به مناسبت یکصدمین سالگرد امضای پیمان دوستی
ایران از کشورهای متمدن جهان و همسایه مفید با مشترکات فراوان فرهنگی برای افغانستان
نویسنده: احمد رشاد جمالیار، معاون امورعلمی پوهنتون بلخ
دیپلماسی ایرانی: ایران از کشورهای متمدن جهان و همسایه بیآزار و مفید برای افغانستان اما مهماننواز، با مشترکات فراوان فرهنگی، افغانستان و ایران شاید بیشترین مشترکات فرهنگی را در سطح منطقه داشته باشند، هرچند بخشی از آنها به دلیل وضعیت سیاسی و اجتماعی چند دهه اخیر متفاوت شده است. اما شعر و شور پارسی نماد ادبیات این دو کشور را تشکیل میدهد. حافظ و مولوی، سعدی و جامی و حتا شاعران امروزی چون رهنورد زریاب و قهار عاصی در ایران شناخته شده هستند.
در تمام نشستهای علمی و فرهنگی که با مقامات ایران اشتراک داشتم، طرف ایران با پیشانی باز به طرف افغانستان میگفتند و می گویند از دست ما چه ساخته است و یا چه میتوانیم برای شما انجام بدهیم که خوشایندترین جمله برایم محسوب می شود، جمهوری اسلامی ایران به عنوان واحد سیاسی مستقل پیوندهای تاریخی، فرهنگی، زبانی و تجارتی با افغانستان دارد که این پیوندها ناگسستنی و غیر قابل انکار هستند.
دین مشترک، زبان مشترک، فرهنگ، رسم و سنتهای مشترک منجر میشود تا هیچگاه یک افغان و یا یک ایرانی احساس غربت نکند. در پهلوی آن مناظر زیبایی را میتوان در ایران دید که شباهت عجیبی به مناظر طبیعی افغانستان دارند که جزء عناصر فرهنگی و هویتی دو کشور به حساب می آید.
عناصر هویتی و فرهنگی در جهان معاصر، از مولفه های اصلی شکل دهنده به مناسبات کنشگران سیاست بین الملل است. نقش این عوامل در مواردی حتی عوامل مادی و منفعت نگر را در روابط بین الملل تحت تاثیر خود قرار داده است و آنها را کمرنگ می سازد.
ایران و افغانستان به عنوان دو ملت پیوسته به هم که منشاء هویتی واحدی دارند، نمونه بارزی از تاثیر غالب عوامل هویتی و فرهنگی در مناسبات میان کنشگران سیاسی هستند. مبنا قرار دادن نظریه های فرا اثبات گرای روابط بین الملل، به ویژه سازه انگاری در خصوص مناسبات ایران و افغانستان به خوبی تایید کننده مفروضات اساسی این نظریه ها خواهد بود. عوامل و متغیرهای هویتی و فرهنگی بخش غالب روابط ایران و افغانستان را شکل داده و بر عوامل مادی فائق آمده اند. بویژه که از منظر نظریه های فرااثبات گرا روابط بین الملل، منافع کشورها صرفا ناظر بر منافع مادی و ابزاری نبوده و در تعاریف نوین، منافع هویتی و هستی شناختی بعضا اولویت و ارزش بیشتری برای کنشگران سیاسی یافته است. البته در خصوص میزان غلبه این نگرش در مناسبات ایران و افغانستان در دوره های مختلف نوسان هایی نیز مشاهده می شود. در کنار فرهنگ دین و زبان مشترک، در یک دهه اخیر انرژی، ترانزیت و تجارت نیز به عناصر مهم رابطه میان ایران و افغانستان بدل شده است.
در نظام پس از بن، ایران همیشه حامی حکومتهای کابل بوده است. حداقل هیچگاهی مطبوعات افغانستان از مداخله این کشور در امور افغانستان، همکاری با نیروهای تروریستی و دشمنان افغانستان سخن نگفته اند.
در آینده می توان امیدوار به گسترش و توسعه انجمن دوستی ایران وافغانستان و … در جهت افزایش همکاریهای فرهنگی دو کشور گام برداشت. علاوه بر این نیز در حوزهی علمی با توجه به نیاز دو کشور میتوان در حوزههای مختلف تکنولوژی و توسعه روابط علمی و فنآوری، توسعه همکاریهای دانشگاهی و تربیت نیروی متخصص از ایران به همکاریهای علمی دو کشور کمک کرد.
نظر شما :