روزها به کام رئیس جمهوری امریکا نیست
ترامپ در برزخ
دیپلماسی ایرانی: اوضاع به کام «دونالدترامپ» نیست. ماه نوامبر بهسرعت نزدیک میشود و ترامپ برای رقابت انتخاباتی هر روز با شرایط سختتری دست و پنجه نرم میکند. اعتراضات مدنی رنگین پوستان در پی قتل «جورج فلوید» تنها بخشی از کوه مشکلاتی است که عبور ترامپ را از معرکه انتخابات پیشرو سختتر از چالش مقابله با پیامدهای کرونا بر پیکر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه آمریکا کرده است. آیا ترامپ تجربه یکدورهای شدن ریاست جمهوری را پس از جرج بوش پدر تجربه خواهد کرد؟
شواهد در داخل و خارج ایالاتمتحده این گمان را تقویت میکند که ترامپ بزودی باید از کاخ سفید خداحافظی کند، اما این تنها یک پیشبینی است. ممکن است شواهد آدرس اشتباه دهند. مثلی است معروف که سیب هزار بار میچرخد تا به زمین افتد. تا نوامبر هنوز راه بسیار است و زمان، آبستن رخدادهای غیر منتظره. آنچه نباید در تحلیل اوضاع ملتهب کنونی ایالات متحده و تاثیر آن بر انتخابات ریاست جمهوری و کنگره در نوامبر آینده ناظران را دچار خطای تحلیل کند، ناآشنایی با مختصات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مردم امریکا در بزنگاه انتخابات است.
جامعه امریکا دو قطبی است. مشارکت کنندگان در انتخابات یا هوادار حزب دموکرات هستند و یا جمهوریخواه. برخلاف جامعه ایرانی که دو قطبی اصلاحطلب و اصولگرا در هرم قدرت خلاصه شده و اکثریت مردم برحسب انگیزهها و دریافت خود به این و یا آن جناح رأی میدهند و یا به هیچکدام، رأیدهندگان امریکایی اما به شکل سنتی یا جمهوریخواه هستند و یا دموکرات. در واقع، مواضع و یا رویکرد بخش بزرگ رأیدهندگان امریکایی بهندرت دچار تغییر یا اعوجاج میشود. سرنوشت نهایی انتخابات در بزنگاههای سخت نیز از سوی بخش خاکستری جمعیت رأیدهنده تعیین میشود. تردید نیست که 38درصد رأیدهندگان به ترامپ آری خواهند گفت. آنچه میتواند از این شمار بکاهد و بخش حدود 15درصدی آرای خاکستری را به نفع رقیب ترامپ تغییر دهد، ابتکارهای ترامپ برای برون رفت از تهدید پیامدهای کروناست. این تهدید شمار بیکاران این کشور را تا 42 میلیون نفر میتواند افزایش دهد. چنین وضعی از سال 1928 تاکنون بیسابقه و برای مردم امریکا تحمل ناپذیر است. علاوه براین، دولت ترامپ هم در داخل و هم خارج با مشکلاتی روبروست که در دوران رئیسان جمهور سلف او کمتر تجربه شده است. در واقع مشکلات جاری دست پخت سیاستهای متکبرانه و ناکامی در رویکرد «اراده مبتنی بر قدرت» است که حتی متحدان نزدیک واشنگتن را از جمله اسرائیل، عربستانسعودی، امارات عربی متحده در خاورمیانه از یکسو و نیز دولتهای اروپایی، آسیایی و نیز روسیه دچار سرخوردگی و یا دوری از سیاستهای واشنگتن کرده است.
«بنیامین نتانیاهو» به تازگی به اسرائیلیها هشدار داده است؛ حالا بهترین و تنهاترین فرصت برای الحاق کرانه رود اردن به سرزمینهای اشغالی است. این سخن مفهومی دو وجهی دارد: استقبال از فرصتی که دولت ترامپ برای اشغالگری اسرائیلیها ایجاد کرده و اینکه فرصت یاد شده رو به پایان است. به عبارت بهتر، نتانیاهو براین مهم اشاره میکند که اسرائیل بیش از این نخواهد توانست به کار با دولت ترامپ ادامه دهد. طرفه اینکه 80 درصد جامعه یهودی امریکا عضو حزب دموکرات یا چپگرا هستند. آنان همواره منافع اسرائیل را در اولویت ترجیحات انتخاباتی خود قرار دادهاند. همچنین، ماههای اخیر نشان از فاصله گرفتن دیگر متحدان دولت ترامپ در خاورمیانه دارد. سعودیها و اماراتیها میلیاردها دلار سلاح از امریکا خریدند و بیش از پیش سیاستهای خود را به کاخ سفید نزدیک کردند. دستاورد آنان در نزدیکی و همسویی با دولت ترامپ تقریباً هیچ بوده است. تحمل هزینه خریدهای تسلیحاتی و حتی قبول بدهیهای سنگین از این بابت، کمترین دستاورد راهبردی را برای ریاض و دوبی در منطقه داشته است. سیاست خارجی ترامپ هیچ پرونده گشودهای را به فرجام روشن نزدیک نکرد. از همینرو، روسیه نیز همکاری با دولت ترامپ را رها کرده است. البته دلایل دوگانهای را برای رفتار روسیه وجود دارد: نخست اینکه آنان نمیخواهند مانند چهار سال پیش متهم به دخالت در انتخابات ریاست جمهوری امریکا شوند. دوم؛ از نتایج انتخابات نوامبر اطمینان ندارند. علاوه براین، مسکو مانند اروپاییان، منتقد جدی سیاست واشنگتن در قبال سوریه، چین، ونزوئلا، عراق، کره شمالی، اروپای مرکزی، حوزه دریای سیاه، ایران، معاهده آسمان باز است. اتحادیه اروپا سیاستهای ترامپ را به تلاش برای ازهمپاشی این اتحادیه و تشویق اختلاف و رقابت میان بخشهای مختلف این قاره متهم میکند. موضع چین نیز روشن است. چشم بادامیها دریافتهاند که کار با ترامپ میتواند احتمال رویارویی جدی را میان این دو قدرت افزایش دهد.
اکنون تنها نقطه امید ترامپ در انتخابات آینده هم قسم شدن گروههای طرفدار او، محافظهکاران و جمهوریخواهان ناامید در ایالاتمتحده است.
رأیدهندگان امریکایی یا هوادار دموکراتها هستند و یا حزب جمهوری. ترامپ تنها در صورت حفظ هوادارانش در جامعه دو قطبی امریکا خواهد توانست نتیجه انتخابات نوامبر را به نفع خود رقم بزند. در غیر این صورت همه شواهد حکایت از احتمال تکرار یکدورهای شدن ریاست جمهوری ترامپ پس از بوش پدر دارد.
نظر شما :