منطقه در برابر دو راهی جدید
کشورهای عربی به ترکیه احساس نزدیکی بیشتری می کنند تا ایران
نویسنده: محمود الریماوی
دیپلماسی ایرانی: اسرائیل روز سه شنبه 15 فوریه ماه جاری فرستاده ویژهای را به مذاکرات هستهای وین ارسال کرد. این فرستاده دیدارهایی را با رووسای هیئتهای مذاکره کننده به استثنای ایران برگزار کرد. آیا درهای این مذاکرات بسیار مهم به روی فرستادگان بین المللی باز است؟ پاسخ منفی است؛ اما تلآویو با تهدیدهای متناوب خود علیه تاسیسات اتمی تهران حضور خود را در این مذاکرات به عنوان طرفی ذیربط تحمیل کرد.
وقتی بایدن مذاکره با ایران را ازسرگرفت، کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز برای مشارکت در آن ابراز تمایل کردند؛ اما این مشارکت صورت نگرفت؛ زیرا ایران با آن مخالف بود و واشنگتن و سایر طرف ها برای این مسئله بر تهران فشار نیاوردند.
هدف کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به دست آوردن تضمینی درباره عدم تهدید منطقه از سوی تهران با تسلیحات بالستیک و ادامه ندادن به سیاست های مداخلهای و نیز متوقف کردن توسعه تاسیسات اتمی تهران بود.
تل آویو نیز در گذشته و نیز حال حاضر مخالف بازگشت به توافق هستهای و مذاکرات جامعه بین المللی با تهران است و تهدید میکند تاسیسات اتمی ایران را هدف قرار دهد؛ اما اکنون نمایندهاش در اتاق پشتی سالن مذاکره مینشیند، علی رغم اینکه ایران با افزایش دایره مذاکره کنندگان مخالف است و این امر درباره کشورهای عربی اعمال شد.
اگرچه تهران نسبت به مشارکت غیرمستقیم اسرائیل خشم خود را ابراز کرد؛ اما تهدید نکرد حتی به صورت موقت از مذاکرات خارج میشود بلکه برعکس تهران همچنان درباره روند مذاکرات مشتاق است و با حمایت مسکو برای دستیابی به توافقی هرچند موقت تلاش میکند. توافقی که لغو تحریم ها و بازپسگیری داراییهای بلوکه شدهاش را تضمین میکند.
شاید گفته شود که یک همگرایی تصادفی میان منافع کشورهای عربی و اسرائیل درباره مهار برنامه هستهای ایران وجود دارد و این امر عدم مخالفت با هیاهوی اسرائیل را توجیه میکند؛ اما این هیاهوی اسرائیل باعث میشود برنامه اتمی اسرائیل مورد پرسش قرار نگیرد و تضمین میکند دولت عبری تنها طرفی باشد که در منطقه سلاح اتمی در اختیار دارد.
به علاوه اینکه به نظر میرسد تل آویو به حضور ایران در سوریه و نیز به میزان کمتر در لبنان توجه دارد؛ اما درباره مداخلات این کشور در عراق و یمن و نیز تحریک عناصر اجتماعی در کشورهای خلیج فارس علیه یکدیگر توجهی ندارد. همچنین عادی سازی روابط با کشورهای حاشیه خلیج فارس به تل آویو اجازه ورود مستقیم به معادلات امنیتی و راهبردی در منطقه را میدهد.
در اینجا مسئولیت تهران در قبال تغییر معادلات در منطقه مشخص می شود. تهران کشورهای منطقه و ملت هایش را تضعیف کرد و برخورد با احترام با این کشورها را نپذیرفت. واشنگتن نیز تضمین امنیت دوستانش را نپذیرفت و از هرگونه برخورد نظامی با تهران در دوران ترامپ امتناع کرد. به این ترتیب اسرائیل به قلب منطقه و در سطوح بالای آن رسید.
این صحنه تنها با توجه به این نکته کامل می شود که طرف های عربی مرتبط با ایران در منطقه یعنی سوریه، لبنان و عراق باور دارند که ارتباط و وابستگیشان به ایران به خاطر تمایل آنها برای حمایت از جبهه خود در برابر اسرائیل و به میزان کمتر در برابر ترکیه است. این مسئله منطقه و حکومت های عربی را در برابر یک نقطه تحول بلکه فراتر در برابر دوراهی ایران و اسرائیل قرار میدهد.
در این میان مسئله قابل توجه این است که ترکیه به عنوان قدرت سوم در منطقه یک قدرت سیاسی و اقتصادی نوظهور است که به نظر میرسد بیشتر به مفهوم امنیت جمعی عربی نزدیک است و در طول دهههای گذشته به استقلال کشورهای عربی و ثبات آنها در برابر مذاخلات خارجی احترام گذاشته است. بی تردید رابطه با این کشور در شرایط کنونی خطرات راهبردی برای امنیت کشورهای عربی ندارد.
منبع: العربی الجدید / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :