سیاست بی نتیجه فشارهای حداکثری
آقای ترامپ هر کاری کنی جمهوری اسلامی جایی نمی رود
دیپلماسی ایرانی: سیاست ایالات متحده در برابر ایران، در این روزهای نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر، ترکیبی است زیانبار، ناسازگار و رسوا از فشار اقتصادی، دیپلماسی آشفته و شعارهای خشن که با برنامه عقب نشینی هزاران نیرو از افغانستان و عراق همراه شده که همان خواست دیرین ایران بوده است.
این که هدف واقعی کارزار "فشار حداکثری" دولت ترامپ بر ایران، چیست، همیشه مانند یک راز بوده است. خواسته هایی همچون دست کشیدن ایران از کل برنامه هسته ای و عدم حمایت از نیابتی های عرب و دیگر چیزهایی که مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده در سخنرانی 2018 خود عنوان کرد، دشوار بتواند بدون جایگزینی برای حکومت ایران، به دست آید. اقبال هر گونه گفت وگوی معنی بخش درباره توافق هسته ای 2015 هم در این شرایطی که جهان منتظر است ببیند آیا ترامپ می رود یا می ماند، چندان قابل تصور نیست.
ترامپ لاف می زند که اگر دوباره انتخاب شود، ظرف چهار هفته با ایران به توافق می رسد اما ایران هر گونه گفت وگویی را رد کرده است مگر آن که آمریکا به برجام بازگردد که حتی در آن صورت هم با آمریکایی ها در یک چارچوب چندجانبه گفت وگو خواهد کرد. در این میان، تهران ذخیره اورانیوم با غنای پایین خود را افزایش می دهد و زمان لازم برای تولید مواد کافی برای ساخت بمب را به چند ماه می کاهد، هرچند می گوید که اگر آمریکا به توافق بازگردد، این اقدامات قابل بازگشت هستند. از این گذشته، آمریکا دچار یک انزوای دیپلماتیک است و آشکارترین نمود آن هم رد درخواست آمریکا برای بازگشت تحریم ها، توسط شورای امنیت و متحدان اروپایی آمریکاست.
اگر ترامپ در انتخابات برنده شود، فرصتی برای بازبینی رویکرد شکست خورده اش در برابر ایران خواهد داشت تا مقام هایی را منصوب کند که کمتر برچسب طرفداری از سیاست براندازی حکومت را دارند. چنانچه وی واقعا خواهان توافق تازه ای با ایران است، باید مشوق های اقتصادی ملموسی را برای دستیابی به اهدافی واقع بینانه، ارائه دهد نه اینکه دنبال فرصت هایی برای عکس گرفتن باشد که رهبران ایران آن را رد کرده اند. البته در آن صورت هم تضمینی برای موفقیت نیست؛ با توجه به بی اعتمادی قابل درک ایران که از تجربه دردآور خروج یکجانبه ترامپ از توافق هسته ای در سال 2018 و بازگشت تحریم های بیرحمانه حاصل شد، توافق تازه احتمالا باید توسط کنگره تصویب شود تا یک رئیس جمهوری دیگر ناگهان از راه نرسد و با یک فرمان اجرایی آن را از کار بیندازد.
اگر آمریکا بیرون از برجام هم بماند، هیچ کانال آماده ای برای تعامل با ایران، حتی در یک چارچوب چندجانبه، نخواهد داشت. یک جایگزین این است که رویکردی منطقه ای به امنیت و عدم تکثیر، پیشنهاد شود که از کانال های موجود میان ایران و همسایگان عربش استفاده کند. ایران مکررا گفته است که به دنبال جنگ افزار هسته ای نیست و چه بسا از یک منطقه رها از سلاح های کشتار جمعی در خلیج فارس حمایت کند تا این اطمینان حاصل شود که عربستان سعودی و امارات هم فعالیت رو به گسترش هسته ای شان را به اهداف غیرنظامی محدود کنند.
سال گذشته، حسن روحانی رییس جمهوری ایران، طرح صلح هرمز را پیشنهاد داد که از سازمان صلح و امنیت اروپا الگو می گرفت. هدف این طرح، گردهم آوردن هشت کشور هم مرز آب های خلیج فارس در یک گفت وگوی امنیتی است. پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل و اتحادیه اروپایی می توانند چنین گفت وگوهایی را به پیش ببرند و از همان الگویی که موجب به نتیجه رسیدن برجام شد، پیروی کنند.
می توان در پی توافقی بود که خویشتنداری هسته ای را منطقه ای می کند؛ چیزی که ایران در چارچوب برجام از آن استقبال کرد، همچون پروتکل الحاقی پیمان عدم تکثیر هسته ای، کنوانسیون های بین المللی امنیت هسته ای، محدودیت هایی برای غنی سازی اورانیوم و ممنوعیت پردازش پلوتونیوم. این چارچوب را سرانجام می توان گسترش داد تا امنیت دریایی و هشدار پیش هنگام آزمایش موشکی را هم در بر بگیرد. دولت ترامپ برای هموارسازی چنین گفت وگویی، باید سیاست تحریم در برابر ایران را آسان کند. آمریکا باید به ایران دست کم امکان دسترسی به درآمدهای نفتی فریز شده اش در بانک های خارجی را بدهد. چنین کاری، به ویژه اگر آمریکا به دنبال خروج نیروهای نظامی اش از کشورهای همسایه ایران باشد، ضروری است. تحریم های آمریکا، پیشرفت اقتصادی عراق و افغانستان را بسیار دشوارتر کرده است و شهروندان عادی این کشورها و ایران را با هم مجازات می کند.
با توجه به آسیب مضاعفی که کروناویروس و چشم انداز بلاتکلیف صنعت نفت بر اقتصادها وارد کرده، همه کشورهای منطقه باید بر راه هایی برای متنوع کردن اقتصادشان تمرکز کنند و هزینه های بیهوده دولتی را کاهش دهند که از جمله آنها، صرف هزینه در خرید سامانه های پیشرفته تر تسلیحاتی و به ویژه در فجایع انسانی ای همچون جنگ پنج ساله یمن است. کشورهای منطقه باید دادوستد میان خود را افزایش دهند و به بایکوت های زیانبار، شبیه آنچه عربستان و امارات از سه سال پیش بر قطر تحمیل کرده اند، پایان بخشند.
البته تصور بازگشت جدی آمریکا به دیپلماسی در صورت پیروزی جو بایدن، آسان تر است چرا که وی تمایل خود به بازگشت به برجام را در صورت بازگشت ایران به تعهداتش، ابراز کرده است. از همان آغاز هم، برجام به عنوان بنیادی برای گفت وگوهای فراگیرتر در مسائل منطقه ای و روابط ایران – آمریکا دیده شده اما با پیروزی ترامپ در سال 2016، ظرفیت های این توافق متوقف مانده است.
هرکس که رئیس جمهوری آمریکا شود، با این واقعیت روبه روست که جمهوری اسلامی هرچقدر هم که با تحریم و ناخشنودی های داخلی ضعیف شود، جایی نمی رود. سیاستی که تنها بر آرزومندی های اسرائیلی ها و اعراب سنی استوار باشد، لاجرم "مقاومت" ناپایدارساز بیشتری را از جانب ایران و شرکایش بر می انگیزد و آسیب بیشتری به منافع آمریکا، دوستانش و جامعه بین المللی وارد می کند.
منبع: شورای آتلانتیک / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :