چرا دولت رئیسی از ایده خود در خصوص پاییز و زمستان سرد برگشت؟
شکست توهم!
دیپلماسی ایرانی: مشخصا تا پیش از آغاز اعتراضات یک ماه اخیر که از اواخر شهریور ماه شروع شد، جمهوری اسلامی ایران امیدوار به تاثیرگذاری پاییز و زمستان سرد اروپا و پررنگ شدن اهرم فشار انرژی بر قاره سبز بود برای ایجاد انعطاف در مواضع برجامی بود تا توافق احتمالی با شروط مدنظر تهران انجام شود. اما اکنون به نظر میرسد شرایط خطیری که بعد از اعتراضات چند هفته گذشته و نیز تبعاتی که به واسطه ارسال پهپاد ایران به روسیه با هدف به کارگیری در جنگ اوکراین بر سیاست خارجی تهران سایه انداخته است، عملاً به پاییز و زمستان مد نظر دولت رئیسی ختم نشد و شاید در یک حالت عکس، برودت پاییز و زمستان بیشتر برای تهران شکل گرفت تا جایی که در یک تغییر موضع آشکار، تهران دیگر منتظر زمستان سرد نیست. این را ناصر کنعانی در نشست خبری دیروز دوشنبه خود با خبرنگاران مطرح کرد.
سخنگوی دستگاه سیاست خارجی ایران در پاسخ به این سوال که برخی میگویند که ایران برای ازسرگیری مذاکرات منتظر فرا رسیدن زمستان در اروپاست، گفت: «ما منتظر چیزی در این زمینه نیستیم. منتظر زمستان نیستیم و در اولین روزی که آمریکاییها اراده خود را نشان دهند ما میتوانیم در مسیر حصول توافق حرکت کنیم. ما نیازمند هیچ بازه زمانی نیستیم. ما اثبات کردهایم که پایبند به میز مذاکره هستیم. ما مذاکره برای مذاکره انجام نمیدهیم. مذاکره میکنیم که به اجرای توافق برگردیم. همانطور که پیش از این گفتهام ایران کشوری است که در عمل نشان داده که اگر توافق کند به روند اجرای توافق پایبند است و به تعهدات خود عمل میکند و ما با طرفی مواجه هستیم که پیش از این از توافق خارج شده و به تعهدات خود عمل نکرده، در همین چارچوب برای توافق نیازمند تضمین هستیم که رفتار گذشته تکرار نشود.»
اما چه شد که تهران دست به این تغییر نگاه زد و عملاً پاییز و زمستان سرد دیگر مبنای تحلیل و موضع گیری برجامی مقامات دولت سیزدهم نیست؟ پرسشی است که علی بیگدلی در پاسخ به آن می گوید: «اکنون با گذشته نیمی از عمر پاییز نه تنها اروپایی ها به سمت انعطاف در موضع گیری برجامی، پذیرش پیش شرط های تهران و انجام توافق به هر قیمتی نرفته اند، بلکه قاره سبز، سه کشور اروپایی عضو برجام (آلمان، فرانسه و انگلستان) و به خصوص اتحادیه اروپا موضعی هجومی تر را در قبال جمهوری اسلامی ایران در پیش گرفته اند.» این استاد دانشگاه در ادامه تحلیلش به «شرق» این نکته را خاطر نشان می کند که نباید در این بین برخی تحولات به خصوص اعتراضات یک ماه گذشته را در ایجاد این سیاست هجومی تر اروپایی ها علیه ایران نادیده گرفت و به تبع آن اساساً پاییز و زمستان سرد مبنای موضع گیری اروپایی ها در قبال مذاکرات نباشد.
کارشناس ارشد مسائل اروپا به تاثیرگذاری آمریکاییها بر نگاه برجامی قاره سبز هم صحه می گذارد و در این رابطه به «شرق» می گوید: « اگرچه در دوره دونالد ترامپ، اروپاییها سعی کردند با یک فاصلهگیری دیپلماتیک از واشنگتن کماکان ایران را مجاب به حفظ برجام کنند، اما در دوره جو بایدن ما عملا با همراهی، همسویی و حمایت اروپا از آمریکا مواجهیم. حتی این همراهی و حمایت اروپا به مراتب بیشتر از گذشته شده است. تا جایی که اکنون اروپا و آمریکا در یک جبهه قرار دارند. لذا بایدن هم به راحتی میتواند نگاه خود را به اروپایی ها تزریق کند.»
