کولبران و تبدیل چالش های امنیتی مرزهای غربی کشور به چالش های اقتصادی و اجتماعی
فریادرسی نیست؟!
نویسنده: خالد قادری، کارشناس ارشد علوم سیاسی
دیپلماسی ایرانی: در اقتصادهای بیمار و بحران زده شغل های کاذب و غیرمولد قارچ وار و از روی ناچاری و ضرورت های زندگی بروز و ظهور می یابند. با توجه به آمار بالای شاخص فلاکت در مناطق غرب کشور، پیامدهای آن زنجیره ای از بحران های مختلف را بوجود آورده که کولبری پدیده ای آشکار از هزاران پدیده اجتماعی آشکار و پنهان دیگر است. کافی است آمارهای مختلف از آسیب های اجتماعی همچون خودکشی، خشونت های اجتماعی، اعتیاد و عوامل بسیار دیگری منتشر شود تا عمق و وسع بحران ها برای همگان عیان شود.
کولبری و کولبرکُشی تازه یکی از پیامدهای فجیع شرایط موجود است که نگارنده سعی خواهد کرد بخشی از چشم انداز آن را واکاوی کند به این نیت که تلنگری باشد برای همگان، چه در قامت مسئول و چه در قامت مردم. بدیهی است که باید در نظر داشت با کشتن کولبری که نان آور خانواده ای مستمند است چه تبعاتی دامنگیر اعضای بی سرپرست آن خانواده می شود آن هم در میان انبوهی از بحران های اجتماعی!؟
با کشته شدن هزاران نفر از کاسبکاران ساکن در نوار مرزی غرب کشور طی سالیان دور و نزدیک، گویا ژنرال ها و تکنوکرات ها که همان مسولینشان می خوانیم هنوز ککشان هم از چرایی این پدیده گزیده نشده است. پهن کردن سفره های خالی کولبران و اعتراضات عدیده آنها تا کنون صدایی به اندازه زوزه یک باد نحیف هم در آن بالا دستی ها ایجاد نکرده است. در سرزمین اختلاس ها و رانت های هزاران میلیاردی و در هیاهوی مافیای قدرت و ثروت شکی نیست که فریاد فرودستان آن هم در آن گذرگاه های سخت و دشوار به دالان های تصمیم سازان مرکزنشین نخواهد رسید. به راستی که چنین پدیده هایی یادآور قرون وسطا و عصر برده داری است و شایسته جوامع امروزی نیست.
فریادی به درازای سال ها کشتن کولبران نگون بخت، این بی فریادرسترین اقشار نوپدید جامعه کردستان که صدای کشته شدن این فقرا را باد سال ها با خود می برد، آیا گلویی نیست که سوتکی برای آنان باشد؟! از آنجا که این قشر نگون بخت از خانواده های دهک های اقتصادی پایین جامعه هستند و خون خواهان شان نیز از فقرای جامعه هستند می طلبد که دیگر اقشار و اصناف جامعه به تظلم خواهی آنان ورود پیدا کنند و کارگزاران حکومتی هم با در نظر گرفتن واقعیات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مناطق مرزی، انتظار می رود بازنگری در سیاست های خود را در دستور کار قرار دهند و توحش کشتن کولبران را خاتمه دهند. در سیاست های کنترل مرزها بازنگری کنند و مبتنی بر واقعیات همه جانبه، تصمیم های در خوری را اتخاذ کنند.
