اتحادها و اختلافها نامقدس و مقطعیاند
درباره روابط ایران و روسیه و منافع ملی ما
نویسنده: عیسی محمدحسینی، پژوهشگر حوزه سیاست و امنیت غرب آسیا و دانش آموخته رشته روابط بینالملل
دیپلماسی ایرانی: دوستیها و دشمنیها نه تنها دائمی و مقدس نیستند بلکه مقطعی و در دایره منافع ملی کشورها تعریف میشوند. آیا در سپهر سیاست و عرصه روابط بینالملل، اختلاف و اتحاد استراتژیک و دائمی وجود خارجی دارد؟
در علم روابط بین الملل هیچ اتحاد و دشمنی نمی تواند دائمی و مقدس و استراتژیک باشد. کشورها در پی منافع ملی خود در مسیر دوستی ها و دشمنی های موقت قرار میگیرند. گاهی محبوب و گاهی مغضوبند. و دلیل آن نیز بر اساس امتیازگیری در راستای منافع ملی خود است.
جهان امروز جهان فرا قطبی است و دلیل آن توسعه نهادها و موسسات خصوصی است که توانایی تصمیم گیری و تصمیمسازی های بین المللی حتی فراتر از دولتمردان و مدعیان قدرت دارند. به عنوان مثال: هوش مصنوعی از بعد تاثیرگذاری و ایجاد تحول بین الملل هیچ حد مرزی ندارد.
برای روشن تر شدن موضوع لازم است کمی به عقب برگردیم، پس از جنگ سرد یعنی از دهه 1990 میلادی و همزمان با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تا سال 2004 ایالات متحده که فضا را برای خود هموار می دید، دچار یک نوع توهم قدرت شد. آمریکا در آن زمان تصور می کرد که تنها قدرت هژمون بینالمللی است. اما این امر نشانه عدم درک درست سیاستمداران امریکایی در ان زمان بود. امروز دیگر، کشورها از آمریکا و همه ایدههای تحمیلی واحدها عبور کردهاند و در راستای منافع ملی خود عمل میکنند. و بر همین اساس هیچ اتحادی نمی تواند دائمی و استراتژیک و همیشگی تصور شود. اگر همراهی با کشور الف به ضرر منافع ملی کشور ب باشد ادامه همراهی و همکاری برای کشور متضرر جای سوال دارد.
در مورد دوستی با کشور روسیه و به زعم برخی روسوفیلهای داخلی اتحاد استراتژیک با آن کشور وقتی که روسیه در نشست با کشورهای حوزه خلیج فارس با نادیده انگاشتن منافع ملی ایران، تمامیت ارضی ایران را زیر سوال میبرد، ادامه این دوستی چه معنایی میتواند داشته باشد؟! البته باید یادآور شد که روسیه هم اگر منافعش اقتضاء کند همراه ما خواهد بود اما اگر منفعتش با کشورهای حوزه خلیج فارس بر منافعش از ایران بچربد شک نباید کرد که به دنبال منافع خود خواهد رفت.
منظور از این چند سطر، توجه دادن به سیاستمداران است که ادراک درستی از وضعیت خاص در مقطع خاص داشته باشند و با قرار گرفتن در جای مناسب، عکس العملی دقیق و پاسخی در خور شأن و به موقع و بدور از افراط و تفریط و منطقی را اعمال کنند. چرا که عدم درک درست موضوع و عدم واکنش مناسب موجبات خسارتهای بیشماری است که شاید جبران ناپذیر باشد.
به صورت خاص در مورد روسیه سوالاتی هم مطرح است: چگونه است که ایران در جنگ روسیه از تهاجم روسیه حمایت ضمنی کرد و با ارسال پهپادها به روسیه باعث شد ضربه مهلک دیگری بر پیکره جمهوری اسلامی نواخته شود؟ و این در حالی است که شاید نیاز به این حمایتهای غیرضرور نبود؟ آیا هیچ از خود پرسیدهایم به چه دلیل کشورهای دیگر همچون چین که از لحاظ ایدئولوژیکی به روسیه نزدیکتر است چرا سلاح به روسیه ارسال نمی کند؟ آیا غیر از این است که کشور چین در راستای منافع ملی خود عمل می کند و هر جا نیاز باشد از دوستیهای ولو استراتژیک و حتی ایدئولوژیک خود هم صرفنظر میکند و یا حتی شاید مقابل آن نیز بایستد؟
در پایان خاطر نشان میکنم، مشکل عمده کشور عزیز و مظلوم ما ایران این است که: به نظر می رسد، نه تنها سیاستمداران تصمیمساز بلکه بسیاری از عالمان علم سیاست و اندیشمندان عرصه روابط بین الملل در ادراک درست منافع ملی دچار ابهام و سر در گمیاند. عدهای در ارزشها گیر کردهاند و عده دیگر در مباحث ارزشی بینالمللی همانند حقوق بشر و غیره... و هر کدام دیگری را به غربی بودن و شرقی بودن متهم می کنند و یا حتی تا مرز کفر به یکدیگر نسبتهای ناروا میدهند و این در حالی است که درک درستی از واقعیتهای موجود ندارند. پیشنهاد نگارنده این است که برای درک درست منافع ملی به باز تعریف منافع ملی در عرصههای آکادمیک نیاز است و این امر وظیفه عالمان متخصص علم سیاست و روابط بینالملل است که با توجه به ارزشهای داخلی و یافتن وجوه مشترک ارزشهای بین المللی یک محور واحد و مشترک از منافع ملی را معرفی کنند، مشروط بر اینکه سیاستمداران داخلی نیز از آن تبعیت کنند.
نظر شما :