با این برآورد، بیگدلی می گوید: «چون جو بایدن اکنون به واسطه انتخابات میان دورهای کنگره، مذاکرات برجامی را از دستور کار خارج کرده است، اروپاییها هم اکنون تمایلی ندارند که مذاکرات از سر گرفته شود. با این حال اگر جمهوری اسلامی ایران کانال مذاکره با اروپا را گرم نگه می داشت شاید اروپا می توانست تاثیرات مثبتی روی جو بایدن برای مذاکره و احیای توافق داشته باشد، در حالی که ما عکس آن را شاهد هستیم.»
بیگدلی اگرچه اذعان دارد که شاید در مقطعی پیش از آغاز پاییز، اروپایی ها سعی کردند به هر طریقی ایران را با پذیرش توافق به بازار انرژی بازگردانند، اما اکنون شرایط به کلی متفاوت از گذشته است. این کارشناس مسائل اروپا، رفتار و سیاست برجامی تهران را در قبال قاره سبز هوشمندانه، منعطف و مبتنی بر واقعیات نمی داندو بر همین استس معتقد است: «اگر برخی جریان های سیاسی و نهادهای موازی در این خصوص اظهار نظر نمی کردند و یا به دولت فشاری وارد نمی شد شاید اکنون شرایط به طور کلی متفاوت بود. به همین واسطه تهران در همان دو ماه قبل می بایست از تلاش های میانجی گرایانه اروپاییها به خصوص بسته پیشنهادی بورل برای برجام استفاده کند.»
بیگدلی گفت وگوی خود را با «شرق» با تاکید بر این نکته مهم ادامه میدهد که اگر دولت رئیسی از فرصت میانجیگری اتحادیه اروپا در دو ماه پیش استفاده میکرد و فضای مذاکرات در یک روند مثبت پیش میبرد، قطعاً اروپایی ها حتی با آغاز اعتراضات دست به موضع گیری تند، رادیکال و اعمال بسته های تحریمی علیه ایران نمی زدند، چرا که از دیدگاه این کارشناس بین المللی فضای مثبت مذاکرات به عنوان یک اهرم در جهت یجاد انعطاف و تعدیل مواضع اروپا عمل می کرد.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه موضوعات دیگری مانند ارسال پهپاد توسط ایران به اروپا هم میتواند در قالب مذاکرات احیای برجام در حاشیه قرار بگیرد، به «شرق» می گوید: «ناامیدی و سرخوردگی ها اروپایی ها از احیای برجام به واسطه فرصت سوزی تهران فضا را به سمتی پیش برده است که اکنون قاره سبز از هر فرصتی برای تقابل و فشار به جمهوری اسلامی ایران نهایت استفاده را می برد، چرا که اروپا به این نتیجه رسیده است که تهران به دنبال مذاکره، توافق و احیای برجام نیست. بنابراین باید با فشار، تحریم، اجماع جهانی و انزوای دیپلماتیک تهران تشدید شود تا جمهوری اسلامی ایران را این بار از موضع ضعف پای میز مذاکره کشاند.
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که آیا سخنان دیروز دوشنبه سخنگوی دستگاه سیاست خارجی حکایت از آن دارد که تهران اکنون در موضع ضعف است؟ عنوان کرد: « با قاطعیت نمی توان در این رابطه اظهارنظر کرد و صدردصد گفت که تهران در موضع ضعف قرار گرفته است، اما بدون شک وضعیت فعلی جمهوری اسلامی ایران به طور کامل متفاوت از دو ماه پیش است.»
بیگدلی در تشریح وضعیت ایران در برابر به «شرق» چنین می گود: «قبل از آغاز اعتراضات در اواخر شهریور ماه، تهران این تصور را داشته که دست برتر را دارد و با آغاز پاییز و زمستان می تواند این دست برتر را به عنوان یک برگ برنده به کار بگیرد، اما اکنون فضای سرد بیشتر برای تهران صدق میکند تا اروپایی ها.»
