ابوظبی از روی استیصال به دامن تل آویو افتاده است
توهم عادی سازی در روابط امارات و اسرائیل
نویسنده: فراس ابوهلال
دیپلماسی ایرانی: هیچ کس باور نمی کند توافقنامه امارات متحده عربی با اشغالگران برای عادی سازی روابط، به دنبال برقراری صلح یا کنار گذاشتن طرح الحاق کرانه باختری و قدس به اسرائیل باشد. صلح در ساختار مورد توافق بین المللی –هرچند از نظر ملت های عربی مردود است – باید شامل راه حلی ریشه ای برای مسئله فلسطین باشد و کمترین حقوق ملی فلسطینی ها را احیا کند، حقوقی که در توافقنامه های دوجانبه بدون حضور فلسطینی ها تحقق نخواهد یافت.
اهداف مرتبط با مناقشه عربی – اسرائیلی نمی تواند توجیه کننده توافق ابوظبی با اشغالگران باشد. از این رو امضای این توافقنامه در چارچوب اهدافی صرفا اماراتی صورت گرفته است که به کشمکش های این کشور و نقشی که فکر می کند می تواند در منطقه ایفا کند مربوط می شود. این اهداف را می توان در تقویت امارات در رویارویی با ایران و واگذاری نقشی راهبردی به ابوظبی به عنوان نماینده منطقه ایِ امپریالیسم خلاصه کرد.
امارات به دنبال تشکیل ائتلافی سیاسی و امنیتی است که از این کشور در نگرانی های مشروعش از ایران حمایت کند. به نظر می رسد مردد بودن آمریکا و مخالفت این کشور با وارد شدن به جنگ با ایران در کوتاه و میان مدت، بر نگرانی های امارات افزوده است. همچنین افزایش تهدید های ایران علیه عربستان و امارات از طریق حوثی ها، اماراتی ها را نگران تر کرده و آنها را به تقویت ائتلاف هایشان از طریق عادی سازی روابط با اشغالگران سوق داده است.
توافق امارات با اسرائیل، امنیت امارات را در برابر نگرانی هایی که از جانب ایران احساس می کند تامین نخواهد کرد بلکه موجب تشدید خصومت بین دوطرف خواهد شد چرا که تهران دسترسی اشغالگران به مرزهای دریایی خود در خلیج (فارس) از طریق توافق با امارات را تهدیدی مستقیم می داند و تهدید کرده است به این تهدید به شیوه مناسب پاسخ خواهد داد. به این ترتیب توافق امارات با اسرائیل به ابزار جدیدی برای تشدید اختلاف با ایران تبدیل خواهد شد و ممکن است تهران را تشویق کند تهدیداتش را از طریق عواملش در کشورهای خلیج (فارس) عملی کند. در این صورت امارات بیش از گذشته در معرض تهدید ایران و متحدانش قرار خواهد گرفت و توافق با اسرائیل کارآیی نخواهد داشت بلکه خود را در برابر ایران تنها خواهد یافت زیرا اسرائیل تمایلی به جنگ مستقیم با ایران ندارد بلکه به دنبال فرسوده کردن ایران از طریق متحدانش است که امارات هم به آنها پیوسته است.
مقابله با ایران از طریق توافق توهم آمیز امارات با اشغالگران اسرائیلی امکان پذیر نخواهد بود بلکه از طریق تقویت جبهه قدرتمند عربی هم پیمان با ترکیه قابل تحقق بود تا با تهران برای حل بحران های انباشته شده با آن در یمن و سوریه و منطقه خلیج (فارس) به گفت وگو بپردازد. هیچ راه حل منطقه ای جز با توافق های بزرگ بین عرب ها ترک ها و ایرانی ها به دست نخواهد آمد و چنین توافق هایی نیز مستلزم تشکیل ساختاری عربی است که با همسایگانش از موضع برابر برخورد کند و به دو دستگی بین کشورهای عربی پس از قیام های «بهار عربی» پایان دهد. به این منظور لازم است توهم خطر انتقال دموکراسی از کشورهای عربی، کنار گذاشته شود که به اساس سیاست های خارجی شماری از کشورهای عربی از جمله مصر و امارات و عربستان تبدیل شده است.
حدود یک دهه و نیم است که امارات به گسترش نفوذ خود در منطقه پرداخته است و دستاوردهایش در این زمینه صرفا بخاطر سیاست هایش نیست بلکه بخاطر همنوایی کامل با سیاست های امپریالیستی آمریکا در منطقه و بهره برداری از تمایل آمریکا برای خروج از خاورمیانه پس از ناکامی در تحقق اهدافش در حمله به عراق و افغانستان است. امارات گمان می کند با امضای توافقنامه با اسرائیل، جایگاهی برتر در منطقه به دست خواهد آورد و به نماینده اصلی آمریکا در خاورمیانه تبدیل خواهد شد.
امارات به علت واقعیت های راهبردی و ژئوپلتیک نمی تواند نماینده آمریکا در منطقه باشد زیرا به رغم سیاست فعال و جسورانه اش، فاقد مولفه های یک قدرت منطقه ای است. این کشور سلاح نمی سازد و فناوری واقعی تولید نمی کند و عمق جغرافیایی و جمعیت قابل توجهی هم ندارد.
واقعیت این است که وکیل و نماینده انحصاری امپریالیسم آمریکا در منطقه، دولت اشغالگر صهیونیستی است. این دولت اشغالگر اجازه نخواهد داد رقیبی منطقه ای برایش ایجاد شود و شاهد آن نیز مخالفت تل آویو با فروش هواپیماهای اف-35 آمریکایی به ابوظبی به عنوان پاداش امضای توافقنامه عادی سازی روابط با اسرائیل است. آمریکا هم نخواهد پذیرفت که نماینده ای جز اسرائیل در منطقه داشته باشد زیرا فقط به اسرائیل اعتماد دارد و حکومت های عربی را غیردموکراتیک و فاقد مشروعیت مردمی می داند.
منبع: عربی 21 / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :