ابزاری که به توجه بیشتری نیاز دارد

دیپلماسی ترجمه، پیشران قدرت نرم دولت-ملت‌ها در تامین منافع ملی و تفاهم بینافرهنگی

۲۷ شهریور ۱۴۰۱ | ۱۸:۰۰ کد : ۲۰۱۴۷۲۹ اخبار داخلی انتخاب سردبیر
دکتر امیر داود حیدرپور در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: با توجه به آنکه کردار فرهنگی یک کشور در زیست‌بوم بین‌الملل که بخش مهمی از آن از مجرای ترجمه می‌گذرد معرف شخصیت، وجهه و هویت فکری و فرهنگی یک کشور نزد جامعه بین‌الملل است و تاثیر قابل توجهی در نحوه برخورد آنان با او دارد، به نظر می‌رسد وقت آن رسیده است وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی به عنوان متولی دیپلماسی کشور در همه اَشکال آن از جمله دیپلماسی عمومی و فرهنگی، به موضوع ترجمه آثار فارسی به سایر زبان‌ها ورود کند و با در اختیار گرفتن مسئولیت سیاست‌گذاری در عرصه دیپلماسی ترجمه کشور، ضمن بهره‌گیری از ظرفیت‌های بالای این نوع دیپلماسی در تامین منافع ملی کشور و پیشبرد اهداف قدرت نرم جمهوری اسلامی، آشفتگی لجام گسیخته‌ی موجود در این زمینه را سامان دهد.
دیپلماسی ترجمه، پیشران قدرت نرم دولت-ملت‌ها در تامین منافع ملی و تفاهم بینافرهنگی

نویسنده: دکتر امیر داود حیدرپور، عضو هیات علمی گروه زبان انگلیسی دانشگاه خیام مشهد (1)

دیپلماسی ایرانی: وقوع تحول بنیادین در نظم سیاسی بین‌الملل پس از پایان جنگ سرد و به تبع آن دگردیسی ماهیت قدرت و کارکردهای آن در پیشبرد اهداف سیاسی، اقتصادی، نظامی و تقویت روزافزون نقش افکار عمومی در جهت‌دهی به کنش‌های سیاسی در عرصه داخلی و جهانی، کشورها را بیش از هر زمان دیگر به استمداد از «قدرت نرم» در تامین اهداف ملی خود در عرصه‌های مختلفِ کنشگری در پهنه بین‌الملل سوق داده است. از سوی دیگر، ورود جهان به «عصر ارتباطات» که با توسعه چشمگیر ابزارهای نوین ارتباطات جمعی همراه بوده است، عملا مفهوم مرزهای ملّی در مفهوم سنتی آن از میان رفته و جای خود را به مرزهای گفتمانی و روایی داده است و حاکمیت مطلق حکومت‌ها و دولت‌ها بر جریان اطلاعات و مصرف آن توسط توده‌ها مردم از بین رفته است و در عین حال بستر لازم برای اِعمال سیاست‌ها، راهبردها و برنامه‌های مبتنی بر قدرت نرم را فراهم نموده است.

بر این اساس،  بویژه طی سه دهه اخیر، دستگاه دیپلماسی دولت‌های پیشرو و فعال در عرصه کنشگری بین‌الملل کوشیده است با طراحی هوشمند روایت‌ها و فرا-روایت‌های مورد نظر خود و توزیع هدفمند و فعالانه آن در میان ملت‌های مختلف، به مدیریت و مهندسی افکار عمومی مردمان سایر ملل و جهت‌دهی به ارزش‌های مطلوب و تغییر پارادایم فکری آنها بپردازد و این رهگذر زمینه را برای تامین منافع ملی خویش بدون توسل به قدرت سخت فراهم کند. بدین ترتیب، قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای با کنترل افکار عمومی کشورهای هدف، کنش‌ها و کردارهای مردمان آنها را به گونه‌ای سازماندهی می‌کنند که به نفع اهداف و منافع کشور اعمال کننده قدرت نرم باشد. 

بر اساس آنچه عنوان شد، اگر نظر ژان بودریار، جامعه‌شناس برجسته‌ی پساساختگرای فرانسوی را مبنی بر حاکمیت «اَبَر-واقعیت» بر زیست اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مردمان جهان را مبنا قرار دهیم و بپذیریم امروزه بنیان کنش‌های عموم مردم در زمینه‌های مختلف بر تصاویر برساخته از واقعیت استوار است نه لزوما خودِ واقعیت، بنابراین می‌توان گفت تصویر ساخته شده از هویت ملی و فرهنگی یک کشور نزد مردمان سایر ملل و انگاره‌ها و کلیشه‌های شکل گرفته از آن در افکار عمومی ملت‌های جهان، نقشی سرنوشت‌ساز در پیدایش تهدیدات و فرصت‌های برای آن کشور و توفیق یا ناکامی سیاست خارجی دولت آن ایفا می‌کند.

در این میان صورت‌های گوناگون ترجمه به مثابه یکی از ابزارهای فراگیر و برجسته در تولید، بازتولید، و توزیع روایت‌ها، اطلاعات، و کلیشه‌های اندیشگانی و فرهنگی، از مهم‌ترین، تاثیرگذارترین و نافذترین عوامل ساخت هویت و تصاویر ملی فرهنگ‌های مختلف در میان افکار عمومی جهانیان به شمار می‌رود و می‌تواند از طریق بازتولید روایت‌های مورد نظر کنشگران سیاسی، صدور و ترویج انگاره‌ها، ارزش‌ها، کلیشه‌ها، و آراء مطلوب کارگزاران و طراحان دیپلماسی عمومی کشور و جهت‌دهی به ماهیت فرهنگی متون در خلال فرایند ترجمه، در محیط فرهنگی و سیاسی جوامع هدف فعالانه مداخله کند، به تحکیم یا تضعیف تضعیف پیوندهای سیاسی و فرهنگی میان ملت‌ها و دولت‌ها بپردازد، و نقشی تعیین کننده در روابط ژئوپلتیک، ارتقای زمینه‌های فرهنگی دیپلماسی، و تقویت عمق استراتژیک معنوی در سایر نقاط جهان ایفا کند.

این سازوکار که پیشتر آن را در مقاله‌ای جداگانه تحت عنوان «دیپلماسی ترجمه» (3) تعریف کرده و به تفصیل ابعاد مختلف آن را تبیین کرده‌ام، می‌تواند به عنوان «مغز متفکر دیپلماسی عمومی» و بازوی توانمند قدرت نرم هر کشور، نقشی بی بدیل در فراهم آوردن زمینه گفت‌وگو، تفاهم و تعامل فرهنگ و تمدن‌ها و یا نزاع و برخوردها آنها ایفا کند.

به سخن دیگر، در عصری که به اعتقاد آرمسترانگ (2009) «ادراکات بر گلوله‌ها پیروز می‌شوند» و پیروزی در جنگ روایت‌ها عاملی تعیین کننده در قوام و استیلای قدرت سیاسی قلمداد می‌شود، دیپلماسی ترجمه می‌تواند با نوع آثاری که متناسب با ذائقه فکری و فرهنگی مخاطبان برای توزیع در مناطع مختلف جهان برمی‌گزیند، هم زمینه‌ساز کاهش تنش‌های ایدئولوژیک و نزاع‌های قومی-مذهبی شود و با برانگیختن احترام جامعه جهانی، به تقویت امنیت ملی کشورها کمک و آنها را در پیشبرد اهداف دیپلماسی عمومی خود یاری رساند، و هم با اتکا بر عقلانیت ابزاری و جایگزین کردن آن با عقلانیت هابرماسی که بر مفاهمه و دیالکتیک مبتنی است و در نتیجه توسل به تبلیغات یکسویه و ارایه تصویری ناقص از هویت فرهنگی یک کشور، کارکرد ترجمه را تا سطح پروپوگاندای عقیدتی و فرهنگی تنزل دهد و با دمیدن در آتش اختلافات و تنازعات ایدئولوژیک، موجب هدررفت سرمایه‌های فکری و فرهنگی آن کشور و تضعیف، مخدوش‌سازی یا گاه تخریب وجهه ملی آن نزد افکار عمومی منطقه‌ای و جهانی شود؛ امری که در مواردی ممکن است بروز تهدیدات امنیتی یا حتی نظامی برای آن کشور را سبب شود و سهم او را از کنشگری موثر و پویا در سپهر بین‌الملل به حداقل برساند.

