محیط خود را بیش از پیش دریابیم

تشیع رضوی و الزامات زمانه در حال تغییر ما

۲۷ مهر ۱۴۰۰ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۰۶۹۴۵ اخبار داخلی خاورمیانه انتخاب سردبیر
سید محمد عیسی‌نژاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: حتی اگر حکام کشورهای همسایه، از نظر ما همچون مأمون عباسی، غاصب حکومت و ناشایست باشند، باز می‌توانیم با کنار گذاشتن برساخته‌های شریعتی‌وار، به گزینه‌ای چون «تشیع رضوی» بیندیشیم.
تشیع رضوی و الزامات زمانه در حال تغییر ما

نویسنده: دکتر سید محمد عیسی نژاد، دکترای جغرافیای سیاسی - ژئوپولیتیک خاورمیانه 

دیپلماسی ایرانی: یکی از میراث فکری علی شریعتی (1356-1312)، القای دوگانه‌ای به نام تشیع علوی و تشیع صفوی بود. دوگانه‌ای که در نهایت به اسم پیرایش، آرایه‌ها و زنگارهای ناموزونی بر اذهان قالب می‌کرد و به دوگانه‌ای دیگر به نام دوران علوی (اسلام در مسند قدرت) و دوران حسینی (اسلام در برابر قدرت) منتهی می‌شد. و البته پایان محتوم هر دو شهادت بود. تو گویی شیعیان تنها دو امام دارند و این دوازده تن با یکدیگر تفاوت‌های بنیادین داشتند، و انسان 250 ساله نبودند. باری، این امر همچون بسیاری دیگر از عواقب طوفان فکری شریعتی بیش از آنکه با تعالیم سنتی تشیع اثنی‌عشری موافق و ملازم باشد، اقتضای روح سرکش این جوان کویرنشین و جهان دوقطبی و پاریس زمانۀ او بود. گویا روح سربداران، سوسیالیست‌های دو آتشه و آنارشیست‌ها همزمان در کالبد این خطیب سوتک‌نواز حلول کرده بود. مردی که اغلب هم‌نسلان من، در دوران نوجوانی مواجهه‌ای با او داشتند و در جوانی از آن عبور کردند. 

متأسفانه همانند بسیاری از دیگر دوگانه‌انگاری‌ها و دوگانه‌سازی‌ها در تاریخ اسلام و ایران، این کنش شریعتی نیز مضراتی بسیار بیشتر و ماندگارتر از مواهبش داشت و باز با تأسفی بیشتر در اذهان ما رخنه کرده و مدام بازتولید می‌شود. 

اکنون که جهان ما، منطقۀ ما و باشندگان ما در حال تجربۀ تغییراتی بنیادین در سطوح و مقیاس‌های گوناگون هستند، ما نیز لاجرم ناچار به همراهی با این سیل تغییرات هستیم تا به ساحل آرامشی برسیم، وگرنه چه کسی را یارای ایستادن در برابر این اَبَرتوفند است؟ 

جهان وارد مرحلۀ پسافسیلی می‌شود و به تدریج انرژی‌های نو (تجدیدپذیر و پاک) جایگزین جنون مصرف دهشتناک منابع فسیلی می‌شود. همچنین ایالات‌متحده به جای پرداختن به تأمین امنیت حوزۀ ژئواستراتژیک آتلانتیک، مقابله با روسیه در اروپا و محافظت از منابع نفتی خاورمیانه، خود را برای هماوردی بزرگ و سرنوشت‌ساز در کلان‌حوزۀ پاسیفیک و به‌ویژه دریای چین جنوبی مهیا می‌سازد و اگر توان اضافی داشته باشد، تصمیم دارد آن را در داخل کشور خود و نهایتاً مناطقی چون دریای سیاه و دریای ژاپن مصروف سازد. چرا که اولویت آمریکای بایدن – هریس تداوم ابرقدرتی و چیرگی از طریق بازاندیشی در موازنۀ منابع و تعهدات و مقابله با چین در درون و ورای قلمروی خود است. 

تحت چنین تحولات در مقیاس کروی، منطقۀ ما نیز دچار تغییر می‌شود. همانطور که هجوم ارتش سرخ به افغانستان (1979) پیش‌درآمد دورانی جدید بود، بازگشت امارات اسلامی طالبان نیز خبر از تغییراتی ژرف و بازی بزرگ دیگری می‌دهد. خروج ایالات‌متحده از سرزمین خشک خاورمیانه، حتی از فرمان خروج بایدن از افغانستان هم غیرمسئولانه‌تر است و راه را برای چیرگی آشوب در این منطقۀ شکننده باز می‌گذارد. همسایه‌های مترقی ما، با نگرشی ملی‌گرایانه و معطوف به داخل، در حال تعریف نقش و کارکرد تازه‌ای برای خود هستند، آنها همچنین تلاش می‌کنند خود را با شرایط ناشی از این تغییر و تحولات و نیز تغییرات اقلیمی و روند گرمایش جهانی وفق دهند و اقتصاد خود را از موازین قرن بیستمی رها کنند تا بتوانند با چابکی وارد هزارۀ جدید شوند. 

در این بین، ما که درگیر تحریم‌های خارج از شمار هستیم و در یکی از بدترین دوره‌های خشکسالی و ورشکستگی آبی نیز قرار داریم و امکان رشد اقتصادی در یک دهۀ طلایی (1390-1400) را با رشدهای منفی یک یا دو رقمی مداوم به بدترین شکل ممکن از دست دادیم و به سختی درگیر پاندمی نیز شدیم؛ مشکلی دیگر را برای اولین بار تجربه می‌کنیم: احساس فشار از مناطقی که سابق بر این امن و باثبات می‌پنداشتیم. این اتفاق زمانی رویداده که فشار از جانب دیگر کشورهای بالقوه تهدید، نه تنها کمتر نشده بلکه مدام در حال افزایش است. اما مشکل واقعی نه این تهدیدات ریز و درشت و نه حتی راهبرد «مرگ با هزار چاقو» نیست، بلکه تبدیل این خطرات بالقوه به یک هم‌افزایی و پروژه مشترک است. پروژه‌ای که همزمان با آغاز روند پذیرش ما در شانگهای، ناباورانه، منافع کلان متحدین شرقی ما را تأمین می‌کند. با کمی تعمق می‌توان دریافت که این ادعا، نه تنها بعید نیست بلکه کاملاً قابل درک است: مسکو می‌خواهد ما را از بازار گاز اروپا و سوریۀ پساجنگ منحرف کند و پکن با دور زدن ما، به دنبال تسریع در راه‌اندازی یکی از مسیرهای «ایده یک کمربند» است. مرور اقدامات این دو در کشورهای پیرامونی ایران، از سرمایه‌گذاری و تغییر موضع در قفقاز جنوبی و شبه‌قاره تا تحولات افغانستان و کشورهای جی‌سی‌سی مؤید این امر است.

گرچه عمدۀ تهدیدات پیرامونی‌مان، ایذایی و برای فریب و منحرف کردن توجه ما از مسائلی بس مهم‌تر، ضروری‌تر و فوری‌تر است، اما باید در نظر داشت که بی‌شک نه ما، بلکه نیروی نظامی و اقتصاد هیچ کشوری توان مقابله با چندین نبرد بزرگ و کوچک همزمان و در مناطق جغرافیائی مختلف را ندارد. به خصوص که پیروزی فرضی در این نبردها را نمی‌توانیم به کامیابی اقتصادی پیوند بزنیم. 

نباید از یاد ببریم که ما با داشتن مرز مشترک خشکی (با هفت کشور) و آبی (با هشت کشور) و همسایگی با پانزده کشور، یکی از رکوردداران این امر بالقوه نیک هستیم. چه بسیار کشوهایی که با داشتن مساحتی تقریباً برابر با ما، حتی کمتر از نصف این عدد همسایه ندارند (مغولستان، مکزیک و لیبی) و هیچ بعید نیست که از این نظر به ما رشک بورزند. اگر زبان و مذهب رسمی‌مان، ما را از بسیاری از این همسایگان جدا کرده، باید تلاش کنیم با تأکید بر پیوستگی‌های موردی (زبانی، قومیتی، مذهبی، تاریخی و ...) و اندوخته‌های تاریخی و منافع اقتصادی مشترک به دنبال تعریف اهداف و برنامه‌های مشترک باشیم. باید بپذیریم که این پانزده کشور که همه عضو سازمان ملل متحد هستند و مرزهای‌شان کم و بیش تعریف‌شده و پذیرفته‌شده است، همسایگان ابدی ما هستند و خواهند بود. باید بپذیریم که حکام این کشورها حتی اگر از نظر ما همچون مأمون عباسی، غاصب حکومت و ناشایست باشند، باز ما می‌توانیم با کنار گذاشتن برساخته‌های شریعتی‌وار، به گزینه‌ای چون «تشیع رضوی» بیندیشیم. همانطور که یوسف نبی، با فرعون زمانه‌اش چنین کرد.

با اتخاذ چنین رهیافتی و تدوین رهنامه‌ای متناسب با آن، شاید بتوان این کشتی را به ساحلی امن رهنمون شد و تمرکز و انرژی خود را بر الزامات زمانه متمرکز کرد. اگر دبی و استانبول دو هاب منطقه شدند، چرا ما با داشتن دومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی تلاش نکنیم در زمانۀ غروب روز تابستانی نفت و طلوع روز زمستانی گاز طبیعی، با تأمین بخشی از عطش بازار انحصاری شبه‌قاره هندوستان و اروپا، بخت خود را بیازماییم و با بهره‌گیری از آخرین کارت‌مان، خود را برای ورود به عصر پسافسیلی آماده کنیم.

ما نباید اجازه بدهیم تمرکز بیش از حد بر کریدور شمال – جنوب، مانع از آن شود که بالکل از جاده ابریشم جدید غافل شویم. نباید اجازه دهیم محرک‌های موضعی، ما را به دام واکنشی غریزی قابل پیش‌بینی و محاسبه بیندازد، بلکه باید تلاش کنیم با پاسخی عقلائی و درخور طرف مقابل را به کنج غافلگیری بکشانیم. 

ما نباید از یاد ببریم که برآوردهای دموگرافیک، به ما هشدار می‌دهند که باید خود را برای شرایط دشوار دهه‌های آتی آماده کنیم. سال‌هایی که جوانان بیکار و تنهای امروز، مبدل به سالمندان بی‌کس و نیازمند حمایت فراگیر اجتماعی خواهند شد و جامعه همزمان از نیروی کار ارزان و هزینه‌های پایین خدمات عمومی و تأمین اجتماعی بی‌بهره خواهد شد. پس باید هر آنچه در چنته داریم، امروز به کار ببریم، خواه با «تشیع رضوی» خواه با «علم صادق».

کلید واژه ها: علی شریعتی جمهوری اسلامی ایران ایران همسایگان همسایگان ایران کشورهای همسایه خاورمیانه کریدور شمال - جنوب جاده ابریشم نوین


( ۴۹ )

نظر شما :

کامران ۲۷ مهر ۱۴۰۰ | ۱۴:۰۷
احسنت
محمدصالح ۲۷ مهر ۱۴۰۰ | ۱۴:۱۳
قلمی شیوا و بیانی نافذ اما افسوس که قدر و منزلت معلم شهید را باید بیشتر رعایت می کردید شاید اگر ایشان زنده بودند شاید خود دست به اصلاح آثارشان میزدند کما اینکه این وظیفه را به مرحوم حکیمی واگذار کردند. اما ایشان از این مسئولیت استنکاف کردند. در کل خوب بود و یاد گرفتیم. مخصوصا ابداع تشیع رضوی بنظرم روی این نفهوم متمرکز شید
فرزانه ۲۷ مهر ۱۴۰۰ | ۱۵:۰۵
خوب ایران تنها و بی کسه همه طمع دارن بهش، بهترین دفاع حمله است. ما باید پیشدستی کنیم و قبل اینکه ا نا کارموت رو تموم کنن به حسابشون برسیم. همه همسایه هامون با اسرائیل دست به یکی کردن نباید بهشون نشون بدیم کت تن کیه؟؟
مریم ۲۷ مهر ۱۴۰۰ | ۱۵:۱۶
عبارت تشیع رضوی رو اولین بار شنیدم، برام جالب بود.
دریا ۲۷ مهر ۱۴۰۰ | ۱۶:۳۰
ما هدفدمشترک نداریم نمی تونیم هم داشته باشیم
منتظر قائم ۲۷ مهر ۱۴۰۰ | ۱۷:۳۲
تلنگر خوبی بود. واقعا همزمان از دور و بر و ایمانمان غافل شدیم به قول شاعر از شما دور شدن خوار شدن هم دارد مقصودم اهل بیت است.
فرهاد ۲۷ مهر ۱۴۰۰ | ۱۷:۳۷
بعد از اتفاقات اخیر قفقاز، بهترین یادداشتی بود که من خوندم.
به دریا ۲۷ مهر ۱۴۰۰ | ۱۸:۱۲
ما نه شما که با همه دعوا دارید جز ترکیه و آذرباییجان و آرزویی جز نابودی ایران ندارید نمیتونید اساسا با کسی کنار بیاید خدمت نویسنده هم عرض کنم که در جهان اسلام واژه شیعه صفوی رایجه بخاطر بدعتهایی که در اسلام آوردن
به دریا ۲۷ مهر ۱۴۰۰ | ۱۹:۰۸
خانم دریا این همه بغض و کینه رو چطور میتونید در وجودتون تحمل کنید. ما بسیار شبیه همسایه هامون هستیم مخصوصا آذربایجان و عراق. حالا شما خودت رو تافته جدا بافته میدونی بدون. نمیشه با همه حنگید. تو روابط بین الملل میگن دو کشوری که پنج درصد اشتراکات دارن میتونن بر اساس منافع مشترک تعامل سازنده داشته باشن. یعنی ما با هیچ یک از این به قول نویسنده محترم 15 کشور پنج درصد اشتراک نداریم؟؟ شما ایرانشهری ها انقدر اغراق کردید که تبدیل به جماعتی متوهم شدید.
محمدکسری ۲۷ مهر ۱۴۰۰ | ۱۹:۳۳
این یادداشت در عین ادب و متانت و علمی بودن مشت محکمی بود بر دهان ایرانشهریها و دیگرستیزان. تعجب می کنم چطور هنوز به کامنتهای این تحلیل حمله نکردن و شخمش نزدن
به جواب دهنده به دریا ۲۸ مهر ۱۴۰۰ | ۱۴:۰۴
جو نده ، اتفاقا دریا خودش پانترکه و دشمن ایرانشهریها کامنتهای سراسر پر از عقده اش نسبت به ایران و ایرانشهریها تو سایت موجوده حالا فهمیدید کیا در ایران دنبال ایجاد دشمنی با همسایگانن؟! اون مثل تو و امثالت فقط پاکستان و ترکیه و آذرباییجان و قبول داره . بغض و عقده تبدیل شده به یک عادت اخلاقی در شما پانترکها بعد بهتون بگن عقده ای بدتون میاد
مصطفی ۲۸ مهر ۱۴۰۰ | ۱۴:۲۶
محمد کسری تو ایران فقط یه دیگرستیز وجود داره اونم شمایید خودتون نه که با همه سر ستیز و جنگ دارید فکر میکنید همه مثل خودتون از شعارهای سکوهای ورزشگاههاتون که مرگ بر فارس و کرد میدید و پلاکارد توهین آمیز میبرید برای گیلانیها مشخصه کی دیگر ستیزه
به محمد کسری ۲۸ مهر ۱۴۰۰ | ۱۶:۰۳
ایرانشهریها دشمن غیرخودشون نیستن و اتفاقا دنبال اتحاد با کشورهای همسایه ان برعکس شما که سلام نظامی میدید به ترکیه تو ورزشگاه ضمنا دریا هم از خودتونه
به محمدکسری ۲۸ مهر ۱۴۰۰ | ۱۶:۱۵
خیلی دوست دارم تو دنیای واقعی یکی از شماهه بیفته دستم
ابراهیم قدیمی ۲۸ مهر ۱۴۰۰ | ۲۱:۱۳
گزینه من اسلام ناب محمدی است۔نامی که حضرت امام مبتکر و برای ما تعیبن کرد۔۔ نامی وحدت گرا ۔این نام نام وحدت است۔سعی نکنیم با نام گذاری های غیر ضرور فرق مختلف گوتاه مدت ویا بلند مدت سارمان دهیم۔این همه مشکلات را از فزقه بازی که با نام ها وافراد وپیروان عموما متعصب وغیر اگاه وعموما ناصحیح است دیده ایم ومیبینیم۔ جنگ هفتاد وو ملت همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند شکرایزد که میان من و او صلح افتاد صوفیان رقص کنان ساغر وپیمانه زدند اتش ان نیست که از شعله او خندد شمع اتش ان است که در خرمن پروانه زدند۔درخرمن حسین ابن علی۔اسلام ناب محمدی وضرورت های تغییردر جامعه ما۔
Ayhan ۰۱ آبان ۱۴۰۰ | ۲۰:۴۴
شرط میبندم نویسنده این متن یه طلبه مشهدی هست یه طلبه فارس زبان و اهل تفلسف که به سید جواد طباطبائی خیلی ارادت داره کیا با من موافقه؟؟؟؟
قوامی ۰۱ آبان ۱۴۰۰ | ۲۲:۴۳
افکار پوسیده یک طلبه ایرانشهری با رنگ و لعاب زیبا و نثر فریبنده چند روزه چند بار خوندم زیبا است اما برای من بی معنی و پوچه
sanam ۰۱ آبان ۱۴۰۰ | ۲۳:۰۰
عالی قلم زیبا و منطق محکم جا داشت این متن یه سخنرانی تو حسینیه ارشاد باشه
فرهاد ۰۲ آبان ۱۴۰۰ | ۱۲:۱۸
دوستان وسط دعواتون با هم دیگه باید بگم وقت کردید متن یادداشت رو هم بخونید بعد سر هم بپرید هر چند که میدونم شما اصلاح طلبا،نمیتونید گوش بدید و بخونید و فقط اهل حرف و قلمفرسایی هستید
منتظر قائم ۰۲ آبان ۱۴۰۰ | ۱۶:۳۲
به عنوان یه دهه شصتی پاراگراف آخر جگرم رو آتیش زد... اول به نویسنده بد و بیراه گفتم اما هر چی اروم و آرومتر شدم، به حقانیت این حرف پی بردم و بیشتر داغ جگرم باعث ترکیدن بغض فروخوردم شد... واقعا چه زشت به دنیا اومدیم و زندمانی کردیم و خواهیم مرد... خدا نصیب کافرم نکنه این وضع و حیات ما رو...
سینا کوهی تازه کند ۰۲ آبان ۱۴۰۰ | ۱۶:۳۸
تصویر واضح از مسیری که اومدیم نقطه ی پرتگاهی که روش ایستادیم و دره ای که داریم تخت گاز میریم تهش از ما که گذشت، خدا به همه بچه ها رحم کنه و کمک کنه از این پیچ تاریخی به سلامت عبور کنیم.
گنگ خوابدیده ۰۳ آبان ۱۴۰۰ | ۰۳:۲۱
چیزی که تو لایه های این متن برام جالب بود اخلاقی بودن و بی طرفی بود تنها علقه ای که بود میهن پرستی و منافع ملی بود حتی وقتی از جفا و بی وفایی متحدین روس و چین حرف میزد باز با وطندوستی و البته انصاف وسولسگونه بود با هر بار خوندن، یه طور دیگه لذت بردم متشکرم از پیشنهاد سردبیر دیپلماسی ایرانی و همچنین نویسنده گمنام و تواناش
فرقان ۰۳ آبان ۱۴۰۰ | ۱۲:۱۱
بعنوان یک ایرانی غیرشیعه با این خبر مخالفت دارم. چرا نباید از بزرگان و ماموستاهای ما استفاده نمیکنید... آنها صحابه پیامبر بودند و خیلی هم نابغه هستند.
ریحانه مختاری ۰۳ آبان ۱۴۰۰ | ۱۶:۲۶
شبیه نوشته های سهند ایرانمهر هست. انگار چندین نفر با چند تخصص روی متن کار کرده اند. در کل خوب بود. اما بعیده کار یه فارغ التحصیل جغرافیا باشه در هر صورت خواستم بگید گروه خوبی هستید و بازم تولید محتوا کنید حالا به مزد یا تعهد، قلم خوبی دارید و نیاز جامعه مون هست. برخلاف نظرات من فکر میکنم شما نه تنها ایرانشهری نیستید، بلکه هویت طلبید...
شوان ۰۴ آبان ۱۴۰۰ | ۲۱:۲۳
پیشنهاد میکنم به جای این حرف هی صد تا یه غاز وقت تون رو برای مطالعه تحلیب های استاد اسلام ذوالقدرپور اختصاص لدید. چه در زمینه دشمن شناسی و چه حمایت از جنبش های اصیل منطقه استاد پیشتاز هستند. هر بژی کاکه اسلام