بررسی تطبیقی سیاست خارجی دموکرات ها و جمهوری خواهان در قبال ایران

مواضع بایدن و ترامپ درباره ایران بسیار به هم نزدیک است

۲۳ شهریور ۱۳۹۹ | ۱۶:۰۰ کد : ۱۹۹۵۳۲۴ آمریکا انتخاب سردبیر
رضا رسالت در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: با توجه به سیاست خارجی تهاجمی ایالات متحده امریکا در قبال ایران، بعد از پیروزی انقلاب، ما به نوعی شاهد وحدت رویه در سیاست های اصولی دو حزب جمهوری خواه و دموکرات در قبال ایران هستیم. به مرور زمان و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سیاست خارجی هر دو حزب بر مهار ایران و جلوگیری از تحقق آرمان های انقلاب اسلامی تمرکز یافت. به این ترتیب فقط  روش ها و ابزار های به کارگیری این سیاست از سوی آنها متفاوت بود و در اصل سیاست، تغییری مشاهده نمی شود. حال با توجه به انتخابات پیش روی امریکا هر چند به قدرت رسیدن دموکرات ها و شخص بایدن امکان بازگشت به برجام را محتمل تر می کند، اما نباید فراموش کرد که بسیاری از تحریم ها به حدی از پیچیدگی تقنینی رسیده اند که در نظام قانون گذاری امریکا چند لایه هستند تا جایی که بعید به نظر می رسد اراده ای برای از میان برداشتن آنها حتی در میان دموکرات ها وجود داشته باشد؛ ضمن اینکه به زعم مقامات امریکا سیاست فشار حداکثری ثمربخش بوده است.
مواضع بایدن و ترامپ درباره ایران بسیار به هم نزدیک است

نویسنده: رضا رسالت، کارشناس روابط بین الملل

دیپلماسی ایرانی: پیش از بررسی مقایسه ای رویکرد جمهوری خواهان و دموکرات های آمریکا در سیاست خارجی، واکاوای تاریخی رویکرد این دو حزب در قبال ایران در پیشبرد بحث موثر به نظر می رسد. در جریان مبارزات انتخاباتی سال 1952، برادران دالس عملا چهره‌های بانفوذ و مهم حزب جمهوریخواه بودند و آنها، نقد تند حزب دموکرات به دلیل سیاست خارجی ترومن در قبال ایران را به مبارزه انتخاباتی تزریق کردند. در واقع این آغاز اختلافات عمیق دموکرات‌ها و جمهوریخواهان بر سر ایران بوده است. وقتی کمپین انتخاباتی سال 1952 شروع شد و جلو رفت، اختلاف میان دموکرات‌ها و جمهوریخواهان هم بر سر ایران علنی شد. در نهایت جمهوریخواهان انتخابات را بردند و آیزنهاور به کاخ سفید راه یافت. او برادر بزرگتر یعنی جان فاستر دالس را به عنوان وزیر امور خارجه و برادر کوچکتر یعنی آلن دالس را به عنوان رئیس CIA انتخاب کرد.

این دو برادر جمهوری خواه حتی قبل از مراسم سوگند ریاست جمهوری، برنامه‌ریزی برای یک کودتا علیه محمد مصدق را آغاز کردند. آنها در 28 مرداد 32 با کمک مخالفان داخلی، محمد مصدق را سرنگون کردند و محمدرضا شاه را از سقوط کامل نجات دادند. اینکه دموکرات‌ها به کودتا تن ندادند و جمهوریخواهان این کار را کردند، نه از چشم طرفداران مصدق و جبهه ملی دور ماند و نه از نگاه شخص شاه. کاملا روشن بود که این سیاست خارجی حزب جمهوریخواه و در تضاد با حزب دموکرات است. بعد از کودتا شاه در موقعیت بسیار بهتری بود. او از دست مصدق قدرتمند خلاص شده بود و خیلی زود زاهدی را هم کنار زد. 

اضافه بر این، آمریکا هم بعد از کودتا به ایران کمک های مالی سخاوتمندانه‌ای کرد. در‌آمد نفتی ایران هم در سال های بعد از کودتا به شکل قابل‌توجهی از دوران پیش از کودتا بیشتر شد. از نگاه شاه، همه اینها به خاطر سیاست جمهوریخواهان بود، نه دموکرات ها. جمهوری خواهان عملا شاه را به آن دیکتاتوری تبدیل کردند که همه می‌دانیم. شاه نیز قدردان بود چرا که آمریکا او را به این موقعیت قدرتمند رسانده بود. از اینجا دوره‌ای ویژه از روابط ایران و آمریکا آغاز شد که تا انقلاب سال 57 ادامه داشت؛ روابطی که نه تنها باورهای عمومی درباره دموکرات‌ها و جمهوریخواهان را عمق بخشید، بلکه در نهایت به دلیل آنچه در سال 57 رخ داد، خود به شاهدی تبدیل شد که این دو حزب رویکردهایی کاملا متفاوت در قبال ایران در پیش گرفته‌اند.

