امکان سنجی ایجاد یک اتحاد راهبردی
آیا ایران، روسیه و چین می توانند علیه امریکا متحد شوند؟
نویسنده: سید قاسم ذاکری، کارشناس روابط بین الملل
دیپلماسی ایرانی: سه محور دشمنی یا رقابت علیه آمریکا و هژمونی غرب در دنیای امروز عبارت است از: ایران، روسیه و چین. در پرتو بروز و ظهور شروع جنگ سرد جدید میان آمریکا و چین (بخاطر جنگ تجاری میان این دو کشور و شیوع بیماری کرونا) از یک طرف و تشدید فشارهای غرب بر ایران و روسیه از طرف دیگر این پرسش مطرح می شود که آیا امکان ایجاد اتحاد راهبردی ضدآمریکائی میان 3 دشمن شناخته شده آمریکا یعنی ایران، روسیه و چین وجود دارد؟ این ایده از آنجا اهمیت می یابد که چکیده راهبرد دفاعی آمریکا در سال 2018 بر این فرض استوار شده است که روسیه و چین به عنوان قدرتهای تجدید نظر طلب به دنبال تضعیف جایگاه آمریکا و تحکیم مدلهای مورد نظر خود برای شکل دادن به نظم جهانی و تاثیرگذاری بر دیگر کشورها هستند.
هر یک از این 3 کشور دارای برخی امکانات و حوزه های نفوذ در نظام بین الملل هستند و طبیعتا در صورت ایجاد یک قطب قدرتمند ضدآمریکائی (البته با محوریت یک قدرت بزرگ در اندازه چین یا روسیه) بسیار محتمل خواهد بود برخی از دولت ها یا حتی بازیگران غیر دولتی در دنیا داوطلب پیوستن به این قطب نوظهور ضد آمریکائی بشوند.
آنچه به نظر می رسد این است که هر چند هر 3 کشور یاد شده هدف آزار بلکه تخریب ایالات متحده آمریکا قرار گرفته اند ولی فعلا هیچ نشانه ای از اتحاد و همکاری میان این 3 کشور علیه آمریکا دیده نمی شود. از مهمترین دلائل اصلی عدم شکل گیری محور ضدآمریکائی با مشارکت 3 کشور پیش گفته می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
- هیچ کدام از این 3 کشور واقعا دنبال جنگ با آمریکا نبوده اند بلکه همواره دنبال حل و فصل اختلافات خود با آمریکا در فرایند تعامل دو جانبه با واشنگتن هستند.
- صورت مساله اختلافات هر یک از این 3 کشور با آمریکا کاملا متفاوت از همدیگر است. به عنوان مثال ماهیت اختلاف و منازعه میان چین و آمریکا عمدتا اقتصادی و تجاری است در حالیکه روسیه انتظار دارد سهم این کشور در مدیریت مسائل بین المللی به عنوان قدرت بزرگ جهانی و عضو دائم شورای امنیت توسط آمریکا و غرب به رسمیت شناخته شود. ایران هم عمدتا در پی وادار ساختن آمریکا به شناسائی انقلاب اسلامی و پذیرش آن است؛ به عبارت دیگر ایران غالبا در موضع دفاع از منافع خود در مقابل آمریکا قرار داشته است نه موضع تهاجمی علیه آمریکا.
- در روابط دو جانبه میان این 3 کشور هدف آمریکا مخصوصا در محور چین- روسیه از دیرباز تاکنون فضائی آکنده از بی اعتمادی متقابل یا رقابتهای ژئوپولیتیک وجود داشته است.
- هر یک از این 3 کشور در تقابل خود در برابر آمریکا صرفا مشغول پیگیری اهداف و منافع ملی خود بوده بنابراین هر یک از این 3 کشور در تقابل با آمریکا پیگیر موضوعاتی بوده است که ربطی به 2 کشور دیگر نداشته است.
- دو کشور چین و روسیه هنوز تجربه تلخ فروپاشی شوروی در مقابل آمریکا را فراموش نکرده اند بنابراین آنها فعلا آمادگی پذیرش ریسک تکرار سناریوی مزبور را ندارند.
در سند سیاست خارجی چین با عنوان «چین و جهان در عصر جدید» آمده که توسعه طلبی و هژمونی با منافع ملی چین در تضاد است؛ طبق این سند دنبال کردن هژمونی و نظامی گری صرفاً قدرت ملی را به هدر خواهد داد و منجر به افول خواهد شد. چین بر خلاف تجربه شوروی از گرفتار شدن در تله رقابت های تسلیحاتی با آمریکا پرهیز می کند چنانکه با نظرداشت ماجراجوئی های نظامی بی حاصل و مخرب آمریکا طی سال های پس از جنگ جهانی دوم، بطور جدی در صدد پرهیز از تکرار کردن چنین رفتارهائی است. کمترین نفع چین از پرهیز در ورود به رقابت های سخت افزاری با آمریکا این خواهد بود که با نظرداشت ماهیت اقتصادی و غیر نظامی این رقابت، آمریکا موفق به قانع ساختن متحدین خود مخصوصا در اروپا برای پیوستن به کارزار دشمنی با چین در کنار واشنگتن نخواهد شد. واقعیت آن است که چین راضی به سقوط و فروپاشی آمریکا نیست زیرا چین هر چند رقیب اصلی آمریکا در حوزه تجارت و اقتصاد است ولی از طرف دیگر مالک دست کم یک تریلیون دلار اوراق بهادار آمریکائی است به طوریکه حلقه وصل چین با نظام مالی جهانی همین اوراق بهادار به اضافه حجم قابل توجه ذخائر ارزی چین بصورت دلار و رقم قابل توجه صادرات به بازار آمریکا است. چین از اغلب جنبه های نظم لیبرال بهره مند شده و تا کنون قوانین بنیادین آن را به چالش نکشیده؛ نظم لیبرال جهانی منجر به توسعه صادرات چین، مدرن سازی این کشور و ارتقای میلیون ها نفر به بالای خط فقر شده است. رئیس جمهوری چین در اجلاس اقتصاد جهانی 2017 اعلام کرد که این کشور به دنبال حمایت از نظم موجود است.
اگرچه از روسیه نیز در کنار چین به عنوان قدرت به چالش کشاننده نظم لیبرال موجود نام برده می شود اما باید گفت که روسیه هیچگونه تضاد بنیادین با نظم مذکور نداشته بلکه فاقد نظام جایگزین و ابزار لازم برای مقابله با نظم لیبرال است. روسیه صرفا به دنبال شناسائی جایگاه و موقعیت خود در این نظم از طرف غرب بلکه دریافت سهمی شایسته در آن است. در هر حال اصرار آمریکا بر اعمال دشمنی علیه روسیه و چین طی سال های اخیر نزدیکی قابل توجه آنها به همدیگر با وجود طیف گسترده مشکلات در روابط دو جانبه چین و روسیه شده است. تحلیلگران و صاحبنظران چینی و روسی ایجاد ائتلاف نظامی میان این دو کشور برای مقابله با آمریکا را بعید بلکه حتی غیر ممکن می دانند در حالی که همکاری سیاسی میان آنها برای هماهنگی در مقابل رفتارهای آمریکا را ضروری می دانند. واقعیت آن است که در پرتو بی اعتمادی سنتی و دیرین ژئوپولیتیکی میان روسیه و چین، کشور روسیه در شرایط فعلی بخاطر مشکلات اقتصادی اش خود را شریک کوچکی برای چین می بیند. به عبارت دیگر روسیه که خود را مدعی رتبه بالاتر در رده بندی جهانی می داند حس می کند که نمی تواند در مقابل چین دست بالاتر را داشته باشد. در حالی که چین از اعتماد به نفس بسیار بالایی در دنیا برخوردار شده ولی روسیه بخاطر سرخوردگی از غرب ناچار به چرخش به سمت شرق شده و متقابلا انتخاب روسیه برای پکن هم فعلا یک انتخاب تاکتیکی و نه راهبردی است. در حالی که چین بدون تردید هویت خود را آسیائی می داند ولی روس ها هنوز خود را بخشی از جهان غرب قلمداد می کنند؛ جهانی که متاسفانه از آن طرد شده اند. چین و روسیه از مدتها قبل سرگرم رقابتی نفس گیر در آسیای مرکزی هستند؛ رقابتی که تاکنون روسیه بازنده آن بوده است. در حالیکه دو پروژه کلان جاده ابریشم چین (یک کمربند یک راه) و طرح اوراسیائی آقای پوتین هیچ نقطه مشترکی نداشتند از دیگر سو چین حاضر به شناسائی حق روسیه در الحاق شبه جزیره کریمه به این کشور نشد و متقابلا روسیه هم بر خلاف انتظار چین حاضر نشد از سیاست پکن در مقابل غرب در موضوع اجرای قوانین نوین امنیتی در هنگ کنگ حمایت کند. مساله هنگ کنگ برای غرب ارزش اقتصادی مهمی دارد و روسیه حاضر نشد در جنگ غرب علیه چین جانب پکن را بگیرد. در هر حال ابتکار مشترک روسیه و چین یعنی سازمان همکاری شانگهای بخاطر مراقبت های پکن و مسکو تاکنون هیچگاه تبدیل به یک باشگاه ضدغربی نشده است. البته خبر خوب این است که عدم شکل گیری باشگاه یا بلوک نظامی ضدیت با غرب ، شانس رویاروئی های نظامی در جهان را کاهش داده است.
واقعیت آن است که ایران هم درست مثل روسیه بخاطر ناکامی در عادی سازی روابطش با آمریکا و اروپا ناچار به چرخش به سمت مسکو و پکن شده و البته این موضوعی آشکار است. ایران بنا به دلائل گوناگون هنوز نتوانسته است اعتماد روسیه و چین در مسائل گوناگون را جلب کند مخصوصا که نظام دینی و اعتقادی در ایران تفاوت های فراوانی با ارزش های حاکم بر نظام های سیاسی چین و روسیه دارد بنابراین در شرایطی که نگرانی های روسیه نسبت به ایران در برخی حوزه های نظامی و امنیتی کمتر از نگرانی های اروپا و اسرائیل نیست و چین و روسیه بخاطر ترس از تحریم های آمریکائی حاضر به همکاری های بانکی با ایران نشده اند همچنین روسیه و چین هیچ کدام تاکنون حاضر به تغییر عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای از عضویت ناظر به دائم نشده اند؛ در نتیجه امکان قرار گرفتن این 3 کشور در یک ائتلاف ضد آمریکائی فعلا بعید بلکه غیر ممکن است.
هر چند کمترین چشم اندازی برای شکل گیری ائتلاف ضدیت با آمریکا با مشارکت ایران، روسیه و چین و یا حتی با مشارکت حداقل دو کشور از این 3 کشور وجود ندارد ولی طبیعتا منازعات هر یک از این 3 کشور با آمریکا و غرب بصورت جداگانه ادامه خواهد داشت و هر کدام حتما از امکانات خاص خود علیه غرب استفاده خواهند کرد مخصوصا که جهان متوجه ضعف و نارسائی های فزاینده آمریکا و اروپا شده است. هر یک از این 3 کشور بصورت مستقل از دیگری تاکنون ضرباتی را علیه غرب و مخصوصا آمریکا وارد کرده است. هر یک از 3 کشور پیش گفته بیش از هر چیز امیدوار بروز تغییرات بزرگ و مهم در داخل آمریکا به عنوان زمینه تغییر رویکرد واشنگتن نسبت به دنیا هستند. شایان ذکر است تاکنون برخی همکاری های مهم و موثر دو جانبه در مثلث ایران، روسیه و چین در تقابل با اهداف و برنامه های آمریکا و غرب انجام پذیرفته است نظیر همکاری های سیاسی و میدانی ایران و روسیه در جنگ داخلی سوریه یا همکاری های دیپلماتیک چین و روسیه در موضوع کره شمالی و سوریه. بنابراین باز هم امکان تکرار چنین همکاری های دو جانبه در موضوعات خاص در مثلث پیش گفته وجود دارد. در مورد اینکه هر یک از این 3 کشور حاضر بشوند بصورت پنهانی و غیر رسمی برخی امکانات خاص خود در تقابل با آمریکا را در اختیار دیگری قرار بدهند نمی توان بطور دقیق قضاوت کرد ولی انتظار می رود این 3 کشور در واکنش به شدت گرفتن سیاست های تحریمی آمریکا و اروپا به همدیگر نزدیکتر شوند به عبارت بهتر هیچ یک از این 3 کشور اجازه نخواهند داد تا دیگری در رویاروئی مقابل غرب به زانو دربیاید چون شکست هر یک از این 3 کشور در مقابل غرب به ضرر آن دو کشور دیگر خواهد بود. پیشنهاد همکاری های راهبردی 25 ساله میان ایران و چین نیز دقیقا در راستای افزایش تاب آوری ایران در مقابل تحریم ها و فشارهای اقتصادی غرب قابل توجیه است.
در پرتو تشدید و تداوم سیاست های تحریمی آمریکا در جهان، لازم است این 3 کشور محوریت تشکیل یک باشگاه سیاسی – اقتصادی متشکل از کشورهای تحت تحریم (به هدف عقیم گذاردن سیاست های تحریمی آمریکا) را پایه گذاری کنند ضمنا لازم است این 3 کشور یک موضوع مهم بین المللی را برای همکاری موثر 3 جانبه در دستور کار قرار دهند. در صورت خروج و یا کاهش تعداد نظامیان آمریکا و ناتو در افغانستان همچنین با نظر داشت تهدیدات مشترک علیه 3 کشور از ناحیه افغانستان، شاید افغانستان بتواند تبدیل به موضوع همکاری موثر سه جانبه میان ایران، روسیه و چین البته با همکاری و حضور موثر دیگر همسایگان افغانستان بشود.
نظر شما :