مسکو برای تسخیر اروپا خیز برداشته است

حمایت همزمان روسیه از احزاب راست و چپ افراطی در آلمان

۳۰ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۹:۰۰ کد : ۱۹۹۲۴۵۵ اروپا نگاه ایرانی
نویسنده خبر: عابد اکبری
عابد اکبری در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: گسترش افراط‌گرایی در آلمان نه‌فقط به خشونت در این کشور، بلکه به شکاف‌های لاینحلی در اتحادیه اروپا دامن خواهد زد. اگرچه مسئله مهم‌تر تداعی فعلی همراهی افراط‌گرایی با نئونازیسم و خشونت نظامی است. این به آن‌معناست که گسترش افراط‌گرایی و رسیدن آن به نقطه بحرانی ممکن است مدت‌ها به‌طول بینجامد، ولی آنچه امروز درمورد آموزش‌های نظامی افراط‌گرایان در روسیه به‌طور گسترده رسانه‌ای شده است می‌تواند کاتالیزوری در جهت حمایت بیشتر از گروه‌های افراطی در کشورهای اروپایی، به‌ویژه آلمان و ازطرفی تشدید شکاف بین اعضای اتحادیه باشد.
حمایت همزمان روسیه از احزاب راست و چپ افراطی در آلمان

دیپلماسی ایرانی: موضوع نفوذ روسیه در امور کشورهایی که در دوران جنگ سرد درگیر منازعه‌های جدی با آن‌ها بود موضوع تازه‌ای نیست، به‌ویژه این‌که پس از ریاست‌جمهوری ترامپ و افزایش درگیری‌های حزبی در اروپا، مسئله احتمال دخالت روسیه در انتخابات عمومی کشورهای غربی مطرح شد. بااین‌حال، موضوعی که اخیراً به‌ویژه درمورد آلمان مطرح شده، اثرگذاری نظامی روسیه بر جریانات اروپایی است که می‌تواند سطح نفوذ این کشور را در اروپا عمیق‌تر کند. 

با درنظر گرفتن ویژگی‌های آلمان، در این بافتار حداقل از سه جهت باید حساسیت بیشتری برای آن درمقایسه‌با دیگر کشورهای اروپایی قائل شد. نخست این‌که آلمان با سابقه‌ای که در جنگ جهانی از خود به‌جا گذاشته است، از نگاه اروپایی بازیگری است که باید آن را در موضوعات حساس، به‌ویژه امور نظامی مورد نظارت قرار داد. ازطرف‌دیگر، آلمان در کنار فرانسه به‌عنوان موتور محرکه اتحادیه اروپا شناخته می‌شوند و هر دو علاوه‌بر رهبری دوفاکتوی اتحادیه، سرنوشت اتحادیه اروپا و اعضای آن را نیز می‌سازند. سوم، آلمان و توانمندی‌های اقتصادی آن، چه به‌عنوان الگو و چه به‌عنوان تکیه‌گاه در مواقع حساس و دشوار برای اروپا بسیار اهمیت دارد. 

لزوم تمایز میان رأی‌دهندگان راست افراطی و احزاب راست افراطی: مهاجران روسی ضد مهاجرت و حامی راست افراطی 

