بالا بردن هزینه به جای گرفتن تضمین
تغییر برجام می تواند به نفع ایران باشد
دیپلماسی ایرانی: هشتم آذر ماه موعد برگزاری دور هفتم مذاکرات احیای برجام در وین، پایتخت اتریش است و همین امر تکاپوهای زیادی را بین دو طرف اصلی این توافقنامه پر حرف و حدیث؛ یعنی ایران و آمریکا برانگیخته است. در طرف آمریکا، «رابرت مالی» نماینده ویژه این کشور در امور ایران از روز پنجشنبه 20 آبان، یک سفر دوره ای 9 روزه به منطقه غرب آسیا را آغاز کرد و با مقامات امارات متحده عربی، اسرائیل، عربستان سعودی و بحرین دیدار کرد تا هم خیال شرکای راهبردی آمریکا را جمع کند که احیای برجام به ضرر آنها نخواهد بود و هم از حمایت همه جانبه آنها از مواضع امریکا مطمئن شود. مالی در پایان سفر خود در توئیتی اعلام کرد که با سرگئی ریابکوف و ما ژائوشو، معاونان وزرای امور خارجه روسیه و چین نیز به صورت تلفنی گفتوگو داشته و از قضا این گفت و گوها نیز «سازنده» بوده است.
در چنین شرایطی، می توان گفت هدف این سفرها و تماسها از سوی نماینده آمریکا، تلاش برای دستیابی به یک اجماع منطقه ای و جهانی در برابر ایران پیش از ورود به صحنه مذاکرات است؛ وضعیتی که هزینه توافق نکردن را برای ایران بالا ببرد و کشورمان را با خطر انزوای جهانی و منطقه ای مواجه کند.
اما از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران نیز بیکار ننشسته و ضمن انجام سفرها و رایزنیهایی با طرف های غیر آمریکایی برجام، می کوشد فضا را برای احیای مجدد توافق هسته ای سال 2015 و رفع تحریمها مهیا کند. ایران هر چند در طی 6 سال اخیر هرگز از برجام خارج نشد، اما در مقابل خروج یکجانبه و غیر مسئولانه دونالد ترامپ، رئیس جمهوری سابق آمریکا از این توافق و بازگشت تحریمها علیه کشورمان، بسیاری از تعهدات خود را کاهش داده است. حال نیز با اعلام آمادگی دولت بایدن برای بازگشت به برجام، دولت جدید ایران هر چند برای احیای این توافق و از سر گیری تعهدات خود چراغ سبز نشان داده، اما دیگر حاضر به بازگشت بی قید و شرط به این توافق بین المللی نیست.
آنگونه که سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران اعلام کرده، آمریکا تنها در صورتی می تواند به این توافق بازگردد که مقصر بودن خود را بپذیرد، تحریمها را به صورت یکجا لغو کند و تضمین بدهد که هیچ دولت دیگری اقدام ترامپ در خروج از برجام را تکرار نکند. هر چند این شروط حرف و حدیثهای بسیاری در عرصه سیاسی داخلی برانگیخت، طبق معمول دستمایه طنزهای سیاسی شد و حتی برخی تحلیلگران نیز آنها را غیر واقع بینانه ارزیابی کردند، اما باید گفت از منظر منطق و حقوق بین الملل این حق کشورهاست که به ثبات و تداوم توافقات بین المللی که به آنها متعهد می شوند، اطمینان داشته باشند. در واقع بر اساس اصل حقوقی دوام و بقای کشورها، تغییر افراد و احزاب در یک کشور تاثیری بر تعهدات خارجی آن نمی گذارد و این اصلی است که یکبار از سوی دولت ترامپ نقض شد و حال ایران باید اطمینان یابد که این خطای راهبردی بار دیگر تکرار نمی شود. بنابراین در قانونی، مشروع و منطقی بودن خواسته ایران هیچ شکی نیست؛ اما متأسفانه عرصه عملیاتی روابط بین الملل و میزهای مذاکره در بیشتر مواقع جای تأمین بی چون و چرای خواستههای برحق کشورها نیستند و سطح قدرت، ابزارهای چانه زنی و هنر مذاکره و دیپلماسی در آنها حرف اول را می زند.
از ابعاد مختلف قدرت (نظامی، اقتصادی، فرهنگی- هنجاری و ...) که ایالات متحده را به ابرقدرتی با قابلیتهای جهانی تبدیل می کند که بگذریم، در شرایطی که دولت دموکرات آمریکا حمایت کشورهای اروپایی و بیشتر بازیگران اثر گذار منطقه غرب آسیا را پشت خود دارد و با چین و روسیه نیز بر اساس گفته های رابرت مالی گفت و گوهای سازنده ای داشته تا در صورت لزوم در جبهه آمریکا قرار بگیرند، باید گفت ایران از نظر سطح قدرت و ائتلاف های حامی، چندان با آمریکا برابری نمی کند و این امر الزامات خاص خود را دارد. البته عدم پایندی ایران به تعهدات برجامی طی سالهای اخیر و به ویژه افزایش میزان اورانیوم غنی شده (با غلظت 60 درصد) در سایتهای هسته ای، سطح توانمندیهای ایران را به حریف نشان داده و ابزارهای چانه زنی خوبی به ایران بخشیده که می تواند در مذاکرات پیش رو به کمک ایران بیاید.
