ناتواناییهای اسرائیل
وضعیت کنترل امنیتی غزه پس از جنگ
نویسنده: حامد حسینی، پژوهشگر امور خاورمیانه
دیپلماسی ایرانی: هیچکس جنگی را شروع نمیکند مگر اینکه ابتدا در ذهنش روشن باشد که قصد دارد با آن جنگ به چه چیزی برسد و چگونه آن را انجام دهد. در حالی که کلاوزویتس این حکمت استراتژیک را در قرن نوزدهم به رشته تحریر درآورد، امروزه این سخن به اندازه زمانی که برای اولین بار نوشته شد معتبر است. موضوع چگونگی پایان جنگها از اهمیت بالایی برخوردار است و در یک موقعیت ایدهآل، همه عملیات باید در جهت شکل دادن به یک محیط پس از جنگ باشد که بازیگر را در وضعیت بهتری نسبت به زمان شروع درگیری قرار دهد. پس از گذشت پنج ماه از جنگ با حماس، بنیامین نتانیاهو، چشمانداز خود را به منظور اینکه غزه پس از درگیری چگونه خواهد بود، ترسیم کرد. طرح نتانیاهو شامل جایگزینی حماس با یک گزینه غیرنظامی محلی برای کنترل اداری است، در حالی که این اقدام مستلزم غیرنظامیسازی غزه است. ظاهراً در این چشمانداز، اسرائیل کنترل کلی امنیتی را حفظ خواهد کرد و نیروهایش میتوانند هر طور که میخواهند بیایند و بروند.
طرح اسرائیل به همان اندازه که پاسخ آینده را میدهد، اما سؤالاتی ایجاد میکند. اگر نیروهای اسرائیلی در غزه حضور دائمی نداشته باشند، چه کسی امنیت و نظم مورد نظر تلآویو را حفظ خواهد کرد؟ چه کسی باید یکی از متراکمترین مناطق جهان را مدیریت کند؟ اسرائیل برای اینکه بتواند بدون به خطر انداختن حمایت ایالات متحده به نبرد ادامه دهد، آیا باید شخصاً امنیت را برقرار کند تا غزه مانند یک دولت ورشکسته و در لبه قحطی به نظر نرسد؟ مردمی که کامیونهای ارسال کمک را دنبال میکنند، همراه با مناقشات درباره اینکه چه کسی مسئول مرگ غیرنظامیان ناشی از چنین هرج و مرجی است، دستیابی به این هدف را مسدود میکند. برای جلوگیری از چنین فاجعه انسانی، اسرائیل احتمالاً نوعی مشارکت با نیروهای امنیتی محلی در غزه را برقرار میکند؛ کاری بسیار دشوار که مستلزم زمان، تلاش و آمادگی قابل توجه هر دو طرف است.
به نظر میرسد که وضعیت پیچیده و مخاطرهآمیز ایجاد نوعی مشارکت امنیتی با فلسطینیها انجام میشود، زیرا اسرائیل قادر نخواهد بود امنیت غزه را به طور یکجانبه و برای مدت طولانی حفظ کند. علاوه بر این، هیچ کشور دیگری وجود ندارد که مشتاق مشارکت یکجانبه با اسرائیل و کمک به چنین پروژه خطرناکی باشد. اگر این اقدام به طور مؤثر انجام نشود، اثرات فاجعه باری به همراه خواهد داشت و هدف عملیات اسرائیل برای جلوگیری از 7 اکتبر دیگر را تضعیف میکند و به روابط اسرائیل با متحد اصلی خود یعنی ایالات متحده آسیب جدی میرساند.
