گزارش اختصاصی دیپلماسی ایرانی از بلژیک:

وقتی که غزه شعله حقیقت وجدان ها در غرب را بیدار می کند

۰۱ آذر ۱۴۰۲ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۲۳۱۸۷ خاورمیانه انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: علی مفتح
علی مفتح در گزارشی اختصاصی از بلژیک برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: دوشنبه، روز جهانی کودک بود. شهرداری شهر لوون به همین مناسبت و برای گرامیداشت یاد و خاطره جانباختگان و مجروحان غزه به خصوص کودکان غزه مراسمی را در میدان شهر تدارک دیده بود که با سخنرانی شهردار هم همراه شد. لوون شهری کوچک در نزدیکی بروکسل است. در منطقه ای قرار دارد که بسیار دست راستی محسوب می شود. مردم زندگی راحت و آرامی دارند و به ندرت پیش می آید کسی اخبار جهان را به شکل مستمر پیگیری کند. این شهر نه تنها دست راستی است بلکه در کشوری قرار دارد که بخاطر نقش آمریکا در جنگ جهانی دوم، رابطه نزدیکی با آن سوی آتلانتیک هم دارد. یادم نمی رود زمانی که با یکی از اساتید بلژیکی درباره نحوه نامگذاری خیابان ها در این کشور صحبت می کردم، به من گفت: «ما خیابان های بسیاری را به نام قهرمانان خود نامگذاری می کنیم، مثلا روزولت»! حالا همین کشور دومین تظاهرات در حمایت از فلسطین را در پایتخت خود برگزار کرده و در شهرهای مختلف آن مراسم فراوان و گوناگونی در حمایت از مردم ستمدیده فلسطین انجام گرفته است. 
وقتی که غزه شعله حقیقت وجدان ها در غرب را بیدار می کند

دیپلماسی ایرانی: با هر تولد، جهانی دوباره متولد می شود. این را هانا آرندت می گوید و می گوید که سرکوبگران همیشه از تولد می ترسند چرا که با هر تولد یک «نامعلوم» پا به جهان می گذارد و این هم همان چیزی است که ماشین خفقان از آن بیمناک است. همان ماشین خفقانی که فکر می کند همواره همه چیز را چون خیمه شب در سلطه خود دارد به ناگه با شعله ای کوچک از میان می رود. این شعله های کوچک همان شعله هایی هستند که در عین کوچکی بزرگی می کنند. همان شعله هایی که روزی سرکوبگران می خواستند «یُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِ - نور خدا را با دهانشان خاموش کنند»، اما نمی دانستند که هر چقدر به شعله آتش بیش تر فوت کنند، شعله همان قدر بیشتر و پرقدرت تر می سوزد. 

آری، سرکوبگران در این آتش دمیدند و آن را گستراندند. سرکوبگران روی آن لگد زدند اما پای خود را سوزاندند. سرکوبگران با رسانه های خود سعی در پوشاندن آن کردند اما پوشش خود شعله ور شد. 

چه کسی فکر می کرد که روزی در شهرهای بزرگ و کوچک در اروپا مردم موج موج بیاییند و از فلسطین بگویند. 

دوشنبه، روز جهانی کودک بود. شهرداری شهر لوون به همین مناسبت و برای گرامیداشت یاد و خاطره جانباختگان و مجروحان غزه به خصوص کودکان غزه مراسمی را در میدان شهر تدارک دیده بود که با سخنرانی شهردار هم همراه شد. لوون شهری کوچک در نزدیکی بروکسل است. در منطقه ای قرار دارد که بسیار دست راستی محسوب می شود. مردم زندگی راحت و آرامی دارند و به ندرت پیش می آید کسی اخبار جهان را به شکل مستمر پیگیری کند. این شهر نه تنها دست راستی است بلکه در کشوری قرار دارد که بخاطر نقش آمریکا در جنگ جهانی دوم، رابطه نزدیکی با آن سوی آتلانتیک هم دارد. یادم نمی رود زمانی که با یکی از اساتید بلژیکی درباره نحوه نامگذاری خیابان ها در این کشور صحبت می کردم، به من گفت: «ما خیابان های بسیاری را به نام قهرمانان خود نامگذاری می کنیم، مثلا روزولت»! حالا همین کشور دومین تظاهرات در حمایت از فلسطین را در پایتخت خود برگزار کرده و در شهرهای مختلف آن مراسم فراوان و گوناگونی در حمایت از مردم ستمدیده فلسطین انجام گرفته است. 

 
مراسم همدلی با جانباختگان و زخمی های فلسطینی

در سال ۲۰۲۱ میلادی و در پی زمین دزدی های رژیم صهیونیستی در شیخ جراح هم تظاهرات سراسری در بلژیک برگزار شده بود، اما تظاهرات امسال تفاوت عمده ای با آن دارد:‌ امسال مردم با آگاهی از فلسطین حمایت می کنند. اگر در سال ۲۰۲۱ میلادی بسیاری از اروپاییان تنها برای پایان یافتن جنگ به خیابان ها می آمدند، امسال اما آنها برای احقاق حق فلسطینی ها به خیابان ها می آیند. به نظر می رسد فوران خشم فلسطینی ها باعث شده تا اروپاییان از خود بپرسند که چرا فلسطینی هایی که بارها از آنها حمایت می کردند ناگهان این چنین «خشمگین» و عصبانی شده اند. عملیات شجاعانه ۷ اکتبر بحرانی ناگهانی در باطن ساکنان و حامیان و حتی مخالفان قضیه فلسطین به وجود آورد. مگر فلسطینی ها همیشه بی قدرت و بی صدا نبودند، حالا چه شده که این گونه رفتار کردند؟! همین سوال که باعث نوعی تضاد در افراد شده بود سبب شد تا حامیان فلسطین به دنبال ریشه مشکلات بروند و سعی در یافتن این پاسخ باشند که چرا فلسطینی ها که همیشه بی قدرت و بی صدا بودند ناگهان در هفتم اکتبر چنین رفتاری از خود نشان دادند (موج گرویدن به اسلام در میان اروپایی ها و آمریکایی هایی که درصدد یافتن دلیل صبر و مقاومت فلسطینی ها هستند هم از این نشات می گیرد). در کنار حامیان فلسطین که به دنبال پاسخ بودند، آن دسته از افرادی هم که ساکت بودند و به نوعی در کنار مانده بودند کنجکاو شده و سعی در یافتن حقیقت برآمدند. حتی حامیان رژیم صهیونیستی هم که با شروع بحث ها، گفت وگوها و تحقیقات میان مردم و در شبکه های اجتماعی به عمق فاجعه پی بردند ناگهان با نوعی «ناهماهنگی شناختی» در درون خود مواجه شدند. در واقع ناشناختی هماهنگی زمانی رخ می دهد که فردی در فعالیتی شرکت می کند که با باور و اعتقادات وی در تضاد است. این حسی دیوانه کننده است که باعث می شود فرد نوعی دوگانگی در ذات یگانه خواه خود حس کند. این ناهماهنگی شناختی نه تنها استعفاها و کناره گیری های فراوان در سطح وزارت و ادارات کشورهای غربی را سبب شد بلکه حامیان رژیم صهیونیستی را هم به چالش کشید و بسیاری را به سمت حمایت از فلسطین سوق داد.

 
حضور کودکان بلژیکی در حمایت از هم سن و سالان فلسطینی خود

نکته بعدی که این موج از حمایت ها را متمایز می کند شرکت گروه های مختلف مردم است. اگر در سال ۲۰۲۱ میلادی به نظر می رسید که جمعیت مسلمان اروپا جمعیت غالب اعتراضات بود، امسال اما اروپاییان غیر مسلمان بیش تر از پیش به چشم می آیند. به نظر می رسد که یکی از دلایل افزایش جمعیت غیر مسلمان در حمایت از فلسطین هم پی بردن به این موضوع بوده که مسئله فلسطین مسئله مسلمانان و اعراب نیست بلکه مسئله انسانیت است. اگرچه نباید جنون صهیونیست ها در رفتار و گفتارشان را از یاد برد که تعجب مردم در غرب را باعث شده، اما به نظر می رسد یکی از دلایل افزایش حمایت اروپاییان و آمریکایی های غیر مسلمان از فلسطین را در تنهایی و مظلومیت فلسطینی ها دانست که ناشی از برنامه مکارانه صهیونیست ها و اعراب بوده است که مرحله به مرحله سعی در انزوای مفهوم فلسطین بوده اند. نباید فراموش کرد که موضوع فلسطین در آغاز به عنوان مسئله اسرائیل – مسلمانان مطرح می شد. بعدها اما این موضوع به موضوع اسرائیل – اعراب تغییر کرد تا بدین شکل حمایت مسلمانان غیر عرب از آن کاسته شود. آخرین مرحله اما تقلیل موضوع به مسئله اسرائیل – فلسطین و حتی اسرائیل – غزه بود که با هماهنگی حکام عرب و رژیم صهیونیستی امسال به اوج خود رسید. همین محدود کردن مسئله هم باعث شد تا اروپاییان دیگر آن را به عنوان موضوعی اسلامی یا عربی نبینند. این تغییر در طرح سوال فلسطین و ارائه آن به صورت مسئله ای انسانی و نه صرفا اسلامی در غرب هم در واقع یکی از انگیزه هایی بود که باعث شد تا سران رژیم صهیونیستی این قدر روی طرح موضوع «حماس به عنوان داعش یا القاعده ای دیگر» مانور بدهند و یا سعی کنند که با نشان دادن قرآن و ادعیه در میان وسایل ضبط شده در بیمارستان اینگونه به غربی ها القا کنند که موضوع فلسطین نه تنها موضوعی اسلامی بلکه موضوعی افراطی است تا بدین شکل سعی در جلوگیری از تبدیل آن به موضوعی انسانی داشته باشند. 

عدم حمایت حکام عرب و انفعال سران مسلمان (به غیر از محور مقاومت) هم که در تغییر شکل ارائه مسئله فلسطین نقش داشت همچنین پررنگ تر شدن مظلومیت فلسطینی ها (به خصوص بعد از حمایت گسترده غرب از اوکراین) را باعث شد که وجدان انسانی غربی ها را به حرکت فراخواند. مسئله این بود: اگر اعراب و مسلمانان از فلسطین حمایت نمی کنند، پس این موضوع باید بعد دیگری داشته باشد و آن هم بعد انسانی است!

اما نکته آخر در مراسم امسال، حضور افراد از همه سنین مختلف در مراسم بود. نه تنها افراد بزرگسال که کودکان و نوجوانان هم در آن شرکت می کنند. در صحبتی که با یکی از معلمان در جریان مراسم همدلی و یادبود جانباختگان و زخمی های فلسطینی داشتم وقتی که به وی گفتم واقعا تعجب آور است که در این عصر شاهد چنین خشونت وحشتناکی باشیم به طوری که سازمان ملل اعلام کرده که رنج اهالی غزه در تاریخ کم نظیر است، با پاسخ جالب وی مواجه شدم: «شاید همین عدم انتظار بود که باعث به وجود آمدن این خشونت ها [از طرف اسرائیل] شده»! 
آری، درست است! این جنگ، جنگ غیرمنتظره ها بوده است. همه چیز در این جنگ ناعادلانه غیرمنتظره بوده است. گویی که این جنگ، جنگ غیرمنتظره ها با انتظارات بوده است!

در زیر باران شدید، در حالی که به بچه هایی که با معلم و بعضی و هم با خانواده هایشان برای روشن کردن شمع همدلی با کودکان فلسطینی آمده اند نگاه می کنم، به این فکر می کنم که شاید غیرمنتظره ترین اتفاق امسال جمعیت کودکانی است که از همان آغاز مراسم با دست های کوچک خود شمع ها را برای کودکان فلسطینی روشن می کنند. کودکانی که نه شروع اشغالگری را دیده اند و نه حتی فلسطینیان را ملاقات کرده اند. به این فکر می کنم که شاید این همان تولد غیر منتظره ای است که هانا آرندت از آن می گوید. تولدی که با خود نویدبخش صبح نورانی در پس این شب تاریک را دارد.
به این ها فکر می کنم و امیدوارانه به شمع هایی نگاه می کنم که خانواده ها در کنار آن جمع شده اند. آری! من امید دارم! من امید دارم به آن طلوعی که در پس این شب تاریک صبح امید را خواهد آورد. من امید دارم به فردایی که این کودکان با دستان کوچک اما گرم خود خواهند ساخت. فردایی که سزاوار نام بشر خواهد بود. من امید دارم به فردا، به فردایی که از آن فلسطین خواهد بود، ان شاالله.

علی مفتح

نویسنده خبر

دانش آموخته فلسفه و مطالعات اروپایی از بلژیک

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: نوار غزه غزه حمله اسرائیل به غزه فلسطین اسرائیل اسرائیل و فلسطین فلسطین و اسرائیل علی مفتح تظاهرات در اروپا حمایت از فلسطین


( ۴ )

نظر شما :

یک فرهنگی ۰۱ آذر ۱۴۰۲ | ۱۴:۱۱
بسیار بسیار عالی خیلی لذت بردیم و استفاده کردیم امیدوار شدیم وخوشحال به امید آن روز ان شاءالله سپاس سپاس سپاس
م.ط ۱۴ آذر ۱۴۰۲ | ۱۷:۳۲
بسیار عالی- به مفهوم مکر و سحر صهیونی در انحراف افکار عمومی خوب پرداخته ای- و حق جویی انسان از جزء بکل را بدقت تعمیم داده ای. این اولین پله در شکست مطلق صهیونی است که در محکمه ی وجدان عمومی رسواتر خواهند شد و محاکمات بعدی هم در پیش خواهد بود .غرش بمبهای آنان جز طبل رسوایی در دامن و دامنه ی فکری آنان نیست. طشت رسوایی آنان از پشت بام جهانی فتاده.