لزوم احیای اعتماد ملی از دست رفته
با دستان خود مردم را بی اعتماد نکنیم
نویسنده: نیما امین ایرانیان، کارشناس سیاسی
دیپلماسی ایرانی: کسانی که سال های اول پیروزی انقلاب اسلامی را به یاد دارند و در آن سال ها زندگی کرده اند و در صحنه تحولات سیاسی و اجتماعی آن روزها بوده اند، خیلی خوب به یادشان می آید که چگونه هر خبر منتشر شده از تریبون صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، حکم وحی منزل را داشت و مردم به اخبار منتشره از رسانه ملی اطمینان داشتند. با پیروزی انقلاب اسلامی، مردم انقلابی از تلویزیون ملی شاهنشاهی خلاص شده بودند، اعتماد مردم از تلویزیون ملی رژیم پهلوی سلب شده بود و هر چه از این تلویزیون پخش می شد، مردم آن را دروغ می پنداشتند. یادم می آید که در آن روزها رادیوهایی که موج کوتاه داشتند و می شد با آنها رادیوهای خارجی را گوش کرد، کلی طرفدار داشت و مردم به اخبار منتشره از رادیوهای خارجی اعتماد داشتند، ولی به تلویزیون ملی اعتماد نداشتند. ابتدا باید این نکته را در نظر داشت که اعتماد عمومی مردم نسبت به دستگاه پهلوی و بلندگوی تبلیغاتی آن خود به خود از بین نرفته بود، بلکه مردم عملکرد نظام و دستگاه تبلیغاتی آن را با دقت رصد می کردند و این دقت و توجه مردم باعث شده بود که به هیچ قول و وعده رژیم پهلوی اعتماد نکنند. این بی اعتمادی تا جایی پیش رفت که هنگامی که شاه در تلویزیون ظاهر شد و گفت که اشتباه کرده و اشتباهات خود را جبران می کند، مردم به این حرف هم اعتماد نکردند و گفتند این هم دروغ و فریب دیگری است که رژیم به آن متوسل شده است که البته مردم ارزیابی درستی داشتند و توبه گرگ مرگ بود.
از طرف دیگر اعتماد نیز خود به خود به وجود نمیآید و برای ایجاد یا افزایش اعتماد عمومی ما نیازمند ابزار و عوامل خاصی هستیم. مهمترین عامل برای جلب اعتماد عمومی یا حداقل حفظ آن، صداقت است. به طور کلی هر زمان که صداقت در صدا و سیما کاهش پیدا میکند، به تبع آن مردم نیز نگاهشان به این رسانه تغییر میکند و اعتمادی که میان آنها و سیاستمداران یا به طور کلی حاکمیت وجود داشته، کمرنگ شده و آرام آرام از بین میرود و باید قبول کنیم که افزایش مخاطبان شبکه های ماهواره ای نتیجه بی اعتمادی به رسانه ملی است.
من هر چه در ذهن و خاطره خود در گذشته جستجو کردم تا تاریخی را برای شروع روند نزول اعتماد مردم به مسئولین دولتی ذکر کنم، قدیمی ترین موضوعی را که بتوان آن را به عنوان سرآغاز ذکر کرد، ماجرای پخش جلسات محاکمه آقای کرباسچی شهردار وقت تهران از سیمای جمهوری اسلامی ایران تیرماه 1377 بود که بیشتر توجه مرا جلب کرد. تاثیری که این اقدام سیما در معرفی چهره یک کارگزار نظام جمهوری اسلامی ایران در ذهن عامه مردم به جا گذاشت، این بود که کارگزار نظام جمهوری اسلامی ایران نیز همان کاری را انجام داده است که کارگزاران رژیم پهلوی انجام می دادند. یادم هست که بعد از آن پخش تاریخی جلسات محاکمه کرباسچی تقریبا همه قانع شدند که اقدامات فراقانونی و حیف و میل بیت المال در جمهوری اسلامی ایران که قرار بود دولت پاکدستان باشد، نیز اتفاق افتاده است. من شخصا در همان تیرماه 1377در جایی با تخلفی مواجه شدم و وقتی اعتراض کردم پاسخ شنیدم که ای بابا کجای کار هستید بروید و جلوی دزدی شهردار را بگیرید. در ماجرای شهردار همه دیدیم که پایان آن همه جنجال و تبلیغات به واگذاری چند کامپیوتر به چند نهاد ختم شد، ولی آبرویی که از یک کارگزار نظام جمهوری اسلامی ایران برده شد تا کنون ترمیم نشده و هر روز هم بر حجم آن افزوده می شود. اگر قرار بود که محاکمه علنی یک متخلف و پخش سراسری آن مانع از تکرار تخلف باشد، ما در سال های بعد نمی بایست با این همه اختلاس های کلان مواجه می شدیم.
اینکه مردم دیگر به مسئولین اعتماد ندارند، خیلی هم نمی توان به مردم ایراد گرفت، زیرا طی سالهای اخیر بخش قابل توجهی از امیدهای مردم بنا به دلایل مختلف توسط مقامات و سیاستمداران از بین رفته است. حالا اگر میخواهیم دوباره به یک شرایط عادی برگردیم ابتدا باید این را در نظر داشته باشیم که یک شبه نمیتوان اعتماد عمومی را جلب کرد، چرا که یک شبه از دست نرفته است که حالا در یک زمان کوتاه بتوان آن را بازگردانیم. اما میتوان به صورت گام به گام که کاملا محسوس و قابل لمس برای جامعه باشد، مجددا امید و اعتماد عمومی را به جامعه برگردانیم. دلایل متعددی وجود دارد که چرا دستگاهای مختلف نتوانستند اعتماد لازم را جلب کنند که عمده ترین علت را می توان به نگاه جناحی و گروهی و قشری به موضوعات ملی نسبت داد. یکی از راههای بازگرداندن امید به جامعه این است که به مردم اثبات کنیم که مسئولان هر کاری انجام میدهند، از طریق مداخله غیر قانونی و فراقانونی صورت نمیگیرد و کاملا قانونمدارانه به دنبال رفع مشکلات کشور و مردم هستند.
روند شکل گیری و امضای معاهده برجام و امضای قرار همکاری 25 ساله با چین دو موضوعی هستند که ما می توانیم به مردم خودمان اطمینان بدهیم که قراردادهایی با این اهمیت توسط چند نفر در وزارت امور خارجه نهایی نشده، بلکه همه دستگاه های نظام در تدوین آن نقش داشته اند و اتفاقا امروز که آمریکا، رژیم صهیونیستی و کشورهای مرتجع عربی مخالفت صریح خود را با آن اعلام کرده اند و به اشکال مختلف درصدد نابودی کامل آن هستند، اثبات این واقعیت است که برجام معاهده ای بوده که منافع ما را تامین کرده که دشمنان ما شیون می کنند که نباید دوباره به مرحله اجرا در آید. ما همین نوع رفتار غربی ها را در رابطه با قرارداد 25 ساله با چین مشاهده می کنیم. لذا ما در این گونه موارد باید از تجربیات جهانی و اثبات شده استفاده کنیم. اینکه مدام فکر کنیم که تافته جدا بافته هستیم و با آزمون و خطا جلو برویم جز اینکه به کشور آسیب وارد میکنیم هیچ دستاوردی نخواهیم داشت. شما کدام کشور را در دنیا سراغ دارید که هزینه کند و سریال تهیه کنند تا ثابت کند که دستگاه سیاست خارجیشان ناکارآمد و عناصر جاسوس و سر سپرده ای در آن حضور دارند که برای دشمن کار می کنند. با توجه به تلاش سازمان های جاسوسی و تلاش شبانه روزی آنها برای به دام انداختن افرادی در داخل حاکمیت برای کسب اطلاعات حساس کشور احتمال فریب خوردن و عامل شدن افرادی از داخل حاکمیت همواره وجود داشته و دارد. عناصر منافق و نفوذی در هر دستگاهی می توانند نفوذ کنند، ولی این ها فرد هستند و باید توسط دستگاه امنیتی کشور شناسایی و به مجازات رسانده شوند، ولی وجود چنین افرادی در هر دستگاهی نباید دستمایه حمله به کل آن دستگاه شود.
این شب ها در ایام تعطیل و در پر بیننده ترین ساعت، شبکه سه سیمای جمهوری اسلامی ایران سریالی را پخش می کند که هدف اصلی تهیه کنندگان این سریال اثبات این موضوع است که دستگاه سیاست خارجی کشورمان در کنترل عناصر جاسوس و خود فروخته است که ماحصل این خود فروختگی در چند سال اخیر در شکل برجام ظاهر شده است. نتیجه این گونه اطلاع رسانی ها که اوج آن را در چند سال گذشته در آستانه برگزاری انتخابات ها در قالب تبلیغات ریاست جمهوری و مجلس و مناظره های انتخاباتی مشاهده کرده ایم، تقریبا برای هیچ قشر از جامعه ما آبرویی باقی نگذاشته است.
بر اساس یک برآورد سطحی طی این سالها همه مسئولان نهادهای جمهوری اسلامی ایران و روحانیت معزز مورد لطف و مرحمت این گونه اطلاع رسانی ها قرار گرفته اند و اعتماد مردم از همه این نهادها سلب شده است. واقعا چه کسی مسئول خساراتی است که از این ناحیه به جامعه ما وارد شده است.
به عقیده برخی تحلیلگران سیاسی، طی سالهای اخیر شکاف میان مردم و مسئولان نسبت به گذشته افزایش داشته است و مشکلات اقتصادی نیز دامنه این شکاف و نارضایتی را افزایش داده، البته جای امید است که هنوز اعتماد عمومی در کشور به طور کامل از بین نرفته بلکه کاهش پیدا کرده است. ولی کلیه مسئولان باید در نظر داشته باشند که با وجود مشکلات و فشارهای اقتصادی که روی جامعه وجود دارد اگر قرار باشد این روند ادامه پیدا کند، همین اعتماد نسبی که وجود دارد نیز از بین خواهد رفت. اتفاقا امروز در آستانه برگزاری انتخابات زمان مناسبی است که تمام دستگاهها و از جمله صدا و سیما وارد عمل شوند و اعتماد عمومی را افزایش دهند و مردم را تشویق به حضور در پای صندوق های رای کنند. اینکه تصور شود مردم به صورت گزینشی نسبت به دستگاه ها بی اعتماد می شوند، درست نیست. موقعی که تخم بی اعتمادی در جامعه پاشیده می شود محصول آن در گستره وسیعی پخش می شود و لذا توجه داشته باشیم که اگر این رشته اعتماد عمومی گسسته شود و جامعه به گسیختگی برسد، قطعا باورهای عمومی مردم از هم خواهد پاشید و افرادی که به دنبال براندازی هستند و در داخل یا بیرون کشور فعالیت میکنند از این وضعیت به نفع خودشان استفاده خواهند کرد.
نظر شما :