ازسرگیری روابط دیپلماتیک، همه منازعات تهران - ریاض را خاتمه نمی دهد
چگونه توافق چینی - سعودی - ایرانی می تواند به منافع آمریکا خدمت کند؟
نویسندگان: مایکل مک فاول Michael McFaul و عباس میلانی (دانشگاه استنفورد)
دیپلماسی ایرانی: پکن، مسکو و منتقدان سیاست های دولت بایدن در واشنگتن، این توافق را پسرفتی برای نفوذ و جایگاه آمریکا در خاورمیانه و اطراف جهان به حساب می آورند. اما اگر کمی عمیق تر نگاه کنیم، در می یابیم که نه تنها آسمان بر سر واشنگتن خراب نشده بلکه برعکس، آثار مثبت این توافق برای واشنگتن در کوتاه و درازمدت، از پیامدهای منفی آن بیشتر است. هنگامی که کلیت منافع آمریکا را بسنجیم، این توافق به پیشبرد چندین هدف امنیتی آمریکا در منطقه یاری می رساند و حتی در درازمدت می تواند مزاحمتی برای اهداف چین باشد.
اولین و مهمترین نکته اینکه از سرگیری روابط تهران-ریاض می تواند آتش بس در یمن را مستحکم کند. تا زمانی که ایران موافقت نکرد که حمایت از حوثی ها و حملاتشان به عربستان را متوقف کند، ریاض هم با از سرگیری روابط با تهران موافقت نکرد. این برای منافع آمریکا، برای یمن و نیز برای دمکرات های ایران خوب است. آمریکا خواهان یک خاورمیانه باثبات تر است و توافق تازه گام مثبتی در این مسیر است.
البته هیچ کس نباید این توهم را داشته باشد که از سرگیری روابط دیپلماتیک، همه منازعات میان ایران و عربستان را خاتمه می دهد. این توافق یک گام مثبت و ضروری است اما همچنین گامی کوچک است که می تواند به آسانی پایمال شود. با این حال، ارتباط بهتر و بیشتر میان تهران - ریاض می توند از نزاعی بزرگتر جلوگیری کرده و این هم به سود منافع ملی آمریکاست.
دوم، باید دید که منافع این توافق برای تهران به دستاوردهایی درازمدت تبدیل می شود یا نه. ایران با برنامه هسته ای اش هنوز هم به عنوان یک تهدید امنیتی از نگاهی برخی کشورها دیده می شود و توافق اخیر، این وضعیت را تغییر نمی دهد. سطح بی اعتمادی میان عربستان و ایران همچنان بالاست. اگر این توافق از هم بپاشد، به احتمال بیشتر این ایران است که سرزنش خواهد شد حتی توسط چین.
سوم، اینکه برداشت نادرستی است که این توافق را بعنوان یک آسیب درازمدت برای دیپماسی آمریکا به حساب آوریم. آمریکا نباید تلاش کند که قدرت چین را در هر زمینه ای در هر کجای جهان محدود کند، نیازی هم به این کار نیست. این اشتباهی بود که واشنگتن در دوران جنگ سرد در برابر اتحاد شوروی انجام داد و گرفتار باتلاق هایی همچون جنگ ویتنام و حمایت از شورشیان آنگولا شد.
از این گذشته، آمریکا دیگر منابع لازم برای پیشبرد سیاست بازدارندگی در همه جهان را ندارد. به جای آن باید به بازدارندگی گزینشی چین روی آورد. توافق سعودی - ایران از آن نمونه هایی است که نیازی نیست واشنگتن انرژی خود را صرف تضعیف آن کند. دیپلماسی چینی در مواقعی می تواند دست کم مکمل منافع آمریکا باشد و یک مصداق آن همین توافق است.
رئیس جمهوری چین اکنون در برداشتن بارِ مسئولیتِ حفظ صلح در خاورمیانه شراکت دارد. این یک تکلیف آسان نیست همانطور که آمریکا هم در گذر دهه ها، این واقعیت را دریافت. توافق تازه می تواند به آسانی شکست بخورد. بیانیه مشترک پکن، هیچ حرف روشنی در این باره ندارد که چگونه طرف های توافق، به موارد نقض آن یا رفتارهای خلاف آن واکنش نشان خواهند داد.
دیپلمات های چینی چه واکنشی به یک برخورد نظامی میان نیروهای مورد حمایت سعودی و ایران در یمن نشان خواهند داد یا به یک حمله تروریستی در یکی از این دو کشور که انگشت اتهام را به سمت طرف دیگر بگیرد؟ یا نسبت به تدابیر تازه اسرائیل برای توقف برنامه هسته ای ایران؟ اگر تنش های میان ایران و عربستان لاجرم دوباره سر بگیرد، آیا چین قادر خواهد بود که بدون فرورفتن در سیاست پیچیده منطقه، یک پیشرفت دیپلماتیک را تحمیل کند؟ در این قمار ریسک آفرین، هر گونه وادادگی توسط پکن موجب می شود که محدودیت هایش به عنوان یک ابرقدرت، آشکار شود.
چهارم اینکه نباید پیامدهای منفی این توافق برای روابط آمریکا - سعودی را بزرگنمایی کنیم. سعودی ها برای سال های آینده، اگر نگوییم دهه های آینده، همچنان برای امنیت خود به آمریکا تکیه خواهند کرد، ضمن آن که آنها درهم بافتگی عمیقی با اقتصاد آمریکا دارند. در ماه مارس، سعودی ها یکی از بزرگترین سفارش های تاریخ را برای خرید هواپیما به شرکت بوئینگ دادند که توسط کاخ سفید به عنوان یک معامله گرانسنگ توصیف شد. سعودی ها همچنین برای بهبود رابطه شان با اسرائیل به آمریکا نیاز دارند. البته روابط میان عربستان و چین، همچنان رو به رشد خواهد بود.
منبع: فارین پالیسی / تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :