واقعیت هایی غیرقابل انکار و کاملا ملموس
شرایط مذاکرات را درک کنیم
دیپلماسی ایرانی: دور جدید مذاکرات هسته ای با تیم جدید مذاکره کننده ایرانی به ریاست علی باقری کنی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه، به زودی در وین از سر گرفته خواهد شد. مذاکراتی که طرف ایرانی اصرار دارد آن را مذاکره برای لغو تحریم ها بنامد.
از الآن نمی توان پیش بینی کرد که مذاکرات به چه سمت و سویی خواهد رفت. به ویژه که می دانیم تیم مذاکره کننده فعلی رویکردی کاملا متفاوت از تیم مذاکره کننده قبلی دارد و نسبت به ماهیت برجام موضع دارد.
با همه اینها، آنچه مشخص است و نمی توان نادیده گرفت و باید به آن توجه کرد، شرایط جدید مذاکرات ایران با طرف های برجام است. در طول چند سال گذشته که دولت قبلی امریکا از برجام خارج شد ایران پیشرفت های تازه ای را در زمینه هسته ای آغاز کرده که گرانبهاست و می تواند دست ایران را در مذاکرات پر نشان دهد، از غنی سازی 60 درصدی گرفته تا تولید فلز اورانیوم و همچنین افزایش ذخایر اورانیوم غنی شده همگی پیشرفت هایی است که ایران را می تواند با دست پر به مذاکرات برگرداند. در عین حال که واگذار کردن ارزان آنها می تواند برایمان گران تمام شود.
در عین حال مساله اقتصادی جاری در کشور نیز مطرح است که باید به صراحت گفت کشور دیگر تحمل فشار بیش از این را ندارد. دولت همه تلاش خود را هم بکند که اقتصاد را سامان دهد نمی تواند این واقعیت را نادیده بگیرد که بخش عمده ای از ساماندهی اقتصادی به بهبود جایگاه بین المللی ایران و مناسبات اقتصادی اش با جهان خارج بازمی گردد که در حال حاضر چه بخواهیم چه نخواهیم به برجام و رفع تحریم ها مرتبط است. از صادرات نفت گرفته تا مراودات مالی و بانکی، واردات تکنولوژی های نوین و بهبود شرایط کسب و کار و وضعیت تولید، همگی به رفع تحریم ها بستگی دارند و رفع تحریم ها هم در حال حاضر به پیشبرد مذاکرات هسته ای و به نتیجه رساندن آن بستگی دارد.
از سوی دیگر، شرایط منطقه ای ایران نیز دست خوش تحول شده است. بعد از خروج مفتضحانه ایالات متحده از افغانستان که رسما کشور را دو دستی تقدیم گروهی کرد که 20 سال با آن می جنگید، مرزهای شرقی ما ناامن تر از همیشه شده است. هنوز نمی توانیم پیش بینی کنیم که افغانستان جدیدی که تحت کنترل طالبان است قرار است چگونه مناسباتی را با ایران تعریف کند، اما می توانیم نگران باشیم که این افغانستان با این گروه که حامیان آن برای همه روشن است با طرز فکری که دارد و ایدئولوژی که دنبال می کند، چه بسا روزی رفتارهای ایذایی علیه ما در پیش بگیرد، حتی اگر این رفتار با تحریک خارجی انجام شود. مضافا بر آن، هزینه هایی که موج پناهندگان می تواند بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی سخت ما تحمیل کند.
در مرزهای غربی نیز وضعیت از این بهتر نیست. در شمال، دولت آذربایجان که سرمست از پیروزی یک سال پیشش در برابر ارمنستان است و به حمایت های تمام و کمال ترکیه اردوغان و اسرائیل و پاکستان غرّه شده، برای ایران خط و نشان می کشد و حتی ابایی از تهدید تمامیت ارضی کشور ندارد. تا آنجا که حتی رئیس جمهوری ترکیه در خاک آذربایجان ایران را به سخره می گیرد و تهدیدهاست که بیان می کند. این صحیح است که با رایزنی های چند هفته اخیر میان تهران با باکو و آنکارا و تلاش برای رفع سوء تفاهم ها و همچنین سفر مولود چاووش اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه و سفر قریب الوقوع رجب طیب اردوغان به تهران تا اندازه ای فضا تلطیف شده است، اما هیچ تضمینی نیست که در آینده در صورتی که فضای بین المللی علیه ایران تشدید شود، مجددا بدرفتاری آنها را شاهد نباشیم.
در عراق، به روشنی می بینیم که برای نخستین بار بعد از سقوط حکومت بعث، انتخابات در این کشور به یک مساله امنیتی و بحران سیاسی تبدیل شده است. اتفاقی که می تواند قبل از همه ایران را تحت فشار بگذارد و بعید نیست با تشدید بحران فضا را برای ایران تنگ تر کند.
این صحیح است که مذاکرات ایران و عربستان و امارات متحده عربی و حتی مصر و اردن به ریل صحیح افتاده و پیشرفت هایی خوبی داشته است، اما تجربه به ما می گوید نباید حتی به توافقاتی که بعد از مذاکرات صورت می گیرد، دل خوش کرد چرا که تحت هر شرایطی هر اتفاقی می تواند بیفتد. کما این که در گذشته بارها میان ایران و عربستان پیام های دلگرم کننده رد و بدل شد اما ناگهان طرف عربستانی نظر خود را تغییر داد و کانال های ارتباطی را قطع کرد. شکی نیست که سیاست های کشورهای عربی در اکثر عرصه ها از جمله در مورد ایران با جهت دهی های واشنگتن تنظیم می شود.
این که به روسیه و چین هم دل خوش باشیم و فکر کنیم آنها به جای ما از منافعمان دفاع می کنند نیز خواب و خیالی بیش نیست. روسیه و چین همواره – مثل هر کشور دیگری در دنیا – قبل از هر چیز منافع خود را در نظر می گیرند بعد مناسبات سیاسی و دیپلماتیک خود را با کشورهای دیگر تعریف می کنند. بنابراین اگر گمان کنیم می توانیم در مذاکرات پیش رو با حمایت روسیه و چین سنبه پرزوری داشته باشیم، توهمی بیش نیست. نه روسیه و چین به ما وعده داده اند که حتما با خواسته ما در مذاکرات همراه خواهند شد و نه تجربه به ما می گوید که روسیه و چین همواره در سنگر ما در مقابل غربی ها بوده اند.
طرف های مذاکره کننده در دولت پیشین مذاکرات خوبی را پیش بردند اما به نقطه ای رسیدند که به نظر می رسید امکان پیشرفت بیشتر نیست و به نتیجه رسیدن گفت وگوها صرفا اراده سیاسی می خواهد. تیم مذاکره کننده جدید اگر می خواهد فراتر از آن برود قبل از هر چیز باید دلایل رسیدن به این نقطه را بررسی کند و بر اساس واقعیت های موجود برنامه صحیح و قابل پیشرفت برای خود تعریف و اجرا کند.
فاکتور زمان را هم نباید فراموش کنیم. در کنار فشارهای و وضعیت هایی که برشمردیم، فاکتور زمان با توجه به تحولات سریعی که در منطقه و جامعه بین الملل در حال وقوع است می تواند کنترل اوضاع را از دستمان خارج کند و ما را به مسیری بکشاند که نه راه بازگشت داشته باشیم و نه دستی پر برای گرفتن امتیازات بیشتر.
بنابراین مذاکره کنندگان تیم جدید هسته ای کشورمان باید درک کنند که مذاکراتشان سخت و پیچیده است. استفاده از تجربیات تیم های قبلی می تواند کمک شایانی به آنها کند حتی اگر درصدد باشند برنامه ای متفاوت را پیش ببرند. مذاکرات هر چه طولانیتر شود می تواند انگیزه های طرف مقابل از مذاکره را کمرنگ کند و این مساله می تواند پیش از همه خود ما را تحت تاثیر قرار دهد. مذاکرات واقعا نباید کش دار و مذاکره برای مذاکره باشد بلکه به طور واقعی باید مذاکره برای رسیدن به نتیجه در کوتاهترین زمان ممکن باشد.
نظر شما :