واقعیت هایی که کسی نمیبیند
خط سبز و دروغهای باورنکردنی
نویسنده: یوسف مونایر (Yousef Munayyer)
دیپلماسی ایرانی: برای چندین دهه مساله تککشوری در اسرائیل و فلسطین مطرح بوده است. از سال 1967 میلادی فقط یک کشور از لحاظ نظامی بر کل این سرزمین، از کرانه رود اردن گرفته تا دریای مدیترانه، حاکمیت داشته است. بدیهی است که این کشور همان اسرائیل است. طی بیش از از نیم قرن، کسانی که چشم بر واقعیت ها بستند، اشغالگری بهظاهر موقت را تقویت و آن را به اشغالگریای دائمی تبدیل کردهاند.
قدرت نهایی که زندگی فلسطینیان را در کرانه باختری شکل میدهد، دولت اسرائیل است و نه تشکیلات خودگردان فلسطین. چرا که تشکیلات خودگردان فلسطین فاقد اختیارات است و موجودیت آن به خواست و اراده اسرائیل بستگی دارد. مقامات این تشکیلات باید برای ورود و خروج از جایی که ظاهرا اختیار حاکمیت آن را دارند، از اسرائیلیها اجازه بگیرند و ادامه موجودیت آنها به میزان هماهنگی امنیتیشان با اشغال نظامی اسرائیل بستگی دارد.
اکنون، نیم قرن پس از سال 1967 میلادی، واقعیت تککشوری به شدت تقویت و تحکیم شده است. استعمار کرانه باختری از سوی اسرائیل در این سالها توسعه یافته و اسرائیل میلیاردها دلار صرف یکپارچهسازی شهرکها با سایر مناطق کشور کرده است. در نتیجه، مناطق تحت محاصره فلسطینیها پراکنده و منزوی شدهاند، بدون اینکه مجاورتی با یکدیگر داشته باشند. در حالی که اسرائیلیها، بدون توجه به اینکه در کجای این سرزمین ساکن هستند، از حقوق کامل شهروندی برخوردارند، فلسطینیها، در قالب شهروندان درجه دو یا افرادی که کلا فاقد امتیاز شهروندی هستند، حقوق محدود و متفاوتی دارند.
در واقع خط سبز سال 1949 میلادی فقط روی نقشهها وجود دارد – که روز به روز نیز از تعداد این نقشهها کاسته میشود. همانطور که گرشام گورنبرگ (Gershom Gorenberg) نوشته است، خط سبز پس از دستور ییگال آلون (Yigal Allon) در 30 اکتبر 1967 میلادی، چند ماه پس از اشغال کرانه باختری، غزه و اورشلیم، از نقشههای رسمی اسرائیل ناپدید شد.
با عمیقتر شدن واقعیت تککشوری و افزایش سال به سال نقض حقوق بشر، چشمانداز خط سبز روز به روز بیشتر به لفاظیای توخالی تبدیل میشود. برای دموکراتها «از راه حل دو کشوری حمایت میکنیم» به شعاری تبدیل شده است تا اعضای این حزب بتوانند در سایه آن خود را از پیامدهای ناگواری دور کنند که ظرفیت پیشگیری از آن را داشتهاند اما به دلیل شانهخالی کردن از بار مسئولیت از انجام چنین کاری خودداری کردهاند.
چشمانداز خط سبز همچنین باعث همیشگی شدن چارچوبی میشود که در آن برابری کاذبی بین کشور قدرتمند اسرائیل و فلسطینیهای فاقد کشور به تصویر کشیده شده است. این فرایند به ایجاد واقعیتهای موازی میانجامد و باعث میشود سیاستگذاران نگاهی متفاوت به واقعیتها داشته باشند. خط سبز باعث میشود ما از اهمیت تشکیلات خودگردان فلسطین، مثلا از «دولت»، انتخابات و سیاستهای آن، سخن بگوییم و بین اسرائیل و فلسطین توازنی ظاهری ایجاد کنیم، در حالی که یکی از آنها بر دیگری سلطه دارد.
وزارت امور خارجه آمریکا در گزارشش از حقوق بشر در اسرائیل و فلسطین همواره چشمانداز خط سبز را در نظر دارد. این گزارش به دو بخش تقسیم میشود، بخش نخست برای اسرائیل و بخش دوم برای کرانه باختری و غزه است. با تکیه بر چنین دیدگاهی است که در این گزارش بخش مربوط به اسرائیل با این جمله آغاز میشود: «اسرائیل دموکراسیای پارلمانی و چندحزبی است». این در حالی است که میلیونها انسان تحت حاکمیت اسرائیل (اعراب اسرائیلی) حق ندارند به دولتی رای بدهند که بر آنها حاکمیت دارد.
خانه آزادی (Freedom House) نیز از مشکل چشمانداز خط سبز رنج میبرد و همواره اسرائیل را کشوری «آزاد» مینامد، چرا که میلیونها فلسطینیای را که اسرائیل بر آنها کنترل نظامی دارد، از مردم این کشور جدا میداند و کسانی را که اسرائیل به آنها حق رای نمیدهد، در دستهبندی جداگانهای قرار میدهد.
