در هیچ حالتی آرامش پایداری نیست
طوفان الاقصی و امکان تغییر نقشه خاورمیانه
دیپلماسی ایرانی: با شروع عملیات طوفان الاقصی، رژیم اسرائیل که وجهه و اعتبار امنیتی و اطلاعاتی خود را بر باد رفته می دید، علاوه بر آغاز عملیات نظامی علیه حماس و مردم غزه، جنگ نرم گسترده ای را نیز علیه این گروه آغاز نمود و با طرح ادعاهایی همچون رفتار ناشایست اعضای حماس با زنان و کودکان و اجساد کشته شدگان، این گروه شبه نظامی را با نیروهای داعش مقایسه نمود و تلاش کرد با تخریب وجهه و اعتبار انسانی حماس، هزینه هر نوع حمایت از این گروه را بالا برده و در مقابل به جلب حمایت مطلق جامعه جهانی از اقدامات خود در غزه بپردازد. تکنیکی که البته چندان هم جدید نیست؛ چرا که از نظر تاریخی در 75 سالی که از عمر اسرائیل می گذرد، یکی از حربه های جدی این رژیم برای حفظ موجودیت خود و جذب کمکها و حمایتهای بین المللی، «مظلوم نمایی» و ایفای نقش «قربانی مظلوم» بوده است. با کمک این حربه و به طور خاص از طریق بزرگنمایی و پرو بال دادن به هولوکاست در رسانه ها و صنعت سینما، این رژیم موفق شده در طی سالیان گذشته حمایت قدرتهای بزرگ جهانی به ویژه آمریکا و کشورهای اروپایی را جلب کرده و مخالفان و دشمنان خود را به عنوان تروریستهایی خشونت طلب و دارای رویکرد غیر انسانی معرفی کند.
با این وجود، در روزهای گذشته اتفاقاتی در عرصه میدانی جنگ غزه رخ داده که روند تحولات را در خلاف جهت خواسته های اسرائیل قرار داده است؛ از یکسو حملات پی در پی این رژیم به مناطق مسکونی غزه و به ویژه بیمارستان معمدانی، که به شهادت صدها فلسطینی به ویژه زنان و کودکان و افراد بیمار منجر شد، به تدریج نقاب خوش رنگ و لعاب رژیم صهیونیستی را کنار زد و ماهیت ضد دموکراتیک، ضد بشری و ناقض حقوق جنگ این رژیم را بر همگان فاش کرد. از سوی دیگر، آزادی دو گروگان سالمند در روزهای اخیر، مصاحبه یکی از آنها با رسانه ها و تأکید وی بر رفتار خوب و محترمانه نیروهای حماس با تمامی گروگانها به ویژه زنان و کودکان، به همه جهان ثابت کرد که واقعیت، متفاوت از مطالبی است که توسط دولت نتانیاهو مطرح می شود.
در نتیجه چنین تحولاتی حداقل در یک هفته اخیر جایگاه بین المللی اسرائیل در افکار عمومی جهانی به شدت تنزل کرده و حتی کار به جایی رسیده است که آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل هم وضعیت را مناسب می بیند تا اندکی رفتارهای غیر انسانی اسرائیل را مورد انتقاد قرار دهد و در سخنرانی خود حمله حماس به اسرائیل را نتیجه سالها اشغالگری و ظلم اسرائیل به مردم غزه معرفی کند. در عرصه بین المللی نیز تقریبا هر روز شاهد برگزاری تظاهرات مردمی در کشورهای مختلف علیه اقدامات ضد بشری این رژیم هستیم؛ مسأله ای که دولتمردان غربی را نیز در محذوریت قرار داده و حمایت بی چون و چرا از اسرائیل را برای آنها پرهزینه ساخته است؛ هر چند لابی این رژیم در کشورهای غربی به حدی قدرتمند است که هنوز هم شاهد سفرهای دیپلماتیک دولتمردان اروپایی به اسرائیل برای اعلام همراهی با این رژیم هستیم. اما در مجموع باید گفت اسرائیل در مقطع کنونی از وضعیت مناسبی در عرصه بین المللی برخوردار نیست و هر چه زمان می گذرد و تعداد شهدای فلسطینی بالاتر می رود، افکار عمومی منطقه و جهان بیشتر علیه این رژیم برانگیخته می شود.
