چیزی که دنیا و ایالات متحده به آن نیاز دارند
آغاز قرن ضد امریکایی
نویسنده: زاخاری کارابل (Zachary Karabell)
دیپلماسی ایرانی: نظم جهانی کهن که با رهبری آمریکا شکل گرفته بود اکنون فروپاشیده و آنچه جایش را خواهد گرفت همان چیزی است که جهان – و ایالات متحده – به آن نیاز دارد. به گفته هنری لوس، بنیانگذار مجله تایم، قرن بیستم، قرن آمریکایی است. امروز با پیدایش ویروس کرونا و احساسات ضد آمریکایی می توانیم قرن بیست و یکم را قرن ضد آمریکایی بنامیم. پایان قرن آمریکایی شاید دقیقا همان چیزی باشد که جهان و خود ایالات متحده به آن نیاز دارد.
دنیایی با 7.8 میلیارد جمعیت باید از حمایتی چند قطبی برخوردار باشد. ایالات متحده باید کاستی های رهبری اش را بپذیرد و اینکه گذشته نمی تواند چراغ راه آینده باشد. اولین گام برای حل یک مسئله اذعان به وجود آن مسئله است.
در قرن گذشته ایالات متحده توانست به خودش و دنیا بگوید که فرمول منحصر به فردی از قدرت برای مدیریت دموکراسی جهان در اختیار دارد. نقاط قوت آمریکا در آن زمان نسبت به بسیاری از کشورهای جهان غیرقابل انکار بود.
همه گیری کرونا شکاف های ساختاری در ایالات متحده را به نمایش گذاشت. کشوری که دولت مرکزی اش نه تنها توسط ساختار سه شاخه ای از دولت فدرال بلکه همچنین خود مختاری قابل ملاحظه دولت های ایالتی و محلی محدود شده، نمی تواند اعتراضات گسترده ی داخلی را مدیریت کند.
اولین ستونی از قرن آمریکایی که فرو ریخته شد، ستون نظامی بود. حمله به عراق با حداقل حمایت بین المللی، تحریم، شکنجه در بازداشتگاه گوآنتانامو و دیگر اقداماتی که همگی بر خلاف کنوانسیون های ژنو بود. به اینها جاسوسی از شهروندان داخلی به نام امنیت ملی را هم اضافه کنید که قدرت آمریکایی را سست کرد.
ستون دوم فروپاشی، اقتصادی بود. اجماع واشنگتن در دهه 1980 و تشویق به بازارهای آزاد، رها کردن موانع تجاری و باز کردن حساب های سرمایه به روی جریان های جهانی. چین یک استثنا بود که توانست مسیر موفقیت خود را پیش ببرد و از نفوذ اقتصادی ایالات متحده کم کند. سرانجام بحران مالی سال 2008 موجب فروپاشی این ستون اقتصادی شد.
ستون آخر، دموکراسی بود. پیش فرض این بود که دموکراسی بهترین سنگر علیه استبداد است. ایالات متحده بدون شک قدرتمندترین دموکراسی دنیا را داشت که در ترکیب با دو ستون دیگر، قرن آمریکایی را تکمیل می کردند. تا اینکه دونالد ترامپ انتخاب شد. ایمان عمومی و مشارکت در دولت از سال 2016 به بعد کاهش یافته است. ترامپ به طرز چشمگیری جایگاه ایالات متحده در جذب و پرورش مهاجران و استعدادها را از بین برد.
آنچه ممکن است نقاط قوت آمریکایی در بسیاری از زمینه ها باشد در این لحظه یک ضعف است: حاکمیت داخلی غیر متمرکز، سیاست بسیار بحث برانگیز و تنوع گسترده فرهنگی در ایالت ها و مناطق. پاسخ آمریکایی به همه گیری کرونا به شدت چهره ایالات متحده را به عنوان نماد حکومت خوب و دموکراسی تضعیف کرده است.
عقب نشینی ایالات متحده، موقعیت چین به عنوان یک قدرت اقتصادی نوظهور را برجسته می کند. هر چند ممکن است بسیاری آن نظم چینی را نپسندند اما این نظم توسط دولتی تبلیغ می شود که به نظر می رسد علاقمند به حفظ صلح جهانی و در عین حال حفظ قدرت خود با سبک و سیاق چینی است.
به رغم ده ها سال تسلط جهانی، آمریکا در خانه موفق نبوده است. استانداردهای زندگی به مانند بسیاری از کشورها رشد نکرده و نژاد پرستی همچنان به قوت خود باقی است. امروز نه لحظه استثناگرایی آمریکایی بلکه لحظه ی فروتنی آمریکایی است. لحظه ای که آمریکا می پذیرد مانند هر کشور دیگری یک کشور عادی است. پایان قرن آمریکایی فرصتی برای احیای آن چیزهایی است که از دست رفته اند. این یک تراژدی نیست بلکه آغاز یک فصل جدید است.
منبع: فارن پالسی / تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :