعل و تحریف تاریخ، نشانی غلط ندهید!!! در قتل عام مسلمانان ارومیه در سال ۱۹۱۸ میلادی، فاجعه ای وحشتناک به نام فاجعه جیلولوق به دست جیل های مسیحی آشوری مهاجر از ناحیه جیل حکاری عثمانی رخ داد. این جیل های آشوری عثمانی می خواستند که با حمایت و تشویق شدید مستر شت میسیونر مسیحی و نایب رئیس کنسولگری آمریکا در ارومیه و کلا آذربایجان غربی که در آن زمان، تعداد زیادی از مسیحیان در آن زندگی می کردند و کلیساهای بسیار قدیمی و تاریخی متعدد شاهدی راستین برای حضور آنها از دوران باستان است. یک دولت مسیحی آشوری و نه ارمنی را در مثلث مسیحی نشین "ارومیه- حکاری عثمانی - شمال عراق" بر پا کنند. کلسیاهای تاریخی با این منطق روشن که براستی کدام عقل سلیم می پذیرد که این همه کلیسای باستانی و تاریخی با آن ساختمان های عظیم برای تعداد ناچیزی مخاطبان غیر مسیحی در یک منطقه وسیع ساخته شود؟؟! در هر حال، نقش اصلی را در فاجعه جیلولوق آشوری های مهاجر جیل عثمانی به انتقام ترور غافلگیرانه و البته ناجوانمردانه رهبر مذهبی شان بنیامین ماریشمون توسط اسماعیل آقا سیمیتگو در یک ملاقات دوستانه در سلماس، ایفا کردند. در حالی که ارامنه بومی ارومیه، نقشی در فاجعه جیلولوق نداشتند و اتفاقا در مقابل قتل عام آشوری های مهاجر از همسایگان مسلمان خود در ارومیه که با آنها در صلح و صفا در حال زندگی بودند، دفاع می کردند. در اینجا ذکر این نکته مهم است که به طور کلی در ارومیه مرسوم است که به تمام مسیحیان از هر قومیتی (غیر ارمنی یا ارمنی) که باشند، "ارمنی" می گویند و به همین دلیل، متأسفانه فاجعه قتل عام جیلولوق که با توطئه مستقیم مسیونرهای کنسولگری آمریکایی در ارومیه و به دست جیل های آشوری عثمانی رخ داده بود، در یک اشتباه سهوی یا عمدی به ارامنه نسبت داده می شود!