تلاشی که برای پیچیده تر کردن معمای امنیت منطقه ای می شود
دیپلماسی و جنگ سایبری؛ راه نجات ایران از معمای امنیتی
نویسنده: دکتر اعظم ملایی، محقق و پژوهشگر روابط بین الملل
دیپلماسی ایرانی: بعد از پیروزی پر ماجرای جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، بسیاری از جناحهای رقیب دولت در ایران، آشکار و پنهان به حسن روحانی پیغام دادند که دستپاچه و خوشحال نشود و آرام و مصمم اعلام کند که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تأثیری بر رویکرد و مواضع ایران ندارد و برای ایرانی ها فرقی نمی کند چه کسی در آمریکا به مصدر امور می رسد. هر چند مواضع متناقض دولت در قبال این توصیههای به ظاهر دوستانه، تحلیل سیاست آن را در قبال دولت جدید آمریکا اندکی دشوار می کند، اما مسأله ای که درک آن اصلا دشوار نیست، این است که با تغییر چرخه قدرت در عرصه سیاسی ایالات متحده، دشمنان و رقبای منطقه ای ایران نتوانستند شوک و نگرانی خود را از این قضیه پنهان کنند و مجدانه در تلاشند تا در چند هفته ای که از ریاست جمهوری دونالد ترامپ باقی مانده، حلقه فشار و تهدید علیه کشورمان را تنگ تر کنند.
در رأس همه تحرکات منطقه ای علیه ایران، اقدامات غیر قانونی و ضد بشری رژیم صهیونیستی قرار دارد؛ این رژیم که در دوران ترامپ حمایت همه جانبه دولت آمریکا را با خود داشت و از اتخاذ سیاستهایی همچون تحریم، فشار حداکثری، راضی کردن اعراب به صلح با اسرائیل و ترور سردار قاسم سلیمانی بیشترین منفعت را برد، حال می داند با روی کار آمدن بایدن، سیاست آمریکا در قبال اسرائیل تا حد زیادی به دوران باراک اوباما، رئیس جمهور دموکرات سابق این کشور نزدیک خواهد شد؛ سیاستی که ضمن دفاع از منافع اسرائیل، اولویت را به پیشبرد روند صلح خاورمیانه می دهد، نه امیال و منافع شخصی و حزبی بنیامین نتانیاهو! در نتیجه نخست وزیر رژیم صهیونیستی که در عرصه داخلی نیز با سیل اعتراضات مردمی به ناکارامدی سیاستهایش مواجه است، کوشید با تدارک یک حمله تروریستی در قلب ایران، توجه افکار عمومی را به سمت «دگر خطرناک» خود در منطقه جلب و با ایجاد یک تهدید امنیتی جدی برای ایران، کشورمان را به سمت یک جنگ منطقه ای هدایت کند.
ویژگی خاص عملیات ترور شهید فخری زاده که البته در ادامه خرابکاری های دیگر در برخی مراکز هسته ای و نظامی ایران در ماه های اخیر صورت می گرفت، این بود که طبق گفته علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، با استفاده از تجهیزات الکترونیکی انجام شد و هیچ فردی اجرای آن را در صحنه بر عهده نداشت؛ امری که بر تغییر ماهیت و ابزارهای تهدیدات نظامی در عصر ارتباطات و جهانی شدن صحه می گذارد و نشان می دهد جمهوری اسلامی ایران با دشمنی روبرو است که در عرصه جنگ الکترونیک پیشرفتهای زیادی کرده است.
از سوی دیگر در حوزه خلیج فارس نیز دشمنی با ایران، کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را به کنار گذاشتن اختلافاتشان با خود و نیز با رژیم صهیونیستی تشویق کرده و در کنار بازیابی اتحادهای سنتی، به ائتلافهای جدیدی نیز در منطقه شکل داده است. محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان که علاوه بر احیای برجام و کاهش احتمالی فشارها بر ایران در دوران رئیس جمهور منتخب آمریکا، به دلیل قتل وحشیانه جمال خاشقچی نگران اقدامات بایدن علیه خودش نیز هست، چاره کار را در بهره گیری از روزهای باقی مانده از ریاست جمهوری ترامپ و نزدیکی به اسرائیل دیده است. بنابراین در هفتههای اخیر شاهد بودیم که ولیعهد سعودی نه تنها با نخست وزیر رژیم صهیونیستی دیدار کرده و اجازه عبور هواپیماهای این رژیم از آسمان عربستان را داده، بلکه حتی به پادرمیانی جرالد کوشنر، داماد ترامپ و مقامات کویت برای بهبود روابط با قطر نیز تن داده تا به بهای کوتاه آمدن از ادعاهای خود علیه این کشور عربی، قطر را از ایران دور کرده و امکان تبادلات مالی و تجاری را هر چه بیشتر از کشورمان سلب کند.
در نتیجه با نگاهی به تحولات منطقه می توان به این نتیجه رسید که در پی اعلام نتیجه انتخابات آمریکا، قدرتهای رقیب منطقهای همگی دست به دست هم داده اند تا با ایجاد انواع تهدیدات سنتی و مدرن، معمای امنیتی را هر چه بیشتر برای جمهوری اسلامی ایران پیچیده کنند و با قرار دادن ایران در تنگنا، قدرت مانور و چانه زنی کشور در برابر دولت جدید آمریکا را کاهش دهند. چنین وضعیتی سبب بروز برخی اختلاف نظرها در داخل کشور شده و نوعی دوگانگی ایجاد کرده است؛ گروهی طرفدار پاسخ سخت و کوبنده هستند و برخی دیگر بر ادامه سیاست «صبر استراتژیک» حداقل تا پایان دوران ترامپ تأکید می کنند. اما راه حل منطقی چیست و چه سیاستی بهتر می تواند منافع و امنیت ملی ایران را تأمین و تضمین کند؟
به نظر میرسد با توجه به ماهیت تهدیدات ایجاد شده، جمهوری اسلامی ایران بیش از هر زمانی به اتخاذ استراتژی «قدرت هوشمند» و «امنیت هوشمند» نیاز دارد؛ یعنی قدرت و امنیتی که حاصل ترکیب دو رویکرد سخت افزاری و نرم افزاری باشند.
این استراتژی در کوتاه مدت و بلند مدت اقتضائات متفاوتی دارد؛ در کوتاه مدت یعنی در شرایط کنونی که ترامپ حدود یک ماه دیگر بر سرکار است و قدرتهای رقیب منطقهنیز حرکت های ایذایی و ضد امنیتی علیه کشورمان را به حداکثر رسانده اند، راهکار منطقی می تواند استفاده هوشمندانه از دیپلماسی سایبری و جنگ سایبری علیه دولتهای رقیب و دشمن باشد؛ به این معنا که جمهوری اسلامی ایران با استفاده منظم و برنامه ریزی شده از شبکه های اجتماعی و فضاهای رسانهای در افکار عمومی کشورهای رقیب نفوذ کرده و ملتهای منطقه را نسبت به سیاستهای تفرقه انگیز در جهان اسلام و نزدیکی دولتهای آنها به اسرائیل حساس کند.
سامانه های دفاعی و موشکی، نهادهای مالی و امنیتی و نیز تأسیسات آب، برق و حمل و نقل رژیم صهیونیستی نیز اهداف خوبی برای حملات سایبری جمهوری اسلامی ایران و انجام واکنش متقابل در برابر اقدامات تروریستی و خرابکارانه این رژیم هستند. حسن حملات سایبری این است که از یکسو، تعیین منشأ آن کار چندان ساده ای نیست و جمهوری اسلامی ایران هم می تواند همچون اسرائیل با اتخاذ موضع سکوت از پذیرفتن مسئولیت آن خود داری کند. از سوی دیگر، طراحی و اجرای موفقیت آمیز این دست عملیاتها، ضمن اثبات ادعای مقامات نظامی کشور مبنی بر پیشرفت ایران در زمینه امنیت سایبری، به دشمنان منطقه ای و مدعیان بین المللی ثابت می کند که ایران در این زمینه نیز همچون حوزه موشکی صاحب قدرت و دارای توان عملیاتی است و بنابراین تلاش در جهت محدود کردن برنامه های موشکی کشور، نمی تواند دست ایران را ببندد و آنها را به هدف خود برساند.
اما در بلند مدت استراتژی قدرت و امنیت هوشمند جمهوری اسلامی ایران باید بر این اساس تدوین و طراحی شود که مؤلفه های سخت قدرت و امنیت همچون افزایش توان دفاعی و بازدارندگی کشور بر اساس ابزارها و شیوههای نظامی با مؤلفه های امنیت و قدرت نرم یعنی افزایش مشروعیت سیاسی و توان اقتصادی، توسعه فناوری های اطلاعاتی، افزایش توان سایبری و ارتقای دیپلماسی دیجیتالی و شبکه ای ترکیب شود.
حضور و مشارکت فعالانه جمهوری اسلامی ایران در سازمان ها و نهادهای بین المللی و منطقه ای به منظور جلب همراهی و همکاری تعداد بیشتری از کشورها نیز میتواند راهکاری بلندمدت برای ارتقای قدرت و امنیت نرم ایران در عرصه منطقه ای و جهانی باشد.
نظر شما :