چالش پس از جنگ
چه کسی ممکن است مأموریت تأمین امنیت را برای غزه انجام دهد؟ تأمین امنیت در طول عملیات، اقداماتی است با نیازهای سنگین نیروی انسانی، همانطور که آمریکا در عراق و افغانستان متوجه آن شد. در حالی که بحثهای اساسی در مورد نسبت صحیح نیروهای امنیتی به تراکم جمعیت لازم برای دستیابی به موفقیت وجود دارد، تخمینهای تحلیلگران که بررسی میشود به نیازی منجر میشود که از 42هزار نیرو برای حداقل شانس پیروزی تا 84هزار نیروی امنیتی متغیر است. حفظ چنین تعهد عظیم نیروی انسانی اسرائیل در منطقه غزه بسیار چالشبرانگیز خواهد بود. تهدید حزبالله در شمال، جایی که نزدیک به 100هزار اسرائیلی از خانههای خود آواره شدهاند، فروکش نکرده است. نیروهای قابل توجهی برای جلوگیری از حملات آینده در آنجا مورد نیاز خواهد بود و در صورت وقوع جنگ، به نیروی انسانی حتی بیشتر نیاز خواهد شد. ارتش اجباری اسرائیل برای برآورده کردن خواستههای غزه و جبهه شمال به نیروهای ذخیره فراخوانده شده وابسته است و تعهد طولانیمدت نیروها به سادگی قابل دوام نیست.
بسیج چهار درصد از جمعیت اسرائیل – یا بیشتر – برای خدمت سربازی طولانیمدت، آسیب به تابآوری اقتصادی است. تقریباً نیمی از اسرائیلیهای واجد شرایط خدمت سربازی گزارش دادهاند که مجبور شدهاند روزهای کاری خود را کاهش دهند. در حال حاضر فشار زیادی برای بازگشت به کار نیروهای ذخیره فراخوانده شده وجود دارد و عمده آنها به زندگی غیرنظامی خود بازگشتهاند. با این حال، نتایج چنین عقبنشینی واضح است؛ در شمال غزه، نیروهای سازمانیافته حماس در حال نفوذ مجدد به مناطقی هستند که قبلاً تصفیه شدهاند، زیرا نیروهای اسرائیلی کافی برای حفظ این منطقه وجود ندارد.
مانند ایالات متحده در عراق، نیروهای نظامی اسرائیل مناطق شهری را پاکسازی کردهاند اما نتوانستهاند آنها را نگه دارند. در حالی که حفظ امنیت ضروری است، اما ادامه آن برای مدت طولانی دردناک و تقریباً غیرممکن است و جنگ غزه در حال حاضر طولانیترین درگیری اسرائیل از زمان جنگ 1948 است. امید به اینکه دیگر بازیگران دولتی برای کمک به اسرائیل در تأمین امنیت یکجانبه وارد عمل شوند، غیرواقعی است. ایالات متحده، کشورهای اروپایی و عربی احتمالاً به درخواستهای اسرائیل برای پیوستن به چنین وظیفه خطرناکی پاسخ نمیدهند. به همین ترتیب، شورای امنیت سازمان ملل متحد از اجرای عملیات حفظ صلح حمایت نمیکند یا حمایتی را به دست نمیآورد، چه برسد به اینکه تعهد دولتهای عضو برای اعزام نیروهای امنیتی را جلب کند. مسئولیت انحصاری امنیت در غزه باعث آسیب دائمی روابط با ایالات متحده و سایر متحدان آن میشود. اتهام نسلکشی از سوی آفریقای جنوبی در دیوان بینالمللی دادگستری یک نمونه واضح بود، اما نشانههای بینالمللی نگرانکننده زیادی وجود دارد. در نظرسنجیهای ارزیابی حمایت آمریکا در پایان ژانویه نشان میدهد که بیش از نیمی از آمریکاییها معتقدند اسرائیل بیش از حد پیش رفته است.
گزینه احتمالی
بنابراین اسرائیل چگونه میتواند امنیت را در غزه برقرار و حفظ کند؟ یک گزینه از طریق شرکای محلی است. این میتواند به شکل یک گزینه ساده مانند نیروهای پلیس محلی باشد، بدون اینکه نیروهای نظامی گستردهای مانند مدل ایالات متحده در جنگهای پس از 11 سپتامبر باشد. در این سناریو به حداقل نوعی از نیروهای امنیتی محلی برای پشتیبانی نیاز خواهد بود. حتی این هدف محدود نیز پیچیده، چالشبرانگیز و نیازمند تلاش قابل توجه خواهد بود. به عنوان مثال، یک درس از تجربه ایالات متحده در عراق این است که اگر پلیس به درستی انتخاب، آموزش و مسلح نشود، بخشی از مشکل میشود.
