آیا پیروزی نامزد اصلاحطلبان به آرامش در روابط ایران و آمریکا منجر خواهد شد؟
فرصت پزشکیان برای غرب
نویسنده: علی واعظ
دیپلماسی ایرانی: برای بسیاری غافلگیرکننده بود که یک نامزد نسبتاً ناشناخته در انتخابات ریاست جمهوری ایران پیروز شد. مسعود پزشکیان، نماینده مجلس و وزیر پیشین بهداشت، که در بیرون کشور تقریباً هیچ شناختی از او وجود نداشت و حتی در داخل کشور نیز شخصیت برجستهای نبود، در مرحله دوم انتخابات در 5 ژوئیه در مقابل سعید جلیلی، نامزد فوق تندرو، پیروز شد.
پیروزی غیرمنتظرهی شخصیتی از جناح اصلاحطلب – در سپهر محدود سیاسی جمهوری اسلامی – آن هم برای اولین بار از سال ۲۰۰۱، سوالات بسیاری را پیش می کشد: درباره میزان اختیارات او، رویکردش نسبت به بنبست هستهای کشور با غرب و توانایی اش در هدایت یک سپهر منطقهای ناپایدار. با توجه به انتقادات صریح او از مسیر کنونی کشور، انتخاب پزشکیان بسیاری از ناظران را شوکه کرد. برخی در غرب احتمالاً از پزشکیان، تصوری مانند پیشینیان اصلاحطلب او خواهند داشت: به عنوان گرگی در لباس میش، نمایی معتدلتر از رژیمی که جاهطلبیهای هستهای و منطقهای آن تغییر نکرده است. دیگران ممکن است او را به عنوان یک منجی ببینند که مأموریتش بیرون کشیدن ایران از بحرانهای اجتماعی و اقتصادی است و آمادهی امتیاز دادن در ازای کاهش تحریمهای غرب. او کدام یک خواهد بود؟
عناصری چند، میتواند به پیشبینی مسیر آینده کمک کند. نخستین آن به طبیعت سیاست ایران مربوط میشود. رئیسجمهور از قدرت مطلق دور است و باید با مراکز متعدد آشکار و پنهانِ رقیب قدرت و نفوذ مقابله کند. اول، اصول تغییر نکردهاند: آیتالله خامنهای همچنان حرف آخر را میزند. همچنین کنترل محافظهکاران بر تمام نهادهای دولتی دیگر پزشکیان را محدود خواهد کرد. در عین حال، رؤسای جمهوری در ایران، تنها یک قدرت نمادین نیستند: تفاوتها در سبک و محتوا میان حسن روحانی، که یک توافق هستهای را با قدرتهای جهانی مذاکره و امضا کرد و نیز دست کم نیاز به کاهش برخی محدودیتهای اجتماعی را شناخت، با ابراهیم رئیسی، که نتوانست آن توافق هستهای را بازگرداند و فشار برای اجرای پوشش اسلامی زنان را دو چندان کرد، کاری که به ناآرامیهای گسترده در سال ۲۰۲۲ و سرکوبی خشونت بار منجر شد، شاهد این واقعیت است.
دوم، رئیسجمهوری تازه، هم یک مزیت یگانه و هم یک نقطه ضعف دارد. او در طول کارزار انتخاباتی اش، از تعهدات مشخصی خودداری کرد و در عوض بر روش حکومتی خود تمرکز کرد و به محدودیتهایی که ممکن است به عنوان رئیسجمهوری با آنها مواجه شود اذعان داشت. با ظاهر نشدن به عنوان شخصیتی که ساختار سیاسی را بیش از حد مختل کند و با کنترل انتظارات اجتماعی، او فضایی برای مانور ایجاد کرده است. با این حال، انتخابات به او یک حمایت ضعیف اعطا کرده، با توجه به یکی از پایینترین سطوح مشارکت در تاریخ جمهوری اسلامی (۴۹.۸ درصد برپایه گزارش رسمی) و این که او تنها یک چهارم آراء واجدین شرایط را به دست آورد. سوم، آنچه پزشکیان میتواند در سیاست خارجی به دست آورد بیشتر توسط عواملی خارج از کنترل او تعیین میشود تا توانایی و تمایل خودش برای تعامل با دشمنان ایران و بالاتر از همه ایالات متحده. عامل مهمتر نتیجه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا خواهد بود. بیشتر پیشرفتهای دیپلماتیک بین ایران و ایالات متحده از زمان انقلاب ۱۹۷۹ – تلاشهای اولیه برای تنشزدایی در اواخر دهه ۱۹۹۰، توافق هستهای در سال ۲۰۱۵ – در طول دوره دوم ریاستجمهوری یک دموکرات رخ داده است.