البته این استاد دانشگاه گریزی هم به مسئله تبعات بازگشت ایران به بازار جهانی انرژی زد و در این رابطه تصریح می کند: «حتی اگر در خوشبینانه ترین حالت پیش از پاییز توافقی هم صورت میگرفت عملاً فرصت و بستر بازگشت سریع ایران به بازار انرژی مهیا نبود، چرا که عملیاتی شدن لغو تحریم ها و تاثیرگذاری آن بر موضوع فروش آزادانه نفت ایران اقدامی است که حداقل به یک بازه زمانی ۳ تا ۶ ماه نیاز دارد.» بیگدلی در ادامه با اشاره به مسئله ظرفیت و جایگاه تولید و عرضه انرژی از سوی جمهوری اسلامی ایران این نکته را هم خاطرنشان میکند که ما نباید واقعیتها را هم نادیده بگیریم. به هرحال ظرفیت تولید و صادرات انرژی ایران کاملاً مشخص است و نمی تواند پاسخ گوی نیاز اروپاییها باشد. چرا که ایران در بازه چند ماهه پتانسیل افزایش تولید یک تا یک و نیم میلیون بشکه را دارد.»
تحلیلگر مسائل بین الملل نکته ای هم پیرامون میزان انطباق نیاز اروپا با تولیدات ایران را یادآور می شود و پرو آن عنوان می دارد: «نباید این مسئله را هم نادیده بگیریم که اکنون اروپا بیش از نفت خام به گاز نیاز دارد. در صورتی که ایران برای تامین نیاز داخلی خود در حوزه گازی هم با چالش مواجه است. لذا یقینا بستری برای اجابت نیاز گازی اروپا از سوی ایران وجود نداشته و ندارد. با این وصف ایران، نه زمان لازم و نه توان لازم را برای پاسخگویی به نیاز گازی اروپا نداشته است.»
بیگدلی در جمع بندی خود برای این بخش بیان می دارد: «با در نظر گرفتن تمامی نکات قطعاً از همان ابتدا مانور سیاسی و دیپلماتیک تهران روی مقوله ای به نام پاییز و زمستان سرد کاملا اشتباه بود. متاسفانه جریان های داخلی با همین ارزیابی اشتباه عملاً دولت را وادار به تأخیر در ازسرگیری مذاکرات و همچنین پاسخ منفی به بسته پیشنهادی جوپ بورل کردند و در حال حاضر فضا به سمتی پیش رفته که عملاً برجام دیگر محلی از اعراب ندارد.»
در مقابل عبدالرضا فرجی راد نگاهی کاملا متفاوت از علی بیگدلی دارد و در این رابطه عنوان می دارد که عدم احیای برجام طی ماه های اخیر را نمیتوان صرفاً به ارزیابی ایران در خصوص پاییز و زمستان سرد در اروپا محدود کرد، بلکه در این بین عوامل متعدد دیگری هم نقشآفرین بودند که باعث شد ادامه مذاکرات و احیای برجام به نتیجه نرسد. استاد ژئوپلیتیک با همین نگاه خود و در گفت وگو با «شرق» تصریح می کند که نباید و نمی توان نقش روسیه را برای فرسایشی کردن مذاکرات نادیده گرفت. چرا که مسکو در سایه جنگ اوکراین به اهرم فشار در حوزه انرژی نیاز داشت، به همین دلیل تلاش کرد که مذاکرات احیای برجام به نتیجه نرسد تا ایران به بازار انرژی باز نگردد.
البته در کنار عوامل یاد شده، این تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل اذعان دارد یکی از عواملی که باعث فرسایشی شدن مذاکرات و عدم حصول توافق شد به خواستهها و پیش شرطهای جمهوری اسلامی ایران به خصوص دور آخر با محوریت بسته پیشنهادی بورل باز می گردد. چون آمریکاییها در پاسخ به این خواسته های ایران عنوان داشتند که توان عملیاتی شدن آن وجود ندارد و به همین دلیل مذاکرات عملاً به بن بست رسید و در بهترین حالت تا پس از انتخابات میان دورهای کنگره آمریکا هم از سر گرفته نخواهد شد.
عبدالرضا فرجی را در تکمیل گفتههای خود به این مسئله مهم اشاره دارد که طولانی شدن نامه نگاری ایران و آمریکا به واسطه بسته پیشنهادی بورل کار را به نامه آخر و خواسته نهایی تهران مبنی بر بستن موضوعات پادمانی آژانس رساند؛ دولت بایدن که در آستانه انتخابات میان دوره کنگره قرار دارد به این ارزیابی رسید که اگر این امتیاز را به تهران بدهد قطعاً با فشار کنگره، جمهوری خواهان و اسرائیل مواجه خواهد شد و این برگ برنده رقبا می شود، به همین دلیل مذاکرات رها شد و به نتیجه نرسید. لذا وقفه کنونی به دلیل ارزیابی ایران در خصوص پاییز و زمستان سرد اروپا نیست، بلکه عوامل متعددی باعث شد که ما شاهد این بن بست باشیم.
استاد ژئوپلیتک پایان بخش خود گفته هایش را به ارزیابی مثبت از مذاکرات اختصاص می دهد و در این رابطه عنوان می دارد: «با وجود آنکه اکنون نوعی اختلاف نظر، فشار و تحریم از سوی اروپا علیه جمهوری اسلامی ایران وجود دارد. اما بعد از انتخابات کنگره آمریکا، هم دولت بایدن با جدیت مذاکرات را آغاز میکند و هم جمهوری اسلامی ایران و دولت رئیسی هم به واسطه انواع مشکلات به خصوص در حوزه اقتصادی و معیشتی با جدیت و سرعت بیشتری مذاکرات را ازسر می گیرد. در این بین اروپاییها هم برای به نتیجه رسیدن مذاکرات در مقابل ایران نوعی تعدیل موضع خواهند داشت.»
«فصل سرد» به جای «پاییز و زمستان سرد»
با توجه به مجموعه فشارها، تحریم ها و حتی تهدیدهای دیپلماتیک از سوی کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا در سایه اعتراضات یک ماه گذشته و نیز مسئله ارسال پهپاد از سوی ایران به روسیه در جنگ اوکراین به نظر می رسد که «روابط سرد» تهران با قاره سبز جای «تئوری پاییز و زمستان سرد» را برای اروپا گرفته است؛ موضوعی که علی بیگدلی هم به آن اذعان دارد و در این رابطه به «شرق» می گوید: «متاسفانه عملکرد تهران در یکی دو ماه گذشته شرایط را به سمتی سوق داد که اروپا دیگر تعارف دیپلماتیک و رفتار دست به عصای خود را برای برخی مسائل چالشی و اختلاف نظر با تهران کنار گذاشته است. اکنون شدت عمل، نوع بسته های تحریمی اروپایی ها و تلاش ها برای اجماع جهانی و فشار به تهران از جانب اروپا نشان میدهد که قاره سبز دیگر دلخوش به حفظ و بقای روابط با جمهوری اسلامی ایران نیست.» این استاد دانشگاه درباره سردی روابط بین ایران و اروپا به این نکته مهم اشاره دارد که اگر چه قطعاً روابط سرد شروع شده است، اما به همان اندازه که می تواند این سردی تشدید پیدا کند، تهران با اقدامات مثبت و سازنده می تواند فضا را برای گرم کردن روابط فرامه کند. بنابراین سردتر شدن این روابط به شکل مستقیم به نوع نگاه ارزیابی تصمیم گیری و کرد تهران در هفتهها و ماههای آتی بستگی دارد.
علی بیگدلی در بُعد دیگری از مسئله به تبعات مخرب شرایط بغرنج کنونی عرصه سیاست خارجی بر حوزه سیاست داخلی، اقتصاد، معیشت و نیز چالش های اجتماعی، فرهنگی و حتی امنیتی کشور می پردازد و تاکید دارد: «اگر جمهوری اسلامی ایران و دولت سیزدهم کماکان بر سیاست تنش زایی با کشورها به خصوص بازیگر موثری مانند اروپا ادامه دهد، قطعاً شرایطی در ادامه به وجود خواهد آمد که تهران نه توان مدیریت مناسبات دیپلماتیک و پر کردن خلاءها، شکاف ها و گسل های کنونی را دارد و نه از آن طرف می تواند مانع از تاثیرگذاری تبعات و تاثیرات مهلک این مسئله بر حوزه داخلی شود.»
این استاد دانشگاه بر شکنندگی وضعیت داخلی تاکید می کند و آن را ملاک تحلیل خود قرار میدهد. از این منظر بیگدلی تصریح میکند: «نباید و نمی توان با تحرکات غلط دیپلماتیک فضای شکننده داخلی را بیش از پیش تحریک کرد. اکنون فضای اقتصادی و معیشتی با یک بن بست، رکود و سرگردانی مواجه است که خود به بستر و عاملی برای اعتراضات مردمی بدل شده است. از سوی دیگر باید این نکته را هم مد نظر قرار داد که ادامه این شرایط در سیاست خارجی برای جمهوری اسلامی ایران غیرقابل توجیه خواهد بود، چرا که هزینه های آن از فایده حداقلی اش به مراتب بیشتر خواهد بود.»
عبدالرضا فرجی راد برخلاف علی بیگدلی اعتقاد دارد که برخی موضع گیری های تند، اعمال بسته های تحریمی و یا فشار به جمهوری اسلامی از سوی اروپایی ها، هم به واسطه مرگ مهسا امینی، هم به دلیل اعتراضات یک ماه گذشته و حتی موضوع ارسال پهپاد به روسیه در جنگ اوکراین لزوماً به معنای آن نیست که اکنون فصل سردی در روابط تهران و قاره سبز شروع شده است.
این استاد ژئوپلیتیک به کنار گذاشته شدن اروپایی ها به عنوان میانجی گر و هماهنگ کننده مذاکرات هستهای هم از نگاه جمهوری اسلامی ایران اشاره دارد و در این رابطه تاکید میکند: «از نگاه تهران کماکان اروپا نقش واسط، میانجی و هماهنگ کننده مذاکرات را خواهد داشت.» استناد فرجی راد به مجموعه تماس های تلفنی حسین امیرعبداللهیان، وریز امور خارجه جمهوری اسلامی ایران با همتایان اروپایی خود و جوزپ بورل طی چند هفته گذشته و نیز سفر اخیر علی باقری کنی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه و مذاکره کننده ارشد دولت رئیسی به اروپا است.
به باور تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل اگر اروپایی ها به دنبال قطع روابط کامل و آغاز فصل سرد در مناسبات خود با جمهوری اسلامی ایران بودند هیچ گاه این میزان از تماس های تلفنی مستمر را با دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برقرار نمی کردند. ماهیت این تماسها حکایت از آن دارد که هم تهران و هم اروپایی ها علیرغم برخی اختلاف نظرها و چالش ها به واسطه اعتراضات کماکان به تداوم و برقراری روابط نیاز دارند.
در ادامه عبدالرضا فرجی راد نکته مهمتری را مطرح میکند و تاکید دارد: «برخلاف برخی تحلیلها که معتقدند اگر جمهوری اسلامی ایران پیش از پاییز و زمستان سرد، مذاکرات را به نتیجه می رساند، بسته پیشنهادی اتحادیه اروپا را می پذیرفت و توافق را در دستور کار قرار می داد، مانع از موضع گیری تند اروپاییها در قبال مرگ مهسا امینی و اعتراضات یک ماه گذشته می شد، حتی اگر توافق هم صورت می گرفت باز اروپا همین رفتار را تکرار می کرد. چرا که این حقوق بشر جز موضوعات حساس اروپایی ها است که همواره بر روی آن مانور سیاسی و دیپلماتیک داشته اند.»