چشمانداز خط سبز همچنین واقعیتها را در گفت وگوهای پیرامون راه حل و آنچه باید انجام داد نیز تحریف میکند. حتی در مواردی که پیرامون اقدامات ویرانگرانه اسرائیل، مثلا در مورد شهرکسازیهای اسرائیلیها، اجماع گسترده بینالمللی وجود دارد، چشمانداز خط سبز باعث میشود که نتایجی متفاوت و غیرمنطقی درباره واکنشهای عملی به دست آیند.
شهرکسازیها در چارچوب سیاست اسرائیل انجام میشود، سیاستی که توسط دولت اسرائیل طراحی و از سوی عوامل و ارتش این کشور اجرا شده است. اما چشمانداز خط سبز باعث میشود دیگران شهرکسازیها را اقدامی جدای از کشور و دولت اسرائیل بدانند، از این رو، جریان مخالفت با شهرکسازیها خود شهرکها را هدف میگیرند و نه کشور و دولتی را که مسئول ساخت و حفظ آنهاست.
این رویکرد در جنبش بایکوت، عدم سرمایهگذاری و تحریم اسرائیل هم مشاهده میشود و چشمانداز خط سبز باعث شده که شهرکها، و نه دولت اسرائیل، هدف این تحریمها قرار بگیرند. حتی سیاستها مربوط به برچسبزدن محصولات اسرائیل نیز تحت تاثیر دیدگاه خط سبز قرار دارد و به همین دلیل بین محصولات تولید شده در اسرائیل و سرزمینهای اشغالی فرق گذاشته میشود.
بسیاری از کارشناسان مسائل خاورمیانه، اخیرا، با پی بردن به واقعیت تککشوری، دیدگاه خط سبز را رها کردهاند. طبق یافتههای نظرسنجی اخیری که از کارشناسان و تحلیلگران امور خاورمیانه پیرامون مسائل سیاسی جاری در منطقه انجام شد، 59 درصد از مشارکت کنندگان «واقعیت کنونی در اسرائیل، کرانه باختری و غزه» را «واقعیتی تککشوری و مشابه آپارتاید» توصیف کردند.
دیدبان حقوق بشر اخیرا در گزارشی طولانی و مستند نتیجهگیری کرد که اسرائیل در حال ارتکاب جنایت آپارتاید و تفتیش عقاید علیه مردم فلسطین است و این اقدام از سیاست این کشور برای سلطهگری علیه فلسطینیان در سراسر سرزمینهای اشغالی ناشی میشود.
موسسه کارنِگی نیز در گزارشی مشروح که اخیرا منتشر کرد، راهحل صلح دو کشوری را «داربستی برای تقویت اشغالگری» اسرائیل توصیف و اعلام کرده است که این راهحل «از لحاظ ساختاری قابلیت تامین صلح و امنیت انسانی» را ندارد. در این گزارش آمده است که دولت آمریکا باید اعلام کند که در غیاب راه حل دو کشوری، ایالات متحده از «راه حل جایگزینی حمایت میکند که تضمینکننده برابری کامل و حق رای تمام ساکنین سرزمینهای تحت کنترل اسرائیل خواهد بود.»
از مدتها پیش تحلیلگران و سیاستگذاران در محافل و گفت وگوهای خصوصی به واقعیت تککشوری اعتراف میکردند اما اکنون آنها کاملا آشکارا دیدگاه خط سبز را رها کردهاند. با افزایش شمار افرادی که در سراسر جهان چشمانداز خط سبز را رها میکنند، بسیج فلسطینیها نیز به گونهای شکل میگیرد که نمایانگر واقعیت تککشوری است.
رویدادهای اخیر مربوط به آوارگی اجباری فلسطینیان از خانه هایشان در شیخ جراح در اورشلیم شرقی (بیت المقدس شرقی) به خوبی بیانگر این گرایش است. رویدادهای این شهر باعث شد فلسطینیها از تمام مناطق، عملا گرد هم بیایند و این بسیج حتی در فضای مجازی نیز شکل گرفت. هزاران نفر از شهروندان فلسطینی ساکن در اسرائیل بسیج شدند و به اعتراضات یافا، حیفا، ناصره و ام الفهم پیوستند، شهرهایی که همگی در داخل خاک اسرائیل واقع شدهاند. بسیج مشابهی که در برابر ممنوعیت ورود مسلمانان به بیتالمقدس شکل گرفت، لغو این محدودیتها و ورود 90هزار فلسطینی به مسجدالاقصی و اقامه نماز در آن را به دنبال داشت.
آینده اسرائیل و فلسطین بدون توجه به خط خیالی سبز رنگ شکل خواهد گرفت. خطوطی که باید از آن عبور کرد، آستانههای شجاعت سیاسی است – و روز به روز شکلگیری چنین تغییراتی آسانتر میشود، چرا که نه تنها پیرامون به رسمیت شناختن واقعیتهای موجود، بلکه درباره راه رویارویی با این واقعیتها نیز نوعی اجماع شکل گرفته است.
منبع: فارن پالسی / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :