دو ستون سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران

توافق راهبردی ایران و چین؛ برآمد ایران ستیزی ترامپ است

۰۹ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۳:۰۰ کد : ۲۰۰۱۲۷۰ آسیا و آفریقا انتخاب سردبیر
احسان کاظمی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: گرایش بیشتر ایران به شرق را می توان محصول «ایران ستیزی» دولت ترامپ تعریف کرد. در واقع به محاق رفتن برجام در دولت ترامپ، ایران را به این نتیجه رساند که باید در کنار راهبرد «مقاومت ملی»، راهبرد «گرایش به شرق» به عنوان دو محور مواجهه با آمریکا و غرب مورد توجه قرار گیرد.
توافق راهبردی ایران و چین؛ برآمد ایران ستیزی ترامپ است

نویسنده: احسان کاظمی، استادیار علوم سیاسی دانشگاه شهید چمران اهواز

دیپلماسی ایرانی: 7 فروردین 1400، مذاکرات و رایزنی های چند ساله ی مشترک ایران و چین به ثمر نشست و سند همکاری های بلند مدت 25 ساله ایران و چین به امضای وزرای امور خارجه دو کشور رسید. این توافق را می توان ماحصل و نتیجه سفر رسمی آقای شی جین پینگ، رئیس جمهوری خلق چین به تهران در 3 بهمن 1394 دانست. در جریان این سفر، مقام معظم رهبری چنین پیشنهادی را مطرح کردند و دو کشور با صدور بیانیه‌ای مشترک، سطح روابط دو جانبه را به «مشارکت جامع راهبردی» ارتقاء دادند. جمهوری اسلامی ایران و چین به منظور تنظیم روابط بلندمدت در بازه زمانی ۲۵ ساله، در بند ۶ بیانیه صادره، تمایل و آمادگی خود را برای رایزنی و مذاکره جهت انعقاد سند همکاری بلندمدت، اعلام کردند. 

جمهوری اسلامی ایران به دلیل تقابل ذاتی و هستی شناختی با غرب و تفکر رایج آن همواره در مناسبات سیاسی با غرب با چالش مواجه بوده، به طوری که طی چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی همچنان تنش و اختلاف میان ایران و غرب ادامه یافته و این اختلاف بیش از هر چیز هویتی و هستی شناختی است که با خود پیامدها و چالش های اقتصادی، سیاسی و امنیتی به همراه دارد.

در تقابل و  مواجهه با غرب و به ویژه آمریکا، جمهوری اسلامی ایران دو راهبرد مکمل را در پیش گرفته است. از یکسو «مقاومت ملی» در برابر تهاجمات اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی مجموعه کشورهای غربی و از سوی دیگر گرایش به «ائتلاف با کشورهای رقیب و دشمن غرب». جمهوری اسلامی ایران در راهبرد «مقاومت ملی» در برابر غرب و به ویژه آمریکا در طول چهار دهه، عملکرد درخشانی از خود به جا گذاشته، اما در راهبرد «ائتلاف با کشورهای مخالف جریان غرب» عملکرد رضایت بخشی نداشته است.

اولین نمود عینی گرایش جمهوری اسلامی ایران به «راهبرد نگاه به شرق» عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای در زمان دولت اصلاحات بود که با هدف ایجاد موازنه در برابر آمریکا تشکیل شده بود. ایران در سازمان همکاری شانگهای به عنوان عضو ناظر فعالیت دارد؛ با این حال، عضویت ایران در این سازمان آثار و نتایج عینی و محسوسی به همراه نداشته است.

با به ثمر ننشستن مذاکرات هسته ای ایران با غرب در دولت اصلاحات و ظهور دولت راستگرای احمدی نژاد، سیاست نگاه به شرق تا حدودی تقویت شد و مبنای تصمیم سازی در عرصه سیاست خارجی شد.

با روی کار آمدن دولت میانه رو حسن روحانی در سال 1392 و شکل گیری توافق برجام، سیاست نگاه به شرق در سپهر سیاسی به محاق رفت و ایران تلاش کرد در مرحله اول به تنش زدایی و در مرحله بعد به سازگاری با غرب برسد؛ اما ظهور ترامپ معادلات دولت میانه رو در ایران را بهم زد و دوباره تئوری «سیاست نگاه به شرق» در محافل سیاسی برجسته شد. از همین رو گرایش بیشتر ایران به شرق را می توان محصول «ایران ستیزی» دولت ترامپ تعریف کرد. در واقع به محاق رفتن برجام در دولت ترامپ، ایران را به این نتیجه رساند که باید در کنار راهبرد «مقاومت ملی»، راهبرد «گرایش به شرق» به عنوان دو محور مواجهه با آمریکا و غرب مورد توجه قرار گیرد.

به بیان دیگر ستون اول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مقاومت ملی در برابر آمریکا و غرب است و ستون دوم، دوستی بلند مدت و دائمی با کشورهای دشمن غرب. این راهبرد دوگانه جمهوری اسلامی ایران از یکسو می تواند موجب موازنه قدرت در برابر آمریکا و غرب و متحدان آنها شود و از سوی دیگر امکان ابتکار عمل ایران همچنان محفوظ باقی بماند.

کلید واژه ها: ایران و چین سند همکاری ایران و چین سند همکاری 25 ساله ایران و چین ایران و امریکا دونالد ترامپ خروج امریکا از برجام


( ۸ )

نظر شما :

موحدابطحی ۰۹ فروردین ۱۴۰۰ | ۲۳:۰۳
متاسفانه این مقاله یک بازآرایی اظهارات برخی مقامات رسمی جمهوری اسلامی با لعاب رنگ پریده دانشگاهی است! بدون توهم، چقدر تحلیل‌های ما با واقعیت سازگار خواهند بود؟ آیا تنگ نظری اندیشه را نیز محدود خواهد کرد؟
ابراهیم قدیمی ۱۰ فروردین ۱۴۰۰ | ۰۰:۳۴
من تصورنمی کنم که تفاهم باچین بعلت مقابله با امریکا صورت گرفته باشد۔ اگر چنین تصوریبرای برخی وجود دارد بیمار گونه بنظر میرسد۔۔ اگر چنین بود برای نه ایران ونه چین مقبول نبودما علاقمند به رشد وتوسعه خود با همکاران مناسب که با بودجه ما سازگاری داشته باشد هستیم۔۔۔این تفاهم نیازواقعی جامعه ایرانی به چین جهت باز سازی واحیای زیر ساختهای خدماتی و تولیدی خود ومنطقه می باشد۔چین گستر دگی ارائه همکاری وخدمات را با قیمت مناسب ودریافت هزینه به شیوه مناسب دارد۔هم نیروی کار بی مزاحمت و تربیت شده وهم ماشین الات وهم تکنولوژی مورد نیاز ایران با قیمت بسیار مناسب وهم سرمایه وهم نیاز نفتی را دارد۔ مخالفین به دوسئوال جواب دهند۔ الف نیاز به ترمیم وتوسعه زیر ساخت های خدمات وتولیدهست یا نیست۔ اگر چین نباشد کدام کشور مناسب دیگر را پبشنهاد میکنید۔امریکا ؟انگلستان یا فرانسه یا ژاپن۔قبول دارم که که روسیه در برخی مناطق وزمینه ها امکانات مقبولی دارد۔ولی توجه کنید روسیه خود صادر کننده عظیم نفتی است۔
امیر ۱۰ فروردین ۱۴۰۰ | ۰۶:۲۸
پس چرا شروع تفاوفق ایران و چین به قبل از روی کار آمدن ترامپ برمیگرده؟ دیگه از اوباما بهتر کسی در آمریکا پیدا میشد که طرفدار جمهوری اسلامی باشه؟ اوباما تمام سدهای بی اعتمادی بین دو کشور را شکست و عملا به تمامی عملیات های برون مرزی سپاه چراغ سبز نشان داد و با اینکه عملیات ضد داعش در عراق توسط آمریکاییها فرماندهی میشد اجازه داد ایران در آن شرکت کند و اجازه داد حشد الشعبی تاسیس بشود و احازه داد روسیه و ایران در سوریه کاملا دست باز داشته باشند و اجازه داد حوثی ها در یمن به قدرت برسند و همه جوری با ما کنار آمد اما چه جوابی از ایران گرفت؟!
رحمانی ۱۰ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۵:۵۱
سلام استاد محترم! -شما مطمئن هستید که امریکا و چین با هم دشمنی ذاتی و هویتی دارند؟ این دو قدرت جهانی رقیب هستند یا دشمن ایدئولوژیک؟ با کمال احترام تحلیل شما خیلی سطحی است.