استاد ژئوپلیتیک بیان می دارد که اتفاقاً اگر برجام به نتیجه می رسید و ایران بسته پیشنهادی اروپا را می پذیرفت، قاره سبز با اطمینان خاطر از اینکه مذاکرات و توافق حاصل شده است شاید در موضوع مرگ مهسا امینی و اعتراضات، موضع گیری تندتری را اتخاذ می کرد. چرا که سایه عدم حصول توافق باعث شده است که اکنون اروپایی ها کماکان به حفظ روابط خود با ایران نیاز داشته باشند و به دنبال از موضع گیری تند اجتناب کنند تا ایران قید برجام را نزند.
اروپا در جبهه اسرائیل؟
با توجه به گسل و شکاف سیاسی و دیپلماتیک بین جمهوری اسلامی ایران و اروپایی ها به نظر میرسد که قاره سبز اکنون مستعد همراهی بیشتری با دشمنان برجام به خصوص اسرائیل است که از همان ابتدا همه تلاش های دیپلماتیک را برای ناکام گذاشتن مذاکرات احیای توافق هسته ای به کار بسته بود. در این رابطه علی بیگدلی تصریح میکند: «من بارها در گفت و گوهای متعددی که با رسانه ها داشتم بر این مسئله تاکید کردم که جمهوری اسلامی ایران به هر قیمتی نباید اروپا را از دست بدهد؛ نباید کاری بکند که اروپایی ها در جبهه مخالفان برجام یعنی عربستان سعودی و اسرائیل قرار بگیرد. متاسفانه اکنون با این شکاف سیاسی باید گفت که ما عکس آن هشدار چند سال اخیر را شاهد هستیم. یعنی فضا به سمت پیش رفت که ایران دیگر اروپا را از دست داده است.»
البته این استاد دانشگاه و کارشناس مسائل اروپا با توجه به شکاف کنونی تحلیل خود را قدری محتاطانه پیش میبرد و در این رابطه بیان می دارد که نمی توان شکاف کنونی را لزوماً به معنای آن دانست که اروپایی ها در مسیر اسرائیل و به سمت نابودی برجام پیش خواهند رفت، چرا که به باور بیگدلی ماهیت و نفس برجام برای اروپا و اسرائیل دو کارکرد کاملاً متفاوت و حتی متضاد هم دارد؛ برجام برای اروپا یعنی افزایش امنیت و اطمینان خاطر برای کنترل ایران در حوزه هستهای، اما اسرائیل احیای برجام را شکل گیری ایرانی قدرتمندتر می داند که در بستر توافق و رسیدن به منابع مالی و رفع تحریم، عملا دایره ناامنی را برای اسرائیل دوچندان میکند.
عبدالرضا فرجی راد هم معتقد است که با وجود آن که طی چند هفته گذشته اروپایی ها دست به تحریم جمهوری اسلامی ایران به واسطه مرگ مهسا امینی، اعتراضات و یا ارسال پهپاد به روسیه زده اند، اما این تحریم ها تحریم های چندان جدی و کارسازی نیستند. به باور این تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل، اروپایی ها کماکان به حفظ روابط با جمهوری اسلامی ایران برای از سرگیری مذاکرات نیاز دارند، از ابن منظر هم قاره سبز از اعمال تحریمهای در حوزه پولی، نفتی، بانکی و تحریم های کلیدی خودداری کرد و تنها به تحریم چند نهاد و چهره نظامی و امنیتی دست زد که مراودات مالی با اروپا ندارند. بنابراین برای اروپا کماکان حفظ شرایط مذاکرات جزو اولویت هاست.
این استاد ژئوپلیتیک برای تبیین عملکرد تحریمی اروپا در خصوص جمهوری اسلامی ایران به این نکته اشاره دارد که مقامات اروپایی به واسطه مرگ مهسا امینی، اعتراضات و همچنین به دلیل موضوع ارسال پهپاد که ماهیت حقوق بشری دارد و برای افکار عمومی بسیار اهمیت پیدا کرده است تلاش داشت از یک سو دست به واکنش، موضع گیری و تحریم ایران بزند که جوابی برای افکار عمومی و جامعه اروپا داشته باشد، اما در سوی دیگر سعی کرد با نوعی توازن بخشی تحریم های جدی برای تهران اعمال نکند که راه دیپلماسی باز بماند./شرق
نظر شما :