پاتک روایتی ایران چه باید باشد؟
تهدید علیه تاسیسات هسته ای و نفتی
دیپلماسی ایرانی: تا لحظه نگارش این یادداشت، رژیم صهیونیستی هیچ تحرکی علیه کشورمان نداشته است. صحبت ها از حمله به تاسیسات اتمی و نفتی ایران است. فارغ از اینکه انجام این حملات چه مقدار عینی و عملی به نظر می رسد، آنچه مهم است وارد آوردن ضربه های تبلیغاتی به رژیم صهیونیستی همزمان با دیگر اقداماتی است که به اقتضای سیاست های کشور در حال انجام است. یک مسابقه بوکس را در نظر بگیرید. تنها مشت زدن نیست که باید در برنامه های یک بوکسور باشد. جنگ روانی بعلاوه جنگ تبلیغاتی باید بخشی از برنامه برای وارد آوردن فشار هرچه بیش تر به رقیب باشد.
تهدید علیه تاسیسات هسته ای و نفتی
خبرگزاری سی ان ان در روز چهارم اکتبر در گزارشی به نقل از یک مقام بلندپایه آمریکایی می نویسد که «اسرائیل به دولت بایدن اطمینان نداده که هدف قرار دادن تاسیسات هستهای ایران در پاسخ به حملات موشکی بالستیک ایران در اوایل این هفته از میان گزینهها خارج شده است».
وبسایت بی بی سی در روز سوم اکتبر در گزارشی با بررسی اهداف احتمالی رژیم صهیونیستی به سایت های هسته ایران اشاره می کند و می نویسد: «سایتهایی که ممکن است در لیست اهداف احتمالی اسرائیل قرار بگیرند شامل پارچین، مرکز برنامه نظامی هستهای ایران، راکتورهای تحقیقاتی در تهران، بناب و رامسر، و همچنین تأسیسات اصلی در بوشهر، نطنز، اصفهان و فردو هستند».
روزنامه فایننشال تایمز در روز چهارم اکتبر در گزارشی با عنوان «آیا اسرائیل به تنهایی می تواند تاسیسات هسته ای ایران را نابود کند؟» به بررسی احتمالات نابودی کامل تاسیسات هسته ای ایران از راه بمباران هوایی و یا خرابکاری با استفاده از راه هایی همچون ویروس استاکس نت می پردازد.
وبسایت دویچه وله آلمان در گزارشی به بررسی تاسیسات هسته ای ایران می پردازد و می نویسد: «برای رسیدن به تاسیسات هستهای ایران، موشکهای اسرائیل باید از حریم هوایی کشورهای ثالثی مانند اردن، عربستان سعودی یا عراق عبور کنند. با این حال، اسرائیل پیش از این نشان داده است که توانایی انجام حملات به اهداف دور دست را دارد».
روزنامه فیگارو فرانسه به تاریخ چهارم اکتبر در گزارشی با عنوان «سایتهای هستهای، پالایشگاهها، پایگاههای نظامی... اینها زیرساختهایی هستند که اسرائیل ممکن است در ایران هدف قرار دهد» به بررسی اهداف احتمالی رژیم صهیونیستی می پردازد.
صحبت ها همچنین از حمله به تاسیسات نفتی ایران هم در میان است. وبسایت بی بی سی به تاریخ چهارم اکتبر در گزارشی با عنوان «بایدن میگوید که آمریکا در حال بحث درباره احتمال حملات اسرائیل به تاسیسات نفتی ایران است» به بررسی حمله احتمالی رژیم صهیونیستی علیه کشورمان می پردازد.
وبسایت پولیتیکو در تاریخ سوم اکتبر در مقاله ای با عنوان «اسرائیل ممکن است به تاسیسات نفتی ایران حمله کند: بازارهای انرژی این موضوع را مد نظر دارند، اما دچار وحشت نشدهاند» به بررسی واکنش بازار سرمایه به طرح حمله به تاسیسات نفتی ایران می پردازد و قیمت ها را در صورت حمله به صنعت نفتی ایران پیش بینی می کند.
روزنامه لیبراسیون فرانسه در تاریخ ششم اکتبر در مقاله ای با عنوان «آیا نفت ایران هدف احتمالی حملات تلافیجویانه اسرائیل است؟» بیان می کند که «حتی پیش از عملی شدن این گزینه، این احتمال بازارهای انرژی را متزلزل کرده و نگرانیها را در مورد اینکه یک جنگ در خاورمیانه ممکن است تامین جهانی نفت را تهدید کند، افزایش داده است».
یورونیوز اما از این ها فراتر رفته و بدون اشاره به «حمله» احتمالی رژیم صهیونیستی به تاسیسات نفتی ایران در مقاله ای در تاریخ هفتم اکتبر با عنوان «تنشهای خاورمیانه: قیمت نفت در معرض خطر افزایش بیش تر قرار دارد» می نویسد که «بازارهای نفت ممکن است به دلیل نگرانی از اختلالات عمده در تولید در خاورمیانه، در صورت تبدیل شدن درگیریها به یک جنگ منطقهای وسیعتر، به رشد خود ادامه دهند».
پاتک روایتی
در هیچ کدام از این خبرگزاری ها صحبتی از پیامدهای ناگوار جانی و زیست محیطی نشده است. یا از برنامه هسته ای ایران و تاثیر آن بر سیاست های جهانی و منطقه ای صحبت می شود و یا از قیمت ها در بازار و واکنش آن به نوسانات قیمت نفت گفته می شود. البته در اینجا مقصود سنجش پیامدهای عینی چنین حمله ای به تاسیسات هسته ای و نفتی نیست. اینکه رژیم صهیونیستی چقدر به انجام چنین حمله ای قادر باشد مورد بحث نیست. حتی اینکه پیامدهای این حملات از نظر زیست محیطی واقعا چقدر وخیم است هم مد نظر نیست. این ها همه بستگی به فعل و انفعالات و سیر تقابلات میان ایران، محور مقاومت، رژیم صهیونیستی و متحدان آن دارد. آنچه در اینجا مدنظر است، استفاده از ابزار روایتی برای ایجاد فشار بر رژیم صهیونیستی و متحدان وی است. در حالی که رژیم صهیونیستی، دولت ها و رسانه های غربی آشکارا از حمله به تاسیسات هسته ای و نفتی ایران صحبت می کنند و حرفی از پیامدهای آن نمی زنند، تا جایی که همه ابعاد زندگی یک ایرانی را غیر انسانی جلوه می دهند و آن را ناانسانی (dehumanization) می کنند، باید با مانور بر روی روایتی متقابل در برابر آنچه جبهه مقابل در پی گرفته است به دنبال خنثی سازی جنگ تبلیغاتی و هر گونه عادی سازی حمله به صنایع راهبردی کشورمان باشیم.
صحبت از پیامدهای ناگوار احتمالی آلودگی اتمی در صورت هرگونه حمله به تاسیسات هسته ای در حالی که صحبت از تغییرات اقلیمی و حفظ محیط زیست در جهان به ویژه در کشورهای غربی به قوت دنبال می شود می تواند توجه طیف های مختلفی از مردم را به محابایی و رفتار غیر مسئولانه رژیم صهیونیستی معطوف کند.
با استفاده از مثالهای تاریخی مانند فاجعه چرنوبیل برای مخاطب غربی و هیروشیما برای مخاطب غیر غربی می توان برای ایجاد نوعی همسانی ذهنی و برانگیختن حس همدردی و درک عمیق از خطرات رژیم صهیونیستی در مخاطب تلاش کرد.
بحث اصلا بر سر این موضوع نیست که آیا هرگونه حمله حتی می تواند باعث چرنوبیلی دیگر شود یا نه. آنچه مهم است، ساختن این روایت برای بی اعتبار سازی رژیم صهیونیستی و زیر سوال بردن اعتبار دولت ها و رسانه های غربی است.
در زمینه حمله به تاسیسات نفتی هم می توان سیاستی مشابه در جنگ تبلیغاتی را به پیش برد. بهعنوان مثال، میتوانیم بر عواقب زیستمحیطی ناشی از نشت نفت و آلودگی دریایی ناشی از حملات به تاسیسات نفتی تاکید کنیم. این آلودگیها نه تنها برای اکوسیستمهای محلی، بلکه برای زنجیره تامین جهانی نیز تهدیدی جدی هستند. نشت نفت میتواند به خسارات جبران ناپذیری به حیات وحش و محیط زیست دریایی منجر شود و حتی به تهدید سلامت انسانها در مناطق ساحلی و دورافتاده منجر شود.
وقتی به مخاطب خارجی بگوییم که این حملات میتواند به فجایع زیست محیطی جهانی منجر شود، آن ها به این موضوع توجه بیش تری خواهند کرد. افرادی که به طور مستقیم در معرض خطر قرار دارند، معمولا سریع تر و قاطع تر به تهدیدات پاسخ میدهند. به همین دلیل، ایجاد یک روایت که بر تهدیدات جهانی ناشی از این حملات تاکید کند میتواند کمک کند تا افکار عمومی در کشورهای دیگر به این موضوع واکنش نشان دهند و فشار بیشتری بر دولتهای خود برای جلوگیری از اینگونه اقدامات وارد کنند.
در این راستا، باید به دنبال جمعآوری و انتشار مستندات و شواهدی باشیم که نشان دهد هرگونه اقدام نظامی علیه تاسیسات هستهای و نفتی ایران میتواند عواقب غیرقابل جبرانی داشته باشد. این مستندات میتواند شامل تحلیل های علمی درباره پیامدهای زیستمحیطی، مقالات علمی، اظهارات کارشناسان و نظرسنجیهای عمومی باشد.
نظر شما :