درسی که سقوط کابل به دولتهای جهان داد
سندروم متحدکشی ایالات متحده
نویسنده: رامین آریان راد، کارشناس روابط بین الملل
دیپلماسی ایرانی: دولت آمریکا پس از بیست سال نزاع با طالبان به یکباره پشت متحد خود، محمد اشرف غنی، رییسجمهوری پیشین افغانستان را رها کرد تا نیروهای طالبان به طرزی برق آسا و تعجب برانگیز در یک بازه زمانی کوتاه کابل را فتح کنند. حادثه فتح کابل یاد نظریههای جریان اصلی روابط بین الملل همچون واقع گرایی و نوواقعگرایی را زنده کرد بگونهای که هر دولت در عرصه بینالملل نمیتواند متکی بر دیگر دولتها باشد و تمامی تخممرغهای اقتصادی و امنیتی خود را در یک سبد قرار دهد. پرسشی که در این یادداشت به آن پاسخ خواهم داد آن است که خروج ناگهانی ارتش آمریکا از افغانستان و به دنبال آن تسلط طالبان بر این کشور چه تاثیری بر اقدامات دولتهای متحد آمریکا به ویژه کشورهای منطقه خواهد داشت؟
دیدگاه واقع گرایان به حادثه کابل
نظریه واقعگرایی بیان میدارد که عرصه بینالملل میدان اتکای به دیگران نیست. دولتهای دیگر حتی به شرط متحد بودن نیز به هنگام بحران با هزینه و فایده کردن وارد میدان میشوند. کنت والتز، دانشمند آمریکایی علم روابط بین الملل معتقد است: «در نظام بین الملل، هر واحد باید خود را در موضعی قرار دهد که قادر به مراقبت از خود باشد، زیرا به امید هیچ کسی نمی توان نشست». همچین فرید زکریا، روزنامهنگار و تحلیلگر مشهور آمریکایی تنها راه بقای یک دولت در عرصه بینالمللی را افزایش حداکثری توان نظامی میداند. از نگاه این نظریه به دلیل ناامن بودن محیط بینالملل بهترین گزینه برای کشورها «خودیاری» به معنای افزایش قدرت یک دولت برای مواجه با بحرانهای امنیتی بدون نیاز به کمک دیگران است. سقوط دولت افغانستان به دست طالبان نشان داد که دولتی همچون آمریکا به هنگام ایجاد یک بحران تنها منافع ملی خود را در نظر میگیرد نه بقای متحدی همچون محمد اشرف غنی! البته تاریخ سیاسی جهان نشان از متحد کشی دیرینه آمریکا دارد.
بهای سنگین اعتماد به آمریکا
در واقع رهبران کاخسفید سالهاست که به بیماری متحدکشی مبتلا هستند. آمریکا با حمایت از گرجستان در سال 2008، تفلیس را به جنگ با روسیه تشویق کرد اما از قوای گرجستان هیچ پشتیبانی به عمل نیاورد. اگرچه گرجستان بیشترین نیروهای نظامی را به کمک آمریکا در جنگ عراق فرستاد اما به هنگام نیاز آمریکا پشت متحد خود را خالی کرد. روسیه با یک حمله برقآسا و پنجروزه خاک گرجستان را به توبره کشید و دو منطقه اوستیای جنوبی و آبخازیا را جدا کرد و استقلال آن دو را به رسمیت شناخت. چشمان مردم گرجستان از اشک در غم جدایی خاک کشورشان خشکید اما نیروهای آمریکایی نیامدند که نیامدند. عدمحمایت آمریکا از متحدین خود تنها محدود به گرجستان مظلوم نیست، بلکه محمدرضای پهلوی، شاه پیشین ایران، محمد حسنی مبارک، رئیسجمهوری مخلوع مصر، فردیناند مارکوس، رئیس سابق دولت فیلیپین (1956)، جعفر النمیری، رئیسجمهوری پیشین سودان (1986) و زینالعابدین بن علی، رئیسجمهوری تونس نیز که در خوشخدمتی به آمریکا سنگ تمام گذاشته بودند نمونههایی از قربانیان سندروم متحدکشی کاخسفیدنشینان هستند. در نتیجه این وضعیت یک درس عبرت بزرگ برای کشورهای همپیمان آمریکا به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس دارد. حرکت فزاینده به سوی چند جانبه کردن شرکای اقتصادی و خودیاری امنیتی گسترده.
چند جانبه گرایی فزاینده اقتصادی و خودیاری امنیتی
سقوط کابل به دست طالبان چشمان متحدان آمریکا به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس را باز کرد. هر چند این کشورها از مدتها پیش به این نتیجه رسیدند که اعلام حمایت آمریکا از آنها بلوفی بیش نیست و باید خود را برای هر چالش سیاسی، اقتصادی و امنیتی آماده کنند. عربستان به عنوان متحد دیرین آمریکا در منطقه خلیج فارس در این زمینه پیشگام است. چندی پیش اندیشکده شورای آتلانتیک به نقل از چند منابع غربی و عربی اعلام کرد که شاهزاده «خالد بن سلمان» معاون وزیر دفاع عربستان سعودی در تاریخ 2 شهریور 1400 در حاشیه نمایشگاه تسلیحاتی روسیه «توافقنامه همکاری نظامی» امضا کرده است. از منظر اقتصادی نیز به گفته الکساندر نواک، معاون نخست وزیر روسیه، حجم تجارت دو کشور از سال گذشته تا کنون بیش از 60 درصد افزایش یافته است.
از سوی دیگر کشورهای منطقه گام هایی را در این راستا برداشتهاند. قطر با امضای یک توافق نامه نظامی نیروهای خود را برای آموزش به مسکو اعزام کرده است. در همین راستا، سفیر قطر در روسیه نیز در ماه آوریل اعلام کرد که روابط نظامی دو کشور افزایش خواهد یافت. عراق نیز در پی خرید سامانه موشکی از روسیه برآورده و روابط تجاری خود با چین گسترش داده است. در میدان نبرد نیز روسیه در کنار امارات، مصر و عربستان در جنگ داخلی لیبی از نیروهای ژنرال خلیفه حفتر در برابر دولت به رسمیت شناخته شده (از سوی سازمان ملل) فایز السراج حمایت کرد.
در نتیجه باید بیان داشت تسلط طالبان بر افغانستان و فرار خفت بار اشرف غنی، رئیس جمهوری این کشور شیپور خطر را برای همپیمانان منطقهای آمریکا در حاشیه خلیج فارس به صدا درآورده است و آنها اراده خود برای تقویت بنیه نظامی و اقتصادی را مستحکم تر می کنند.
نظر شما :