مطابق آنچه عنوان شد، چنانچه دیپلماسی ترجمه را «هنر شکل دهی و مدیریت افکار عمومی بواسطه انجام ترجمه در اشکال مختلف آن و توزیع مناسب و هوشمندانه آن در کشورهای هدف» قلمداد کنیم، طراحی و تدوین سیاست‌ها و راهبردهای مدون و کارشناسی برای ترجمه آثار به سایر زبان‌ها مبتنی بر همه ابعاد و مولفه‌های سازنده‌ هویت ملی و فرهنگی یک کشور، مخاطب‎شناسی دقیق و سنجیده و هماهنگی با سیاست‌ها و راهبردهای کلان دستگاه سیاست خارجه می‌تواند در ارائه تصویری مثبت و سازنده از کشور مجری دیپلماسی ترجمه و جلب اذهان و قلوب مردم در فرهنگ‌ها و ملت‌های مختلف و در نتیجه فراهم کردن زمینه مفاهمه و دیالوگ بینافرهنگی و به تبع آن فراهم ساختن بستر لازم جهت تامین اهداف دیپلماتیک آن کشور در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی موثر واقع شود.

از آنجا که دیپلماسی ترجمه بخشی از دیپلماسی عمومی و فرهنگی یک کشور محسوب می‎شود، نهادها و دستگاه‌های متولی سیاست‌گذاری در زمینه روابط بین‌المللی فرهنگی سهم عمده‌ای انتخاب نوع آثار برای ترجمه و تعریف کارکرد آن در جامعه هدف ایفا می‌کنند؛ کارگزارانی که انتظار می‌رود با آگاهی از ظرفیت‌های ترجمانی فرهنگ و ادبیات خود از یک سو و فضای فکری غالب در کشورهای هدف راجع به آن کشور، هوشمندانه دست به انتخاب آثار بزنند و از هر گونه کوششی که احتمال دارد خدشه‌ای به تصویر برساخته ذهنی از کشور متبوع ایشان نزد مخاطبان وارد سازد، احتراز کنند: «پرهیز سیاست‌گذاران ترجمه از انتخاب آثاری که حتی تلقی تهدید، تحقیر، تکفیر، تحمیق، تضعیف یا توهین به ارزش‌ها و باورهای فرهنگی – مذهبی و اندیشگانی دیگر ملت‌ها و فرهنگ‌ها و یا تشدید تنازعات و تعارضات قومی – عقیدتی را ایجاد می‌کند، نقش به سزایی در کمک به حسن تفاهم میان ملت‌ها و افزایش احتمال موفقیت دیپلماسی ترجمه خواهد داشت». (4)

این در حالی است که بررسی‌های دقیق و میدانی اینجانب از عملکرد مجموعه بازیگران و کنشگران دخیل در زمینه ترجمه آثار فارسی به سایر زبان‌ها در دولت‌های مختلف با گفتمان‌های سیاسی متمایز نشان می‌دهد عملا هیچ عقلانیت منسجم، هماهنگ و یکپارچه‌ای در این زمینه وجود نداشته و به‌رغم کنشگری نهادهای مختلف در این عرصه، هیچ برنامه و سیاست‌ جامع، راهبردی، مدون و معینی وجود نداشته و انتخاب آثار اساس مبتنی بر انگاره «صدور انقلاب» و مبتنی بر رویکرد تبلیغی-ترویجی (نشر معارف اسلامی با محوریت عقاید شیعی) و سلیقه شخصی متولیان امر بوده است.

بر همین اساس عمدتا آثار نویسندگانی برای ترجمه به سایر زبان‌ها برگزیده شده که با ایدئولوژی و مبانی انقلاب اسلامی همسو بوده‌اند، و لذا توازن منطقی میان همه ابعاد هویتی ایرانیان در میان آثار ترجمه شده به چشم نمی‌خورد و این امر در کنار کیفیت ضعیف ترجمه‌ و چاپ، توزیع ضعیف، عدم ورود به شبکه نشر بین‌المللی و شبکه‌ نشر کشورهای هدف، عدم جامعیت در تنوع موضوعی، و بعضا عدم هماهنگی با سیاست‌های کلان دولت‌ها در زمینه روابط خارجی (بویژه در دولت‌های هفتم و هشتم)، سبب عدم ارتباط موثر با عموم مخاطبان کشورهای دیگر شده و در مواردی حتی موجبات سوء تفاهمات فکری و عقیدتی و در نتیجه بروز تنش‌های ایدئولوژیک و کاهش عمق استراتژیک معنوی کشور را فراهم آورده‌ و عملا «تبلیغ» را به «ضدتبلیغ» بدل ساخته است. (5)

با توجه به آنکه کردار فرهنگی یک کشور در زیست‌بوم بین‌الملل که بخش مهمی از آن از مجرای ترجمه می‌گذرد معرف شخصیت، وجهه و هویت فکری و فرهنگی یک کشور نزد جامعه بین‌الملل است و تاثیر قابل توجهی در نحوه برخورد آنان با او دارد، به نظر می‌رسد وقت آن رسیده است وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی به عنوان متولی دیپلماسی کشور در همه اَشکال آن از جمله دیپلماسی عمومی و فرهنگی، به موضوع ترجمه آثار فارسی به سایر زبان‌ها ورود کند و با در اختیار گرفتن مسئولیت سیاست‌گذاری در عرصه دیپلماسی ترجمه کشور، ضمن بهره‌گیری از ظرفیت‌های بالای این نوع دیپلماسی در تامین منافع ملی کشور و پیشبرد اهداف قدرت نرم جمهوری اسلامی، آشفتگی لجام گسیخته‌ی موجود در این زمینه را سامان دهد.

پاورقی ها

* اصل این مقاله در کتاب سفیر فرهنگ و دوستی: مجموعه مقالات تقدیمی به ارجنامه دکتر علی اشرف مجتهد شبستری (1401)، به کوشش مجید اسدی و جواد رسولی، انتشارات خردگان، منتشر شده است.

 

1. amir.davood.heidarpour5@gmail.com 

 

 

 3. ر.ک. به: دیپلماسی ترجمه: انگاره‌ای نوآورانه، چشم‌اندازی نوین، مجله پژوهش‌نامه ایرانی سیاست بین‌الملل، سال 8، شماره 1، پاییز و زمستان 1398، ص.ص. 1-22. 

4. همان مرجع.

5. در زمینه مولفه‌های نظری دیپلماسی ترجمه، ساختار حاکم بر نظام ترجمه زین سوی جمهوری اسلامی (ترجمه آثار فارسی به سایر زبان‌ها) و بازیگران آن، اهداف پیدا و پنهان این نظام، چگونگی عملکرد آن طی دولت‌های مختلف و نیز آسیب‎شناسی آن به تفصیل در کتاب «دیپلماسی ترجمه: از نظریه تا عمل» بحث کرده‌ام که به زودی منتشر خواهد شد. 

کلید واژه ها: دیپلماسی ترجمه ترجمه ادبیات فارسی رایزنی فرهنگی رایزنی فرهنگی ایران ترجمه آثار فارسی ترجمه ادبیات فارسی قدرت نرم


( ۱ )

نظر شما :

محمد ۲۸ شهریور ۱۴۰۱ | ۲۰:۴۶
به نام خدا نظریاتی که از سویی در اطلاعات سه دهه پیش ثابت مانده و از سوی دیگر متولیان مسول رانیز اشتباه گرفته است.