گزارش نشست تخصصی

آیا جنگ منطقه ای به جنگ جهانی می انجامد؟

۲۹ بهمن ۱۴۰۲ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۲۴۶۴۸ اخبار اصلی وبینار دیپلماسی ایرانی
نشست تخصصی «آیا جنگ منطقه ای به جنگ جهانی می انجامد؟» توسط انجمن علمی مطالعات صلح ایران و مجله تئوری در استانبول و با همکاری موسسه آموزش عالی بیمه اکو در روز پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ برگزار شد. از نکات قابل توجه، برگزاری برنامه به دو زبان فارسی و ترکی بود.
آیا جنگ منطقه ای به جنگ جهانی می انجامد؟

مریم شایگان (کارشناس ارشد مطالعات منطقه‌ای) 

دیپلماسی ایرانی: نشست تخصصی «آیا جنگ منطقه ای به جنگ جهانی می انجامد؟» توسط انجمن علمی مطالعات صلح ایران و مجله تئوری در استانبول و با همکاری موسسه آموزش عالی بیمه اکو در روز پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ برگزار شد. از نکات قابل توجه، برگزاری برنامه به دو زبان فارسی و ترکی بود. دکتر سمیح کورای (استاد اقتصاد و ریاضیدان) و دکتر اصغر کیوان حسینی (استاد روابط بین الملل) در این نشست سخنرانی کردند. افزون بر این، جونیت آکالین (دکترای تاریخ و دانشیار دانشگاه مرمره ترکیه) مدیریت این نشست را بر عهده داشت. 

در آغاز، جونیت آکالین هدف این نشست را بررسی امکان همکاری‌های میان ایران و ترکیه عنوان نمود. او گفت روشن است که نظم جهانی شکل گرفته پس از جنگ جهانی  دوم رو به افول است. در واقع، علائم موجود نشان‌دهنده افول سیاسی و اقتصادی ایالت متحده امریکا و برآمدن دیگر کشورها است. به گفته آکالین، طرف ترک علاقمند به شناخت دیدگاه ایران در خصوص روندهای جهانی نوین می باشد. این نکته که آیا درگیری اسراییل و فلسطین می‌تواند به جنگ منطقه ای و یا جهانی محدود منجر شود، از موضوعات مورد بحث در این نشست بود.

آکالین به سفر اخیر رییس جمهور رییسی به ترکیه اشاره کرد که در این سفر روسای جمهور دو کشور وعده گسترش روابط اقتصادی تا مبلغ سی میلیارد دلار را دادند. از سوی دیگر، ترکیه به عنوان عضوی از ناتو به گسترش این سازمان چراغ سبز (فنلاند و سوئد) نشان داده است. او برنامه را با این پرسش از  سمیح کورای آغاز کرد که جنگ غزه در روابط ایران و ترکیه چه تاثیری می تواند داشته باشد؟

سمیح کورای نیز در ابتدا درباره شکل گیری نظم نوین جهانی و نقش و جایگاه  ایران و ترکیه در این مساله صحبت کرد. او بر این باور بود که تغییر در نظم جهانی و منطقه و امکان تشکیل یک نظم جدید در غرب آسیا، تاثیرات فرامنطقه ای خواهد داشت و توزان قوا در سراسر جهان را تغییر خواهد داد. از آنجایی که ایران و ترکیه نقش تعیین کننده ای در شکل گیری نظم نوین در غرب آسیا دارند و به عبارتی، نامزد ایفای چنین نقشی هستند، بنابراین همکاری این دو کشور دارای اهمیت زیادی است.

کورای به 5 اصل همزیستی که پایه و اصول اساسی نظم بین المللی عادلانه و برابری‌طلبانه هستند اشاره نمود. این اصول به باور او در جهانی که دولت های ملی بازیگران اصلی هستند، در یک سده اخیر بنا شده است. در واقع، این 5 اصل برای نخستین بار توسط چوئن لای از جمهوری خلق چین در سال 1952 عنوان شد که عبارتند از:

1. احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی

2. عدم تجاوز متقابل

3. عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر

4. برابری و منافع متقابل

5. همزیستی مسالمت آمیز

او گفت که این اصول درست نقطه مقابل هژمونی نظام امپریالیسم است. مشکل دنیا امروز، اجرای این اصول است. او همچنین به این نکته اشاره کرد که نمی توان اجرای این اصول را تا زمان حذف قدرت هژمون به تعویق انداخت. سمیح کورای افزود، غرب آسیا امروز منطقه نامزد برای رهبری این نظم جدید است و خط مقدم مبارزه با هژمونی ایالت متحده آمریکا را تشکیل می‌دهد. حماس، دولت و مردم فلسطین در برابر حملات اسراییل و آمریکا در غزه قهرمانانه می جنگند و سوریه با مبارزات مسلحانه به دنبال احیای وحدت ملی و تمامیت ارضی خود است.
او به نقش و عزم ترکیه در منطقه برای مبارزه با سازمان های تروریستی اشاره کرد و گفت که ترکیه با مداخله تسلیحاتی مانع ایجاد اسراییل دوم به نام کردستان در شمال سوریه و عراق شد و به مبارزات مسلحانه خود علیه سازمان های تروریستی همچون پ. پ. ک (حزب کارگران کردستان)، نیروهای دمکراتیک سوریه و داعش که ابزار امریکا هستند، ادامه می دهد.

کورای همچنین به مساله ایران با غرب و ایالت متحده آمریکا و هجوم تهدیدها و تحریم ها در هر زمینه ای علیه این کشور اشاره کرد. به باور کورای، عملیات فدراسیون روسیه برای جلوگیری از تبدیل شدن اوکراین به پایگاه ناتو، بخشی از این مسایل است. در واقع، منطقه ای که امروز تهدیدات آمریکا در آن متمرکز شده، شرق مدیترانه است. 

کورای، امنیت را عامل اساسی و تعیین کننده عنوان کرد. امنیت به اعتقاد او نقش بسزایی در هدایت دیگر بخش ها نیز دارد. در واقع، تضمیین امنیت منطقه، راه را برای تجارت و همکاری در دیگر زمینه ها آسان تر خواهد کرد و به همین دلیل، لازم است که آمریکا و ناتو از منطقه بیرون روند و همچنین سازمان‌های تروریستی فرقه گرا که ابزار دست آمریکا هستند، خنثی و شکست داده شوند.
کورای در صحبت های خود به 3 نکته تعیین کننده برای دستیابی به این اهداف اشاره کرد:

1. کلمه کلیدی در اینجا «قدرت» است با کلمات و جملات نمی توان در مقابل اسلحه مقاومت کرد.

2. جذب نیروهایی که موضعی مخالف نسبت به نظام امپریالیستی دارند، با تشکیل نیروی مشترک، امکان پذیر خواهد بود.

3. ایجاد یک جبهه واحد با یکپارچگی استراتژیک در منطقه؛ از دریای سیاه تا مدیترانه و از شرق مدیترانه تا تنگه هرمز، رمز موفقیت است. نباید اجازه داد که اولویت های مختلف به وحدت استراتژیک آسیب برساند.

در همین راستا، کورای راه حل این موضوع را استفاده از خرد عنوان کرد. او بر این باور است که در تعیین گام های تاکتیکی برای بهره برداری حداکثری از موقعیت‌ها در راستای هدف راهبردی، باید خرد را مبنا قرار داد. او افزود که امروزه ترکیه، ایران، سوریه و روسیه و عراق اقدامات نظامی مشترکی را علیه آمریکا شروع کرده اند و این فرصت را در اختیار دارند گروه های تروریسی جدایی طلب و فرقه گرا را ریشه کن کرده و توانایی ایالت متحده  آمریکا در منطقه را از میان ببرند. از سوی دیگر، با این اقدامات سوریه و عراق حاکمیت و تمامیت ارضی خود را دوباره به دست خواهند اورد. همچنین، ترکیه و ایران بر تهدیدات امنیتی مهمی که علیه آنهاست، غلبه خواهند نمود. افزون بر آن، کمک مهمی به جبهه روسیه در جنگ اوکراین و روسیه خواهد بود. آنچه که بیش از همه اهمیت دارد، امکان کمک این 5 کشور در مساله فلسطین است. شکل گیری یک جبهه منطقه ای علیه اسراییل و آمریکا، افزون بر در تنگنا قرار دادن این دو کشور، به پیروزی فلسطین کمک خواهد کرد و روند راه حل 2 کشوری برای فلسطین را به سرعت تقویت خواهد کرد. تشکیل کشور فلسطین با پایتختی قدس با جغرافیای یکپارچه، سنگ بنای دستیابی به صلح و ثبات نسبی در غرب آسیا خواهد بود.

کورای در ادامه با اشاره به هشت نکته مهم درباره شکل گیری جنگ جهانی سوم اشاره کرده و نگرانی های موجود در این زمینه را توضیح داد. کورای باور دارد که توجه به این مساله به دلیل فرصت ها و تهدیدهایی که برای استقرار نظم نوین غرب آسیا فراهم می کند، دارای اهمیت است:

1. جنگ ادامه سیاست با سلاح است. امروز کشورهای تحت ستم و در حال توسعه، برای ادامه توسعه خود نیازمند صلح هستند. اگر قرار باشد که جنگ جهانی جدیدی آغاز شود، جنگی خواهد بود که توسط سیستم آتلانتیک به رهبری آمریکا علیه کشورهای ستم دیده و در حال توسعه راه خواهد افتاد.

2. یک فرمول تعیین کننده درباره جنگ و انقلاب هست: «یا انقلاب مانع جنگ می شود یا جنگ منجر به انقلاب می‌شود.» جنگ های جهانی سده بیستم راه را برای انقلاب های جدید باز کرد و دوباره جنگ ها میان امپریالیست ها توزیع شد. امروزه در یک سو نظام امپریالیستی و در سوی دیگر کشورهای در حال توسعه که معرف سرنوشت مشترک بشریت هستند، را داریم. کشورهای زیر ستم به سرعت در حال رشد و توسعه هستند. اکنون آشکار شده که سده 21 یک سده آسیایی خواهد بود و نه یک سده آمریکایی. بنابراین انقلاب توانایی جلوگیری از جنگ را دارد.

3. در دهه 1990 جنگ جهانی بخشی از استراتژی آمریکا نبود. آمریکا به نیروهای مسلح خود ماموریت داد تا پلیس جهانی با حق مداخل در هر جایی شوند و ناتو هم ابزار این ژاندارمری جهانی گردید. جنگ اول و دوم خلیج فارس علیه عراق؛ مداخل ناتو علیه یوگسلاوی و حمله به افغانستان در همین چارچوب صورت گرفت. پروژه خاورمیانه بزرگ هم در چارچوب همین تز قرار داشت که از سال 2010 این وضعیت دچار تغییر شد. در کنار ناکامی آمریکا در دستیابی به اهداف نظامی خود، بحران مالی 2008 گذار به نظام چند قطبی در جهان را سریع تر کرد. کارنامه ژاندارمری و مداخلات نظامی آمریکا پر از شکست است و آمریکا دیگر آن کشور شکست ناپذیر نیست. در حال حاضر، ایالت متحده آمریکا در حال تجربه عمیق‌ترین درگیری و شکاف های داخلی است که از همین شکست ها نشات می گیرد. 

