روسیه برای پوشاندن ضعف ژئواستراتژیکش به همسایگان یورش می برد
نقشه سیاه روس ها برای مردم
دیپلماسی ایرانی: اکنون بیش از دوسال از جنگ روسیه علیه اوکراین می گذرد، جنگی که قرار بود پس از آغاز، یک هفته بعد با تسخیر کی یف پایتخت اوکراین توسط روسیه، دولت اوکراین ساقط و حکومت دست نشانده مسکو مستقر شود. اکنون با کشته شدن دهها هزار نظامی و مردم غیر نظامی و آوارگی میلیونها نفر، ویرانی شهرها و زیر ساختهای اقتصادی، آینده روشنی از آتش بس و صلح دیده نمی شود.
قدرت روسیه از عدم پاسخگویی به این جنگ نابرابر ناشی از حقی است که در تاسیس سازمان ملل در ساختار شورای امنیت به روسیه داده شده است تا در کنار چهار قدرت هسته ای دارنده حق وتو، از این حق برای رویارویی با حریف، اعمال اراده خود به محیط بین الملل و دستیابی به خودخواهیهای دارندگان حق وتو بهره مند می شوند.
روسیه در دریای سیاه به دنبال دستیابی به بندر اودسا در قلمرو اوکراین است که با قبولاندن اراده توسعه طلبانه خود از طریق حکومت لوکاشنکو در جمهوری بلاروس در همسایگی اوکراین است. تهدیدات قلمرو اوکراین از سمت غرب از این طریق ممکن می شود. لهستان در این بین در معرض تهدیدات روسیه قرار دارد که با بلاروس همسایه است.
بنادر مهم شمال دریای سیاه در قلمرو امپراتوری روسیه و اتحاد شوروی قرار داشت. یکی از این بنادر، بندر سوخومی در گرجستان است که پایگاه دریایی شوروی بود که پس از فروپاشی شوروی و استقلال گرجستان، تحت اشغال نظامی روسیه درآمدکه با حمایت از جدایی طلبان آبخازی با توطئه چینی در سال 2008 از دست گرجستان خارج و در آن حکومت دست نشانده تشکیل و خود و سه کشور متحد روسیه آن را برسمیت شناخته روابط دیپلماتیک برقرار کرده اند.
بندر تجاری مهم دیگر در حاکمیت روسیه بندر نووروسیسک است که در دوره شوروی و اکنون، بندر صادرات نفت روسیه است که نفت دریای خزر نیز از آن به بازارهای مصرف صادر می شد. اکنون با احداث خط لوله باکو-تفلیس-جیهان، کشورهای صادر کننده نفت حوزه دریای خزر ترجیح می دهند نفت خود را تا جایی که امکان داشته باشند از جمهوری آذربایجان و گرجستان و ترکیه به بازارهای مصرف برسانند و خط لوله قدیمی باکو-نووروسیسک چندان فعال نیست. بدین ترتیب ابزار اعمال اراده روسیه در حوزه دریای خزر محدود شده است.
روسیه از شمال به اقیانوس منجمد شمالی محدود است که اگرچه در گذشته و بویژه در دوره جنگ سرد به سبب یخبندان دائمی، سد دفاعی طبیعی برای نفوذ از شمال به قلمرو شوروی بود، ولی در دهه های اخیر با تولید گازهای گلخانه ای که چین بزرگترین آن در جهان است، سبب گرم شدن دمای کره زمین و آب شدن یخهای قطب شمال و فراهم آمدن امکان کشتیرانی در سواحل شمالی روسیه، فعالیت کشتیرانی تجاری به نفع روسیه و چین توسعه یافته است.
چین در چارچوب «ابتکار کمربند و راه» «راه ابریشم یخی» را از طریق گذر از ، اقیانوس آرام، دریای برینگ و سواحل شمالی روسیه با اروپا ارتباط برقرار کرده و در صدد است از کشمکشهای خاورمیانه نا آرام مصون بماند. روسیه ضعف ژئواستراتژیک دارد و اسیر جغرافیای خویش است.
جغرافیای روسیه دیکته می کند که از نظر نظامی کشوری قدرتمند باشد. دست انداختن به قلمروهای همسایه برای بر طرف کردن ضعف ژئواستراتژیک از ویژگی های دو قرن گذشته روسیه است. اشغال قلمروهای ایرانی قفقاز در دهه دوم و سوم قرن نوزده و آسیای مرکزی در نیمه دوم همین قرن، برای رسیدن به استحکامات طبیعی و آبهای گرم، اشغال ایران و اروپای شرقی و جزایر کوریل در شرق در دوره پس از جنگ جهانی دوم، همه و همه برای پوشاندن این ضعف صورت گرفته است.
اکنون در قرن 21 اشغال دو بخش از خاک گرجستان در سال 2008، اشغال شبه جزیره کریمه در 2014، حمله نظامی به اوکراین در سال 2022، بازهم این نا آرامی ها و گسترش قلمرو را ادامه می دهد. روسیه به عنوان بزرگترین کشور جهان، با 4/24 هزار کیلومتر مرز زمینی، بیشترین مرز با همسایگان را در جهان دارد.
روسیه 7/37 هزار کیلومتر خط ساحلی دارد. شرق دور روسیه به دریای اوختسک و با گذر از جزایر کوریل به اقیانوس آرام غربی می رسد. این منطقه نامناسب از نظر اقلیمی امکان ایجاد مراکز مهم جمعیتی را دارا نیست زیرا در شرق سیبری قرار دارد. روسیه کشوری گسترده است که فاصله بین شرق و غرب آن از نظر زمانی 11 ساعت محلی دارد و طولانی ترین فاصله بین شرق و غرب آن 9000 کیلومتر و طی کردن فاصله مسکو تا ولادی وستوک در شرق با هواپیما در 8 ساعت پیموده می شود.
بخش آسیای روسیه حدود سه چهارم مساحت و یک چهارم جمعیت را در خود جا می دهد. پس از فروپاشی جهان دو قطبی، روسیه در پی برقراری نظم چند قطبی بود زیرا اگر قرار بر ایجاد جهان دو قطبی باشد، قطب دوم در برابر ایالات متحده، چین خواهد بود و روسیه از دایره قدرت بین المللی تاثیر گذار دور خواهد ماند.
روسیه خواستار جهانی چند قطبی و در عین حال باقی ماندن در ابر قدرتی نظامی است. در حالی که چین خواستار چند جانبه گرایی است که ایالات متحده در کنار چین، قدرتهای تاثیر گذار خواهند بود. ایجاد بلوک بریکس نیز در این راستا ارزیابی می شود. روسیه در هر سازمان همکاری در صدد کشاندن اعضا به رویارویی با آمریکاست.
شاید بتوان گفت که بزرگترین اشتباه تاریخ، ابرقدرت نامیدن شوروی بود که پس از فروپاشی معین شد تا چه اندازه ضعیف و ناتوان از نظر اقتصادی و مدیریت بحران بوده است. در دوره جنگ دوم جهانی روسیه کشورهای سه گانه بالتیک (استونی، لتونی و لیتوانی) را اشغال و آنها را در چارچوب اتحاد شوروی قرار داد که تا فروپاشی بلوک شرق در تحت سیطره خود نگاه داشت.
روسیه از دوره های تاریخی در خلیج فنلاند تنها بندر مهم سنت پتربورگ (تاسیس در سه سده پیشتر) امکان دسترسی به آبهای آزاد را از دریای بالتیک فراهم می کرد که در دوره جنگ سرد، کشورهای آلمان و دانمارک عضو ناتو در دهانه این خلیج کنترل آمد و شد ناوگان دریایی شوروی و روسیه را رصد می کردند و بعد از فروپاشی شوروی لهستان و سه جمهوری بالتیک (لتونی، استونی و لیتوانی)، به ناتو پیوستند و اخیرا با پیوستن سوئد و فنلاند به ناتو، دریای بالتیک از سوی ناتو در برابر روسیه قرار دارد. روسیه اکنون بیش از هر زمان در تنگنا و محاصره استراتژیک است. پیوستن فنلاند و سوئد به ناتو نتیجه و تبعات نا امنی حاصل از کشورگشائی روسیه در اوکراین است. در جنوب تنها راه آبی روسیه، دریای خزر است که دریاچه است و می توان از کانال ولگا-دن (در حاکمیت دولت روسیه) به دریای سیاه راه یافت.
دریای سیاه از سوی کشورهای عضو پیمان ناتو (ترکیه از جنگ سرد تا کنون)، بلغارستان، رومانی (بعد از فروپاشی بلوک شرق) و تنگه های بسفر و داردانل (در قلمرو ترکیه) محدودیتهایی برای روسیه به وجود آورده اند.
در روسیه عبارتی درباره اهمیت اوکراین وجود دارد: «مسکو قلب روسیه، سنت پتربورگ مغز روسیه، و اما اوکراین، مادر روسیه». بهترین و ارزشمندترین ساحل دریای سیاه برای روسیه در دوره امپراتوری و شوروی ساحل اوکراین و شبه جزیره کریمه و ساحل یالتا بود. زمینهای «خاکهای سیاه» در شمار حاصلخیزترین زمینهای کشاورزی در دشتهای اوکراین منبع غنی تولید محصولات کشاورزی بویژه غلات و محصولات جالیزی برای روسیه بوده است. در شبه جزیره کریمه بندر سواستوپل دارای بهترین شرایط نگهداری زیر دریایی های اتمی ناوگان اتمی شوروی و روسیه است. اشغال شبه جزیره کریمه در سال 2014 برای تصاحب این سرزمین به سبب نیاز روسیه به این سواحل بوده است.
مادامی که سازوکارهای شورای امنیت برای تبعیت از نظام بین الملل از سوی روسیه پذیرفته نشود، امکان جلوگیری از تجاوزات نظامی روسیه به قلمرو اوکراین و دیگر قلمروهای شوروی سابق وجود نخواهد داشت. پوتین امنیت روسیه را در چارچوب مرزهای اتحاد شوروی و احیای آن می داند، هر چند که خود در سالهای قبل گفته بود: هر کس دلش برای اتحاد جماهیر شوروی تنگ نشده است، قلب ندارد و هر که میخواهد دوباره بازگردد، مغز ندارد.
نظر شما :