با توجه به اینکه دولت سیزدهم و دست اندرکاران دستگاه سیاست خارجی این دولت نیز پذیرفته اند که برجام به آن بدیها که پیش از این میگفتند هم نبوده و برای بازگرداندن تعادل در روابط خارجی و ثبات اقتصادی داخلی راهی جز احیای آن وجود ندارد، به نظر می رسد باید برخی نکات قبل از ورود به مذاکرات احیا در هشتم آذرماه مورد توجه قرار بگیرد:
نخست اینکه دستیابی به توافقی جدید منطبق با منافع ملی، با حرکات نمایشی، شعارهای غیر عملیاتی و اتخاذ رویکردهای پوپولیستی در رسانهها چندان سازگار نیست و نه تنها انتظارات جامعه را به سطوحی غیر قابل دستیابی افزایش می دهد، بلکه در نهایت نتیجه ای عکس دارد و سبب بازتولید یأس و کاهش اعتماد اجتماعی می شود. بنابراین حرکت بخردانه آن است که مذاکره کنندگان کشور در روزهای باقی مانده تا مذاکرات، تمرکز خود را بر چگونگی بهرهگیری بهتر از ابزارهای چانه زنی داخلی و رایزنی با چین و روسیه و حتی کشورهای منطقه قرار دهند تا در صورت امکان بتوانند تلاشهای رابرت مالی را خنثی کرده و از شکل گیری جبهه واحد جهانی و منطقه ای علیه ایران جلوگیری کنند.
نکته دیگر که به نظر می رسد به هنر دیپلماسی و مذاکره بر می گردد این است که ایران همه تلاش خود را مصروف تعهد گرفتن از دولت فعلی آمریکا برای عدم خروج مجدد دولتهای بعدی از برجام نکند، چرا که این درخواست با توجه به اختیارات رئیس جمهوری آمریکا و ماهیت گرایش های سیاسی و حزبی کنگره آمریکا در عمل شدنی نیست. به جای آن نمایندگان ایران در این مذاکرات باید بکوشند بندهایی را به توافق جدید اضافه کنند که هزینه خروج را برای همه کشورها از جمله آمریکا بالا ببرد. به عنوان نمونه ایران می تواند درخواست اضافه شدن بندی را داشته باشد که بر اساس آن در صورت خروج یک طرفه و غیر قانونی هر یک از طرفها از برجام و بازگشت تحریمها، ایران نیز بلافاصله این حق را پیدا کند که از برجام و حتی پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) خارج شود و بازرسان آژانس را از تمامی سایتهای هسته ای کشور اخراج کند. قبولاندن چنین شرطی به طرفهای برجام قطعا کار آسانی نیست، اما با توجه به اینکه کشورهای اروپایی، چین و روسیه نیز چندان دل خوشی از خروج آمریکا از برجام و دردسرهای ناشی از آن ندارند، اگر تیم مذاکره کننده جدید از هنر دیپلماسی، مذاکره و چانه زنی برخوردار باشند، می تواند این امر را به آنها بقبولاند و این محکمترین تضمین برای جلوگیری از نقض مجدد برجام است که ایران را از وضعیت آسیب پذیری در برابر آمریکا نجات داده و در موضع قدرت ضمن رعایت حقوق بین الملل قرار میدهد.
بدین ترتیب به نظر می رسد با توجه به نیازها و تجارب ایران، مذاکره کنندگان کشورمان هم نباید چندان به دنبال حفظ کامل برجام به شکل قبلی آن باشند، اضافه شدن حقوق متقابل ایران در صورت نقض مجدد برجام از تغییرات ناگزیری است که توافق هسته ای سال 2015 به آن نیاز دارد. البته برای آنها که اندک آشنایی با ساختار و ویژگیهای نظام بین الملل و شرایط مذاکرات و گفت و گوهای بین المللی دارند روشن است که دستیابی به یک توافق خوب برای همه طرفها، جز با رعایت اصل بده بستان امکانپذیر نیست، بی شک تیم مذاکره کننده جدید ایران نیز به زودی با این حقیقت نه چندان شیرین روبه رو می شود و تنها باید ابراز امیدواری کرد که این مواجهه آن قدرها سخت نباشد که به شکست کامل مذاکرات ختم شود.
نظر شما :