اقلیم کردستان عراق زیر فشار داخلی و تهاجم همسایگان

مسعود بارزانی چه می‌خواهد؟

۲۲ مهر ۱۴۰۱ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۱۵۱۷۴ اخبار اصلی خاورمیانه
نویسنده خبر: اسلام ذوالقدرپور
اسلام ذوالقدرپور در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: یکی از نمونه‌های بارز و البته پیچیده سیاستگذاری واکنش‌گرا را می‌توان در سیاستگذاری عمومی و حکمرانی دولت اقلیم کردستان عراق طی یک دهه اخیر مشاهده کرد. روندی از سیاستگذاری واکنشی که به جای کنش و اقدام در نظام منطقه‌ای و جهانی، تنها به واکنش و انفعال در مقابل سیاست‌های قدرت‌های منطقه‌ای اکتفا کرده است.
مسعود بارزانی چه می‌خواهد؟

دیپلماسی ایرانی: سیاستگذاری عمومی هر چند بر نیات و اهداف سیاستگذار و حکمران استوار شده و دارای رویکردی از حکمرانی مطلوب است، به گونه‌ای اجتناب‌ناپذیر دارای جلوه‌های اقتدار سیاستگذار یا حکمران است که باید به تضمین بقای ساختار و کارگزار این سیاستگذاری منجر شود. 

سیاستگذاری عمومی دارای جلوه‌ها و مؤلفه‌های قدرت سیاستگذار یا بازیگری خاص در سپهر سیاست داخلی یا نظام جهانی است. شاید این تعریف سیاستگذاری که می‌گوید "سیاستگذاری‌ها باید بازتاب دهنده قدرت بازیگر در بهترین حالت خود باشند نه ‌آن‌که بازتاب دهنده رفتاری باشند که بازیگر قصد دارد از آن جلوگیری کند"، بهترین توصیف برای سیاستگذاری عمومی باشد. به این معنا که سیاستگذاری باید بر مبنای کنش، اصل آینده‌نگری و پیش‌بینی باشد و نه فرآیند واکنشی و بحران محور.

این تعریف از سیاستگذاری به‌ویژه در سیاستگذاری خارجی دارای کاربردهای بیشماری است. سیاستگذاری خارجی که عرصه قدرت‌نمایی و نمایش اقتدار بازیگران است، در بسیاری رویدادها به روند واکنش‌گرایانه تمایل یافته و سیاست‌ها واکنشی می‌شوند. در این رویکرد است که می‌توان ادعا کرد: دیگران برای ما سیاستگذاری و تصمیم گیری می‌کنند!

ادعای سیاستگذاری و تصمیم‌گیری دیگران برای ما را می‌توان در این اندیشه "رابرت دال" ردیابی کرد که می‌گوید: «سرنوشت هیچ کشوری هرگز به طور کامل، دست خودش نیست.»1

سیاستگذاری خارجی واکنش‌گرا بیشتر از سوی دولت‌های شکننده یا دولت‌هایی که با یک بحران داخلی مواجه هستند در دستورکار قرار می‌گیرد. دولت شکننده یا ضعیف در نظام جهانی به جای کنش در معادلات و تحولات، تنها قادر به نشان دادن واکنش به سیاست سایر بازیگران و بلکه سکوت در فرآیند تحولات جهانی و پذیرش تصمیم‌های دیگران است.

یکی از نمونه‌های بارز و البته پیچیده سیاستگذاری واکنش‌گرا را می‌توان در سیاستگذاری عمومی و حکمرانی دولت اقلیم کردستان عراق طی یک دهه اخیر مشاهده کرد. روندی از سیاستگذاری واکنشی که به جای کنش و اقدام در نظام منطقه‌ای و جهانی، تنها به واکنش و انفعال در مقابل سیاست‌های قدرت‌های منطقه‌ای اکتفا کرده است.

اکنون که عمق خاک اقلیم کردستان عراق از سوی کشورهای ایران و ترکیه از دو سو مورد تهاجم موشکی، پهپادی و هوایی قرار گرفته و مسئله‌ای به نام حاکمیت ارضی اقلیم کردستان مورد توجه بازیگران منطقه‌ای قرار نمی‌گیرد، لازم است تا برخی مؤلفه‌های سیاستگذاری نامطلوب، نابسامان و پیچیده دولت اقلیم کردستان در اداره امور عمومی این اقلیم و نیز سیاست خارجی آن مورد بررسی قرار گیرد:

یکم - سیاستگذاری عمومی نابسامان و حکمرانی شکننده: ریاست دولت اقلیم کردستان عراق که از ابتدا در اختیار خاندان بزرگ بارزانی بوده، نمونه‌ای از سیاستگذارهای نابسامان را داشته که در نهایت یک حکمرانی شکننده و غیر قابل اعتماد را در این اقلیم تثبیت کرده است. تثبیت حکمرانی شکننده و نابسامان اقلیم کردستان که خود مدیون کمک‌های مالی فراوان غرب به‌خصوص ایالات متحده آمریکا و برخی درآمدهای نفتی این حوزه است، دولتی رانتیر با جلوه‌های موروثی در این منطقه ایجاد کرده است که برخی مؤلفه‌های رشد و توسعه آن را نمی‌توان مؤلفه‌های حکمرانی و سیاستگذاری مطلوب و کارآمد محسوب کرد.

شکنندگی حکمرانی اقلیم کردستان را می‌توان در محورهای زیر به خوبی پیگیری کرد:

- نامشخص و ناپایدار بودن مرزهای جغرافیایی، سیاسی و اداری اقلیم در حوزه سیاسی و اداری کشور عراق.

- محدودیت بسیار شدید اقتصادی و نظامی اقلیم در مقابل دولت مرکزی عراق.

- وابستگی شدید حیات و بقای اقلیم به سیاست‌ها و نیروهای خارجی مانند ایالات متحده آمریکا، ایران و ترکیه.

- شکست بزرگ سیاست اعلام استقلال کامل و تشکیل یک کشور مستقل کردستان با انجام همه‌پرسی اقلیم کردستان عراق در مهر 1396.

- انزوای شدید اقلیم کردستان بعد از انجام همه پرسی استقلال کردستان عراق از سوی دولت مرکزی عراق، ترکیه، ایران، آمریکا و ... .

- اختلاف و چنددستگی شدید میان احزاب و گروهای سیاسی اقلیم کردستان برای ادراه حکومت که اقلیم کردستان را چندپاره کرده و نظامی نابسامان و اقلیم در اقلیم پدید آورده است!

و...

مسعود بارزانی به عنوان رئیس اقلیم کردستان عراق به‌خصوص از زمان بیماری شدید و دوری اجباری جلال طالبانی از سپهر سیاسی کردستان در سال 1391، به عنوان حاکم و سیاستگذار ارشد و بی‌رقیب اقلیم کردستان به طراحی سیاست‌های خاص و البته چالش‌برانگیز با دولت مرکزی عراق و همسایگان خود مشغول شد که نتیجه آن تبدیل اقلیم کردستان عراق به مرکز تنش‌آفرینی و زدن برچسب "اسرائیل دوم" به حکمرانی اقلیم کردستان بوده است. 

اقلیم کردستان عراق طی یک دهه اخیر که حکمرانی و سیاستگذاری آن مطلقاً در اختیار خاندان بارزانی و شخص "کاک مسعود" بوده، دچار رویکردی از نابسامانی سیاستگذاری شده است که شاید دلیل آن را بتوان در عدم توازن نخبگان، بیماری و درگذشت شخصیت موازنه‌گرای جلال طالبانی دانست.

دوم - سیاستگذاری خارجی پریشان و غیرسازنده: سیاستگذاری خارجی اقلیم کردستان به عنوان یکی از اصلی‌ترین حوزه های سیاستگذاری عمومی این منطقه نیز دچار بیماری فراگیر آشفتگی بوده است. 

بیماری فراگیری که پریشانی و غیرسازنده بودن سیاستگذاری خارجی اقلیم را به دنبال داشته، ضمن خدشه بر پرستیژ منطقه‌ای و جهانی اقلیم کردستان عراق و انزوای بین‌المللی آن، سبب نفی هرگونه سیاست فدرالی یا خودمختاری محدود به دیگر مناطق کردنشین منطقه در سایر کشورهای منطقه شده است.

سیاست خارجی اقلیم کردستان عراق که با وجود شخصیتی مانند هوشیار زیباری که خود وزیر امور خارجه دولت عراق نیز بوده‌ تقویت شده، هرگز نتوانسته است تعادل پایدار و حتی نسبی در معادلات منطقه‌ای داشته باشد. این عدم تعادل سیاستگذاری سبب شده است تا نقش موازنه‌گرای اقلیم کردستان عراق برای کشورهای همسایه مانند ایران، ترکیه، سوریه و بلکه خود عراق نیز کم‌رنگ شده و اقلیم کردستان عراق به بازیگری منزوی و حاشیه‌ای بدل شود.

