روابط ایران و اروپا از اهتمام تا احتیاط (قسمت پنجم)

مشکلاتی که اروپا را زمینگیر کرده است

۲۳ تیر ۱۳۹۹ | ۱۰:۰۰ کد : ۱۹۹۳۱۷۶ اخبار اصلی اروپا
نویسنده خبر: علی بمان اقبالی زارچ
علی بمان اقبالی زارچ در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: همچنان شانس زیادی برای تلاش متقابل با هدف گسترش و تعمیق روابط وجود دارد. شانسی که یکی از پیش نیازهای اساسی آن ادامه اهتمام ایران و خارج شدن اتحادیه اروپایی از رویکرد احتیاط آمیز موجود است.
مشکلاتی که اروپا را زمینگیر کرده است

دیپلماسی ایرانی: مناسبات تاریخی و سیاسی میان ایران و اروپا  از سابقه و دیرینه بسیار زیادی برخوردار است به طوریکه نشانه زیادی از آثار و نتایج تعاملات تاریخی ایران و اروپا در سرتاسر قاره اروپا و جغرافیای کشورمان وجود دارد. اسناد رسمی و مکتوب تماس رسمی بین ایران و اروپا  به قرون وسطی بر می گردد. در همین دوران یعنی از قرن 15 میلادی همواره  هیات های اروپایی با دربار صفویه در ایران ارتباط داشتند، به گونه ای که این ارتباطات موجب شد زبان، فرهنگ و حتی صنایع دستی ایرانی در میان طبقه سرمایه دار جایگاهی ویژه پیدا کند. 

اتحادیه اروپایی با بیش از 450 میلیون نفر جمعیت و  داشتن یک پنجم تجارت جهانی در کنار الزام مواجهه فوری با کووید 19، با تنوع تهدیدها از جمله آوارگان، فرایند تجزیه طلبی با حمایت و پشتیبانی روسیه، افراط گرایی اسلامی و نظام چند قطبی در کنار عدم انگیزه کشورهای مهم بویژه انگلیس و فرانسه در ایفای نقش شایسته در کمک به اقتصادهای بحران زده ای چون یونان و غیره مواجه است. 

واقعیت این است که با وجود سپری شدن بیش از سی سال از سقوط دیکتاتوری کمونیسم و ساختارهای تمرکزگرا، ارائه تعریف واقعی و تشریح تصویر وضعیت موجود در کشورهای این منطقه  بسیار سخت و دشوار است و مجموعه تلاش ها برای برقراری ساختارهای دموکراتیک مبتنی بر پلورالیسم سیاسی و جامعه مدنی همراه با اقتصاد بازار به نتیجه ملموس و پایدار با ثبات مطمئنه نرسیده و در حوزه اقتصادی نیز سرمایه های این کشورها در اختیار عده ای معدود قرار گرفته است؛ به عنوان مثال در اوکراین بحران زده بیش از 70درصد سرمایه جاری کشور در اختیار رقمی کمتر از 80 نفر است. وضعیتی که مشابه آن در اکثر کشورهای اردوگاه کمونیسم سابق حتی روسیه کم و بیش نیز شاهد آن هستیم.  البته موضوع توزیع سرمایه در اتحادیه اروپا نیز بارها موجب نگرانی موسسات مطالعات اجتماعی و اقتصادی، اساتید و مسئولین سازمان های مردم نهاد شده است، چرا که میزان متوسط درآمد سرانه در کشورهای اتحادیه تا بیش از 10 برابر اختلاف دارد. از طرفی کشورهایی نظیر لوگزامبورگ و سوئیس بالای 45 هزار یورو متوسط درآمد سرانه در برابر رقم 6 هزار یورو در بلغارستان دارند و اما در بخش جامعه مدنی و دموکراسی نیز شرایط بهتری در این کشورها وجود ندارد. شایان ذکر است که خانم ویکتوریا اولاند، معاون وزیر امور خارجه و جو بایدن، معاون رئیس جمهوری امریکا در سال 2016 پس از دیدار از چند کشور منطقه مرکزی اروپا هشدار گونه با رهبران این کشورها صحبت کرد و گفت دولتمردان نباید با اتکا به ماده 5 منشور پیمان آتلانتیک شمالی شب ها را راحت بخوابند، باید تلاش برای ثبات دموکراسی، جامعه مدنی، اقتصاد بازار و مبارزه با فساد در همه عرصه ها بیش از پیش افزایش یابد. همچنین در ساختارهای اتحادیه اروپا از وضعیت دشوار سازمان های مردم نهاد در کشورهایی چون لهستان و مجارستان انتقاد شده است.

اروپا پس از بحران سال 2008 در کنار چالش شبه هویتی با چند بحران جایگزین از جمله بحران یونان، ناآرامی های اوکراین و دخالت روسیه و بحران آوارگان دست و پنجه نرم می کند و ضعف ساختاری در مواجهه با تهدیدهای نوین موجب تضعیف مشروعیت و مقبولیت اتحادیه شده است اهالی اروپا خواستار راه حل هایی هستند که در توان اجرایی و ساختاری اتحادیه بوده و نیازمند عوامل بیرونی نباشد. دو کشور ترکیه و روسیه از بحران آوارگان به عنوان مکانیسمی برای فشار بر اروپا و بویژه آلمان بهره می گیرند، آقای رومالد زرمیتیو، وزیر دفاع سابق لهستان در مصاحبه با مجله پلیتیس می گوید این یک روند دیرینه و تمرین شده است که روس ها دنبال می کنند. در واقع آنها ابتدا به خلق بحران و مشکل با همسایگان اروپایی دامن زده و سپس به عنوان ناجی وارد عمل می شوند. وزیر امور خارجه سابق آلمان اشتان مایر بر این باور است که اتحادیه در مدیریت بزرگترین چالش معاصر خود بیش از هر چیز به وحدت در تصمیمگیری و اجرا نیاز دارد و شرایط بسیار حادتر از آن است که بتوان با سیاست دفع الوقت بفکر چاره اندیشی باشیم و بستن مرزها گزینه ای مغایر با ارزش های اروپایی است و همه باید در مدیریت این بحران مسئولیت پذیر باشیم. در همین راستا کشورهای عضو گروه ویشگراد بر ضرورت همکاری نزدیک با ترکیه، گروه مشارکت شرقی نظیر ارمنستان، آذربایجان، گرجستان، روسیه سفید و حتی روسیه اصرار دارند موضوعی که در اجلاس پراگ سران دولت های لهستان، مجارستان، چک و اسلواکی با روسای دول بالکان غربی در کنار ضرورت عضویت این کشورها در اتحادیه اروپا در زمستان گذشته مورد تاکید جدی و اجتناب ناپذیر قرار گرفت.

اوضاع اقتصادی اروپا بویژه کشورهای بحران خیز نظیر یونان، پرتغال و اسپانیا مطمئن و با رشد قابل توجه نیست و تلاش های صورت پذیرفته بویژه در دوران کووید 19 نتیجه شایانی نداشته، البته از وخامت و تهدید فروپاشی اتحادیه جلوگیری نکرده است . در بعد اقتصادی اتحادیه در حوزه های مالی و انرژی مشکلات زیادی دارد. البته انگلیسی ها در موضوعات اساسی اتحادیه و روند مواجهه با چالش ها و مشکلات اقتصادی و نیروی کار دیدگاه های اختصاصی خود را دارند و نوع عملکرد این کشور در ساختارهای مختلف اتحادیه در بسیاری از موارد مطلوب دیگر کشورهای قدرتمند به ویژه فرانسه و آلمان نبوده است. ما بارها شاهد تهدیدهای لفظی انگلیس برای حاکم کردن دیدگاه هایش در اتحادیه بوده ایم. کامرون و مرکل در اوایل بهمن 1394 در خصوص نقشه راه اقدامات مشترک در زمینه اصلاحات در اتحادیه اروپایی توافق کردند و نتیجه تلاش هایشان در اجلاس سرا ن در اواخر بهمن همان سال  در بروکسل قطعی شد. البته بر کسی پوشیده نیست که هدف اصلی این اصلاحات به شکست کشاندن رفراندم انگلیس مبنی بر جدایی از اتحادیه اروپایی بود ولی در حال حاضر با تلاش های بی وقفه بوریس جانسون حکایت جدایی انگلیس از رویا به واقعیت تبدیل شده است و اتحادیه اروپا مرحله جدیدی از حیات سیاسی بدون انگلیس را تجربه خواهد کرد.

ایران و اروپا زمینه ها و اشتراکات زیادی برای همکاری دارند که یکی از مهمترین آنها حوزه انرژی و مواد اولیه است. زوج توفلر در کتاب جنگ و ضد جنگ می نویسند: گرچه در تئوری های نظامی تغییرات اساسی و مهمی ایجاد شده و شناخت و اطلاعات بیشترین اهمیت را به خود گرفته است؛ ولی در عرصه اقتصاد به ویژه اقتصاد اروپا منابع زیر زمینی همچنان حرف اساسی را می زند و اگر اروپا امروزه 50 درصد مواد اولیه و انرژی مورد نیاز را وارد می کند این رقم در 2020 به حدود 70درصد می رسد. اتحادیه اروپایی  تا 2027 در کنار امور روزمره و جاری، چند دستور کار اساسی با رویکرد اقتصادی دارد که مهمترین آن ها عبارتند از:

۱-استراتژی جامع انرژی با هدف کاهش وابستگی به خارج و افزایش سهم انرژی پاک و تنوع بخشیدن به منابع و کشورهای تامین کننده انرژی.

۲- حل و فصل مشکلات داخلی با هدف ارتقای ثبات اقتصادی و اجتماعی.

۳-بهبود بخشیدن میزان اعتماد عمومی اتباع اروپایی به نهاد اتحادیه (در حال حاضر بیشترین خوش بینی به اتحادیه مربوط به رومانی با ۵۳ درصد بوده و بدبین ترین مردم از کشورهای یونان، انگلیس، قبرس، پرتغال و فرانسه هستند).

۴- کنترل مهاجرت و  تردد اتباع و نیروی کار همراه با مهار قاچاق انسان و جنایات سازمان یافته.

۵- بازتعریف روابط با روسیه

۶- گسترش اتحادیه به ویژه پذیرش کشورهای بالکان غربی

۷- مدیریت چالش های قومی، ملیتی و مواجه اساسی با بحران های منجمد در یوگسلاوی سابق، ملداوی، قبرس، رومانی و دیگر کشورها

۸- مبارزه با بیکاری و افزایش اشتغال به ویژه برای قشر جوان. در حال حاضر در اتحادیه اروپایی کمترین بیکاری مربوط به آلمان  و اتریش با ۵ درصد و بیشترین مربوط به یونان، اسپانیا و پرتغال تا 20 درصد است.

9- تدوین راهبرد مشخص برای تامین نیروی کار و متخصصین مورد نیاز 

با نگاهی گذرا به موارد فوق الذکر می توان به این نتیجه رسید که همچنان شانس زیادی برای تلاش متقابل با هدف گسترش و تعمیق روابط وجود دارد. شانسی که یکی از پیش نیازهای اساسی آن ادامه اهتمام ایران و خارج شدن اتحادیه اروپایی از رویکرد احتیاط آمیز موجود است.

دیپلمات و کارشناس ارشد یورآسیا

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: ایران و اروپا اتحادیه اروپا اروپا روسیه


( ۵ )

نظر شما :