در شهر پوفورزهایم در ناحیه هایداخ آلمان نزدیک 8500 نفر مهاجر روسی زندگی می‌کنند. حزب راست افراطی در این ناحیه در سال 2016 در انتخابات منطقه‌ای، 43 درصد آرا و در سال 2017 در انتخابات فدرال، 37 درصد از آرا را به‌دست آورد. باتوجه‌به این‌که دولت آلمان آماری مبنی‌بر قومیت از شمار مهاجران منتشر نمی‌کند، نمی‌توان حدود افرادی را که از قوم روسی هستند به‌طور دقیق مشخص کرد، اما دانشگاه اوزنابروک آلمان گزارشی منتشر کرده است که عنوان می‌کند حدود سه میلیون نفر از 83 میلیون نفر از ساکنان آلمان در اتحاد جماهیر شوروی متولد شده‌اند. این افراد آلمانی‌های مهاجر به روسیه بوده‌اند که پس از فروپاشی به آلمان بازگشته‌اند. این مهاجران با عنوان «اقلیت نامرئی» توصیف می‌شوند که تا قبل از سال 2013 تمایلی به مشارکت سیاسی نداشتند. درحال‌حاضر، حزب جایگزینی برای آلمان که درصدد کسب مشروعیت سیستمی است، این منطقه را به‌عنوان حوزه انتخابیه قدرتمند خود تلقی می‌کند. در سال 2017 حزب جایگزینی برای آلمان موفق شد شش نفر را به مجلس بفرستد که تمامی این‌ افراد در شوروی سابق متولد شده‌ بودند. به ادعای این حزب، یک‌سوم رأی‌دهندگانش آلمانی‌های روسی هستند، درحالی‌که این حزب به‌طور معمول به‌عنوان حزبی یهودی ستیز و ضد مهاجرتی شناخته می‌شود. این مهم نشان می‌دهد باید تفاوتی بین رأی‌دهندگان راست افراطی و احزاب راست افراطی قائل شد. 

کمک روسیه به برافروختن آتش حزب راست افراطی 

در داخل حزب جایگزینی برای آلمان، شبکه‌ای از جامعه روس-آلمانی فعالیت‌ دارند که فعالیت‌های آن‌ها در جذب رأی بسیار ثمربخش بوده است. قدرت سیاسی جامعه روسی آلمان اهمیت چشمگیری دارد. آ‌ن‌ها در داخل روسیه نیز ازطرف شبکه‌های رسانه‌ای این کشور مورد حمایت شدیدی قرار دارند. حتی گفته می‌شود مسکو می‌تواند این جامعه را علیه مرکل بشوراند. کانال یک روسیه که کانال دولتی است معمولاً اخبار و گزارش‌هایی را درمورد وضعیت زندگی روس‌های آلمانی و همزمان با آن انتقاد از سیاست‌های کشور آلمان منتشر می‌کند. ادعاهای بسیاری درمورد نفوذ روسیه در این حزب به‌ویژه به‌واسطه آلمانی‌های روسی رایج است. حداقل اثر حضور جامعه روسی در حزب جایگزینی برای آلمان این بوده است که بهانه‌هایی مانند دیگر مطالبات این حزب برای شورش و اعتراضات خیابانی علیه دولت و به‌ویژه مرکل فراهم می‌آورد. پس از پذیرش ازدواج جنسیت‌های یکسان ازطرف حزب مرکل و حمایت او در سال 2015 از یک میلیون مهاجر سوریه، تندترین انتقادات ازطرف حزب جایگزینی برای آلمان و نمایندگان نیمه‌روسِ آن اعلام شد. اخیراً پرونده تجاوز به یک نوجوان آلمانی-روسی به‌نام لیزا، کانون توجهات رسانه‌ای و حتی درگیری رهبران روسیه و آلمان بوده است. 

