دو ستون سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
توافق راهبردی ایران و چین؛ برآمد ایران ستیزی ترامپ است
نویسنده: احسان کاظمی، استادیار علوم سیاسی دانشگاه شهید چمران اهواز
دیپلماسی ایرانی: 7 فروردین 1400، مذاکرات و رایزنی های چند ساله ی مشترک ایران و چین به ثمر نشست و سند همکاری های بلند مدت 25 ساله ایران و چین به امضای وزرای امور خارجه دو کشور رسید. این توافق را می توان ماحصل و نتیجه سفر رسمی آقای شی جین پینگ، رئیس جمهوری خلق چین به تهران در 3 بهمن 1394 دانست. در جریان این سفر، مقام معظم رهبری چنین پیشنهادی را مطرح کردند و دو کشور با صدور بیانیهای مشترک، سطح روابط دو جانبه را به «مشارکت جامع راهبردی» ارتقاء دادند. جمهوری اسلامی ایران و چین به منظور تنظیم روابط بلندمدت در بازه زمانی ۲۵ ساله، در بند ۶ بیانیه صادره، تمایل و آمادگی خود را برای رایزنی و مذاکره جهت انعقاد سند همکاری بلندمدت، اعلام کردند.
جمهوری اسلامی ایران به دلیل تقابل ذاتی و هستی شناختی با غرب و تفکر رایج آن همواره در مناسبات سیاسی با غرب با چالش مواجه بوده، به طوری که طی چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی همچنان تنش و اختلاف میان ایران و غرب ادامه یافته و این اختلاف بیش از هر چیز هویتی و هستی شناختی است که با خود پیامدها و چالش های اقتصادی، سیاسی و امنیتی به همراه دارد.
در تقابل و مواجهه با غرب و به ویژه آمریکا، جمهوری اسلامی ایران دو راهبرد مکمل را در پیش گرفته است. از یکسو «مقاومت ملی» در برابر تهاجمات اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی مجموعه کشورهای غربی و از سوی دیگر گرایش به «ائتلاف با کشورهای رقیب و دشمن غرب». جمهوری اسلامی ایران در راهبرد «مقاومت ملی» در برابر غرب و به ویژه آمریکا در طول چهار دهه، عملکرد درخشانی از خود به جا گذاشته، اما در راهبرد «ائتلاف با کشورهای مخالف جریان غرب» عملکرد رضایت بخشی نداشته است.
اولین نمود عینی گرایش جمهوری اسلامی ایران به «راهبرد نگاه به شرق» عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای در زمان دولت اصلاحات بود که با هدف ایجاد موازنه در برابر آمریکا تشکیل شده بود. ایران در سازمان همکاری شانگهای به عنوان عضو ناظر فعالیت دارد؛ با این حال، عضویت ایران در این سازمان آثار و نتایج عینی و محسوسی به همراه نداشته است.
با به ثمر ننشستن مذاکرات هسته ای ایران با غرب در دولت اصلاحات و ظهور دولت راستگرای احمدی نژاد، سیاست نگاه به شرق تا حدودی تقویت شد و مبنای تصمیم سازی در عرصه سیاست خارجی شد.
با روی کار آمدن دولت میانه رو حسن روحانی در سال 1392 و شکل گیری توافق برجام، سیاست نگاه به شرق در سپهر سیاسی به محاق رفت و ایران تلاش کرد در مرحله اول به تنش زدایی و در مرحله بعد به سازگاری با غرب برسد؛ اما ظهور ترامپ معادلات دولت میانه رو در ایران را بهم زد و دوباره تئوری «سیاست نگاه به شرق» در محافل سیاسی برجسته شد. از همین رو گرایش بیشتر ایران به شرق را می توان محصول «ایران ستیزی» دولت ترامپ تعریف کرد. در واقع به محاق رفتن برجام در دولت ترامپ، ایران را به این نتیجه رساند که باید در کنار راهبرد «مقاومت ملی»، راهبرد «گرایش به شرق» به عنوان دو محور مواجهه با آمریکا و غرب مورد توجه قرار گیرد.
به بیان دیگر ستون اول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مقاومت ملی در برابر آمریکا و غرب است و ستون دوم، دوستی بلند مدت و دائمی با کشورهای دشمن غرب. این راهبرد دوگانه جمهوری اسلامی ایران از یکسو می تواند موجب موازنه قدرت در برابر آمریکا و غرب و متحدان آنها شود و از سوی دیگر امکان ابتکار عمل ایران همچنان محفوظ باقی بماند.
نظر شما :