منفعت عضویت در بریکس در گرو تعامل اقتصادی فراگیر
پادشاهی دلار چه وقت تمام می شود؟
دیپلماسی ایرانی: به تازگی کشورهای جهان روندی را برای دلازدایی از معاملات بین المللی خود آغاز کرده اند. بعد از آن که ایالات متحده امریکا به طور یکجانبه به سمت اعمال تحریم های جدید علیه کشورهای مختلف جهان از جمله ایران، روسیه، ونزوئلا و چین رفت و از دلار به عنوان ابزاری برای ضربه زدن به اقتصاد کشورهای مختلف استفاده کرد و متحدان اروپایی اش نیز عملا به پشتیبانی از این سیاست امریکا پرداختند، بسیاری از کشورهای جهان بر آن شدند تا دلار را از معاملات بین المللی خود حذف کنند و در جهت کاهش وابستگی خود به دلار در بازارهای بین المللی خود فعالیت هایی را آغاز کنند، از جمله صاحبان اقتصادی بزرگ و مهمی چون چین، هند و روسیه بیش از همه اقدامات موثری را در این زمینه آغاز کرده اند. در نشست اخیر بریکس در آفریقای جنوبی نیز این موضوع به بحث گذاشته شد که کشورهای عضو بریکس بر آن تاکید کردند. با این حال به دلیل وابستگی شدید اقتصاد جهانی به دلار و نقش تعیین کننده آن در ثبات و اقتصاد اکثریت قابل توجه کشورهای جهان، بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان بعید می دانند روند دلارزدایی در آینده نزدیک بتواند از قدرت تاثیرگذاری آن بکاهد و اصولا کشورها بتوانند در این زمینه اقدامات موثری را انجام دهند. حتی با وجود ائتلاف و اتحادهای مهمی چون بریکس که قدرت های بزرگ اقتصادی جهان از جمله چین و هند اعضای اصلی آن هستند، بسیاری بعید می دانند تلاش های آنها در زمینه دلارزدایی بتواند به سادگی به نتیجه ملموس برسد. در این رابط گفت وگویی را با مهدی پازوکی، دکترای اقتصاد بین الملل، استاد دانشگاه علامه طباطبایی تهران و مشاور اقتصادی سابق معاونت زیر بنایی سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور انجام داده ایم که در ادامه می خوانید:
نظرتان پیرامون روند دلارزدایی (De-dollarization Trend) که در مناسبات بین المللی به تازگی شدت و حدت بی سابقه ای به خود گرفته است، چیست؟
به طور کلی، من با این روندی که به تازگی به کشورهای بیشتری تسری یافته است، مخالف هستم. ببینید بر اساس داده های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول ۶۵ درصد تجارت جهانی به تنهایی با ایالات متحده آمریکاست. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم آمریکا در حال حاضر برترین قدرت اقتصادی جهان است، به عبارت دیگر اقتصاد و تجارت جهانی منهای آمریکا یعنی هیچ. نکته دیگری که مایلم در اینجا به آن اشاره کنم اینست که دلار به همراه یورو حدود ۹۰ درصد تجارت جهانی و ارزهای ذخیره جهان را تشکیل می دهند که این خود برتری اسکناس سبز، یعنی دلار را نسبت به دیگر ارزها باعث می شود.
همچنین، آمریکا به عنوان چاپ کننده دلار و بازار اصلی دلار حدود ۲۵ درصد تولید ناخالص داخلی جهان را دارد که این امر خود به عنوان عامل ثبات آفرین باعث می شود تا بازیگران مختلف اقتصاد در سطح جهانی به دلار به چشم یک ارز با ثبات و با پشتیبانی قوی بنگرند. به همین جهت هم تحریم های ظالمانه آمریکا علیه اقتصاد ایران اینگونه کشور را دچار تنگناهای اقتصادی کرده است.
همان طور که مستحضرید و بر همگان هم آشکار است صندوق بین المللی پول IMF به نوعی تحت کنترل و سلطه آمریکاست و طبعا در راستای منافع این کشور عمل می کند. اما همین صندوق بین المللی پول در گزارش های اخیر خود به کاهش نقش دلار در تجارت بین المللی اعتراف کرده به طوری که سهم دلار از ذخایر ارزی جهان را در حدود ۶۰ درصد برآورد کرده است که نسبت به دو دهه گذشته افت محسوسی محسوب می شود. این بدان معناست که کشورهای بیشتری به تنوع بخشی سبد ارزی خود متمایل شده اند که در چشم انداز بلند مدت قطعا می تواند باعث کاهش چشمگیر قدرت دلار شود. نظرتان در رابطه با این واقعیت چیست؟
بله، کاملا در اینجا با شما هم رای و هم دل هستم. به نظر بنده هم روند دلارزدایی که اخیرا با تنش ها در اوکراین که به بلوکه شدن بالغ بر ۵۰۰ میلیارد دلار ذخایر ارزی روسیه منجر شد، در بلندت مدت به احتمال بسیار فراوان به نتیجه خواهد رسید و دلار را از به اصطلاح پادشاه ارزهای جهان (King Dollar) به پایین خواهد کشید. نکته ای که من سعی در تبیین آن در پرسش قبلیتون داشتم این بود که ما نباید منتظر باشیم که دلار همین فردا از صحنه اقتصاد جهانی به کلی حذف شود. این برداشت که برخی سعی بر آن دارند تا آن را تبلیغ کنند کاملا اشتباه و پوپولیستی است. همان طور که شما به درستی اشاره کردید این یک روند طولانی و گام به گام است.
پس می توان این طور نتیجه گرفت که روند دلارزدایی در کوتاه مدت دست آورد بزرگی که به سقوط دلار منجر شود نخواهد داشت اما در بلند مدت و با توجه به عزم جزم کشورهای بزرگی همچون چین، روسیه، هند و برزیل و دیگر تحولات جهانی به احتمال بسیار دلار دیگر ارز مسلط در تجارت و اقتصاد جهانی نخواهد بود؟
کاملا درست است.
همان طورکه مستحضرید، ایالات متحده قطعا در برابر این روند ساکت و منفعل نخواهد بود و به اصطلاح چوب لای چرخ خواهد گذاشت، به نظر جنابعالی این کارشکنی های آمریکا به چه نحوی خواهد بود؟
بی شک، این کشور از هر چه در ید قدرتش دارد، استفاده خواهد کرد تا در روند دلارزدایی اختلال به وجود آورد. یکی از این اهرم ها، همین درگیر کردن کشورهای رقیب همچون روسیه و چین در مناشقات منطقه ای است. ببینید به نظر من الآن برنده اصلی جنگ اوکراین، آمریکاست؛ چرا که امریکا هم توانست روسیه را معطوف به یک بحران عمیق امنیتی و نظامی کند تا جایی که نظامی گری بر اهداف اقتصادی روسیه سایه انداخته و الآن در این کشور حرف اول – که البته درست هم است – می زند و در راس امنیت ملی آن است، و هم توانست شکافی را که در دوران رهبری دونالد ترامپ با اروپا به وجود آمده بود را پر کند. ایضا، با گرم نگاه داشتن تنش ها در دریای چین و مسئله تایوان در سرگرم کردن چین در بحران های مرزی و امنیتی سعی دارد.
خوب، از آن طرف هم روسیه و چین بیش از پیش به یکدیگر نزدیک شده اند به طوری که می توان روابط این دو را ذیل عنوان "اتحاد استراتژیک" تعریف کرد؟
بله همین طور است. اما بزرگترین پشتوانه آمریکا رشد اقتصادی بالا هم هست. یکی از شاخص های رشد اقتصادی بالا در اختیار داشتن تکنولوژی قوی و به روز است. ببینید، به طور مثال، شرکت هوایی ایرفلوت به عنوان بزرگترین شرکت مسافری هوایی روسیه ۸۰ درصد ناوگان هوایی اش متشکل از هواپیماهای آمریکایی است. شما بخوانید حدیث مفصل از این مجمل؛ این نشان می دهد که هنوز هم غرب از لحاظ تکنولوژی نیروی برتر در جهان است. همین برتری تکنولوژی می تواند به عنوان اهرمی در سیاست، نظامی گری و اقتصاد مورد استفاده قرار بگیرد. البته، همان طور که قبل هم گفتم، این واقعیت ناظر به وضعیت و آرایش فعلی بازیگران عرصه بین المللی است و می توان با توجه به رشد خیرهکننده کشورهای غیر غربی همچون چین، برزیل و یا هند و تمایل این کشورها به تغییر دادن بازی ها و قواعد فعلی اقتصاد جهانی اوضاع را در بلند مدت و طی دهه های آتی طور دیگر تصور کرد.
آیا دلارزدایی می تواند ایران را در هرچه بیشتر تامین کردن منافعش یاری کند با توجه به این نکته که سهم ایران از اقتصاد جهانی بسیار ناچیز است؟
طبق داده های موجود، ایران به طور کلی نیم درصد از سهم تجارت جهانی را در اختیار دارد و یک نقش کاملا حاشیه ای را در این عرصه دارد. نداشتن تعادل و تنوع در روابط اقتصادی و تجاری عملا قدرت انعطاف و مانور را از جمهوری اسلامی ایران گرفته است. شاید دلارزدایی بتواند کشورهای نظیر چین، روسیه و یا هند را در هرچه بیشتر تامین کردن منافعشان یاری کند چرا که این کشورها مبادلات بالای تجاری و اقتصادی با جهان دارند. بستن قراردادهای دوجانبه و چندجانبه با محوریت ارزهای ملی می تواند قدرت تحریمی ایالات متحده را تا حدودی کاهش دهد. ولیکن با توجه به سهم پایین ایران در تجارت جهانی این امر چندان نمی تواند ایران را در نیل به منافعش یاری کند.
همان طور که مستحضرید، مجموعه کشورهای بریکس BRICS عمدتا به رهبری چین با بستن قراردادهای دوجانبه و چندجانبه تجاری با محوریت ارزهای ملی و محلی، مهمترین بلوک اقتصادی رقیب گروه ۷G7 و دلار در عرصه اقتصاد جهانی است. بلوک بریکس ۴۱ درصد جمعیت جهان، ۲۶.۷درصد از خاک کره زمین و ۳۸ درصد تولید ناخالص داخلی جهان را به خود اختصاص داده است. به نظرتان با توجه به روابط نه چندان مناسب و گرم تهران و غرب، ایران باید به عضویت این بلوک مهم و اثرگذار درآید؟
به عنوان یک کارشناس اقتصادی، از هر گونه گشایش اقتصادی و تجاری که باعث از بین رفتن رکود تورمی فعلی شود، استقبال می کنم و مشکلی با عضویت ایران در بریکس ندارم. اما این عضویت زمانی می تواند راهگشا باشد که ایران روابط تجاری و اقتصادی مستحکم با کشورهای غربی به خصوص آمریکا به عنوان رهبر بلوک غرب نیز داشته باشد، در غیر این صورت نباید منتظر گشایش خاصی بود. ببینید رابطه اقتصادی با غرب بر خلاف خواسته دولت های رقیب ما در منطقه از جمله اسرائیل است. به نظر بنده حضور فعال شرکت های بزرگ و صاحب تکنولوژی غربی در ایران می تواند تعادل را به روابط اقتصادی ایران برگرداند به طوری که بازار ایران به یک بازار رقابتی و با کیفیت مبدل خواهد شد که لازمه حضور در آن داشتن یک سری فاکتورهای مهم و اساسی است. نه اینکه فلان قدرت اقتصادی حضور خود در ایران را امری پیشینی و تضمین شده بداند.
اخیرا شاهد دیپلماسی فعال از سوی جمهوری اسلامی ایران در این زمینه بوده ایم که حضور وزیر محترم امور خارجه در اجلاس اخیر بریکس در آفریقای جنوبی نمونه آن است. در ممالک پیشرفته به طور معمول سیاست خارجی در راستای توسعه اقتصادی است و کمتر پیش می آید که توسعه قربانی سیاست های ماجراجویانه و جاه طلبانه شود.
ترکیه شاید مثالی خوبی برای تایید فرمایشات شما باشد.
دقیقا همین طور است، از قضا به مثال خوبی اشاره کردید. ببینید ترکیه که از لحاظ ژئوپلتیکی، ژئواستراتژی و ژئواکونومی به ما تا حدی شبیه است یه طور نسبی توانسته این تعادل اقتصادی و تجاری را در روابط خود با دنیا عملی کند. هم از یک سو عضو ناتو است و هم از سوی دیگر روابط تجاری بالایی با کشورهایی همچون چین و روسیه دارد به طوری که پس از تحریم های گسترده علیه مسکو پس از جنگ اوکراین به یکی از مهمترین طرف های تجاری روسیه تبدیل شده است.
حتی می توان به ویتنام نیز اشاره کرد. ببینید ایالات متحده در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی در این کشور جنایت کرد اما در حالحاضر دو کشور روابط اقتصادی تنگاتنگی با یکدیگر دارند.
و کلام آخر در پایان، مایل هستم دوباره بر این گزاره تاکید کنم: سیاست خارجی و دیپلماسی باید هم سو و در راستای تحقق توسعه اقتصادی باشد. از شما و دیپلماسی ایرانی برای فراهم کردن این گفت و گو کمال تشکر را دارم.
گفت و گو از ابوالفضل پازوکی، پژوهشگر و فارغ التحصیل رشته روابط بین الملل دانشگاه بین الملل قبرس
نظر شما :