اما در شرایط کنونی، شاید مهمترین سؤال این است که آیا اراده ای برای پایان دادن به این جنگ وجود دارد؟ واقعیت این است که موضعگیری های اعلامی دو طرف جنگ (رژیم اسرائیل و گروه حماس) حاکی از علاقه آنها به تداوم جنگ برای رسیدن به یک نتیجه مطلوب است؛ به عبارت دیگر مقامات اسرائیلی در دو هفته اخیر بارها اعلام کرده اند که جنگ را تا نابودی کامل گروه حماس ادامه خواهند داد؛ هر چند در روزهای اخیر زمزمه هایی در مورد امکان پایان جنگ در صورت خلع سلاح کامل حماس نیز مطرح شده است. در مقابل گروه حماس نیز بر این نکته تأکید دارد که طوفان الاقصی آغاز یک نبرد جدی برای نابودی اسرائیل و پایان اشغالگری های این رژیم است؛ اظهاراتی که نشان می دهد طرفین تمایل چندانی به اتمام سریع جنگ ندارند و هر یک می کوشند دستاوردهای ملموس و بیشتری از جنگی داشته باشند که هزینه های بسیاری برای آن داده اند.
اما آیا امکان تحقق این خواسته ها وجود دارد؟ تحولات میدانی چند هفته اخیر و وضعیت فعلی موجود در خاورمیانه به گونه ای است که نشان می دهد بر خلاف آنچه طرفین در رابطه با تداوم جنگ تا نابودی کامل طرف مقابل بیان می کنند، در کوتاه مدت شاهد حذف هیچ از دو بازیگر حماس و اسرائیل از نقشه خاورمیانه نخواهیم بود. از یکسو به واسطه ماهیت ایدئولوژیک و شبکه ای گروه حماس و عدم تبعیت آن از یک دولت مستقل، امکان نابودی و یا حتی خلع سلاح کامل این گروه وجود ندارد. از سوی دیگر در مقطع کنونی به دلیل عدم توازن قدرت نظامی حماس با اسرائیل، اختلافات داخلی گروههای فلسطینی، مصلحت اندیشی جبهه مقاومت برای عدم گسترش دامنه جنگ و همچنین برخورداری اسرائیل از حمایتهای بین المللی به ویژه کمکهای نظامی آمریکا، این رژیم نیز در کوتاه مدت سقوط نخواهد کرد. در نهایت همچون جنگهای گذشته، ویرانیها و تلفات بالا به ویژه در بین غیر نظامیان و لزوم حفظ سلامت گروگانها سبب می شود تا هر دو طرف به سمت بده بستانهای سیاسی و یک صلح موقت حرکت کنند.
البته دخالتهای آمریکا در این جنگ می تواند در کوتاه مدت نیز شرایط را تغییر دهد؛ بر اساس گزارش روزنامه «نیویورک تایمز»، آمریکا در روزهای اخیر شماری از افسران ارتش این کشور از جمله یک افسر سه ستاره خود را که دارای تجاربی در جنگ زمینی با داعش در فلوجه عراق است را برای ارائه مشاوره به طرح عملیات نظامی زمینی در نوار غزه به اسرائیل فرستاده است. چنانکه ارتش اسرائیل بخواهد با کمک آمریکا این طرح را عملیاتی کرده و حمله زمینی به غزه را آغاز کند، در این صورت در کوتاه مدت نیز تحولات میدانی جدی به وقوع خواهد پیوست. چنانکه بعد از حمله زمینی اسرائیل به غزه سایر گروههای فلسطینی برای تسویه حساب سیاسی با حماس و حذف آن از صحنه تحولات فلسطین، دست به اقدام خاصی برای حمایت از آن نزنند و اعضای جبهه مقاومت هم برای پرهیز از ورود کشورهایشان به یک جنگ منطقه ای فرسایشی، از حمایت مستقیم از حماس خودداری کنند، احتمال تضعیف شدید گروه حماس و از دست رفتن قدرت عملیاتی آن برای سالها وجود دارد؛ هر چند به دلیل ماهیت وجودی این گروه که پیش از این مورد اشاره قرار گرفت، امکان حذف کامل آن وجود ندارد.
اما چنانکه بعد از شروع جنگ زمینی، گروههای مختلف فلسطینی و جبهه مقاومت نیز موضع خود را تغییر داده و وارد جنگ شوند، احتمال تبدیل جنگ اسرائیل و حماس به یک جنگ منطقه ای طولانی مدت بسیار زیاد است. از آنجا که حماس و جبهه مقاومت در جنگهای شهری و پارتیزانی دست برتر را دارند و به واسطه تونلهای زیر زمینی مخفی از موقعیت لجستیکی برتری برخوردارند و در مقابل اسرائیل هم تجهیزات نظامی و اطلاعاتی قدرتمندی دارد و از حمایت آمریکا برخوردار است؛ پیش بینی نحوه پایان چنین جنگی و تغییرات نقشه خاورمیانه چندان کار آسانی نیست؛ اما با توجه به تجربه اندک اسرائیل در جنگهای شهری و تجربه ناکام آمریکا در شرایط نسبتاً مشابه افغانستان و عراق، می توان گفت احتمال پیروزی حماس و جبهه مقاومت در این جنگ وجود دارد. بر این اساس به نظر می رسد به دلایل فوق و نیز به دلیل اهمیت حفظ تمرکز بر چین و روسیه، آمریکا چراغ سبزی برای حمله زمینی اسرائیل به غزه به این رژیم نشان نخواهد داد و ارسال مشاوران نظامی به اسرائیل نیز بیشتر برای بالا بردن سطح بلوف و تهدید و گرفتن امتیازات بیشتر از حماس و جبهه مقاومت است.
اما اگر حمله زمینی به غزه رخ ندهند و جنگ فعلی با یک آتش بس به پایان برسد، باز هم این صلح سرد تداوم چندانی نخواهد داشت؛ چرا که نمی توان حق مالکیت، تعیین سرنوشت و زندگی طبیعی و عزتمندانه را برای بلند مدت از یک ملت سلب نمود؛ در نتیجه خاورمیانه همچنان مستعد تغییر و موجودیت اسرائیل در خطر دائمی است؛ البته تحقق این تحولات در میان مدت و بلند مدت بیش از هر چیز وابسته به انسجام داخلی گروههای فلسطینی و البته رویکرد کشورهای قدرتمند عربی و اسلامی است. بر این اساس چنانکه این جنگ سبب اتحاد مجدد گروههای مختلف فلسطینی شامل جهاد اسلامی، حماس، فتح و ... شود و آنها را در یک جبهه واحد در مقابل اسرائیل قرار دهد و از سوی دیگر کشورهای متنفذی همچون مصر، عربستان، قطر و امارات در کنار ایران، ترکیه، پاکستان و اندونزی به حمایت یکدست از آرمان فلسطین پردازند و به صورت متحد و یکصدا خواهان تعیین وضعیت ملت فلسطین، خروج اسرائیل از اراضی اشغالی و شکل گیری کشور مستقل فلسطین شوند، در این صورت در آینده ای نه چندان دور، تحولی چشمگیر در نقشه و ژئوپلیتیک منطقه رخ خواهد داد. هر چند در مقطع کنونی فراهم شدن این پیش زمینه ها اندکی آرمان گرایانه و دور از دسترس به نظر می رسد، اما طوفان الاقصی با شکست هیمنه اطلاعاتی- امنیتی اسرائیل و فاش کردن چهره واقعی این رژیم، گامی اساسی برای شروع این فرایند بوده است.
نظر شما :