تهران دیگر فریب نمی خورد
سیاست نیرنگ برادری ادوغان برای ایران
دیپلماسی ایرانی: جهان کنونی چنان آشوبناک مینماید که سیاستگذاران و قدرتهای بزرگ منطقهای و جهانی را با خظر عدم تضمین بقای حکمرانی مواجه ساخته است. اگر نیت پنهان و اصلی سیاستگذاری عمومی را تضمین بقای حکمرانی قلمداد کنیم، اکنون در عصری از تهدیدهای بنیادین علیه بقای حکمرانیها و سامانمندی جهانی قرار گرفتهایم که بازی بقا را برای سیاستگذاران و حکمرانان بسیار سخت و پیچیده کرده است.
بازی بقای کنونی در نظام جهانی که از یک دهه اخیر بر تغییرات ژئوپلیتیک عمیق در کشورهای خاص شرقی بهخصوص کشورهای ضد نظام سلطه غرب و ایالات متحده آمریکا استوار بود، اکنون به درون مرزهای اتحادیه اروپا نیز نفوذ کرده و هراسی فراگیر را بر سیاستگذاران و سیاستهای اروپایی و آمریکایی مسلط کرده است.
جنگ روسیه و اوکراین را میتوان عامل اصلی تغییر و شکست عدم موازنه یک دهه اخیر در تحولات منطقهای و جهانی برشمرد که به شدت به سود محور اروپایی و آمریکایی بود. عدم موازنهای که در راستای منافع ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و برخی دولتهای وابسته و پیرامونی این محور برقرار شده بود و در خطی از تحولات سیاسی، نظامی، اقتصادی و ژئوپلیتیک در کشورهای آسیای جنوب غربی، قفقاز و به گونهای کلی در نیمکره شرقی جهان سیر میکرد!
یکی از این کشورهای وابسته و پیرامونی به محور غربی را میتوان دولت ترکیه به رهبری رجب طیب اردوغان دانست که طی یک دهه گذشته به بازیگری گستاخ و پرخاشجو در مناسبات و تحولات منطقهای و جهانی بهخصوص در آسیای جنوب غرب و قفقاز بزرگ بدل شده و ضرباتی نیز به منافع راهبردی ایران وارد کرده است.
اکنون و با تغییر روند مناسبات جهانی از عدم موازنه وحشت یک دهه اخیر به سوی موازنه وحشت کنونی که ناشی از تهاجم روسیه به اوکراین و پیامدهای اقتصادی و سیاسی شدید ناشی از آن است، ترکیه به عنوان یک بازیگر نظم پیشین محور غربی که شکستها و هزینههای سنگینی را متحمل شده، به دنیال رویکردی موازنهگرا در سیاست خارجی خود است.
حضور آقای اردوغان در ایران و سخنان ایشان در نشست خبری تهران برای بازگشت به تعامل با ایران و استفاده از واژه "برادری" را میتوان در این چارچوب مورد بررسی قرار داد:
یکم - راز بقای اردوغان در آستانه انتخابات: دولت ترکیه در حالی به دنبال تغییر سیاستهای خود در منطقه است که پیامدهای یک دهه سیاستگذاری گسترشگرا و تهاجمی خود را در زوال مشروعیت و مقبولیت اردوغان و حزبش در افکار عمومی شهروندان ترکیه و نبز در سطح خارجی مشاهده میکند.
رجب طیب اردوغان به عنوان یک چهره کاریزماتیک در دهه اول حکمرانی خویش، توانسته بود در ابعاد داخلی و خارجی به بالاترین سطح مقبولیت و مشروعیت یک رهبر اسلامگرای غربگرا دست یابد. اما با آغاز تحولات بیداری عربی و اسلامی، اردوغان که به دنبال تصویرسازی از خویش به عنوان یک رهبر مطلق در جهان اسلام بود، در سراشیبی زوال و سقوط قرار گرفت.
روند زوال مشروعیت و مقبولیت اردوغان و حزبش در ترکیه به گونه ای است که انتخابات شهرداریهای سال 2019 در دو شهر بزرگ و اصلی ترکیه یعنی استانبول و آنکارا را به حزب رقیب واگذار کرده و حتی در انتخابات مجدد که بر اثر ابطال انتخابات استانبول برگزار شد نیز گزینه اصلی اردوغان و حزبش یعنی "بن علی ییلدیریم" که نخست وزیر سابق حزب عدالت و توسعه نیز بود، نتوانست اعتماد شهروندان استانبول را کسب کند.
از سوی دیگر ظهور بحران اقتصادی در ترکیه و افزایش بیسابقه تورم این کشور که به 70 درصد نیز رسیده و فشار پیامدهای جنگ اوکراین بر اقتصاد ترکیه و شهروندانش به جایی رسیده که تمامی پیشینه درخشان اردوغان و حزبش در رشد اقتصادی و تأمین رفاه شهروندان ترکیه فراموش شده و اکنون اردوغان به یک سیاستگذار ناکارآمد و منفور در افکار عمومی بدل شده است.
وخامت شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی داخلی ترکیه که با فشارهای خارجی از سوی جنگ اوکراین، اتحادیه اروپا و ... نیز تشدید شده است، سبب شده تا اردوغان در مسیر زوال و سقوط قرار گیرد. اردوغان برای رهایی از زوال و سقوط خود مجبور به تغییر سیاستهای منطقهای، کسب رضایت و همراهی همسایگان ازجمله ایران شده است. در چنین شرایطی است که راز بقای اردوغان در آستانه انتخابات 2023 را میتوان نزدیکی به همسایگان قدرتمند و رقیبان اصلی منطقهای مانند ایران محسوب کرد.
دوم - پلهای شکسته ترکیه در مناسبات جهانی: دولت اردوغان طی یک دهه اخیر بر اثر سیاستهای تهاجمی خارجی و اقتدارگرایانه داخلی، از سوی همسایگان و حتی اتحادیه اروپا به عنوان یک دولت و بازیگر خطرآفرین و غیرقابل اطمینان شناخته شده است.
عدم اعتماد همسایگان آسیایی، اروپایی و حتی ناتو به سیاستها و نیات اردوغان طی یک دهه اخیر سبب شده تا تمامی پلهای ارتباطی دولت ترکیه در سیاست بینالملل شکسته و قطع شوند. اردوغان حتی پلهای پشت سر خود را نیز شکسته بود، ازجمله پلهای اصلی پشت سر اردوغان در دهه اول حاکمیت حزب عدالت توسعه در ترکیه را میتوان ایران دانست که حمایت و همراهی ویژهای با دولت حزب عدالت و توسعه در ترکیه داشت.
شکاف ایجاد شده میان ایران و دولت اردوغان ناشی از سیاستهای تهاجمی و گسترشگرای اردوغان در آسیای جنوب غربی در یک دهه گذشته، چنان عمیق بوده است که به صراحت میتوان اردوغان را دشمن اصلی و تهدید راهبردی ایران و منافع ایران در منطقه و جهان قلمداد کرد.
اکنون که دولت ترکیه تمامی پلهای پیشرو و پشت سر خود را شکسته و نابود کرده، بار دیگر مجبور به بازگشت به سیاست تنش صفر با همسایگان البته در چارچوبی جدید شده است تا بلکه بتواند به بازسازی برخی پلها و فرصتها در مناسبات جهانی خویش دست یابد. اردوغان در این مسیر بازهم سعی دارد تا ایران را وارد بازی بقای خویش کند و از کارت ایران بهرهبرداری کند.
سوم - کدام برادری و دوستی: سیاستگذاران و دولتمردان ایران و ترکیه در دیپلماسی خود از واژههای خاصی بهره میبرند که جالبترین آنها واژه "برادر – قارداش" است. این واژه دارای معانی بسیاری است که روند روابط دو کشور در سدههای گذشته تاکنون را دربرمیگیرد.
برادر، توصیفی از روابط عمیق اجتماعی، دینی، فرهنگی و ... میان دو ملت ایران و ترکیه است که همواره از سوی حاکمان و سلاطین دولت ترکیه مورد آماج نیات و اهداف گسترشگرای مذهبی و نژادی قرار گرفته است.