در حالی که اتهامات بسیاری پیرامون همکاری دولت اقلیم با گروه‌های کرد مخالف و ستیزه‌جوی ایرانی، ترکی، سوری و حتی همکاری با اسرائیل طرح شده است، سیاستگذاری خارجی اقلیم توان برقراری یک موازنه یا تعامل کوتاه‌مدت میان این جمع از بازیگران متضاد را نداشته و به یک بازیگر سرگردان و پریشان در سیاست منطقه‌ای بدل شده که با توجه به نیات و اهداف سایر بازیگران، به عنوان یک کارت خاص مورد بهره‌برداری یا سوءاستفاده قرار می‌گیرد. 

سوم - از کشور مستقل کردستان تا سازش مقابل حملات ایران و ترکیه: با توجه با اندیشه رابرت دال که می‌گوید "سرنوشت هیچ کشوری هرگز به طور کامل، دست خودش نیست"، دولت اقلیم کردستان را می‌توان ساختاری دانست که سرنوشت خود را حتی به طور نسبی نیز در اختیار خود ندارد!

سیاستگذاری خاص حزب دموکرات به رهبری مسعود بارزانی در اقلیم کردستان عراق را می‌توان در چنین پرسش‌های جست وجو کرد:

- چرا گروه‌های معارض کرد ایرانی و ترکی که در اقلیم کردستان عراق حضور دارند در اداره اقلیم شریک نمی‌شوند؟

- چرا اقلیم کردستان به‌خصوص حزب دموکرات به رهبری آقای مسعود بارزانی برای برقراری تعامل و روابط میان معارضین کرد ایرانی و ترکی با دولت‌های ایران و ترکیه اقدام نمی‌کند؟

- چرا اقلیم کردستان عراق تنها به عنوان پایگاه و مقرهای نظامی و آموزشی ستیزه‌جویانه گروه‌های کرد مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد و از رویکردهای مسالمت‌آمیز و سیاسی این احزاب و گروه‌های کردی نسبت دولت‌های مقابل خبری نیست؟

- آیا حزب دموکرات کردستان عراق به‌ویژه خاندان بزرگ بارزانی که بیشتر بزرگان آن پیشینه زندگی، فعالیت و تحصیل در ایران را دارند، قادر به میانجیگری و اصلاح روابط میان نظام جمهوری اسلامی و گروه‌های معارض کرد ایرانی را ندارند؟

دولت اقلیم کردستان عراق که خود را نماد آزادی، دولتمندی، آرمان استقلال و آزادی جامعه کردزبان سراسر جهان معرفی می‌کند، در چارچوب آرمان استقلال و آزادی جامعه کرد جهان می‌تواند از ظرفیت‌های سیاسی و اجتماعی گروه‌ها و احزاب کرد معارض ایران، ترکیه و سوریه در خاک خود بهره برده و آنان را در قدرت و اداره اقلیم کردستان نیز شریک کند تا فرآیند صلح‌آمیزی از روابط بین‌المللی در منطقه شکل بگیرد.

اما دولت اقلیم کردستان عراق طی یک دهه اخیر نشان داده است که تنها بر حضور نظامی و تنش‌آفرین گروه‌ها و احزاب معارض کرد ایران و ترکیه در اقلیم بسنده کرده و هیچ اعتقاد یا سیاستی برای مشارکت کردهای معارض ایرانی، ترکیه و ... در سپهر سیاسی اقلیم کردستان عراق ندارد!

چنین رویکردی از اداره امور عمومی اقلیم کردستان (عدم مشارکت دولت با احزاب کرد غیر عراقی) که با آرمان کردستان بزرگ و حتی برخی نقشه‌های منتشره در اقلیم کردستان عراق که تمام مناطق کردنشین و حتی لرنشین ایران، ترکیه، عراق و سوریه را به عنوان کشور و دولت بزرگ کردستان (کشوری بزرگ که بر اساس نقشه‌هایی که حتی در شبکه خبری روداو با مالکیت حکومت اقلیم کردستان نیز تبلیغ می‌شود که هم به دریای مدیترانه دسترسی دارد و هم خلیج فارس) نمایش می‌دهد، سازگاری ندارد.

سکوت یا سیاست سازش دولت اقلیم کردستان با رهبری خاندان بارزانی در مقابل گروه‌ها و احزاب ستیزه‌جوی معارض کُرد ایرانی و ترکیه‌ای و از سوی دیگر مماشات با حملات شدید و سنگین ایران و ترکیه به پایگاه‌ها و دفاتر گروه‌های معارض کرد در خاک اقلیم کردستان را نمی‌توان یک سیاست ساده و پیامد ضعف دولت اقلیم در مقابل قدرت‌های بزرگ منطقه یعنی ایران و ترکیه قلمداد کرد. این سازش اقلیم در مقابل حملات شدید ایران و ترکیه را می‌توان بخشی از یک سیاست درازمدت تضمین بقای حکمرانی مطلق خاندان بارزانی در اقلیم کردستان قلمداد کرد.

سیاستگذاری واکنشی دولت اقلیم کردستان عراق به تحولات منطقه‌ای و جهانی که بیشتر در الگوی سکوت و سازش پیگیری می‌شود، بر حفظ قدرت خاندان بارزانی و حزب دموکرات کردستان عراق استوار بوده و اصل حکمرانی مطلوب را مخدوش کرده است.

اکنون که اقلیم کردستان عراق از سوی همسایگان بزرگ خود یعنی ایران و ترکیه مورد تهاجم شدید موشکی و هوایی قرار گرفته، ماهیت حکمرانی دولت اقلیم به شدت نابسامان و غیرشفاف نشان داده است. حکمرانی دولت اقلیم که از یک سو به گروه‌ها و احزاب معارض کرد ایرانی و ترکیه‌ای اجازه فعالیت نظامی در مرزهای اقلیم با ایران و ترکیه را داده و از سوی دیگر در قبال حملات شدید ایران و ترکیه به مراکز این گروهای معارض کرد نیز سیاست سازش را انتخاب کرده است!

این سیاست سازش دوپهلوی دولت اقلیم کردستان را می‌توان تاکتیکی دانست که راهبرد سرکوبی احزاب و گروه‌های کرد معارض ایرانی و ترکیه‌ای حاضر در اقلیم را تکمیل می‌کند. آن‌گونه که "ناظم دباغ" نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در ایران می‌گوید: «ما بارها به این گروه‌ها در مقاطع مختلف تذکر و هشدار داده‌ایم اما اگر به رفتارهایشان ادامه دهند و بر مواضعی که از طریق رسانه‌ها اعلام می‌کنند اصرار داشته باشند و در روابط اقلیم و ایران تغییر یا خللی ایجاد شود، برای ما قابل قبول نیست و ناچار خواهیم بود با رعایت حقوق بشر با آنها برخورد کنیم.»2

این سخنان و مواضع دوپهلوی دولت اقلیم کردستان عراق نشان می‌دهد که راهبرد اصلی سران دولت اقلیم کردستان، سرکوبی و حذف سایر بازیگران در نقشه آرمانی کردستان بزرگ و تمرکز قدرت در حزب دموکرات کردستان عراق البته با هزینه سنگین برای کشورهای ایران، ترکیه و معارضین کرد این دو کشور است.

**

حزب دموکرات کردستان عراق که ریاست دولت اقلیم را بر عهده دارد و در مسیر تمرکز کامل قدرت در جغرافیای سیاسی کردستان حرکت می‌کند، میان فشاری سنگین از سه محور: ایران، ترکیه و دولت مرکزی عراق قرار گرفته است اما به شیوه‌ای تاکتیکی از این فشارها برای نابودی رقیبان و مدعیان قدرت در ژئوپلیتیک کردستان در ابعاد عراقی، ایرانی، سوری و ... استفاده می‌کند.
 
در چنین شرایطی که عمق خاک اقلیم کردستان توسط موشک‌های بالستیک و پهپادهای ایرانی یا جنگنده‌ها و موشک‌های ترکیه مورد تهاجم مستمر قرار می‌گیرد و در واقع هیچ عمق راهبردی که حتی امنیت مرزی و تمامیت ارضی نسبی نیز برای اقلیم کردستان قابل تفسیر نیست. 

دولت اقلیم کردستان به‌ویژه مسعود بارزانی رهبر زیرک حزب دموکرات کردستان عراق از سیاست هراس‌انگیز احتمال تقسیم اقلیم کردستان توسط دولت‌های ایران، ترکیه و عراق برای تغییر موازنه قدرت در داخل اقلیم و کل جغرافیای کردی منطقه بهره برده و شرایط حاکمیت مطلق خاندان بارزانی بر سپهر سیاسی کردستان را فراهم کرده است.

دولت‌های ایران، ترکیه و عراق باید متوجه باشند که مسعود بارزانی به عنوان یک سیاستمدار و رهبر زیرک در حوزه جغرافیایی کردستان همچنان از ماجرای ‌همه‌پرسی استقلال کردستان، تحریم و انزوای پس از آن ناخشنود است. بنابراین سیاست‌های تهاجمی و حملات نظامی به عمق خاک اقلیم کردستان نه‌تنها مشکلات داخلی ایران و ترکیه را برطرف نمی‌کند، بلکه می‌تواند به تقویت راهبرد بارزانی در اقلیم و سراسر جغرافیای کردستان نیز کمک کند.

سیاستگذاری خارجی ایران و حتی ترکیه باید بر این سیاست استوار باشد که دولت اقلیم کردستان عراق از توان خود برای برقراری تعامل میان کردهای معارض با ایران و ترکیه استفاده کند، بلکه این احزاب معارض کرد را  در راستای آرمان کردستان بزرگ در حکومت اقلیم کردستان نیز جذب و شریک کند تا فرآیند آشتی و تعامل میان کردهای معارض و دولت‌های خود آغاز شده و در درازمدت به نتیجه مطلوب منجر شود.

منابع:

1- دال، رابرت. چندسالاری - مشارکت و مخالفت. ترجمه ابراهیم اسکافی. تهران. نشر شیرازه. 1397. چاپ اول. ص 231

2- خبرگزاری ایرنا. 17 مهر 1401. به آدرس:                         https://www.irna.ir/news/84907411

اسلام ذوالقدرپور

نویسنده خبر

 کارشناس ارشد مسائل سیاسی و بین الملل و دانشجوی دکترای سیاستگذاری عمومی

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: مسعود بارزانی اقلیم کردستان عراق خاندان بارزانی کردستان عراق ایران و عراق جمهوری اسلامی ایران ایران و اقلیم کردستان ترکیه ترکیه و اقلیم کردستان عراق ایران و ترکیه و اقلیم کردستان


( ۱۲ )

نظر شما :

خسرو ۲۲ مهر ۱۴۰۱ | ۱۹:۱۷
حاکمان اقلیم و مسعود بارزانی چطور میتواند تعامل بین معارضین کرد ایرانی(تجزیه طلبان ) و دولت ایران برقرار کند کدام دولتمرد ایرانی می‌تواند در مورد استقلال کردستان ایران مذاکراه کند؟ احزابی که از ده‌ها سال پیش بدنبال استقلال بوده اند حاضر به تسلیم خواهند شد ؟ ایل بارزانی به جهت جمعیت و مذهب در اقلیم شمال عراق ، بخصوص بعد از کسر قسمت‌های مورد اختلاف ترکمن نشین و عرب نشین ، غالب است و حتی با رای گیری هم حاکم می‌شود بنابراین منطقی است که حاکمیت را با پژاک یا پ ک ک و... تقسیم نکند و خطر جنگ با ایران یا ترکیه را به جان نخرد در ضمن نوشتن در مورد اقلیم ( مثل یک استان ایران) به مانند یک کشور مستقل ، امداد به تجزیه طلبان است دولت و ملت ایران هرگز تجزیه را بر نمی تابد
احمد ۲۴ مهر ۱۴۰۱ | ۰۴:۴۹
چند بار در باره زیرکی بارزانی گفتید! ایشان در واقع رئیس عشیره هستند تا القاب دیگر. زیرکی بارزانی ها بیشتر در خصوص درامد زایی برای خود و حزبشان به چشم می اید. دیپلماسی بارزانی ها خلاصه شده در روابط نوکرانه با ترکیه به جهت درامدهای مرزی و در چند سال اخیر نفتی. بارزانی به غیر از حزب و عشیره خودش نزد احزاب دیگر بویژه اتحادیه میهنی مشروعییت و کاریزمایی ندارد...بارزانی با شبکه روداو خود را در حد یک حزب معارض مثل کومله در مقابل ایران قرار داده ! یا که خود دراین شرایط پیچیده و بحرانی به خانواده مهسا امینی عوامفریبانه پیام تسلیت میفرسته! این کجاش زیرک بودنه؟! نخیر این کاره نیست!
علی ۲۴ مهر ۱۴۰۱ | ۱۳:۱۸
این آقای اسلامی پس غیر از ترکیه متخصص عراق هم هست؟!
ایرانی ۰۲ آبان ۱۴۰۱ | ۱۸:۲۵
از طرف ملت ایران توهم نزنید لطفا جناب خسرو. چخ کسی به شما این حق را داده است؟ شما که افکار پانترکی و نژادپرستانه هم دارید.