با این مقدمه به نظر می رسد دموکرات ها در سیاست خارجی طرفدار سیاست آرام سازی و تعامل بخصوص در ارتباطات خود با روسیه و چین هستند، اما جمهوری خواهان که دوران جنگ سرد را خاتمه یافته می دیدند طرفدار سیاست های تهاجمی در روابط خارجی و تقابل با عناصر مزاحم بودند. دموکرات ها در عین اعتقاد به افزایش بودجه نظامی و تقویت ارتش، مداخله نظامی در کشورهای دیگر و تغییر دولت ها را در اولویت ندارند، اما جمهوری خواهان تهاجم نظامی برای تحقق اهداف خود نظیر مبارزه با تروریسم و حتی تغییر رژیم های مخالف خود (نظیر عراق و افغانستان) را لازمه یک سیاست خارجی فعال می دانستند. به همین دلیل بود که پس از رای قریب به اتفاق نمایندگان سنا مبنی بر حمایت از اقدام نظامی علیه تروریست ها در افغانستان در سال 2001 به مرور زمان دموکرات ها نگرانی خود را از طولانی شدن عملیات نظامی در این کشور ابراز داشتند و پس از حمله ایالات متحده به عراق این نگرانی‌ها جنبه اعتراض به خود گرفت.

در عرصه سیاست خارجی؛ جمهوریخواهان طرفدار افزایش بودجه نظامی کشور و طرفدار اقداماتی هستند که به بزرگ تر و قدرتمندتر شدن ارتش بیفزاید. جمهوریخواهان، بخصوص آنهایی که جزء نئومحافظه کاران هستند، معتقدند امریکا باید در عرصه خارجی سیاست‌های تهاجمی را دنبال کند و با کشورهایی که مزاحم منافع این کشورند، به شدت برخورد کند. سه رئیس جمهوری جمهوریخواه امریکا در سه دهه اخیر، رونالد ریگان، جورج بوش (پدر) و جورج دبلیو بوش (پسر)، به روشنی نشان دادند که ایده جمهوریخواهان در سیاست خارجی، تهاجمی و جنگ طلبانه است و استفاده از نیروی نظامی و تکیه به زور، در اغلب موارد اولویت اصلی آنها برای رفع موانع، یا برای نیل به رویای دیرین امریکایی، یعنی اربابی بر دنیا، است.

در قیاس با جمهوریخواهان، دموکرات ها کمتر طرفدار استفاده از نیروی نظامی هستند و معتقدند امریکا باید تلاش کند از طریق دیپلماتیک، و تا حد ممکن تعامل با دیگر کشورها، مدیریت مورد نظرش بر جهان را اعمال کند و تا حد ممکن تنش ها را با رقبایی چون چین و روسیه کاهش دهد.

با این همه نگارنده بر این باور است که با توجه به سیاست خارجی تهاجمی ایالات متحده امریکا در قبال ایران، بعد از پیروزی انقلاب، ما به نوعی شاهد وحدت رویه در سیاست های اصولی دو حزب جمهوری خواه و دموکرات در قبال ایران هستیم. به مرور زمان و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سیاست خارجی هر دو حزب بر مهار ایران و جلوگیری از تحقق آرمان های انقلاب اسلامی تمرکز یافت. به این ترتیب فقط  روش ها و ابزار های به کارگیری این سیاست از سوی آنها متفاوت بود و در اصل سیاست، تغییری مشاهده نمی شود. حال با توجه به انتخابات پیش روی امریکا هر چند به قدرت رسیدن دموکرات ها و شخص بایدن امکان بازگشت به برجام را محتمل تر می کند، اما نباید فراموش کرد که بسیاری از تحریم ها به حدی از پیچیدگی تقنینی رسیده اند که در نظام قانون گذاری امریکا چند لایه هستند تا جایی که بعید به نظر می رسد اراده ای برای از میان برداشتن آنها حتی در میان دموکرات ها وجود داشته باشد؛ ضمن اینکه به زعم مقامات امریکا سیاست فشار حداکثری ثمربخش بوده است. آنها در سلسله مراتب تصمیم گیری خود هیچ گاه چنین دستاوردی را از میان برنخواهند داشت، هر چند با تغییر لحن و ادبیات سعی بر مخفی کردن ان داشته باشند. البته باید گفت که فشار حداکثری با هدف تغییر رفتار و در نهایت تغییر نظام اعمال شده، ولی به اهداف خود نرسیده است.

کلید واژه ها: ایران و امریکا جو بایدن دونالد ترامپ ایالات متحده امریکا انتخابات ریاست جمهوری امریکا


( ۷ )

نظر شما :

hpln ۲۶ شهریور ۱۳۹۹ | ۰۹:۴۵
اینکه مواضع ترامپ و بایدن به هم نزدیک است تحلیل بسیار غلط و غیر منطبق با واقعت است . مواضع ترامپ با حزبش هم یکی نیست .ضمن اینکه بسیار خطرناک و فاسد است . اما دمکرات ها دارای مبانی مشخصتری هستند .
Saeed ۱۱ مهر ۱۳۹۹ | ۱۱:۳۱
روزی که ما مردم یاد بگیریم سیاست ربطی به اخلاقیات ندارد خیلی مسائل بهتر جا می افتد...سیاست یک ابر قدرت در پژوهشگاه ها تهیه شده و فقط تصمیمات نهایی را رییس جمهور می گیردخیلی از سیاست های ترامپ دنباله کارهای اوباماست چون توجیه اقتصادی و سیاسی دارد اولویت الان هم تضعیف ایران و عربستان به منظور تامین امنیت اسراییل است...درآمد بالاتر فروش سلاح و تبدیل آمریکا به بزرگترین صادر کننده نفت جهان بدلیل پایان عصر نفت مهار چین و کاهش نقش اروپا در تصمیم گیری های جهانی و سلطه بر منابع انرژی بویژه در اوراسیا همگی از زمان اوباما شروع شده است...