تضعیف اتحادیه اروپا به سود چه کسانی است؟

منافع امریکا، انگلیس، روسیه و چین از قدرت گرفتن راست افراطی در اروپا

۲۴ شهریور ۱۴۰۲ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۲۱۷۷۷ اروپا انتخاب سردبیر
امین گودرزوند در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: راست گرایان افراطی با استفاده از شرایط نه چندان خوب اقتصاد و اوضاع اجتماعی، با شعارهای عوام پسند به دنبال احیای خود به عنوان جریان اثرگذار هستند، موضوعی که به نظر در انجام آن بسیار موفق بوده اند. اما به راستی رشد راست افراطی به نفع چه کسی یا کدام کشورها خواهد بود؟
منافع امریکا، انگلیس، روسیه و چین از قدرت گرفتن راست افراطی در اروپا

نویسنده: امین گودرزوند، کارشناس ارشد مطالعات اروپا

دیپلماسی ایرانی: پس از شروع بیماری همه گیری کووید۱۹ بود که اوضاع اقتصادی در جهان دستخوش تحولات گسترده ای شد و شاخص های مختلف اقتصادی دچار افت و کاهش شدند. هنوز چیزی از دوران پسا کووید نگذشته بود که شوک دوم به نظام بین الملل وارد شد و آن جنگ روسیه و اوکراین بود. در واقع این دو مسئله زمینه ساز کاهش شاخص های رفاه، افزایش مهاجرت، افزایش هزینه خانوارها، از بین رفتن یا کندی چرخه تامین بین الملل در حوزه های مختلف از انرژی تا غذا شد.

در این بین جریان های راست توانسته اند به خوبی از این اوضاع به نفع خود استفاده کنند. آنها با استفاده از شرایط نه چندان خوب اقتصاد و اوضاع اجتماعی، با شعارهای عوام پسند به دنبال احیای خود به عنوان جریان اثرگذار هستند (1)، موضوعی که به نظر در انجام آن بسیار موفق بوده اند. اما به راستی رشد راست افراطی به نفع چه کسی یا کدام کشورها خواهد بود؟

اتحادیه اروپا به عنوان یک واحد سیاسی بزرگ می تواند نقش مهمی در تحولات نظام بین الملل ایفا کند، در واقع قدرت چانه زنی آن در حال حاضر بالاست. این مسئله که اروپا اگر یکپارچه نماند آسیب و ضرر بزرگی برای کشورهای عضو آن خواهد بود را رئیس جمهوری سابق فرانسه، آقای سارکوزی، به خوبی بیان کرده است که اروپای غیر متحد یعنی ضعف و شکست کشورهای اروپایی در دوران گذار ساختار نظام بین الملل. بنابراین کشورهایی  در دنیا هستند که تمایل به ارتباط با  کشورهای اروپایی دارند و نه اتحادیه اروپا و رغبت آنها انعقاد قرارداد همکاری بین دو یا چند کشور فارغ از قوانین اتحادیه اروپاست. 

در این بین بی شک روسیه اولین کشوری است که به دنبال پررنگ تر کردن شکاف های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در این اتحادیه است. جنگ اوکراین به خوبی اهمیت این موضوع را برای روسیه روشن کرده است که باید رویکرد جنگ ترکیبی خود در اروپا را تقویت کند و زمینه های افزایش اختلاف بین اعضای آن اتحادیه را بیشتر کند. برای همین تعامل نزدیک با کشورهایی که جریان های راست در آنها به رهبری امور کشور رسیده اند بخشی از راهبرد روس هاست. آنها بارها اعلام کرده اند که این جنگ بین روسیه و اوکراین است و نیازی نیست دیگر کشورهای اروپایی برای آن هزینه دهند. به طور خاص منظور روس ها در دو حوزه انرژی و غلات است که بیان داشته اند اگر کشورهای اروپایی بخواهند، روسیه حاضر به همکاری با آنهاست. همین مسئله به شکل گیری اختلاف بین اعضای اتحادیه اروپا منجر شده، جریان های راست که این روزها در دولت های اروپایی نقش های مهمی ایفا می کنند با تکیه بر این دیدگاه که اولویت مسائل داخلی و رفاه کشور است در اتخاذ رویکردی متفاوت با جریان اتحادیه اروپا سعی دارند و با تکیه بر شعارهای پوپولیستی خود به دنبال همراه کردن اکثریت جامعه با خود هستند که تا حدی نیز موفق بوده اند.

در کنار روس ها می توان به چین اشاره کرد، کشوری که بلندپروازی های جاه طلبانه ای دارد و به دنبال تبدیل شدن به یک هژمون در نظام بین الملل است. برای چین نیز تعامل با کشورهای اروپایی فارغ از اتحادیه اروپا به مراتب آسان تر است و این کشور می تواند با بسیاری از کشورهای اروپایی تعاملات گسترده ای داشته باشد و چالش های بسیار کمتری را نسبت به همکاری با اتحادیه اروپا تجربه خواهد کرد. بنابراین چین نیز به دنبال همکاری و اعطای امتیاز به دولت هایی است که حاضر به همکاری با آن هستند و زیر فشارهای اتحادیه اروپا تسلیم نمی شوند، در واقع کشورهایی که جریان های راست در آنها تقویت شده اند دارای این قابلیت هستند و چینی ها به خوبی به این مسئله آگاهی دارند و با تلاش برای تقویت آنها در افزایش شکاف بین کشورهای اروپایی و نگاه آنها به اتحادیه اروپا سعی دارند.

ایالات متحده علی رغم آنکه مواضع مشخصی در حمایت از اروپا دارد اما واقعیت آن است که این کشور نیز از تکه تکه شدن اروپا منتفع خواهد شد، این نگاه اگر شامل همه ی نخبگان سیاسی نشود حداقل شامل بخشی اثرگذار از آنها خواهد بود، با این رویکرد که برای  حفظ هژمون ایالات متحده، آمریکا نیاز به تقویت خود در زمینه های مختلف دارد و رقبای آن باید تضعیف شوند. در واقع اروپا در قامت اتحادیه اروپا می تواند برای آینده ایالات متحده یک تهدید بالقوه محسوب شود، به ویژه اینکه اروپا به دنبال کاهش وابستگی های خود به آمریکاست. ایالات متحده به خصوص، پس از دوران دونالد ترامپ این نگاه را تا حدی دارد که اروپا را تنها بگذارد، با منطق اول آمریکا و بعد دیگران، اما مواضع جمهوری خواهان تندرو در زمینه های مختلف مانند جنگ اوکراین نشان می دهد که آنها نیز معتقدند که اتحادیه اروپا شاید اگر وجود نداشت، مشکلات این قاره کمتر از امروز می بود.

در پایان باید به نقش بریتانیا و انتفاع آن اشاره کرد. این کشور که همواره نقش سنتی و موازنه بخش در ساختار نظام بین الملل داشته با خروج ار اتحادیه اروپا به دنبال بازگشت و احیای خود در نظام بین الملل بوده است و به نظر اگر اتحادیه اروپایی نباشد نقش آنها پررنگ تر از قبل خواهد شد و می توانند اثرات بیشتری در تصمیمات دولت های مختلف داشته باشند.

بنابراین رشد راست افراطی می تواند برای اروپا یک زنگ خطر جدی باشد و خصوصا با توجه به نظرسنجی های اخیر در اتحادیه اروپا که جریان های راست محبوبتر شده اند (2) و امکان تبدیل شدن به احزاب اصلی و بزرگ را در انتخابات پارلمانی اروپا دارند، جریان هایی که تا حد زیادی مخالف ماهیت اتحادیه اروپا هستند. 

به نظر باید رویکردهای تبلیغی و سیاسی دولتمردان اروپایی دستخوش تحولات عمیقی شود تا بتوانند از یک فاجعه بزرگ برای اتحادیه اروپا جلوگیری کنند. همچنین آنها باید اختلافات را به حداقل ممکن برسانند تا شکاف ها به گسست های غیرقابل ترمیم تبدیل نشوند.

منابع:

 1- Salzborn, Samuel. (2020). Extreme Right-Wing Parties in and Against Europe. A Systematizing Comparison

2-  Right wing set for big gains in 2024 EU election, polling shows – POLITICO

کلید واژه ها: اروپا اتحادیه اروپا تضعیف اتحادیه اروپا راست گرایان افراطی انگلیس بریتانیا امریکا امریکا و اروپا روسیه و اروپا چین چین و اروپا انگلیس و اروپا امین گودرزوند


( ۱۰ )

نظر شما :

امیر ۲۴ شهریور ۱۴۰۲ | ۱۸:۳۸
به نظر من روسیه بر خلاف سه کشور دیگر از قدرت گرفتن راست افراطی سود نمی‌برد. واقعیت این است که حیات روسیه و اتحادیه اروپا (که نمود قدرت چپ‌های اروپاست) به همدیگر وابسته است. درست است که در جنگ اوکراین راست‌گرایان اروپا مخالف کمک کشورهای اروپایی به اوکراین بوده‌اند ولی آیا چپ‌گرایان واقعا در کنار اوکراین بوده‌اند یا نقش تعویق انداختن کمک‌های ناتو را بر عهده داشته‌اند؟ کمک چپ اروپا به واسطه فشار آمریکا انجام شده است و نمی‌توان گفت تصمیمی بنیادین بوده است. به نظر من بهتر است هند، روسیه و چپ اروپا را در یک تیم و آمریکا، چین و انگلیس را در تیم دیگر قرار داد. کشورهای دیگر نیز هر یک در یکی از این گروه‌ها قرار می‌گیرند، هر چند داخل گروه با هم رقابت داشته باشند.