رئیس جمهوری روسیه می گوید ضد غربی نیست
پوتین، روسیه و نظام بینالمللی
دیپلماسی ایرانی: ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، در پنجم آبانماه ۱۴۰۱ (۲۸ اکتبر ۲۰۲۲) در پایان نوزدهمین اجلاس سالانه باشگاه گفت وگوی والدای، در مسکو، ارزیابیهای خود و روسیه را از شرایط بینالمللی ارائه داد و با شرکتکنندگان در اجلاس به گفت وگو نشست. در این اجلاس ۱۱۱ شرکتکننده از بیش از ۴۰ کشور جهان حاضر بودند. عنوان و تمرکز کنفرانس بر دنیای پساهژمونیک میچرخید. این کنفرانس که نتیجه تحول باشگاه والدی از بدو تأسیس در ۲۰۰۴ است، مهمترین اجلاس روسیه درخصوص مباحث بینالمللی محسوب می شود و نطق پوتین، بیتردید اصلیترین حرفهای فکری و مفهومی سیاست خارجی روسیه را بازتاب میدهد و تأکید بر ابعاد فکری و معنوی حائز اهمیت است. چون سیاست خارجی، در همه کشورها در کنار ابعاد سیاسی، اجرائی و حقوقی پدیدهای فکری است.
در پدیده فکری سیاست خارجی، نحوه نگرش به روابط و نظام بینالمللی برجسته است. نطق پوتین و سؤال و جواب اندیشمندان روسی و غیرروسی در این اجلاس، سروصدای زیادی را در نقاط مختلف دنیا برانگیخت. بحثهای مربوط به این اجلاس، پرسشی کلیدی را به ذهن متبادر میکند که نسبت پوتین، روسیه و نظام بینالمللی چگونه قابل تجزیه و تحلیل است؟ در پاسخ به این پرسش، ابتدا باید حرفهای اصلی پوتین در مناسبات بینالمللی را بررسی کرد؛ سپس به واکنشهای غرب نسبت به سمت و سوی پوتین و روسیه توجه کرد و نهایتاً پدیده چند قطبیگرائی در نظام بینالمللی را مورد مداقه قرار داد.
پوتین در نطق طولانی خود عمدتاً بر دو موضوع تمرکز کرد. اول شالوده شکنی از نگرش بینالمللی غرب بود. او غرب را فاقد یکپارچگی معرفی کرد و حتی نگاهی دوگانه به «غرب سنتی و ملهم از ارزشهای مسیحی و حتی اسلامی» و «غرب تهاجمی، تجاوزگر و استعمارگریزی» داشت. پوتین بر غرب دوم تأکید و این غرب را دنبالکننده سلطه و هژمونی در نظام بینالمللی معرفی کرد. در دیدگاه او غرب خواهان یکسانسازی و تحمیل ارزشهای خود به جهان است. در این خصوص آنچه او و دیگر دستاندرکاران امور اجرائی و همچنین اندیشمندان روابط بینالمللی روسیه مطرح میکنند آن است که غرب از «روابط بینالمللی قاعده بنیاد»سخن میگوید اما خود میخواهد این قاعده را بنویسد و طرفه آنکه به حقوق بینالملل که در بستر چند قرن گذشته توسط غرب راهاندازی شده نیز بیاعتنا است. چون حقوق بینالملل موجود اصل را بر برابری حاکمیت ملی کشورها میگذارد، عبارت نوین «روابط بینالمللی قاعده بنیاد» که پوتین چندین بار آن را مطرح و نقد کرد به نحوی در تضاد با حقوق بینالمللی است.
اما موضوع دوم مورد تأکید پوتین پذیرش تنوع در روابط بینالمللی، در زندگی اجتماعی و فراتر در تمدنهای بشری است. بسآمد و تکرار واژه تمدن در نطق او برجسته بود. به تعبیر او فقط یک تمدن وجود دارد و تمدنها همگی حرفی برای گفتن دارند. در این راستا باید اشاره کرد که بیش از یک دهه است که روسها، نه فقط خود را کنشگری استراتژیک در سطح جهانی معرفی میکنند، بلکه از روسیه بهعنوان «بازیگر تمدنی» یاد میکنند. پوتین در عین حال به تمدن غربی ادای احترام کرد و گفت که روسیه ضد غرب نیست، در این میان به برخی از کنش و واکنشهای فرهنگی در درون غرب هم پرداخت و شکافهای موجود در مباحث فرهنگی در غرب را یادآور شد. اما نطق او با واکنشهایی در غرب روبه رو شد که به نوبه خود، بازتابی از وضع روابط بینالمللی پیچیدهای است که در حال شکلگیری است. مخصوصاً اگر به محوریت بحث اوکراین در مناسبات غرب، روسیه در قالب تحولات نوین توجه شود.
بسیاری از تحلیلگران غربی، نطق پوتین را طراحی شده برای حمایت از جناحهای راست در اروپا و آمریکا قلمداد کردند. بدین معنی که آن گروهها نسبت به پندارها، گفتارها و رفتارهای لیبرالهای افراطی در غرب مخصوصاً در حوزه مناسبات جنسی موضع انتقادی دارند. فراتر از بحث گرایشهای لیبرال افراطی در غرب شرایط اوکراین و مخاصمات مسکو و واشنگتن در این زمینه، دیدگاههای نسبتاً جدیدی را در آمریکا و اروپا در مدت اخیر به همراه داشته است. به عنوان نمونه پخش نامه شماری از اعضای دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا موسوم به دموکراتهای مترقی به بایدن که فقط نباید در قضیه اوکراین بر ابعاد نظامی تکیه داشت و باید در پی ابتکارات دیپلماتیک هم بود قابل توجه است یا اینکه در درون حزب مخالف بایدن، یعنی حزب جمهوریخواه نگرش متفاوتی نسبت به جنگ اوکراین بهطور خاص و مناسبات با روسیه بهطور عام بوجود آمده است.
در میان این مباحث البته، طرح بحث جنگ آخرالزمانی هستهای موسوم به آرماگدون و تشدید فضای روانی و ایجاد نگرانی از برخورد هستهای در جنگ اوکراین نیز مطرح شد. همه این جزئیات منجر به واکنشهایی نسبت به سخنان پوتین و توجه لحظهای و زمانی به آن شد. اما باید در نظر داشت که مفهوم قطب بندی و موضوع چند قطبی، بحثی در خور و قابل اعتناست.
واقعیت این است که تلاش آمریکا برای حفظ موقعیت برتر خود در نظام بینالمللی در سه دههای که از پایان جنگ سرد میگذرد، همچنان بحثانگیز و مناقشه آمیز است. ایده تک قطبی هنوز در بین دستاندرکاران سیاست خارجی، بعضاً جانبداران را به دنبال خود کشیده و میکشد. ایده دو قطبی آمریکا و چین و یا آمریکا و روسیه نیز عده دیگری را به خود جذب کرده، اما کلیت ایده و مفهوم قطب در روابط بینالمللی دگرگون شده است و قطبهای کهن و نوین در پویایی خاصی در حال شکل دادن به نظام بینالمللیاند. روسیه خود را یکی از قطبها میداند. امکان بازسازی نظام دو قطبی را منتفی میداند. نفع خود را در این میبیند که در قالب نظام چند قطبی، بهعنوان یکی از قطبها مورد شناسائی قرار گیرد. این گزاره نسبت سخنان پوتین در والدی با گفتار و رفتار بینالمللی روسیه را روشن میکند./اطلاعات
نظر شما :