بی شک نگاه سیاست گزاران کلان کشوری به مرزهای غربی و اساسا مناطق کردنشین کشور نگاهی کاملا امنیتی و نظامی است از این روی ساختن برج های عدیده دیدبانی و تقسیم نوار مرزی به خط های قرمز، زرد و سبز از این نگاه سرچشمه گرفته است. حال سوالاتی چند در این ارتباط برای ناظران سیاسی مطرح است :
۱. اگر سیاست کنونی کنترل مرزها که بی شک هزاران میلیارد تومان از بیت مال کشور را هم برای ساختن پایگاه های نظامی و برج و بارو در نوار مرزی غرب کشور صرف شده واقع بینانه است مسولین امنیتی و نظامی و اعضای شورای امنیت کشور به ناظران سیاسی و مردم پاسخگو باشند که چگونه است طی سالیان گذشته ده ها دانشمند اتمی و نخبگان کشور آن هم در قلب پایتخت ترور شده اند و هزاران اسناد محرمانه به سرقت رفته اند. اگر نفوذ عوامل بیگانه از مرزهای غربی است و شما این همه بودجه بیت المال را برای امنیت کشور صرف کرده اید باید پاسخگو باشید. غیر از کشتن کولبران نگون بخت چند نفر از عوامل اقدامات فوق را در مرزها کشته یا دستگیر کرده اید
۲. بی شک کولبران صاحبان کول های خود نیستند و اکثراً کوله بارشان هم وسایل آشپزخانه، وسایل صوتی و تصویری و اقلامی از این قبیل است که آن را برای صاحبان پولدار کول هایشان می آورند که آنها هم دو دسته هستند، بعضی ها آن سوی مرز و بعضی دیگر این سوی مرز هستند و هر دو هم با عوامل دولتی در هر دو سوی مرز ساخت و پاخت دارند. لذا مسئولین عالی رتبه کشوری لطفا به این موضوع ورود کنند و دستور کنترل و محدود کردن صاحبان کولها که همان کول خواران هستند را بدهند تا کولبری هم محو شود. این دور از شرط انصاف است که کولبران را بکشید ولی کول خواران را به حال خود رها کنید.
۳. بی شک طی سالیان گذشته از لحاظ چالش های امنیتی کشور، حساسیت کارگزاران مرکز نسبت به پیرامون کشور بوده است که آن هم بنا به اتفاقات تاریخی که جای بحثش در این مقاله نیست ریشه دارد. اکنون گمانی در این نیست که ناکارآمدی های ساختاری و ناشایستگی های مدیریتی انباشتی از فساد را برساخته است که حاصلش ایجاد تهدیدات امنیتی در مرکز است که اهمیت آن بسیار بیشتر از نواحی پیرامون است. بزن و بکوب های چهل و دو ساله در پیرامون کشور اگر چه درصدی از تهدیدات را روانه آن ور مرزها کرده است ولی نگاه های تک بعدی و کافر مسلمانی اندیشیدن نسبت به مردم این مناطق و عدم توجه به ارتقای شاخص های توسعه یافتگی، دستاوردش این بوده که تهدیدات امنیتی بیشتری را به عمق داخلی مرزها انتقال داده است نه به آن سوی مرز که دوربین های برجک های نگهبانی به سویش نظاره گر هستند. از این روی ساده انگاری و لاکپشتی اندیشیدن در مورد چالش های مذبور و ادامه سیاست های ناکارامد و فرتوت کنونی و ادامه کولبرکشی می تواند پیامدهای غیرقابل جبرانی را در پی داشته باشد.
۴. ناتوانی، ناکارآمدی و پوپولیستی اندیشیدن نمایندگان مناطق کردنشین در مجلس شورای اسلامی و در قواره نماینده روستا ظاهر شدن آنها و عدم جرات ورود به این مباحث از سوی آنها که بی شک جزئی از رسالتشان است موجب عدم با اهمیت پنداشتن و عدم درکی صحیح از این چالش ها میان کارگزاران بالا دستی شده است. بی شک در خلاء حضور نخبگان مناطق کردنشین در مراکز تصمیم سازی و تصمیم گیری در مرکز کشور تنها روزنه و کور سوی امید به بازتاب رنج های مردم این مناطق از سوی نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی است. لذا ضروری است که آنان از انشاخوانی های عوامفریبانه در صحن مجلس حذر کنند و هماهنگ و هم صدا اقدامات درخوری را انجام دهند.
امید است که عوامل ایجاد کولبری و کولبرکشی و چنین پدیده هایی خشکانده شود.
نظر شما :