از طرفی، جذب نیروهای محلی مزایای بهتری دارد. آنها زمین جغرافیایی و انسانی را بهتر از هر نیروی خارجی میشناسند و اغلب میتوانند تهدیدات را فقط با شناسایی افراد در یک جمعیت شناسایی کنند. نیروهای محلی به زبان مردم صحبت میکنند و در نتیجه احتمال اشتباهات را کاهش میدهند که در آن نیروهای نظامی در هنگام سوءتفاهمهای پرتنش تیراندازی میکنند. این گزینه احتمال شورش را کاهش میدهد و به شکل دیگری به اسرائیل کمک خواهد کرد؛ کمبود نیروی انسانی که اسرائیل بدون جمعآوری درازمدت ذخایر خود با آن مواجه خواهد شد. اگر اسرائیل نوعی مشارکت امنیتی در غزه انجام دهد، این اولین باری نیست که ارتش اسرائیل با نیروهای محلی همکاری میکند. در گذشته نیز اسرائیل – البته به طور ناموفق – از طریق خانوادهها و قبایل قدرتمند غزه برای حفظ حضور خود همکاری میکرد. در حالی که از نظر تئوری، این مأموریت میتواند توسط پیمانکاران خارج از محیط غزه انجام شود، بعید است که وضعیت امنیتی غزه به اندازه کافی پایدار باشد که بتوان آن را به زودی وارد فاز برونسپاری کرد؛ چرا که نفس وجود پیمانکاران به عنوان مشاور میتواند لایه دیگری از مشکلات را ایجاد کند.
پس از انتفاضه دوم (2000-2005)، ایالات متحده یک دفتر هماهنگکننده امنیتی (USSC) برای آموزش و حرفهای کردن نیروهای امنیتی فلسطین مطابق با توافقنامههای صلح اسرائیل و فلسطین ایجاد کرد. این دفتر که در ابتدا هم فلسطینیان در کرانه باختری و هم غزه را پوشش میداد، پس از تسلط حماس بر غزه در سال 2007، بر ایجاد یک نیروی امنیتی فلسطینی در کرانه باختری متمرکز شد که توسط اسرائیل و سایر سرویسهای امنیتی اداره میشوند. از نگاه اسرائیل، مدل USSC یک مأموریت آموزشی تحت رهبری ایالات متحده و کارکنان بینالمللی، با وجود تنشهای سیاسی و خشونت در روابط اسرائیل و فلسطین در دهههای گذشته، تا حدی انعطافپذیر و مطلوب بوده است. به احتمال فراوان، اسرائیل به مدل هماهنگکننده امنیتی ایالات متحده به عنوان الگویی برای آموزش پلیس محلی نگاه میکند.
جمعبندی
اسرائیل نیروهای کافی برای حفظ حضور در غزه از یکسو و اقدام در برابر حزبالله و سایر تهدیدات از سوی دیگر، بدون انجام یک فراخوان طولانیمدت از ذخایر نیروها ندارد. عقبنشینی، کل هدف اسرائیل در قبال حماس را ناتمام میگذارد و اسرائیل را برای حملات بیشتر در آینده مهیا میکند، چرا که حماس آشکارا وعده داده است که اقدامات بعدی دوباره تکرار خواهد شد. ادامه وضعیت فعلی نیز خطر آسیب جدی به روابط بلندمدت با متحدان مهم خصوصاً ایالات متحده را در پی دارد. ادامه این روند، گزینههای کمی به جز داشتن شرکای محلی برای کمک به حفظ امنیت مورد نظر اسرائیل در غزه را باقی میگذارد.
منابع:
https://www.cbc.ca/news/world/israel-gaza-netanyahu-post-war-plan-1.7123395
https://smallwarsjournal.com/jrnl/art/manpower-and-counterinsurgency
https://www.washingtonpost.com/world/2023/10/10/israel-military-draft-reservis
https://www.understandingwar.org/backgrounder/iran-update-february-28-2024
https://apnews.com/article/israel-palestinians-poll-biden-war-gaza-4159b28d313c6c37abdb7f14162bcdd1
https://www.foreignaffairs.com/israel/israel-must-decide-where-its-going-ehud-barak
https://www.state.gov/about-us-united-states-security-coordinator-for-israel-and-the-palestinian-authority
نظر شما :