باید واقعیت ها را درک کرد
بازاریابی سیاسی چین و آشوب سیاستگذاری ایرانی!
دیپلماسی ایرانی: یکی از اصول بازاریابی اقتصادی با هدف جذب مشتریان بیشتر که در سیاست و سیاستگذاری نیز کاربرد داشته و از اصول بازاریابی سیاسی محسوب میشود، اصل پیچش یا نیرنگ است که برای جذب مشتریان جدید، آنچه مشتریان دوست دارند بشنوند را تعریف و برجسته میکنند. در این الگو، سیاستگذاران سیاسی بهویژه در حوزه سیاست خارجی به مانند بازاریابی اقتصادی، به شناسایی و نمایش انگارهها و آرزوهای یک یا طیفی از بازیگران میپردازند و سخن آنان را بازگو میکنند تا زمینه جذب آنان و کسب همراهیشان را به دست آورند. این اصل بازاریابی که بر تحریک احساسات مشتری یا بازیگر استوار است، کالا یا خدمات را با آنچه مشتری دوست دارد بشنود، تعریف و تبلیع میکند. در واقع فروشنده یا سیاستگذار بر اساس آرزو و احساس مشتری یا همان بازیگران نظام جهانی به تعریف سیاست خود میپردازد. اصل پیچش که همان فریب یا پیچاندن دیگران نیز معنا دارد، در سیاستگذاری خارجی دارای مصداقهای بیشماری است. آنچه اکنون در سیاست منطقهای آسیای جنوب غربی با هدایت و مدیریت دولت چین و عربستان در حال پیگیری است نیز در قالب الگوی اصل پیچش بازاریابی سیاستگذاری قابل تعریف است.
سفر شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین به عربستان و دیدار ایشان با سران دولتهای عربی در قالب نشست سران اتحادیه عرب، شورای همکاری خلیج فارس و بیانیههای نهایی مشترک چین با عربستان و ... که در ایران به عنوان خیانت چین به ایران تحلیل میشوند را تنها میتوان در قالب الگوی اصل پیچش و کارآمدی سیاستگذاران چینی در بازاریابی سیاستهای خود بررسی کرد:
یکم – نیاز چین به منابع انرژی و بازار عربی: هرگز نباید فراموش کرد که بنیان سیاستها بهخصوص سیاستگذاری خارجی بر اقتصاد و منافع اقتصادی استوار است. در بسیاری کشورهای جهان بهویژه کشورهایی با تمایل به گسترشگرایی منطقهای و جهانی، سیاستگذاری خارجی بر اساس منافع اقتصادی و بازرگانی شکل میگیرد. در چنین فرآیندی است که سیاستگذاران ارشد چین برای وضعیت آشوبناک جهان بهخصوص نابسامانی، تورم بزرگ و سایه رکود اقتصاد جهانی که پیامد ظهور کروناویروس و سپس جنگ اوکراین است، به دنبال دستیابی به بازارهای جدید برای ارائه و فروش کالاها و خدمات خود هستند و از سوی دیگر چشم به بازار انرژی و منابع طبیعی جهان عرب بهویژه نفت و گاز این کشورها دارند.
چین پساکرونا و جهان جنگی شده کنونی که با فاجعه اقتصادی تورم و انرژی مواجه شدهاند، دولت چین به رهبری آقای شی را به بازارها و منابع انرژی قوی و جدید متمایل ساخته است. عربستان، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و شمال آفریقا ازجمله منابع انرژی هستند که در دستورکار سیاست بازاریابی و جذب چین قرار گرفتهاند.
دوم - دوستان جدید در نظم نوین جهانی: در نظام جهانی کنونی که دچار شکاف عمیق و فروپاشی نظم جهانی شده است، قدرتهای بزرگ جهانی برای نمایش قدرت خویش، بازی و یارگیری جدید را شروع کردهاند.
در شرایطی که غرب و ایالات متحده آمریکا همچنان از چین به عنوان کانون پیدایش فراگیر کروناویروس نام میبرند و این کشور را از هر گونه اقدام نظامی علیه تایوان برحذر میدارند و از همکاری اقتصادی چین و روسیه ابراز نگرانی میکنند، سیاستگذاران چینی به درستی احساس خطر کردهاند و در حال یارگیری در نظام جهانی هستند.
چین به عنوان دومین قدرت بزرگ اقتصادی با گرایش تبدیل به دومین ابرقدرت جهانی، طیفی فراگیر از تهدیدات غرب بهخصوص از سوی اتحادیه اروپا، ایالات متحده امریکا و بلکه ژاپن و هند را در مقابل خویش میبیند. این طیف از تهدیدات که بقای حکومت چین و دولت کنونی شی جین پینگ را با خطر مواجه کرده، این کشور را به جذب حامیان و دوستان جدید مانند عربستان و اتحادیه عرب تشویق کرده است.
اتحادیه عرب و عربستان سعودی که دارای برخی اختلافات با غرب و بهویژه ایالات متحده امریکا هستند، بهترین گزینه برای سیاستگذاری خارجی چین در بازی قدرت با امریکا و نظم نوین جهانی محسوب میشوند.
سوم – عربستان رهبر جهان عرب و مسئله سین کیانگ: حکمرانی چین که با موجی از تهدیدات داخلی و خارجی ازجمله: رکود بزرگ، سقوط برخی بازارهای اقتصادی بهخصوص صنعت ساختمان و مسکن، خودمختاری و استقلال طلبی تایوان، هنگ کنگ، ستیز مرزی با هند، اعتراضات کرونایی، نبرد بزرگ اقتصادی با امریکا بهویژه در حوزه تراشه و فناوریهای پیشرفته1 روبه رو شده است، سیاست پیشدستانه در موضوع حقوق بشر مسلمانان ایغور سین کیانگ را در تقویت روابط با عربستان دنبال میکند.
تقویت روابط چین با عربستان و اتحادیه عرب که بخش از سیاست نفوذ به جهان عرب است را میتوان راهکاری برای مقابله با بحران حقوق بشری مسلمانان سین کیانگ قلمداد کرد که بر نقش رهبری عربستان در جهان عرب و دنیای اسلام استوار است.
هر چند عربستان را نمیتوان رهبر مطلق جهان عرب و دنیای اسلام قلمداد کرد، اما ظرفیتهای این کشور برای اثرگذاری اقتصادی، سیاسی و حتی دینی بر جهان عرب و دنیای اسلام را نمیتوان انکار کرد. چنین ظرفیتی است که چین را به تقویت روابط با عربستان تشویق کرده و در این فرآیند، آنچه آرزو و مطابق میل عربستان و جهان عرب در زمینه سیاستهای منطقهای ایران است نیز در متن بیانیه نهایی چین و اعراب ثبت میشود. در واقع سیاستگذاران چینی از اعراب بهخصوص عربستان سعودی به عنوان یک ابزار مقابله با مسئله حقوق بشر در سین کیانگ مسلماننشین استفاده میکنند.
چهارم – چین شکننده و عربستان سرگردان: هر چند ایران به عنوان یک بازیگر تنشآفرین نظام جهانی از سوی غرب و متحدینش مورد تهدید و تحریمهای فراگیر قرار گرفته است، اما جمهوری خلق چین به عنوان دومین ابرقدرت اقتصادی و حتی نظامی جهان و همچنین عربستان سعودی نیز در نظام بینالمللی وضعیت خیلی بهتر از ایران ندارند.
دولت چین در کنار موج اعتراضات پنهان و آشکار داخلی، با موجی توفنده از چالشها و بحرانهای خارجی مانند: جنگ تراشه با امریکا، حمایت از روسیه در جنگ اوکراین، تهدید حمله به تایوان، تقابل با امریکا و اروپا در روابط غرب با تایوان، تهدیدات مرزی با هند، چالش جدید ژاپن با نوسازی نظامی و سیاستهای دفاعی 320 میلیارد دلاری2 و ... روبهرو شده که موقعیت این کشور در نظام جهانی را شکننده کرده است.
دولت عربستان سعودی نیز با مشکلات و بحرانهای بیشماری در داخل و روابط بینالمللی خود مواجه است ازجمله: جنگ با یمن، تنش روابط با امریکا، مسائل حقوق بشری و ... که سبب شده تا این کشور در نظام جهانی به بازیگری سرگردان بدل شود که برای تضمین بقای خویش به دنبال متحد یا مشتریان مزدور باشد.
*
دولت چین در راستای رستاخیز سیاسی و نظامی خویش در عصر کنونی به اصل پیچش یا فریب بازاریابی سیاسی متوسل شده است. در این الگو از سیاستگذاری خارجی است که دولتمردان چینی برای جذب کشورهای عربی بهخصوص عربستان، آنچه آرزو و احساس دولتهای عربی علیه ایران است را در بیانیه مشترک با کشورهای عربی بیان میکنند.
سیاستگذاران چین و بلکه رئیس جمهوری این کشور، شی جین پینگ، به خوبی از آرزوها و احساسات کشورهای عربی آگاهی دارند و به همین خاطر بیانیه مشترک چین و کشورهای عربی با بندهایی در تحریک ایران تکمیل شده تا انگارههای ذهنی اعراب نمود یابند و در پیرامون چین جمع شوند.
دولت چین که در وضعیتی سخت در نظام جهانی قرار گرفته برای توازن و تعامل با ایالات متحده آمریکا، اروپا، ژاپن و هند به ابزارهای جدید نیاز دارد که عربستان و اتحادیه عرب ازجمله این ابزارهای جدید تعامل مسالمتآمیز هستند.
**
قطببندی پساجنگ اوکراین و اهمیت کشورهایی مانند عربستان، مصر و ترکیه که به حمایت و همراهی با روسیه پرداختند، نشان میدهد که چین نیز به دنبال جذب و دوستی بیشتر با کشورهایی است که با وجود برخی تنشها، از رابطه خوب با غرب بهویژه ایالات متحده امریکا برخوردارند.
آنچه بیانیه چین و اعراب نامیده میشود را میتوان یک توصیه برای رفع بحران روابط میان دو بازیگر یا دو دوست دولت چین در منطقه دانست و نه تهدید ایران. سیاستگذاران ارشد چین به خوبی میدانند که این سیاست چینی برای تقویت جایگاه خود در خلیج فارس تنها با رفع بحران میان ایران و عربستان و برقراری روابط مسالمتآمیز میان این دو کشور برقرار میشود.
واقعیت سیاست قدرت این است که توان و ظرفیت ایران در همه ابعاد خود طی یک دهه اخیر با پیامدهای تحریمهای فراگیر امریکا درگیر بوده و به شدت تضعیف شده و قابل مقایسه با اتحادیه عرب، عربستان، مصر و حتی امارات متحده عربی نیز نیست، بنابراین سیاستگذاران چینی بر اساس منافع راهبردی خود و در یک انتخاب عقلانی اقتصادی با نگارش بیانیههای مشترک با اعراب بر اساس آرزوها، انگارها و احساسات عربی به دنبال کسب حمایت اعراب هستند.
اکنون زمانی است که حکمرانی و سیاستگذاران ارشد ایران از خواب جهان سه قطبی (شرق – غرب – جمهوری اسلامی) بیدار شوند، توانایی خاص ائتلافها و سازمانهای فروپاشیده یا ضعیف مانند: همکاریهای اسلامی، عدم تعهد، اکو و حتی سازمان شانگهای و ... را فراموش کنند و از گرداب سیاستهای آرمانگرایانه و احساسی خارج شوند، روابط ایران با قدرتهای بزرگ جهان مانند ایالات متحده امریکا، اتحادیه اروپا و ... را برقرار کنند، بهبود ببخشند و تقویت کنند تا اینچنین در شوک روابط عربستان و چین قرار نگیرند و دچار سکته در سیاست خارجی نشوند.
منابع:
1- روزنامه نیویورک تایمز. 5 آبان 1401. به آدرس: https://www.nytimes.com/2022/10/27/opinion/china-america-chip-tech-war.html
2- خبرگزاری رویترز. 25 آذر 1401. به آدرس: https://www.reuters.com/world/asia-pacific/pacifist-japan-unveils-unprecedented-320-bln-military-build-up-
نظر شما :