به مناسبت یکصدمین سالگرد امضای پیمان دوستی
همداستانی ایران و افغانستان
نویسنده: علی اصغر مصلح، استاد دانشگاه علامه طباطبائی
دیپلماسی ایرانی: تاریخ ایران و افغانستانِ مدرن، تاریخ ماجراهای هنوز ناتمامِ دو ملت در یک مسیر است. دو ملتی که باید بر اساس تاریخ و سنن خود، در جهانی دگرگونشده، زندگی خود را بازتعریف کنند. ایران و افغانستان که در طول تاریخ دو پاره یک ملت بودهاند، در دوران دگرگونیهای بزرگ مدرن، باید به عنوان دو ملت جدای از یکدیگر وارد ماجرای مدرنیزاسیون و توسعه می شدند. اما علیرغم تفاوت رویدادهای سیاسی ـ-اجتماعی دو کشور، همسانی بنیانهای فرهنگی و شرایط مشابه منطقهای، باعث همداستانی دو ملت بودهاست.
بیش از صد سال است که دو ملت در مسیر تأسیس و تقویم ساختار و نهادهای مدرن قرار گرفتهاند، اما انرژی آنها اغلب در جریان فرسایشها و اصطکاکهای داخلی و خارجی صرف شده است. وقتی تاریخ صدساله اخیر دو کشور را مرور می کنیم، از هر دو کشور شخصیتهای و جریانهای ممتاز سیاسی، فکری، فرهنگی و علمی برآمدهاند، اما داستان توسعه و تقویم جامعه و تمدنهایی در خور دو ملت، هنوز ناقص و نیمهتمام مانده است. بازیهای خشن قدرت در مناسبات جهانی، هر بار به گونه ای کوششهای جاری را به انحراف کشانده و دستخوش چالشهای فرساینده کردهاست.
در چنین میدانی، دو ملت باید همدلانهتر به قصد همیاری و همگرایی به یکدیگر بنگرند. نخبگان دو ملت، به ویژه متفکران و هنرمندان و شاعران و دانشگاهیان، در این مسیر رسالتی سنگینتر برعهده دارند. آنها باید درباره الگوهای گفتگو، تعامل و مشارکت دو ملت همفکری کرده و خود در این مسیر پیشرو باشند.
وقتی شاعر معاصر افغانستان از پل زدن بر مرزها سرود: «هر کجا مرز کشیدند، شما پل بزنید»، باید سخن او را به گوش جان شنید. میتوان فراتر از مرزبندیهای سیاست و قدرت، به پلهای فکری و فرهنگی اندیشید. میتوان فراتر از تقسیمبندیها و شیوههای جاری در میدان قدرت، درها را به روی هم گشود. در ضمن همین کوششهاست که امکان گشایش افقهایی در حوزه سیاست هم فراهم می شود. قدرت خودبسنده است و اگر رها شود، جز خود را به رسمیت نمی شناسد. فرهنگ با عناصری چون تفکر و هنر و ادب و فلسفه و عرفان می تواند جهان زندگی ما را تلطیف کند و امید به عالمی فارغ از خشونت و خودمطلقبینی را حفظ و تقویت کند. امروز دو جامعه افغانستان و ایران بیش از گذشته نیازمند چنین تلطیف و التیامی هستند.
نظر شما :