هفتمین بخش از سلسله یادداشت های سرکیس نعوم در سال یازدهم
توهم اسرائیل از عادی سازی روابط با کشورهای عربی
دیپلماسی ایرانی: پس از وقفه ای یک ساله، امسال با تماس هایی که با سرکیس نعوم، روزنامه نگار مشهور لبنانی داشتیم مجددا توانستیم یادداشت های او را دریافت کنیم. به دلیل پاندمی کرونا، وی سال گذشته به ایالات متحده سفر نکرد و برای همین سلسله یادداشت هایش در دیدار از امریکا را نیز منتشر نکرد. او گفت بعد از بیست سال سفر مداوم به امریکا برای نخستین بار وقفه ای در این سفر ایجاد شد که مسببش کرونا بود. وی در پیامی که سال گذشته به سردبیر دیپلماسی ایرانی داد گفت که کرونا به قدری دست و پا گیر بود که حتی امکان سفرهای بین ایالتی نیز وجود نداشت برای همین هیچ کدام از برنامه هایش برای این سفر تحقق نیافت و برای همین از اساس سفر را لغو کرد. اما امسال با فروکش کردن کرونا، او به ایالات متحده رفت و توانست با مقامات سابق و فعلی امریکایی گفت وگو کند. قبل و بعد از سفر با او در تماس بودیم و با توافقی که با هم داشتیم سلسله یادداشت های مربوط به ایالات متحده اش را در اختیار ما قرار داد.
به این ترتیب این یازدهمین سال است که دیپلماسی ایرانی سلسله یادداشت های سرکیس نعوم را منتشر می کند. در ادامه بخش هفتم آن را می خوانید:
از دیپلمات کارکشته و قدیمی سابق که بیشتر عمر دیپلماتیک خود را در خاورمیانه گذرانده و اکنون پژوهشگری برجسته است درباره لیبی پرسیدم که درگیر جنگ داخلی است و یک روز جنگ آن تشدید می شود و یک روز آرام می گیرد و از دخالت های گوناگون ترکیه و اروپا و روسیه و امریکا و حتی کشورهای عربی رنج می برد؟ پرسیدم آیا ممکن است راه حلی برای آن پیدا شود؟ گفتم این سوال را برای این می پرسم چونکه وقتی قذافی «حرکت گشایش از سپتامبر» در ابتدای سه سال آخر از قرن گذشته را آغاز کرد تو در لیبی مامور امریکا در آن کشور بودی؛ جواب داد: «داستان لیبی سخت است و باید راه حلی برای آن یافت شود، و سپهبد حفتر راه حل آن نیست. او به خودش لقب سپهبد داده، معلوم نیست این درجه عالی رتبه نظامی از کجا آورده است؟ نخست وزیر جدید، باش آغا، شاید بتواند کار مثبتی برای کشورش بکند، اما او هم به همکاری و همراهی سازمان ملل و امریکا و فرانسه و ایتالیا و شاید طرف های دیگر نیاز دارد.»
پرسیدم نظرت درباره عادی سازی روابط که میان اسرائیل و امارات متحده عربی و بحرین و سودان و مغرب حاصل شده است، چیست؟ آیا واقعا صلحی صورت گرفته یا نیاز به زمان است تا به صلح رسید؟ این دیپلمات کارکشته و برجسته پاسخ داد: «آنچه به دست آمده و تو الآن گفتی، صلح نیست که حاصل شده باشد. آنچه اسرائیلی ها می گویند صرفا توهمات است. فقط عادی سازی روابط است. هدف مغرب از این کار تسلط بر صحرای غربی و تثبیت پادشاهی خود و اعمال استقلال خود بر آن است. هدف سودان خلاصی از تحریم ها و بدهی هایی است که زیر آنها کمر خم کرده است. هدف بحرین هم رسیدن به پول و سرمایه گذاری های مهم و عظیم و گسترده است. هدف امارات هم دستیابی به سلاح های پیشرفته از جمله جنگنده و همچنین تکنولوژی پیشرفته و گوناگون است. اما همه اینها صلح نیست، به صلح هم نمی رسد. تنها یک صلح وجود دارد و آن هم "راه حل دو کشوری" است که همچنان جو بایدن، رئیس جمهوری ما به آن معتقد است. اما پرسشی که در اینجا مطرح می شود، این است که: آیا با وجود شهرک سازی های گسترده ای که اسرائیل در اراضی اشغالی در کرانه باختری که از سال 1967 تا کنون اشغال و اعمال کرده، رسیدن به این راه حل امکان پذیر است؟ نخست وزیر اسرائیل بنت {در موقع این گفت وگو هنوز از قدرت کنار رفته بود} در امریکا چه در میان دولت و چه در میان مردم، محبوب نیست. و به نظر هم نمی رسد که وزیر امور خارجه لاپید که مطابق توافقی که برای گردش قدرت امضا شده است، می رود تا جای او را در نخست وزیری بگیرد، از او بهتر باشد. اما فکر می کنم که در دوره دولت او فرصت های رسیدن به راه حل صلحی با فلسطینی ها چندان دور نباشد، مگر این که تحولات به قدری در اسرائیل منفی پیش رود که دولتش سقوط کند و انتخابات زودهنگام جدیدی برگزار شود، یا این که تحولات اسرائیل – فلسطین به قدری به سمت خشونت برود که نتوان آن را خنثی کرد یا جلوی آن را گرفت.» {عملا هر دوی این اتفاقات در حدود بیش از دو ماهی که این گفت وگوها انجام شده، رخ داده است.}
ادامه دارد...
نظر شما :