در بررسی اهداف سفر مدیر کل آژانش بین المللی انرژی اتمی به تهران
ایران در دو راهی؟!
دیپلماسی ایرانی – دیشب (دوشنبه) رافائل گروسی، مدیر کل آژانش بین المللی انرژی اتمی در سفری دو روزه و در راس هیاتی وارد تهران شد. بنا به برخی ادعاع و اخبار واصله هدف اصلی از حضور گروسی در ایران تلاش برای رایزنی با مقامات کشور برای اجازه بازرسی به دو مکان مورد ادعای آژانس است؛ اماکنی که بنا به تحریکات و اسناد ادعایی جاسوسی اسرائیل در دستور کار آژانس قرار گرفته است. البته در سایه گمانه زنی ها به نظر می رسید که این دو مکان تورقوز آباد و آباده باشد که در نهایت این دو مکان یکی در اطراف شهرضای اصفهان و دیگری مکانی در اطراف تهران بود. اگر چه بنا به گفته های بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی سفر گروسی ارتباطی به فعال کردن تلاش های چند روزه اخیر کاخ سفید برای فعال کردن مکانیسم ماشه ندارد، اما به نظر می رسد در بستر واقعیت های سیاسی و دیپلماتیک و نیز شخصیت مدیر کل فعلی آژانس اهداف سیاسی خاصی دنبال شود. خصوصا که ۱۴ آگوست (۲۴ مرداد) شاهد دیدار مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا با رافائل گروسی بودیم و در ادامه همین سفر جاری مدیر آژانس با تحرکات دیپلماتیک پمپئو و حضورش در اسرائیل همراه شده است. دیپلماسی ایرانی برای بررسی بیشتر این موضوع به سراغ احمد بخشایش اردستانی، دکترای علوم سیاسی دانشگاه "نیو ساوت ولز" استرالیا، نماینده مجلس نهم و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، کارشناس مسائل بین الملل و پژوهشگر حوزه امنیت رفته و در این خصوص به واکاوی بیشتر ابعاد اهداف سفر مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی به تهران پرداخته است که در ادامه از نظر می گذرانید:
شب گذشته (دوشنبه) شاهد سفر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران بودیم؛ سفری که به نظر می رسد با اهداف خاص و معناداری صورت گرفته باشد. چراکه این حضور مدیرکل آژانس با برخی تلاش های ایالات متحده آمریکا برای تمدید قطعنامه تحریم تسلیحاتی ایران و درخواست برای فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامه های شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی ایران همزمان شده است. اینها علاوه بر آن است که ما ۲۴ مرداد شاهد دیدار رافائل گروسی با مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا بودیم. در کنار آن سفر مدیر کل آژانس به تهران با تحرکات دیپلماتیک وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا به منطقه و حضورش در اسرائیل همزمان شده است. اگرچه بنا به گفته بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی حضور گروسی در ایران ارتباطی به فعال شدن مکانیسم ماشه ندارد؛ موضوعی که با واکنش مشابه محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه نیز همراه شد و او دیروز دوشنبه در جمع خبرنگاران گفت که این سفر ارتباطی با مکانیشم ماشه ندارد. چون کار با آژانس براساس اصل شفافیت است و این که ایران همیشه آماده همکاری با آژانس بوده و بر همین اساس ما گفتوگوهای زیادی با آژانس داشتیم و این سفر هم در ادامه همین گفتوگوهاست. در همین راستا کاظم غریبآبادی سه روز پیش از سفر مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران خبر داد و در حساب توییتری خودش نوشت: «در راستای تعاملات و همکاریهای جاری ایران و آژانس، بنا بر دعوت ایران، گروسی مدیرکل آژانس هفته جاری به ایران سفر میکند. اما در حقیقت به نظر می رسد که این حضور دو روزه گروسی می تواند تکه ای از پازل فشارهای ایالات متحده آمریکا برای همراه کردن آژانس بین المللی انرژی اتمی با خود به منظور مجاب کردن دیگر اعضای شورای امنیت سازمان ملل و به خصوص آلمان، فرانسه و انگلستان به عنوان اعضای اروپایی حاضر در توافق هستهای است باشد؛ ارزیابی شما در این رابطه چیست؟
بی شک این تحلیل شما بیش از دیگر تحلیل ها می تواند به واقعیت نزدیک باشد. به هر حال پس از روی کار آمدن رافائل گروسی به عنوان مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی و همچنین با بررسی کارنامه ۱۰ ماهه ایشان و مضافا کاراکتر سیاسی وی شاهد هستیم که گروسی همراهی و همسویی بیشتری با برنامههای ایالات متحده آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در فشار به ایران داشته است. اگرچه دیگر مدیرکل های آژانس نیز تا به اندازه ای این همسویی را در دستور کار قرار دادند، اما به نسبت رافائل گروسی مستقل تر عمل کردند. این نشان می دهد که رافائل گروسی عملاً به عنوان پیاده نظام برنامه های واشنگتن، تل آویو و ریاض در اتهام زنی به تهران در پرونده هسته ای ایران عمل می کند. از این منظر من هم بر این تحلیل تاکید دارم که حضور رافائل گروسی، آن هم در بحبوحه تلاشهای ایالات متحده آمریکا برای تشدید تحریم های تسلیحاتی و فعال کردن مکانیسم ماشه اتفاقی نیست. پس اساساً می توان این حضور را در راستای فشار به ایران به منظور اجازه دسترسی و بازرسی به دو مکان مدنظر آژانس تحلیل کرد و چون جمهوری اسلامی ایران از پیش هرگونه زیاده خواهی و درخواست آژانس برای بازرسی ها، آن هم بر مبنای اسناد جاسوسی صهیونیست ها را خلاف منافع ملی خود می داند، واشنگتن سعی کرده است از این منظر گزاره تخطی فاحش ایران از برجام را از طریق گزارش های مدیرکل آژانس در دستور کار قرار دهد تا بتواند ذیل صدور احتمالی قطعنامه شورای حکام، پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت کشیده شود و با این منطق، عملاً ادعای آمریکاییها برای فعال شدن مکانیسم ماشه تایید شود و در نهایت تحقق پیدا کند.
البته در آن سو این گزاره نیز مطرح است که سفر آقای گروسی به دعوت ایران و برای حل اختلافات آژانس با تهران در خصوص پرونده فعالیتهای هستهای در آستانه برگزاری نشست کمیسیون مشترک برجام که قرار است ۱۱ شهریور ماه برگزار شود، صورت گرفته است تا تهران بتواند با رایزنی ها و حل برخی اختلافات از حساسیت پرونده فعالیت هسته ای، هم در آژانس، هم در شورای حکام و هم در کمیسیون مشترک برجام بکاهد. در همین راستا چنانی که در سوال اول هم مطرح شد کاظم غریبآبادی سه روز پیش از سفر مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران خبر داد و در حساب توییتری خودش نوشت: «در راستای تعاملات و همکاریهای جاری ایران و آژانس، بنابر دعوت ایران، گروسی مدیرکل آژانس هفته جاری به ایران سفر میکند.» شما تا چه اندازه این مسئله را نزدیک به واقعیت می دانید؟
به اعتقاد من اگر چه احتمالا سفر آقای گروسی با دعوت ایران صورت گرفته است، اما قطعاً در راستای منافع ایران نخواهد بود. چون گروسی سعی خواهد کرد در همان مسیر ایالات متحده آمریکا از این سفر بهرهبرداری خود را داشته باشد. به عبارت دیگر شاید تلاش های دیپلماتیک و چانه زنی های سیاسی ایران با گروسی بتواند بعضی از حساسیت ها بکاهد، ولی از نگاه من میزان وابستگی سیاسی و کاراکتر خود رافائل گروسی و همسویی با ایالات متحده آمریکا در همین کارنامه ۱۰ ماهه وی به عنوان مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی از این نشان دارد که نباید به تحلیل ها چندان خوشبین بود. ما باید یک نگاه واقع بینانه نسبت به مسائل داشته باشیم. البته که باید از هر فضا و مسیری برای کاهش حساسیت ها و التهابات پرونده هسته ای ایران کمال استفاده را برد و از گزینه رایزنی سیاسی و دیپلماتیک برای کاهش هزینه ها بهره برد. در بهترین حالت شاید سفر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی از منظر تهران ارتباطی به در خواست کاخ سفید برای فعال شدن مکانیسم ماشه نداشته باشد، اما در آن سو واشنگتن سعی خواهد کرد این سفر را به تلاشهای خود برای بازگشت قطعنامههای شورای امنیت گره بزند.
در ارزیابی تان نکته بسیار مهمی وجود داشت و آن ناظر بر این واقعیت است که شما مخالفت جدی ایران برای دادن اجازه به آژانس بینالمللی انرژی اتمی به منظور بازرسی دو مکان مدنظر را به عنوان یک پیش فرض در نظر گرفته اید. آیا در سایه مخالفت جدی مقامات سازمان انرژی اتمی، وزارت امور خارجه، نمایندگان مجلس و به خصوص اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی که پیشتر عنوان کرده اند در این شرایط حساس تهران اجازه این بازرسی ها را ذیل پیش فرض شما نخواهد داد؟ آیا حساسیت موقعیت کنونی باعث انعطاف تهران در دادن اجازه بازرسی به آژانس نخواهد شد؟
در پاسخ باید دید که اساساً سفر دو روزه رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی از نگاه مقامات تهران چگونه ارزیابی می شود؟ اگر تهران به حساسیت موقعیت کنونی و ارتباط این سفر گروسی با تلاشهای آمریکا به منظور فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامه های شورای امنیت ضد ایران آگاهی و اشراف پیدا کند قطعاً می تواند از خود یک نرمش نشان دهد و حداقل اجازه حضور رافائل گروسی را از دومکان مدنظر آژانس صادر کند. اما از اساس چون تمام این مسائل و درخواست گروسی و آژانس بر اساس ادعای اسرائیلی ها، آن هم بر مبنای اسناد جاسوسی رژیم صهیونیستی بنا شده و تمام حواشی برای بازرسی اماکن داخلی به واسطه فشار ایالات متحده انجام شده است می تواند مبنای آغاز یک روند خلاف قوانین و عرق حقوقی آژانس را شکل دهد. بدین معنا که آژانس هرگاه صلاح بداند با کوچک ترین فشار امریکا و ادعای صهیونیست ها میتواند به خود اجازه دهد تا از تهران درخواست بازرسی از هر مکانی را مطرح کند. از طرف دیگر چون جمهوری اسلامی ایران با پنج گام خود در سیاست کاهش تعهدات برجامی رسماً عنوان کرده که به دنبال بازگشت فعالیت های هسته ای خود به دوران قبل از توافق هسته ای است دیگر دلیلی برای پنهان کاری تهران نیز وجود ندارد. چون ما با این پنچ گام خود رسماً عنوان کرده ایم که به دنبال از سرگیری فعالیتهای هسته ای مان هستیم.
اما جناب اردستانی اقدامات صورت گرفته ذیل عملیاتی شدن سیاست گام های پنج گانه کاهش تعهدات برجامی در قالب فعالیت های صلح آمیز هستهای قلمداد می شود. هر چند که خود همین اقدامات هم سبب شد که ما هم در ۲۴ دی ماه سال گذشته با فعال شدن سازوکار حل اختلافات برجامی پیرو بیانیه مشترک آلمان، فرانسه و انگلستان مواجه شویم و هم در نهایت ۳۰ خرداد ماه امسال قطعنامه تروئیکای اروپا علیه ایران، به رغم مخالفت جدی چین و روسیه در نشست فصلی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تصویب رسید؛ قطعنامه ای که اتفاقا به واسطه عدم اجازه تهران به منظور دسترسی بازرسان آژانس در همان دو مکان مطرح شد. این ها علاوه بر آن است که ادعای فعلی آژانس بین المللی انرژی اتمی برای دسترسی هم بیشتر حول محور P.M.D (ابعاد احتمالی نظامی پرونده هسته ای ایران) است. با در نظر گرفتن این شرایط واکنش تهران باید چه باشد؛ مخالف با درخواست بازرسی ها و یا انعطاف؟
نکات بسیار مهمی که شما به آن اشاره کردید اتفاقاً در راستای تحلیل من قرار دارد. چرا که اکنون آژانس بین المللی انرژی اتمی که به واسطه فشار ایالات متحده آمریکا حضور رافائل گروسی در ایران را در دستور کار قرار داده است، این باور را دارد که تهران به هیچ وجه اجازه بازرسی به دو مکان مدنظر خود را نخواهد داد. اتفاقا به همین واسطه شورای حکام پرونده فعالیتهای هستهای ایران را از قالب فعالیت های صلح آمیز به ابعاد نظامی خواهد کشاند تا بتواند با ایجاد حساسیت بیشتری، دیگر اعضای شورای حکام و به خصوص آلمان، فرانسه و انگلستان را با خود همراه کند. کما این که پیشتر، هم به واسطه درخواست تروئیکای اروپایی به منظور آغاز سازوکار حل اختلافات برجامی که بخشی از فعال شدن مکانیسم ماشه است و همچنین تلاش برای صدور قطعنامه شورای حکام که ذیل بیانیه برلین، پاریس ولندن به تصویب رسید عملا ما شاهدیم که اروپایی ها به شدت نگران از فعالیت های هسته ای ایران هستند. بنابراین اگر رافائل گروسی بتواند در راستای اهداف و منافع ایالات متحده آمریکا شرایط را به سمتی پیش ببرد که پرونده فعالیت های هسته ای ایران از حالت حقوقی خارج شود و وارد فاز سیاسی و امنیتی شود عملاً با صدور یک قطعنامه دیگر در شورای حکام پرونده میتواند به شورای امنیت کشیده شود و آنجا با فشار ایالات متحده آمریکا به عنوان عضو دائم شورای امنیت، درخواست خود به منظور فعال شدن مکانیسم ماشه را عملیاتی کند، اما با این تفاوت که احتمالاً با همراهی اروپایی ها نیز مواجه شود. پس باید مسئله را از ابعاد مختلف مورد ارزیابی قرار داد؛ چون هم از یک سو حساسیت های کنونی و اهداف پنهانی سفر گروسی سبب می شود که احتمالا برخی انعطاف ها در دستور کار قرار گیرد و هم از آن سوی این شائبه وجود دارد که با این انعطاف ها ما شاهد یک بدعت در افزایش بازرسی های آژانس باشیم. به هر حال تهران اکنون در یک دو راهی قرار دارد.
در همین شرایط اتحادیه اروپا روز جمعه گذشته با صدور بیانیهای اعلام کرد که نشست بعدی کمیسیون مشترک برجام ۱۱ شهریور در وین منعقد میشود. آیا از دالان دیپلماسی هسته ای می توان تهران را از این دو راهی خلاص کرد؟
من معتقدم که جلسه ۱۱ شهریور کمیسیون مشترک برجام مهمترین جلسه این کمیسیون از زمان شکل گیری آن است چون با برخی تلاش های آمریکا برای فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامههای شورای امنیت ضد ایران همراه شده و از آن طرف به واسطه فشارهای واشنگتن، اسناد جاسوسی تل آویو، تحریکات ریاض و برخی دیگر از بازیگران، آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز در تکمیل پازل فشار به تهران به نبال بغرنج تر کردن و حساس تر کردن پرونده فعالیتهای هستهای ایران و به تبع آن احتمال کشاندن این پرونده به شورای امنیت است. بنابراین تهران در این شرایط باید در این نشست ضمن روشنکردن پارهای از مواضع درست و به حق خود از هرگونه تلاش در جهت شکل گیری فضایی که می تواند به همراهی و اتحاد اروپایی ها با آمریکا منجر شود جلوگیری کرد.
در بحبوحه همین تحولات حساس دیپلماتیک شاهد برخی اقدامات برای رونمایی از توان موشکی و نظامی ایران بودیم که در صدر آن رونمایی از موشک بالستیک شهید سلیمانی و موشک کروز ابومهدی مهندس قرار داشت؛ اقداماتی که با انتقاد و مخالفت برخی از تحلیلگران و سیاسیون همراه بود. چرا که به باور آنها این دست اقدامات، آن هم در این شرایط حساس بیش از آن که به نفع کشور تمام شود عملاً در راستای ادعاها و اتهامات واهی ایالات متحده آمریکا قرار دارد و در نهایت میتواند باعث شود که شرایط برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی به وجود آید. کما این که همین طیف اذعان دارد هر زمان کشور در یک موقعیت حساس سیاسی و دیپلماتیک قرار داشته یک رزمایش نظامی و موشکی تمام برنامه های کشور را به هم ریخته است. نگاه شما در خصوص این انتقادات چیست؟ شما با این مواضع مخالفید؟
بدون شک. چرا که اساساً این توان بازدارندگی نظامی و موشکی ایران بوده است که توانسته تهران را گام به گام در پیشبرد منافع اش یاری کند. به هر میزان که توان بازدارندگی ایران بیشتر شود ما در آن سو شاهد هستیم که عقب نشینی و انعطاف اروپاییها و آمریکاییها شکل گیرد. نشان دادن ضعف داخلی، چه در حوزه سیاسی، چه در حوزه دیپلماتیک و چه در حوزه نظامی و امنیتی به سود کشور و منافع کشور نخواهد بود. شاید در این میان بسیاری از مخالفین و منتقدین این نگاه عنوان کند که با توجه به شرایط معیشتی و اقتصادی بغرنج کشور دنبال کردن برخی مسائل مانند توان موشکی و نظامی و یا پرونده هسته ای چه سودی برای کشور دارد. اما اتفاقا در این میان باید به این نکته توجه داشت که این دو مسئله هیچ ارتباطی به همدیگر ندارد. چون چالش های ما در حوزه اقتصادی بیش از آنکه تحریمها مربوط باشد به ناکارآمدی داخلی در توزیع خدمات، ثروت و همچنین تصمیمات درست برای مدیریت مسائل اقتصادی ارتباط دارد. پس اگر یک مدیریت صحیح به همراه با مبارزه اساسی با رانت و فساد شکل میگیرد عملاً افزایش توان بازدارندگی، پیگیری منافع ما در پرونده هستهای و همچنین بهبود وضعیت اقتصادی، ایران را به یک نقطه قدرتمند و قابل اتکا خواهد رساند.
نظر شما :