مذاکرات هسته ای و لزوم درک واقعیت های موجود

متوهم نشویم

۲۰ تیر ۱۴۰۱ | ۰۶:۰۰ کد : ۲۰۱۳۰۱۴ پرونده هسته ای انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: سید علی موسوی خلخالی
علی موسوی خلخالی می نویسد: تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان با قدرت و با سختی ها و فشارهای بسیار توانسته امور را به مرحله ای برساند که توافق به گفته مسئولین کشورمان در دسترس است. نگذاریم انگیزه شان را از دست بدهند و مذاکرات که تا همین الآن هم فرسایشی شده بیش از این کشدار شود و فرصت ها از دست ما بروند. هیچکس نمی داند، فردا چه اتفاقی خواهد افتاد. چشمانمان را به روی واقعیت های موجود نبندیم.
متوهم نشویم

دیپلماسی ایرانی: معروف است بعد از پایان جنگ جهانی دوم و در حالی که اتحاد جماهیر شوروی بی محابا در حال پیشروی بود و در حالی که ارتش آلمان از هم پاشیده شده بود، همچنان به نبرد و پیشروی ادامه می داد، جلسه ای نزد ژوزف استالین، رهبر شوروی با حضور جمعی از مقامات ارشد کشوری و لشکری از جمله ویاچیسلاو مولوتوف، وزیر امور خارجه که در برهه ای نخست وزیر شوروی هم شد، گئورگی ژوکوف، رئیس ستاد کل ارتش سرخ و فاتح نبرد استالینگراد و الکساندر میخائیلویچ واسیلوسکی، معاون وزیر دفاع و شمار دیگری از مقامات برگزار شد تا درباره چگونگی قبول آتش بس و رسیدن توافق با دیگر اعضای متفقین که به لحاظ ایدئولوژیک در جبهه مخالف شوروی بودند، یعنی بریتانیا، فرانسه و ایالات متحده امریکا، بحث و به اجماع برسند. می گویند قبل از آنکه استالین تصمیم نهایی را بگیرد، از حاضران خواست هر کس نظر خود را آسوده و بی پرده بگوید، ژنرال های ارتش که از شکست آلمان در پوست خود نمی گنجیدند، ضمن تمجید از روشن بینی های رهبر شوروی، گفتند که باید به پیشروی های خود با قدرت ادامه دهیم و حالا که در کشورهای دوست و کشورهای "بلاتکلیف" مثل فرانسه و آلمان کمونیسم به عنوان طلیعه دار پیروزی در برابر لیبرالیسم و جریان سرمایه داری مطرح شده و ستاره اقبالش بالا آمده است، از فرصت استفاده کنیم و به نبرد و پیشروی ادامه دهیم؛ اما مولوتوف با احتیاط و در حالی که سعی می کرد به گونه ای صحبت کند که استالین نرنجد و برداشت اشتباهی از صحبت هایش نکند، نظری مغایر با ژنرال ها بیان کرد و گفت هزینه های جنگ سنگین بوده، مردم به شدت خسته و درمانده اند و دیگر بیش از این نمی توان آنها را وادار کرد که متحمل هزینه های سنگینتر برای پیشبرد اهداف عالیه اتحاد جماهیر شوروی بشوند، بهتر است، به آنچه تا کنون تصرف کرده ایم بسنده کنیم، خود را تقویت کنیم و سپس به فکر طرح های بعدیمان بیفتیم. ژوکوف گفت که اروپای غربی از هم پاشیده و درمانده است، آنها نمی توانند مقاومت کنند، ما می توانیم... بلافاصله استالین وارد بحث شد و گفت حرف مولوتوف کاملا درست است، باید واقعیت را دید و پذیرفت، به مردم خسته و درمانده نمی توان گفت باز هم رنج بکش تا مثلا انگلیس را هم بگیریم؛ البته که روزی انگلیس هم در کنار کل قاره اروپا کمونیست خواهد شد و به رهایی از بند سرمایه داری خواهد رسید! به این ترتیب جمع بندی شد که مولوتوف به سراغ دیگر اعضای متفقین برود و اعلام کند شوروی به شرط محترم شمردن منافعش و به رسمیت شناختن پیروزی هایش از جانب غرب حاضر به ترک مخاصمه و گفت وگو با جبهه غرب است.

این نمونه را می توان با وضعیت فعلی ما در گفت وگوهای هسته ای با غرب و ایالات متحده مقایسه کرد. مذاکرات هسته ای در حال حاضر در بن بست گیر کرده اگرچه دو طرف تاکید دارند که مذاکرات ادامه دارد و هنوز به شکست نینجامیده است. این که مسبب این بن بست کیست، موضوع بحث نیست، موضوع این است که به هر حال ما شرایط مذاکره را پذیرفته ایم و به پشت میز مذاکره رفته ایم. برای این که مذاکرات به نتیجه برسد هم باید واقعیت ها را دید و پذیرفت. تا به اینجای کار، دولت توانسته کجدار و مریز کشور را اداره کند و به هر زحمتی امور را پیش ببرد. افزایش کمتر از دو برابری قیمت نفت به دلیل جنگ اوکراین نیز کمک کرده است تا دولت بتواند تا اندازه ای، ولو کم، بر درآمدهایش بیفزاید اما این همیشگی نیست. نباید با در نظر گرفتن شرایط دیروز و امروز، با وجود این که می دانیم دولت چقدر در زحمت است، دچار توهم شویم و گمان کنیم شرایط به همین ترتیب می ماند. همان طور که در سال گذشته کسی فکر نمی کرد روسیه به اوکراین حمله کند و همه چیز ناگهان دگرگون شود، الآن هم نمی توان دلخوش بود که شش ماه دیگر اوضاع بر همین منوال خواهد ماند. 

کسانی که می گویند غرب دچار مشکل شده، و این مشکلات با نزدیک شدن به فصل پاییز و زمستان تشدید خواهد شد چرا که غرب نیاز به تامین انرژی دارد و به زودی نیز وارد بحران تامین غذایی که از سوی روسیه و اوکراین تحت فشار قرار گرفته است، خواهد شد، بنابراین به ایران نیاز دارد و به ناچار باید به ایران امتیاز دهد و خواسته های آن را بپذیرد، باید این واقعیت را هم درک کنند که اثرگذاری ایران بر اقتصاد جهانی از سال 2018 دائما کاهش یافته و الآن به حدود 1.5 درصد رسیده است. سهم ایران از اقتصاد حدودا 80 تریلیون دلاری جهان در حال حاضر حدود 0.55 درصد است، بنابراین نباید انتظار اثرگذاری شگرف بر اقتصاد جهان داشته باشد. 

این واقعیت را هم درک کنیم که اگر زمستان سبب می شود فشار انرژی بر کشورهای غربی وارد آید، این فقط ایران نیست که نفت دارد، کشورهای دیگر نیز توانایی تامین انرژی دنیا را دارند، کشورهایی که کمتر از ایران برای مشتریان نفتی هزینه دارند و راحت تر می توانند نیازهای آنها را برآورده کنند، مثل ونزوئلا، عراق، نیجریه، مکزیک و کشورهای دیگر. حتی خود روسیه نیز به واسطه قدرتی که دارد می تواند توسط کشورهای ثالث همچنان به کشورهای متقاضی نفت صادر کند. وانگهی، مگر نفت ایران در چه زمانی می تواند وارد بازار شود؟ در خوش بینانه ترین حالت به گفته متخصصان حوزه انرژی و در صورتی که حداقل سرمایه گذاری برای استخراج نفت صورت بگیرد، بین شش ماه تا یک سال آینده. ثانیا مگر ایران چقدر می تواند نفت تولید و صادر کند؟ میزان صادرات نفت ایران در بهترین حالت 2.57 میلیون بشکه یعنی هم اندازه میزان تولیدش در قبل از برجام است، یعنی حدود 1.5 میلیون بشکه بیش از ظرفیت فعلی، که رسیدن به این میزان نیز حداقل شش تا هشت ماه زمان نیاز دارد.

واقعیت میدان می گوید، تا حالا اگر کشور به سختی ولی به خوبی با حداقل ها اداره شده و توانسته روی پا بماند، انرژی اش دیگر رو به تحلیل است، نباید بیش از این بر آن فشار بیاوریم تا آنچه از انرژی اش باقی مانده را هم از دست بدهد. دستگاه دیپلماسی و همچنین قدرت سخت افزاریمان در حوزه های نفوذ در کشورهای دیگر، توانایی بالایی به ما داده، اکنون وقت تبدیل این پتانسیل به دستاوردهای ملموس و ثمربخش است. نباید فرصت را از دست بدهیم و بگذاریم در مرحله نهایی سوت پایان، امور از کنترلمان خارج شود و ناگهان همه چیز را با هم از دست بدهیم. 

تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان با قدرت و با سختی ها و فشارهای بسیار توانسته امور را به مرحله ای برساند که توافق به گفته مسئولین کشورمان در دسترس است. نگذاریم انگیزه شان را از دست بدهند و مذاکرات که تا همین الآن هم فرسایشی شده بیش از این کشدار شود و فرصت ها از دست ما بروند. هیچکس نمی داند، فردا چه اتفاقی خواهد افتاد. چشمانمان را به روی واقعیت های موجود نبندیم و چشم بسته مطالبه گری نکنیم.

روزنامه نگار، مترجم و سردبیر دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: ایران و امریکا مذاکرات ایران و امریکا مذاکرات وین مذاکرات دوحه مذاکرات هسته ای علی باقری کنی ژوزف استالین اتحاد جماهیر شوروی رفع تحریم ها مذاکرات رفع تحریم ها


( ۱۳ )

نظر شما :

آیدین از تبریز ۲۰ تیر ۱۴۰۱ | ۱۵:۲۸
با سلام و احترام تقریبا هیچ وقت از اصلاح طلبان راه حل ندیده ام. نهایت مصاحبه ها یا یادداشت های این عزیزان توصیه برای تسریع در دستیابی به توافق بوده است. برخی مثل این نویسنده محترم مشفقانه و محترمانه توصیه می کنند برخی دیگر و البته بیشتر با توهین هایی شامل کاسبان تحریم، روسوفیل چینوفیل، دلواپسان و ... سعی در تحقیر طرفداران مقاومت دارند.‌ اصلاح طلبان همیشه در هاله ای از ابهام یادداشت های خودشان را به جامعه منتقل می کنند. هیچ وقت خودشان را درگیر منافع ملی نکرده و یا برای دستیابی به منافع حداکثری ملی، راهکاری ارائه نمی کنند‌ نه این که بلد نیستند بلکه تعمدا در فضای ابهام زیست می کنند. در مذاکرات، خواسته های طرفداران به اصطلاح مقاومت مشخص است: خواسته های حداکثری حالا یا موفق می شوند یا خیر. اما خواست اصلاح طلبان (با عرض پوزش ویرانی طلبان) همواره در ابهام است و فقط خواستار توافق می باشند‌ هیچ گاه نمی گویند توافق خوب از نظر آنان چیست؟ هیچ گاه به مذاکره کنندکان نمی گویند که مثلا حواستان باشد که خط قرمز منافع ملی این چند مورد است‌ و عقب نشینی از آنان تحقیر یا شکست است. یا هیچ گاه نمی گویند در این چند مورد می شود چانه زنی کرد و با دادن این امتیازات، فلان امتیازات دیگر را کسب کرد. و یا این که اصرار بر برخی خواسته ها ضروری نیست و پافشاری بر آنان اشتباه است. اگر شما از خواست اصلاح طلبان در مذاکره مورد تایید آنان، چیزی یا نوشته ای دیدید یا خواندید لطفا به ما هم آدرس دهید. تنها چیزی که من از اصلاح طلبان دیدم پایبندی به اصل "بدیم و بره" ، تسریع در توافق، مردم زیر فشار هستند و یا توهین و تحقیر با زدن انگهایی مانند روسوفیل یا چینوفیل است. هر چند خودشان در حد .... فیل (پف فیل) هم عملکرد ندارند. آخر "بدیم و بره" هم باید قواعدی داشته باشد. فراموش نکنیم مذاکرات برجامی مذاکره بر سر داشته های ماست نه داشته های طرفین! هر چند شدیدا معتقدم برانداران فعال در فضای رسانه ای اصلاح طلبان تعمدا سعی در ایجاد التهاب می باشند و مترصدند تا هم جمهوری اسلامی را به زیر بکشند و یا بعد از مذاکره و نتایج ضعیف احتمالی، به ریش مذاکره کنندگان بخندند.