گمانه‌زنی‌هایی درمورد بی‌ثبات‌سازی اروپا و ایجاد خلاء 

پس از مطرح شدن پرونده تجاوز به لیزا که در آن دختری 12 ساله مدعی شده بود توسط سه مرد با چهره خاورمیانه‌ای ربوده شده است، مقامات ارشد آلمان، پوشش خبری کانال یک روسیه از موضوع را به‌عنوان تلاش روسیه برای از بین بردن اعتماد عمومی به مرکل معرفی کردند. از دید آن‌ها، به‌طور کلی روسیه درصدد بی‌اعتبارسازی مرکل با اهرم مهاجرت است که این مسئله در مطالبات حزب راست افراطی آلمان نیز بازتاب داشته است. تضعیف مرکل ارتباط مستقیمی با هدف فرسایش موضع سخت او درقبال اوکراین دارد. مرکل هنوز هم قدرتمندترین رهبر اروپایی است که سقوط او به‌معنای سقوط اروپاست. حذف مرکل به روسیه اجازه خواهد داد با بی‌ثبات‌سازی اروپا و ایجاد خلاء، قدرت خود را در این قاره گسترش دهد. در این راستا، روسیه از برافروختن آتش اختلافات در اتحادیه اروپا و همکاری با احزاب افراطی راست و پوپولیستی نیز استفاده می‌کند. به‌همین‌علت، روسیه امید بسیاری بر حزب حزب جایگزینی برای آلمان بسته است. به‌سبب این‌که به کمک این حزب می‌تواند با نگرانی آلمانی‌ها بازی کند. 

آموزش نظامی اعضای حزب راست افراطی آلمان در روسیه 

حضور شاخه‌های مختلف احزاب راست افراطی آلمان برای آموزش‌های نظامی در روسیه، مناقشات و نگرانی‌های بسیاری را برانگیخته است؛ به‌ویژه باتوجه‌به این‌که به گفته مقامات آلمان، این شاخه‌ها نزدیکی بسیاری با گروه‌های نسل جدید نئونازی با گرایش‌های تروریستی دارند. این آموزش‌ها ازطرف سازمان دوساف (جامعه داوطلب برای همکاری با ارتش، هوانوردی و نیروی دریایی) که تأسیس آن به دوران اتحاد جماهیر شوروی برمی‌گردد ترتیب داده شده‌اند. باشگاهی تحت عنوان مختلف «ریزرو» و «پارتیزان» در یک مرکز نظامی در حومه سن‌پترزبورگ از این نیروها میزبانی می‌کند. این مرکز کلاس‌های آنلاینی نیز برای آموزش‌های نظامی دارد. گفته می‌شود که حزب راست افراطی آلمان مانند حزب راست افراطی فرانسه ارتباط نزدیکی با پوتین دارند و معمولاً سفرهای آن‌ها در نزدیکی انتخابات برای ملاقات با پوتین یکی از نشانه‌های این ارتباط تشخیص داده شده است. در گذشته نیز روسیه محل ملاقات تمام جریان‌های راست‌گرا و پوپولیستی در سطح اروپا بوده است. راست‌گرایان افراطی در آلمان یکی از مهم‌ترین منابع ترویج خشونت هستند و اگرچه تعلیمات نظامی آن‌ها در روسیه قانونی است، اما به نگرانی‌های گسترده‌ای چه در آلمان و چه در سایر نقاط اروپا دامن زده است. 

نگرانی الحاق افراد آموزش دیده در روسیه به ارتش آلمان 

نیروهای ارتش آلمان پس از بررسی‌های امنیتی، شماری از درخواست‌های پیوستن به ارتش را باتوجه‌به سابقه این افراد در اسلام‌گرایی افراطی، راست‌گرایی افراطی و چپ‌گرایی افراطی رد می‌کنند. باوجوداین، هنوز نگرانی‌هایی درمورد پیوستن افراط‌گرایان به نیروهای ارتش آلمان وجود دارد. پیوستن این افراد به ارتش به آن‌ها مشروعیت می‌بخشد و احتمال ترقی آن‌ها در مدارج نظامی، نگرانی‌هایی را برای همسایگان آلمان و دیگر اعضای اتحادیه اروپا برمی‌انگیزد. نگرانی‌های امنیتی و متعاقب آن افزایش اقداماتی برای پیشگیری دراین‌راستا، با این باور صورت گرفته است که احتمال دارد گروه‌های نئونازی با پیوستن به ارتش تلاش داشته باشند چهره‌های ارشد حکومتی را ترور کنند و سرزنش‌ها را متوجه مقامات ارتش سازند. این بررسی‌های امنیتی برای ممانعت از ارائه آموزش‌های تسلیحاتی به افراد خشونت‌گراست، اما به باور بسیاری از نمایندگان پارلمان آلمان لازم است همین بررسی‌های امنیتی برای افرادی که درحال‌حاضر نیز در ارتش استخدام شده‌اند صورت بپذیرد. 

نیروی‌ ارتش ضعیف آلمان 

نیروی نظامی آلمان طبق گزارشی که اخیراً ازسوی پارلمان آلمان منتشر شده است تجهیزات حیاتی برای ارائه به سربازان و حضور در عملیات نظامی را ندارد. همچنین در برخی موارد، وجود سربازان افراط‌گرا به‌ویژه با تمایلات راست در این ارتش دیده می‌شود. نبود تجهیزاتی ازجمله تانک، کشتی، هواپیما و ازطرف‌دیگر آموزش‌های ناکافی یا بدون هدف عملیاتی از دیگر ضعف‌های ارتش آلمان هستند. بااین اوصاف، آلمانی‌ها در عملیات خارجی، به‌ویژه در غرب آسیا متکی به تجهیزات دیگر کشورها هستند. علت این معضل نبود پول و بودجه برای ارتش نیست، بلکه دیوان‌سالاری پیچیده مانع صرف هزینه‌های ارتش شده است. ازطرف‌دیگر، با لغو خدمت ملی سربازی در سال 2011 در آلمان، استخدام تازه‌واردان در سال 2017 به 20000 نفر کاهش یافته است. یکی دیگر از مشکلات ارتش آلمان شکاف بزرگی است که درخصوص نیروهای متخصص در رده‌های بالای نظامی وجود دارد. معمولاً گروه‌های فناوری اطلاعات و رایانه‌، کارکنان پزشکی، مدیریتی و لجستیکی با کمبود متخصص مواجه هستند. این دو مشکل آخر موجب شده‌اند ارتش آلمان نهادی رو به پیری و بدون نیروی متخصص باشد. مشکل مهم دیگر در ارتش آلمان، وجود آزار و اذیت جنسی است که به خشونت بین نیروهای ارتش دامن زده است و حذف نیروهایی از این نهاد را به‌دنبال داشته است. به گفته مقامات ارتشی آلمان، ارتش این کشور باید همیشه مراقب نیروهایی باشد که به اشتباه به آن پیوسته‌اند یا به بیان بهتر نباید اینجا (در ارتش) باشند. در این شرایط نفوذ کشورهای بیگانه در ارتش آلمان بسیار ساده است. 

احزاب چپ افراطی اروپایی و نگرانی نزدیکی به روسیه 

احزاب چپ افراطی اروپا پیشینه‌ای بسیار کهن و محکم در سطح اروپا با توان قانون‌گذاری و اثرگذاری در سیاست‌های ملی و بین‌المللی دارند. نگرانی‌های مربوط به ارتباط روسیه با افراط‌گرایان در اروپا فقط به نئونازی‌ها یا احزاب راست افراطی محدود نمی‌شود، بلکه احزاب چپ افراطی نیز پیوندهای خود را با روسیه دارند. ارتباط احزاب راست با کرملین بسیار مشهود است و حتی گفته می‌شود افرادی مانند مارین لوپن فرانسوی از روسیه کمک مالی برای انتخابات دریافت کرده‌اند؛ اتهاماتی نیز به نماینده مجارستان بلا کوواکس به اتهام جاسوسی وارد بود؛ و سیاستمداری لهستانی، ماتئوس پیسورسکی توسط آژانس امنیت داخلی لهستان به اتهام جاسوسی برای مسکو دستگیر شد. طبق مطالعه‌ای در سال 2014، 15 حزب از 24 حزب راست‌گرای اروپایی از روسیه حمایت می‌کنند و چهار مورد دیگر نیز نسبت به روسیه باز هستند. چرایی حمایت آن‌ها از روسیه پوتین روشن است: روسیه‌ای به‌عنوان الگوی مسیحیت ارتودوکس، رهبری اقتدارگرا، مقاومت دربرابر برنامه‌های حقوق بشری اروپایی، پشتیبانی از ارزش‌های خانوادگی و منافع ملی مسلط بر سازوکارهای بازار آزاد. 
درطرف‌مقابل، حزب چپ افراطی اروپا و رابطه آن با روسیه کمتر مورد توجه بوده است. اگرچه حمایت چپ افراطی اروپا از روسیه به‌شدت حمایت راست نیست، اما به همان اندازه قوی و پایدار است. آن‌ها خواهان بی‌طرفی، صلح و توقف تجاوز غرب هستند و حمایت بی‌قید و شرطی از اهداف اصلی ژئوپلیتیک کرملین و پوتینیسم دارند. چپ‌گرایان افراطی تأثیر بسزایی برای قانونی کردن اقدامات روسیه ازخلال رأی‌های پارلمانی و دیگر مجراها داشته‌اند. حزب دی‌لینکه (Die Linke) در آلمان یکی از حامیان پوتین است که در سال 2016 اعلام کرده است کریمه به‌طور قانونی متعلق به روسیه است. احزاب چپ افراطی پیوندی ویژه با روسیه درحوزه حمایت از این کشور در موضوعات مربوط به اوکراین و سوریه دارند. به‌این‌ترتیب، این موضوعات دردناک برای تمامی کشورهای اروپایی، ازطرف حزب چپ افراطی عادی‌سازی می‌شود. ازطرف‌دیگر، بعضی احزاب چپ افراطی اروپا، ازجمله حزب سیریزای یونان قدرت سیاست‌گذاری دارند. همچنین باتوجه‌به محبوبیت روسیه در یونان بیش از دیگر کشورهای اروپایی احتمال به‌وجود آمدن شکاف اروپایی تقویت می‌شود. 
درک این نکته که احزاب چپ افراطی که مدافع سکولاریسم، برابری و سیاست‌های صلح‌طلبانه هستند مدافع سیستم نومحافظه‌کار پساکمونیستی روسیه باشند، دشوار است. وابستگی چپ افراطی با کرملین با اصل «دشمن دشمن من دوست من است» یا سیاست‌های ضدامپریالیستی، ضد سرمایه‌داری و ضد آمریکایی بهتر توضیح داده می‌شود. از دید چپ‌گرایان افراطی فقط غرب زیر چتر ناتو مقصر درگیری در اروپای شرقی و غرب آسیا است و روسیه مصلحی بی‌طرف است. ازطرف‌دیگر، ازنظر چپ‌گرایان افراطی، روسیه حامی استقلال، خودمختاری و اراده مردم است که این مسئله در اوکراین، یونان و جمهوری چک طرفداران جدی دارد. از حیث‌دیگر، در حوزه ضدیت با فاشیسم با این توجیه که پوتین بارها به رشد راست افراطی در اروپا و خطرات آن هشدار داده است، روسیه مورد حمایت چپ افراطی قرار دارد. علاوه‌براین، روسیه سابقه‌ای تاریخی با احزاب سوسیالیست و کمونیست اروپایی دارد. 

نتیجه‌گیری

حمایت روسیه از احزاب افراطی راست و چپ اروپایی در سال‌های اخیر یکی از نگرانی‌های عمده در سطح اروپا بوده است. این نگرانی‌ها طیف وسیعی از موارد را شامل می‌شوند: توان نفوذ به سطوح بالای سیاسی و نظامی اتحادیه اروپا و دولت‌ملت‌های عضو آن؛ ظرفیت ایجاد قانون‌هایی به‌نفع روسیه؛ ایجاد شکاف بین کشورهای اروپایی؛ بی‌ثبات‌سازی اروپا و ایجاد خلاء؛ توان اثرگذاری بر نتیجه انتخابات ملی کشورهای عضو و انتخابات پارلمان اروپا؛ توان ایجاد آشوب و تظاهرات اعتراضی علیه مقامات رسمی ملی در کشورها؛ مشروعیت‌زدایی از دولت و نظام سیاسی اعضای اروپایی؛ برانگیختن خشونت داخلی؛ توان ترور چهره‌های مهم دولتی از بازوی ارتش؛ جاسوسی از امور داخلی کشورهای اروپایی؛ اجازه به ادامه پیشروی‌های روسیه در خاک اروپا مشابه با مورد اوکراین؛ واپاشی ارتش‌های ضعیفی مانند ارتش آلمان با اقداماتی درون‌زا؛ زیر سؤال بردن توانمندی سیستم سیاسی برای حمایت از مردم؛ و مواردی نظیر این. 

تمرکز بر نمونه آلمان در بین کشورهای اروپایی نشان می‌دهد که احزاب دو سر طیف، یعنی راست افراطی و چپ افراطی هر دو حامی روسیه هستند.

مخالفت‌های آعان‌ها با سیستم حاکم آن اندازه ریشه‌ای است که بهره‌گیری از کمک خارجی را در مقابل اصل «ملیت» خود، مشروع می‌دانند و به دخالت روسیه در امور آلمان اجازه می‌دهند. وضعیت حساس آلمان به دلایلی ازجمله سابقه این کشور در برافروختن جنگ‌های توسعه‌طلبانه، رهبری دوفاکتوی کنونی اتحادیه با سهمی گسترده در سرنوشت این نهاد و عملکرد موفق به‌عنوان تکیه‌گاه اقتصادی و سیاسی اتحادیه در بحران‌ها موجب شده است موضوع حمایت روسیه از احزاب راست و چپ افراطی این کشور اهمیت گسترده‌ای داشته باشد. 

گسترش افراط‌گرایی در آلمان نه‌فقط به خشونت در این کشور، بلکه به شکاف‌های لاینحلی در اتحادیه اروپا دامن خواهد زد. اگرچه مسئله مهم‌تر تداعی فعلی همراهی افراط‌گرایی با نئونازیسم و خشونت نظامی است. این به آن‌معناست که گسترش افراط‌گرایی و رسیدن آن به نقطه بحرانی ممکن است مدت‌ها به‌طول بینجامد، ولی آنچه امروز درمورد آموزش‌های نظامی افراط‌گرایان در روسیه به‌طور گسترده رسانه‌ای شده است می‌تواند کاتالیزوری در جهت حمایت بیشتر از گروه‌های افراطی در کشورهای اروپایی، به‌ویژه آلمان و ازطرفی تشدید شکاف بین اعضای اتحادیه باشد. سرعت مورد دوم یعنی شکاف بیشتر از سرعت گسترش افراط‌گرایی است چه که درحال‌حاضر شکاف‌ها با برگزیت تشدید شده‌اند. ازطرف‌دیگر، هنوز افراط‌گرایان راست و چپ ناگزیرند برای تفوق در کسب کرسی‌های انتخاباتی با احزاب نیمه‌میانه راست و چپ همراه شوند و تاحدودی شدت شعارها و اهداف خود را تخفیف دهند. 

عابد اکبری

نویسنده خبر

دکتر عابد اکبری، کارشناس مسائل اروپا

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: روسیه آلمان اتحادیه اروپا اروپا روسیه و آلمان روسیه و اروپا ولادیمیر پوتین افراط گرائی تلاش ها برای متحد کردن راست و چپ افراطی در اروپا چپ افراطی راست افراطی قدرت گیری راست افراطی جریان راست افراطی اروپا


( ۸ )

نظر شما :

ناشناس ۳۱ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۳:۱۷
چقدر جالب میشه همین مقاله در مورد افرادی که دائم به اروپا و آمریکا سفر دارند وتابعیت آنهارا هم دارند ودقیقا یک چنین کارکردی برای غرب در ایران دارند،نوشته بشه.