4. آمریکا اکنون با یک رقیب بسیار جدی روبرو هست. از منظر ایالت متحده آمریکا، جهان در حال توسعه به دشمنی تبدیل شده که باید با سلاح با آن مقابله نماید. بنابراین آمریکا جنگ جهانی را در دستور کار خود قرار داده است. اما هیچ قدرتی آغازگر جنگی نمی شود که از ابتدا شکست خود در آن مشخص است. بنابراین آمریکا امروز آماده آغاز چنین جنگی نیست و نگرش بسیار محافظ کارانه و دقیقی را در برابر گسترش کنترل نشده درگیری ها در منطقه دارد.

5. در حال حاضر، استراتژی آمریکا، مهار افول خود و رسیدن به جایگاهی است که دوباره بتواند در جنگ دیگر جهانی پیروز شود. عناصر اصلی استراتژی آمریکا، تجزیه و فرسودگی کشورهای در حال توسعه، تقویت و احیای ناتو از طریق تبدیل کشورهای سرمایه داری توسعه یافته به ویژه کشورهای اروپایی به قدرت ذخیره و تقویت قدرت جنگی خود است.

6. هدف نهایی امپریالیسم آمریکا، برقراری سلطه مطلق بر جهان است و این کشور بر این گمان بود که با فروپاشی شوروی به این هدف دست می‌یابد. امروز آمریکا برتری جهانی خودش را از نظر قدرت تولید از دست داده و به یک سیستم اخذ مالیات اجباری تبدیل شده است و اساس اصلی این سیستم، پادشاهی دلار است. برای حفظ این وضعیت راهی جز سلطه مسلحانه وجود ندارد.

7. تمدن جدید برخاسته از آسیا در حال تبدیل شدن به سامانه ای است که جایگزین نظام امپریالیستی در همه جنبه‌های زندگی است؛ بنابراین نظام امپریالیستی با تهدید نابودی روبروست. با وجود اینکه کشور آمریکا آمادگی آغاز یک جنگ جهانی را ندارد، اما نباید خطر یک جنگ بزرگ را دست کم گرفت. عملیات نظامی ترکیه در شمال عراق و سوریه علیه شکل گیری اسراییل دوم (پروژه کردستان)، عملیات طوفان الاقصی و عملیات نظامی روسیه در اوکراین نشان میدهد که ابتکار عمل توسط کشورهای مستضعف به دست گرفته شده و متعلق به جهان در حال توسعه است.

8. ایالت متحده هم اکنون می کوشد تا کشورهای در حال توسعه را با درگیری‌ها افسرده کند؛ زیرا توانایی خود را برای ایجاد نظم باثبات به نفع خود در این مناطق از دست داده است. نقشه های آمریکا ماهیت خود را از دست داده اند و به نقشه های تخریبی و برنامه های آشوب در این کشورها روی آورده است. امروز، فرمول رویارویی با این جنگ بزرگ ساده است. هر امتیاز و موقعیت جدیدی توسط آتلانتیک، خطر جنگ بزرگ را افزایش می دهد. در برابر، از دست دادن هر موقعیتی توسط سیستم آتلانتیک، خطر جنگ را دور می‌نماید. در حالیکه، ناتو بااضافه شدن فنلاند و سوئد گسترش پیدا کرده است؛ ادامه عملیات نظامی روسیه از تبدیل شدن اوکراین به پایگاه ناتو و آغاز جنگ بزرگ جلوگیری کرده است. حماس با عملیات طوفان الاقصی طرح اسراییل برای حمله به غزه را با مشکل روبرو کرد. این وضعیت در حوزه تحریم های آمریکا که یکی از موضوعات مشترک مبارزات ایران و ترکیه را شکل می دهد، پدید می آید. تهدید 40 کشور توسط آمریکا نشان می‌دهد که آمریکا به چیزی که میخواهد نرسیده است. آمریکا متوجه این موضوع است که قدرت تاثیرگذاری پیشین را ندارد و اساس کار خود را تخریب و تضعیف دیگران گذاشته است. مهمترین تفاوت نظام بین المللی جدید که در غرب آسیا ایجاد می‌شود با هژمونی نظام امپریالیسم غربی در این است که برای تقویت خود از همکاریهای بین المللی بهره می برد.

در پایان، کورای راه حل نظام‌مند کردن و به دست آوردن این دستاوردهای ملی را برپایی نهادهای مشترک بیان نمود. او گفت که تاثیر فزاینده آسیا در زمینه های اقتصادی، مالی و نظامی در حال نهادینه شدن است. افزون بر توسعه روابط دو جانبه، دو کشور ایران و ترکیه نیازمند تعامل پیشرفته تری در زمینه های فرهنگی، علمی و هنری هستند؛ چرا که سلطه ایدئولوژیک نظام امپریایستی همچنان بسیار قوی است و مبارزه با این امر نیازمند همکاری نزدیک است. کورای همچنین به پیشنهاد دوغو پرینچک رهبر حزب میهن در نشست مشورتی بین المللی در تهران اشاره نمود. پرینچک در این دیدار پیشنهاد تشکیل دادگاه حقوق بشر آسیایی در پاسخ به دادگاه حقوق بشر اروپایی را ارائه نموده است. وی در پایان گفت که امروز آسیا و غرب آسیا در خط مقدم مبارزه با امپریالیسم قرار دارند و در حال مبارزه برای محافظت و شکل دادن به سرنوشت کل بشریت هستند.
دکتر کیوان حسینی صحبت های خود را با اشاره به شرایط شکل دهنده بحران غزه، آغاز نمود.

وی گفت که پس از فروپاشی شوروی، نظام بین الملل شرایط گذار را تجربه نمود. اما، به نظر می‌رسد که امروز نظام بین الملل دچار یک وضعیت بحرانی در بخش مدیریت شده است. در این شرایط ما شاهد نوعی سونامی تحولات در عرصه بین المللی در ارتباط با سیاست خارجه دولت ها، جنبش ها و جریان های فکری هستیم.

کیوان حسینی بر این باور است که روند تثبیت هنجارها و ارزشها در عرصه بین الملل دچار آسیب شده و ما در این زمینه شاهد کم کاری گسترده قدرت های بزرگ و نهادهای بین المللی هستیم. در واقع، قدرت های بزرگ و سازمان های بین المللی دچار غفلت و سهل انگاری در این زمینه هستند. از سوی دیگر، شاهد محیطی بین المللی هستیم که دامنه آن از سطح دولت‌ها و نظم بین الملل فراتر رفته و با چالشهایی روبرو هستیم که گریبان کل بشریت در کل زمین را گرفته است. 

او در ادامه به بحران غزه اشاره نمود و توضیح داد که بحران غزه به نمادی از وضعیت فاجعه آمیز نظام بین الملل تبدیل شده است. این بحران ویژگی های یک بحران بین المللی را داراست. بر این اساس، نگرانی درباره شکل گیری یک جنگ جهانی خیلی منطقی جلوه می‌کند. با این همه، کیوان حسینی احتمال شکل گیری یک جنگ جهانی را کم دانست و دلیل آن را به دامنه منافع قدرت های بزرگ نسبت داد.

کیوان حسینی همچنین درباره ارتباط وضعیت فعلی خاورمیانه و نظم بین المللی صحبت نمود. او منطقه خاورمیانه را یکی از مهم ترین مناطق معرفی کرد که سرنوشت آن با سرنوشت نظم بین المللی گره خورده است. از دیدگاه او، روند شکل گیری هر نوع نظم و ثبات در این منطقه، متاثر از طیف گسترده ای از عوامل درونی و بیرونی است. وی در ادامه به چندین عامل که نقش مهمی در ایجاد بحران در منطقه دارند، اشاره کرد. او منطقه خاورمیانه را به عنوان بهترین نماد نظریه های واقع گرایانه در روابط بین الملل معرفی نمود. به صورتیکه، تنش های بین دولتی در این منطقه بسیار عمیق و گسترده است. در واقع، از نظر او فرهنگ استراتژیک حاکم بر منطقه به شدت تک بعدی و امنیت گرا است. کیوان حسینی همچنین بحران‌های زیست محیطی در این منطقه را به عنوان عاملی دیگر در تشدید تنش ها معرفی نمود. از سوی دیگر، شیوه‌های حکومتداری در بسیاری از کشورهای منطقه باعث بروز تنش در میان مردم و دولت ها گردیده است. در این شرایط گرایشهای افراطی اسلامی هم به این وضعیت بحرانی دامن می زند. نقش قدرت های بیرون از منطقه به ویژه  قدرت های بزرگ هم بسیار مهم است. وقتی ما این مولفه ها را کنار هم می گذاریم، به نظر می رسد شکل گیری یک نظم منطقه ای در خاورمیانه نوعی انقلاب کوپرنیکی است.

کیوان حسینی تاکید افراطی بر نقش قدرت های بزرگ به ویژه آمریکا در روند تحولات منطقه را تحلیل راهگشایی ندانست. او گفت که یک سوی قضیه، جایگاه و نقش آمریکا در عرصه بین المللی است. با وجود اینکه جایگاه و نقش آمریکا در مقایسه با دهه های گذشته افول پیدا کرده است؛ اما کماکان به عنوان یک قدرت مسلط، از مجموعه ای از منابع قدرت (منابع نرم و سخت) برخوردار است که جایگزینی ندارد. کیوان حسینی برای تبیین این موضوع، به نقش امریکا در بحران غزه اشاره نمود. او بر این باور است که در جریان بحران غزه، جلوه های مهمی از نقش مهم آمریکا در تحولات منطقه ای و بین المللی را میتوان مشاهده کرد.

استاد دانشگاه علامه طباطبائی همچنین به این نکته اشاره کرد که داشتن هر نوع تحلیل تک بعدی از شرایط خاورمیانه، تحلیل راهگشایی نخواهد بود و  افزود: «سیاست بین الملل چه در سطح جهانی و چه در سطح منطقه ای به نوعی در حال تحول و پوست اندازی است و همه ما امیدواریم که از آتش این شرایط پر التهاب، یک دورنمای امیدوار کننده برای منطقه شکل بگیرد.»

کیوان حسینی در بخش بعدی صحبت های خود درباره روابط ایران و ترکیه و سیاست خارجه ایران نسبت به تحولات منطقه صحبت نمود. از دید او، چارچوب فکری حاکم بر سیاست خارجی ترکیه از اصول و راهبرد مشخصی تبعیت می‌کند. مبنا و محور اصلی این چارچوب، منافع ملی است. لذا تنش های ترکیه با آمریکا، اسراییل و روسیه را می توان در همین چارچوب تحلیل کرد. آمارهای اقتصادی درباره میزان رشد اقتصادی ترکیه و چارچوب روابط چندجانبه با کشورهای گوناگون، نشان دهنده رویدادهای مثبت در سیاست خارجه این کشور است. 

کلید واژه ها: جنگ جنگ با ایران خاورمیانه حمله اسرائیل به غزه حمله اسرائیل به ایران ترکیه ایران و ترکیه حمله امریکا به عراق حمله به سفارت آمریکا حمله امریکا به سوریه حمله امریکا به یمن ایران و امریکا ایران و اسرائیل ایران و خاورمیانه


( ۸ )

نظر شما :

ابراهیم قدیمی ۲۹ بهمن ۱۴۰۲ | ۱۸:۰۲
زمانی که قدرت های بزگ در این در گیری ها حضور داشته باشند۔ معملا این چنین میشود۔۔جنگ های ال ودوم از نزاع های منطقه ای شروع شد