سازمانی که می تواند منافع بسیاری داشته باشد
بریکس و فرصت های جمهوری اسلامی ایران
نویسنده: طاهره حسن پور، دانش آموخته کارشناسی ارشد روابط بین الملل
دیپلماسی ایرانی:
مقدمه
بعد از دهه 1991 و انحلال اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده آمریکا وارد عرصه تک قطبی در نظام بین المللی شد که خود بر مسند قدرت بود. فرایند فروپاشی شوروی فرصت مغتنمی را به دست داد تا برای دهه ها آمریکا هژمونی و فرهنگ خود را از طریق لیبرال دموکراسی و اقتصاد بازار آزاد بر جهانیان اعمال کند. اما بعد از بحران اقتصادی در دهه 2008-2009 و ظهور قدرت اقتصادی چین فرصتی را به دست کشورهای در حال توسعه داد که روند انتقال قدرت از محور غرب به محور شرق را تسریع بخشند، در همین دوره زمانی (ژوئن 2009) چهار قدرت نوظهور گروه "بریک" را در یکاترینبورگ روسیه تاسیس کردند، که باید خاطرنشان کنیم که این گروه با پیوستن آفریقای جنوبی به گروه بریکس تغییر نام داد. اهداف این کشورها مقابله با نهادهای غربی مانند برتون وودز و ایجاد تشکیلات های مستقل از این نهاد های غربی بوده است.
آنچه از اهداف گروه بریکس به دست می آید این است که نشانه هایی از تغییر در اقتصاد بین الملل و جایگاه قدرت را نشان می دهد که با رویه های دیکته شده "نظم آمریکایی" در تعارض است. درباره ایران و فرصت های بریکس می توان گفت که در حوزه انرژی کشورهای نوظهور اقتصادی به جمهوری اسلامی ایران نیاز دارند و ایران می تواند در این بحث نیاز آنها را برطرف کند. سوال ایجاد شده در این مبحث این است که قدرت های نوظهور اقتصادی در قالب "بریکس" می تواند برای ایران فرصت هایی را ایجاد کند؟ که در پاسخ می توان گفت که بریکس می تواند به ایجاد فرصت های سیاسی و اقتصادی برای ایران بینجامد که در ادامه بحث مورد بررسی قرار می گیرد.
بریکس و اهداف آن
بریکس نام گروهی به رهبری قدرتهای اقتصادی نوظهور است که از به هم پیوستن حروف اول نام انگلیسی کشورهای عضو برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی تشکیل شده است. بریکس یک ائتلاف فراقارهای به شمار می آید که ساختاربندی جدیدی را برای اقتصاد و سیاست جهانی فراهم کرده است. به باور کارشناسان این ائتلاف قدرتمند جهانی بدون مشارکت اروپا و امریکا تشکیل شده است و این ظرفیت را دارد تا صدایی قوی در مجامع و مباحث مهم اقتصادی و سیاسی بین المللی باشد و سیطره نظم مسلط فعلی را به چالش بکشد.
در حال حاضر دو کشور عضو بریکس، عضویت دائم شورای امنیت را دارند و سه کشور دیگر داعیه عضویت دائم در شورای امنیت و اصلاح ساختارهای سیاسی و مالی جهانی را دارند. به استناد گزارش های خبری، آمریکا یکی از مخالفان اجلاس بریکس به شمار می آید و همواره کوشیده است با همراهی متحدان غربی خود روند جهانی شدن سایر کشورهای درحال توسعه را به چالش بکشاند.ا
کنون اگرچه بیش از ۱۶ سال از تاسیس این بلوک اقتصادی می گذرد، تاکنون روابطش با کشورهای غربی و آمریکا رو به رونق نگذاشته و پنج قدرت بازار نوظهور غیرغربی آن کوشیده اند روابط خود را افزایش دهند.
شایان ذکر است یکی از مهمترین دلایل اهمیت گروه بریکس که پتانسیل بالایی برای تاثیرگذاری بر اقتصاد جهانی دارد، رشد پرشتاب اقتصادی و نفوذ آن در امور جهانی است که به واسطه دارا بودن نیمی از جمعیت جهان و بین ۲۵ تا ۲۸ درصد از ظرفیت اقتصاد جهانی و همچنین منابع انسانی و طبیعی غنی حاصل آمده است.
یکی از مهمترین رویکردهای اعضای بریکس این است که آنها حامی کشورهای در حال توسعه و کشورهای جنوب و برقرارکننده تعادل و عدالت اقتصادی در مقابله با نظام پولی و بانکی غربی است. بدین ترتیب یکی از دستور کارهای گروه بریکس را میتوان تقابل با نظام اقتصادی غربی دانست که کل مناسبات جهانی را دربر گرفته است. بریکس نمایانگر نیمی از جمعیت جهان است و ۲۸٪ قدرت اقتصادی جهان را در اختیار دارد. محورهای مهم مورد توجه بریکس بطور کلی شامل افزایش مبادلات تجاری بین کشورهای عضو و در نتیجه تقلیل وابستگی اقتصادی به اروپا و آمریکا، تشکیل بانک توسعه و ذخیره ارزی در برابر نهادهای غربی همچون بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، ایجاد روابط جنوب – جنوب، استفاده از پتانسیل کشورهای در حال توسعه برای تغییر مناسبات اقتصاد جهانی و عادلانه تر کردن آن، ایفای نقش مؤثر در کمک کردن به کشورهای در حال ورشکستگی و نیز تاثیرگذاری مثبت بر بحران های سیاسی یا اقتصادی مهم جهانی می شود.
ایران و فرصت های سیاسی بریکس
در بعد سیاسی، همکاری و عضویت ایران در بریکس، یعنی همکاری ایران با جمعیت های اول و دوم جهان و اقتصاد دوم جهان، سه قدرت هسته ای، و دو عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل و سایر مزایای دیگر... هرچند که مهمترین عامل همکاری سیاسی بین بریکس و ایران یکجانبه گرایی و تک رویی ایالات متحده است.
از همسویی های مشترک بین گروه بریکس و ایران می توان به "تغییر رژیم" اشاره کرد که رهبران بریکس بارها اعلام کرده اند که با عملکرد و نحوه رفتار غربی ها در مورد مسائل داخلی کشورها مخالف هستند. رویکرد بریکس عدم مداخله در ساختار سیاسی داخلی کشور هاست.
ورود بــه هــر گــروه و ســاختار جدیــدی ضمــن کســب مزایــا، محدودیت هایــی هــم بــرای کشــور دارد و بریکـس هـم از ایـن قاعـده مسـتثنا نیسـت. مهمتریـن مزیتـش ایـن اسـت کـه صـدای ایـران در بریکـس بسـیار بلندتـر خواهـد بـود؛ زیـرا صـدای ایـران منفـرد صـدای نیـم درصـد اقتصـاد جهـان اسـت، امـا صـدای ایـران در چارچـوب بریکـس صـدای 25 درصـد اقتصـاد جهـان.
از سـوی دیگـر بایـد بـه ایـن محدودیـت توجـه کـرد کـه بریکـس بیـش از اینکـه حاصـل اجمـاع روسـیه باشـد، حاصـل اجمــاع چیــن اســت و بیانیه هــای پایانــی بیشــتر لحنــی چینــی دارد تــا روســی. هــدف چیــن نیــز مبتنـی بـر تحـول تدریجـی اسـت.
ایـران بـا به تأخیـر انداختـن مقابلـة فـوری بـا امریـکا، و بـا داشـتن صبــر راهبــردی، می توانــد از طریــق تعامــل راهبــردی بــا نهادهایــی همچــون بریکــس و شــانگهای و به کارگیــری قــدرت آنهــا، فشــارهای امریــکا را کمتــر کنــد. البتــه ایــن نکتــه هــم مهــم اســت کــه ســازمان هایی همچــون بریکــس و شــانگهای نشــان داده انــد نه تنهــا همچــون ســازمان های ناتــو و اتحادیـة اروپـا به دنبـال ادغـام امنیتـی و اقتصـادی اعضـای خـود نیسـتند، بلکـه اهمیـت حـق حاکمیـت کشـورها از اصـول آنهاسـت؛ از ایـن رو نبایـد نگـران ازدسـت رفتـن اسـتقلال در سیاسـت خارجـی بـود.
ایران و فرصت های اقتصادی بریکس
ایران در عصر سازمان ها نمی تواند بدون توجه به سازمان های منطقه ای و جهانی پیشرفت های اقتصادی را توسعه دهد، بیش از نیمی از تجارت های جهانی از طریق بلوک های تجاری شکل می گیرد. در حــوزة منطقــه ای، ضمــن اهمیــت همــکاری بــا بلوک هــای همســایه کــه در برخـی ایـران عضـو اسـت و در برخـی نیسـت همچـون اتحادیـة عـرب، سـازمان همـکاری اقتصـادی، دی هشــت، ســازمان همکاری هــای اســلامی، شــورای همــکاری خلیج فــارس و ماننــد آن، بایــد گفــت به لحـاظ اقتصـادی این کشورها همسـطح ایـران یـا عرضه کننـدة مـواد خـام هسـتند و لـذا فرصت هـای چندانـی دراختیـار ایـران نخواهنـد گذاشـت. دسـت ایـران از همـکاری بـا بلوکهـای تجاری غربی کوتــاه اســت. از این رو با گسترش همکاری های مالی و تجاری با بریکس می تواند بسیاری از نیازهای مالی و تکنولوژیک ایران را تامین کند.
نتیجه گیری
جنگ قدرت در نظام بین الملل امری دائمی و مستمر بوده است. دولتها در قالب رویکردهای صلح گرایانه به دنبال قدرت حداکثری هستند. ایجاد نهادهای مستقل از غرب در منطقه آسیا پلی برای انتقال قدرت از محور غرب به شرق محسوب می شود که بانیان این گروه ها بدوم توجه یا مداخله به مسائل داخلی کشور ها درصدد ایجاد منافع سیاسی و اقتصادی هستند، در این بین می توان عضویت و همکاری ایران را با این پیمان های مذکور راهی بلند مدت و متعارف برای برداشتن گامی در جهت پیشرفت های اقتصادی و سیاسی باشد.
نظر شما :