تکرار کلمه "برادر" را میتوان یک توصیف نیرنگساز از سوی دولتمردان ترکیه قلمداد کرد که برای فریب همسایگانی مانند ایران، سوریه، عراق و ... بکار میرود. نمونه بارز این سیاست فریبنده را میتوان در سیاست دولت اردوغان در قبال دولت بشار اسد در سوریه مشاهده کرد که تا قبل از حوادث سال 2011، روابط دوستانه و در ادعای ترکیه برادرانه دو دولت ترکیه و سوریه برقرار بود اما با آغاز اعتراضات و سپس جنگ در سوریه، دولت اردوغان به عنوان عامل اصلی آتشافروزی در این تحولات به حمایت همهجانبه از گروههای تروریستی و کشورهای دشمن دولت بشار اسد، فعالیت داشت.
سخنان رئیس جمهوری ترکیه در نشست خبری با رئیس جمهوری ایران در تهران، با تکرار واژه "برادر" برای مسئولین ایران و توصیف روابط دو کشور، نشان میدهد که اردوغان به شدت نیازمند همیاری و همراهی ایران است و برای کسب چنین همیاری و همکاری، بار دیگر به سیاست نیرنگ و فریب با بهرهگیری از واژه "برادر" روی آورده است!
اما سیاستگذاران ایران هرگز فراموش نمیکنند که پیشینه یک دهه اخیر سیاستگذاری دولت اردوغان تنها بر فریب، دروغ و دشمنی با ایران و ضربه به منافع راهبردی ایران استوار بوده و هیچ نشانی از برادری و دوستی در سیاستهای اردوغان نسبت به ایران قابل مشاهده نیست.
پرسش اصلی این است که؛ جناب آقای اردوغان از کدام برادری سخن میگوئید؟
نابودی کشورهای همسایه مانند عراق و سوریه، قتل و عام شهروندان بیگناه این دوستان و برادران سابق را با کدام ادعای برادری شما میتوان تحلیل و تفسیر کرد؟
چهارم - زوال نهایی یک بازیگر متوهم: کنفرانس سه جانبه تیرماه سران فرآیند آستانه در تهران بهویژه حضور دو روزه رجب طیب اردوغان در ایران و درخواستهای ایشان برای افزایش سطح روابط و مناسبات اقتصادی، سیاسی و حتی همکاری نظامی ترکیه و ایران را میتوان مؤلفهای از زوال نهایی یک بازیگر متوهم نظام جهانی برشمرد که برای بقای خویش در تلاش است.
فرآیند زوال حکمرانی اردوغان که از سالهای گذشته آغاز شده بود، اکنون با شدت بیشتری در حال رسیدن به مرحله سقوط اردوغان و دوران نیات و اهداف آشوبناک ایشان در نظام منطقهای و جهانی است. مجموعه بحرانهای داخلی و خارجی موجب شده تا پایههای حکمرانی اردوغان بعد از 20 سال به لرزه درآمده و توهم اردوغان برای ثبت یک حکمرانی مطلق جهانی با مؤلفههای اسلامی و اروپایی ( امپراتوری یوروعثمانی) رابا شکستی کامل مواجه کند.
اردوغان در تهران و حتی در بازگشت به ترکیه نیز خواهان همکاری و همراهی ایران در مقابله با گروههای ستیزهجوی ضد ترکیه در شمال شرق سوریه شده و میگوید: «خواهان حمایت ایران و روسیه از مبارزه ما با گروههای تروریستی تا عمق 30 کیلومتری از مرز سوریه هستیم. حمایت لازم را باید انجام دهند.»1 اردوغان اما فراموش کرده است که توهم امپراتوری ایشان طی یک دهه اخیر بر حمایت از گروههای تروریستی در سوریه و عراق استوار بوده و هماکنون نیز بسیاری تروریستهای شمال شرق سوریه مورد حمایت و آموزش ارتش و دولت ترکیه قرار دارند و نباید از واژه تهدیدآمیز و اجباری "باید" در روابط با ایران استفاده کند.
*
عدم تعادل چند دهه اخیر که به سود محور غربی و ابالات متحده آمریکا در نظام جهانی برقرار شده بود و طی یک دهه اخیر در آسیای جنوب غربی به شدت بر محور ضد غرب یعنی ایران و محور مقاومت فشار میآورد، با بروز جنگ اوکراین و روسیه و ناتوانی غرب در مقابله با سیاستهای روسیه، در مسیر یک تعادل نسبی قرار گرفته است.
تهاجم روسیه به اوکراین با وجود تمام مصیبتهای انسانی آن، یک روزنه برای برقراری تعادل در جهانی با استاندارهای دوگانه غربی محسوب میشود. بازیگران مدعی موازنه میان محورهای متضاد نظام جهانی که چند دهه گذشته از این وضعیت بهره بردهاند، اکنون به شدت مورد تهدید قرار داشته و حاکمیت آنان در حال زوال و فروپاشی است.
یکی از این بازیگران را میتوان ترکیه به رهبری رحب طیب اردوغان دانست که دو دهه گذشته در قبال ادعای تعادلگرایی میان محورهای متخاصم جهانی، منافع بسیاری کسب کرده بهخصوص مزایای بیشماری از ایران در بازی ایران و محور غربی به دست آورده است.
**
ادعاهای اردوغان در نشست خبری با آیتالله رئیسی در تهران و تکرار چندینباره واژه "برادر" از سوی ایشان برای خطاب قرار دادن رئیس جمهوری ایران را تنها میتوان در چارچوب سیاست نیرنگسازی اردوغان تحلیل کرد.
سیاست نیرنگ و دروغ اردوغان که ریشه در توهم حکمرانی مطلق ایشان در آسیای جنوب غربی و اروپا (امپراتوری یوروعثمانی) دارد، سایر بازیگران نظام منطقهای و جهانی را تنها برای سوءاستفاده و بهرهکشی از آنان میخواهد و برادر مینامد!
توصیف ایران و دولتمردان آن به عنوان برادر از سوی اردوغان تنها یک نیرنگ است که دو دهه اخیر جلوههای بیشماری از آن را در سیاستگذاری تهاجمی اردوغان مشاهده کردهایم. تهدید مستقیم ایران به عملیات نظامی در درون مرزهای ایران، تهدید منافع راهبردی ایران در سوریه، عراق، آذربایجان و ... که سبب ایجاد و افزایش فشارها و هزینههای مضاعف بر ایران شده است.
اردوغان در حالی از برادری با ایران صحبت میکند که همچنان از گروههای تروریستی و ستیزهجوی فرقهای در شمال شرق سوریه (شرق فرات) حمایت کامل اقتصادی، سیاسی و نظامی میکند و نشان داده است که هر دولتی که فریب سیاست برادری اردوغان را بخورد، به زودی دچار بحرانها و فجایع شدیدی خواهد شد، همانگونه که سوریه یک دهه است تاوان دوستی و برادی با اردوغان را میدهد.
***
سیاستگذاران ایران هر چند در برابر برخی گستاخیها و سیاستهای تهاجمی اردوغان سکوت کرده یا مماشات داشتهاند، اما اکنون به خوبی آگاهند که توصیفاتی مانند "برادری" از سوی اردوغان تنها برای فریب همسایگانی مانند ایران، عراق و سوریه است.
دوران اثربخشی سیاست نیرنگ و فریب برادری و دوستی اردوغان در سیاست بینالملل پایان یافته و این سیاستگذار تنهای سپهر سیاسی ترکیه تنهاتر از همیشه به دنبال دوستان و حامیان خارجی برای اثرگذاری بر تحولات داخلی ترکیه است.
سیاست خارجی ایران دیگر ظرفیتی برای فریب خوردن از سیاستهای فریبنده اردوغان ندارد، سیاستهایی که تنها به تنشآفرینی در منطقه و افزایش فشار بر این منجر میشوند. بنابراین به صراحت میتوان ادعا کرد که همراهی با سیاستهای اردوغان یعنی افتادن در باتلاقی عمیق. اردوغان برای کسب همکاری و همیاری ایران و حتی روسیه باید دوستی و برادری خود را به این دو کشور بهویژه ایران ثابت کند و بگوید دوستی و برادری در ذهن و نیت ایشان دارای چه معنا و توصیفی است.
منابع:
1- خبرگزاری آناتولی. 20 تیر 1401. به آدرس: https://www.aa.com.tr/fa/2641515
نظر شما :