برخلاف مرحوم رئیسی، که دولت او به طور عمده روابط با غرب را نادیده میگرفت، پزشکیان و تیم او قول دادهاند که یک بازگشایی مجدد به سمت غرب را با روابط در حال رشد با قدرتهای غیرغربی، به ویژه روسیه و چین، متعادل کنند. با این حال، دیپلماتهای باتجربهای که احتمالاً در دولت پزشکیان به قدرت بازمیگردند، از آنچه به عنوان کُندی دولت بایدن در طول دوره کوتاه همپوشانی با دولت روحانی در سال ۲۰۲۱ شاهد بودند، ابراز ناامیدی کردهاند، چیزی که فرصت بازگرداندن توافق هستهای را از آنها گرفت. دوره دوم ترامپ چالش حتی بزرگتری را ایجاد میکند. با توجه به انتقادات مشاوران ترامپ که می گویند بایدن با اجرای ضعیف تحریمها، دست واشنگتن را تضعیف کرده و نیز باور دیرینهاش به مذاکره از موضع قدرت، او احتمالاً به سیاست فشار حداکثری خود بازخواهد گشت، کاری که به جای بازگرداندن ایران به میز مذاکره بر اساس شرایطی مطلوبتر برای ایالات متحده، آن را به پیگیری تهاجمی تر برنامه هستهای و نمایش قدرت بیشتر در منطقه وادار کرد، تا جایی که ایران و ایالات متحده را در چندین نوبت بین سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ به طرز نگرانکنندهای به یک رویارویی جدی نزدیک کرد.
همچنین یک کینه شدید هم میان رهبران ایران و ترامپ وجود دارد، کسی که در سال ۲۰۲۰ دستور ترور سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را صادر کرد. در همین حال، ایالات متحده بدگمان است که ایران در حال توطئه برای ترور مقامات ارشد آمریکایی به انتقام قتل سلیمانی است.
گسترش جنگ در غزه به بخشهای دیگر خاورمیانه نیز میتواند توانایی پزشکیان برای تعامل سازنده با غرب را محدود کند. اگر خصومتها به درگیری همه جانبه بین اسرائیل و حزبالله در لبنان، یعنی جواهر تاج شبکه شرکای غیر دولتی ایران در منطقه، تبدیل شود، این تحول میتواند چهره ایران در غرب را حتی سمیتر کند، در زمانی که برخوردهای داخلی، انتقال سلاح به روسیه، گسترش مداوم فعالیت های هستهای و زندانی کردن دوتابعیتیها و اتباع خارجی روابط را به پایینترین سطح خود رسانده است.
همین اتفاق میتواند پیش بیاید اگر حوثیهای مورد حمایت ایران در یمن حملات مرزی علیه عربستان سعودی یا امارات متحده عربی را از سر بگیرند و مسیر کاهش تنش که ایران و همسایگان عرب خلیج فارس در سالهای اخیر دنبال کردهاند را وارونه کنند. با این حال، حضور صداهای بیشتری که به اعتدال فرا میخوانند در فرآیند تصمیمگیری ایران – به ویژه در مقایسه با احتمال ریاست جمهوری جلیلی – یک نکته مثبت است. تصمیمات استراتژیک ایران توسط گروه کوچکی از مقامات ارشد گرفته میشود که هم نسبتا از گزند تغییرات در ساختارهای رسمی از جمله نتیجه انتخابات، مصون و در عین حال بازتابدهنده آنها هستند. عدم قطعیت سیاسی در واشنگتن و هرج و مرج در منطقه، فضای زیادی برای ایالات متحده و ایران برای رسیدن به توافق جدید در کوتاه مدت باقی نمیگذارد اما آنها حداقل باید تلاش کنند برخی از تفاهمات غیررسمی که در سال ۲۰۲۳ به آنها دست یافتند را احیا کنند، تفاهماتی که هدف آنها محدود کردن پیشرفتهای هستهای ایران، جلوگیری از حملات به نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه، و محدود کردن میزان کمک ایران به روسیه در جنگ علیه اوکراین در ازای دسترسی به بخشی از داراییهای بلوکه شده ایران در خارج بود. این امر به بایدن کمک میکند تا تنشها با ایران را در سطح پایین نگه دارد و به پزشکیان یک تنفس اقتصادی کوتاهمدت می دهد.
این یک راهحل موقت خواهد بود. امروز، تصور حصول یک توافق هستهای، دشوارتر از آستانه ۲۰۱۵ است. مواضع دو طرف سختتر شده است: اعتماد اندکی که در آن زمان وجود داشت به شکل خطرناکی تضعیف شده، که کمترین علت آن خروج ترامپ از توافق قبلی بود. برنامه هستهای ایران به طور قابل توجهی پیشرفت کرده و تحریمها افزایش یافتهاند.
شک و تردید غرب درباره توانایی پزشکیان برای ارائه یک توافق با تردید تهران نسبت به اینکه آیا آمریکا به ویژه، میتواند یک همزیستی با جمهوری اسلامی را بپذیرد یا قادر به ارائه تخفیفهای تحریمی موثر و پایدار است، مطابقت دارد. همچنین مهلت کار به سرعت به سر می رسد زیرا قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که توافق ۲۰۱۵ را تایید کرده در اکتبر ۲۰۲۵ منقضی میشود، و غرب را از یک نقطه فشار عمده محروم میکند: توانایی نگه داشتن ایران تحت فشار با تهدید به بازگرداندن تحریمهای بینالمللی که در سال ۲۰۱۵ لغو شدند.
با توجه به نگرانیهای قابلدرک ایران از اینکه یک دولت دیگر ترامپ، هر توافقی که اکنون مذاکره شود را کنار گذارد، و همچنین سمی بودن چهره ایران در سیاست داخلی آمریکا، دولت بایدن قبل از نوامبر در موقعیتی نیست که با دولت پزشکیان در یک فرآیند آیندهنگر برای یافتن یک راهحل دیپلماتیک پایدارتر برای بحران هستهای و سایر نقاط اختلافی، وارد تعامل شود. این وظیفه بار دیگر بر دوش اروپاییها خواهد افتاد که از سال ۲۰۰۳ هدایت مذاکرات هستهای با تهران را بر عهده داشتهاند.
اولین فرصت برای مذاکرات جدی در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک در سپتامبر خواهد بود. فراهم کردن زیرساختها میتواند به یک دولت دموکرات آینده در آمریکا، کمک کند تا پس از انتخابات نوامبر پیشرفت سریعی داشته باشد. در صورت ریاست جمهوری دوم ترامپ، چنین زیرساختی ممکن است حداقل به او یک گزینه ارائه دهد: یافتن یک ترتیب متقابل مفید با تهران یا خطر یک رویارویی خطرناک دیگر که تنها به گرفتار شدن بیشتر واشنگتن در خاورمیانه خواهد انجامید.
چشم اندازی که با انتخاب پزشکیان نمایان شده، ممکن است به واقعیت تبدیل شود یا ناکار شود. در شرایطی که وی کارش را آغاز می کند و در برابر با چالشهای داخلی و خارجی بسیاری میایستد، بهتر است که ایالات متحده و اروپا با رئیسجمهور پزشکیان تعامل سازنده ای داشته باشند، به او تسهیلات اقتصادی محدودی ارائه دهند و دست کم این گزینه را بیازمایند که آیا دولت او میتواند سیاست ایران را در داخل و خارج از کشور چرخش دهد یا نه.
منبع: فارن پالسی / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱
نظر شما :