دو سال پس از خروج ترامپ از برجام و تداوم تنش های تهران – واشنگتن

تبادل احتمالی مجدد زندانیان ایرانی و آمریکایی به معنای گشایش در روابط دو طرف نیست/ پیروزی بایدن به معنای بازگشت آمریکا به برجام نیست

۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۱۴:۰۰ کد : ۱۹۹۱۲۷۹ آمریکا انتخاب سردبیر
فریدون مجلسی در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی ضمن تاکید بر این نکته که تبادل احتمالی مجدد زندانیان ایرانی و آمریکایی به معنای گشایش در روابط دو طرف نیست، پیرامون تنش تهران – واشنگتن بعد از دومین سالگرد خروج ترامپ از برجام معتقد است که خروج دونالد ترامپ از برجام در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، آغاز سیاست کاهش تعهدات برجامی ایران در ۱۸ آبان اردیبهشت ۱۳۹۸، ترور سردار سلیمانی در ۱۳ دی‌ماه سال گذشته و از آن مهمتر اعمال تحریم های ظالمانه، یکجانبه و تقریباً بی‌سابقه ایالات متحده آمریکا و پیگیری سیاست فشار حداکثری در طول دو سال گذشته ضد ایران تنش تهران و واشنگتن را به نقطه ای رسانده است که حداقل گشایش در این روابط در یک پروسه کوتاه مدت و میان مدت قابل تصور نیست. حتی اگرجو‌بایدن هم روی کار بیاید.
تبادل احتمالی مجدد زندانیان ایرانی و آمریکایی به معنای گشایش در روابط دو طرف نیست/ پیروزی بایدن به معنای بازگشت آمریکا به برجام نیست

گفت وگو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی 

دیپلماسی ایرانی - ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۷ روزی بود که دونالد ترامپ رسماً فرمان خروج ایالات متحده آمریکا از برجام را امضاء کرد و تحریم‌های پیشین را ضد ایران بازگرداند. در حالی دیروز پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ماه دومین سالگرد خروج آمریکا از برجام بود که با گذشت دو سال از این اقدام سوال اینجاست تنش میان ایران و ایالات متحده آمریکا طی این مدت به چه نقطه ای رسیده است؟ آیا دونالد ترامپ توانسته است در طول دو سال گذشته به اهداف خود در سایه خروج از برجام دست پیدا کند؟ ناکامی رئیس جمهور آمریکا در مذاکره مجدد با ایران و حصول توافق جدید تا چه اندازه می ‌تواند به عنوان یک پاشنه آشیل در انتخابات پیش روی امریکا عمل کند؟ آینده تنش دو طرف چه اقتضائاتی پیدا خواهد کرد؟ دیپلماسی ایرانی بررسی بیشتر این مسائل را در گفت وگویی با فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین کشور و کارشناس مسائل بین الملل پی گرفته است که در ادامه می خوانید:

دیروز پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت‌ماه دومین‌سالگرد خروج دونالد ترامپ از برجام بود. از نگاه شما دونالد ترامپ در دو سال گذشته توانسته است به اهداف مورد نظر خود در خروج از برجام دست پیدا کند؟

پاسخ دقیق و واقع بینانه به این سوال شما مستلزم بررسی کلیه ابعاد اقدام ترامپ برای خروج از برجام است. اولین نکته ای که باید در این خصوص به آن اشاره کرد این است که دونالد ترامپ در ایام تبلیغات انتخاباتی خود در سال ۲۰۱۶ این وعده انتخاباتی را داده بود که در صورت پیروزی و راهیابی به کاخ سفید از برجام خارج خواهد شد و چون ترامپ تاکنون ثابت کرده اهل عمل به وعده های انتخاباتی است، در ابتدا سعی کرد شرایط را به گونه‌ای مدیریت کند که بدون خروج تز برجام، اهداف و منافع وی در سایه مذاکراتی جدید با ایران بر سر ابعاد دیگر فعالیت های تهران، برجام گسترده تر و جدی تر را عملیاتی کند در غیر این صورت توافق هسته ای را کنار خواهد گذاشت. اما چون این تهدیدات از سوی ایران جدی گرفته نشد و دولت معتقد بود ترامپ توان خروج از برجام را ندارد همواره بر این نکته تاکید داشت که ایران تمایلی به مذاکره مجدد بر سر برجام ندارد چرا که این مسئله یک توافق امضاء شده است و همه طرف ها باید به آن پایبند باشند. تکرار این مواضع و عدم واکنش مثبت از سوی ایران، نهایتاً ترامپ را به اینجا رساند که در ۱۸ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۷ از برجام خارج شود. این اقدام ترامپ از یک سو توانست وعده انتخاباتی رئیس جمهور آمریکا را محقق کند و از طرف دیگر به زعم ترامپ و با تحریک برخی از مقامات به دنبال آن بود که از گسترش توان هسته‌ای، نظامی و نیز قدرت نفوذ منطقه‌ای ایران در سایه تداوم برجام جلوگیری کند. چون ترامپ این باور را داشت که توافق هسته‌ای باعث شده است که تحریم های اقتصادی و تجاری ایران لغو شود و تهران با دستیابی به منابع مالی توان نظامی، نفوذ منطقه‌ای و همچنین به طور مخفیانه قدرت هسته ای خود را افزایش دهد و این مسئله یقیناً منافع و اهداف ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه را تحت الشعاع قرار داده و در مرتبه اولی امنیت رژیم صهیونیستی را نیز به خطر انداخته است. پس خروج از برجام برای تحقق این اهداف از دید ترامپ لازم بود.

اما اگر این مسئله را در بعد دیگر بررسی کنیم می بینیم که دونالد ترامپ با خروج از برجام علاوه بر بازگرداندن تحریم ها و اعمال سیاست فشار حداکثری، تحقق وعده انتخاباتی خود و نیز جلوگیری از افزایش توان دفاعی، هسته ای و نفوذ منطقه‌ای ایران در سایه تداوم توافق هسته‌ای، این باور را داشت که می تواند برجام جدیدی را با ایران شکل دهد که علاوه بر پرونده هسته ای محدودیت جدی در برنامه موشکی و نیز نفوذ منطقه ای تهران داشته باشد، اما هیچ کدام از این مسائل محقق نشد و در ماه‌های منتهی به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دونالد ترامپ نتوانسته است موفقیتی در مذاکره با ایران داشته باشد. اگرچه در طول این مدت وی بارها و بارها درخواست مذاکره با ایران، حتی بدون هیچ گونه پیش شرطی را مطرح کرد و تلاش های زیاد دیپلماتیک میانجی گرایانه ای را هم با ارسال سران و مقامات دیگر کشورها به ایران در دستور کار قرار داد، اما تهران حاضر به گفت وگو، مذاکره و برقراری ارتباط با کاخ سفید نشد. لذا از این جهت دونالد ترامپ با یک شکست جدی مواجه شده است. اتفاقا به همین واسطه است که ترامپ در این مدت دست به افزایش تنش، پررنگ کردن تحریم ها و تلاش برای انزوای ایران در جهان زده است. 

اگرچه از ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ و با خروج ترامپ از برجام تا ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸، ایران به اصطلاح یک «صبر استراتژیک» را در قبال تلاش دیگر اعضای باقی‌مانده در توافق هسته ای به منظور عملیاتی کردن تعهداتشان به کار برد، اما با بی عملی دیگر طرف ها و به خصوص سه کشور اروپایی نهایتا جمهوری اسلامی ایران نیز سیاست کاهش تعهدات برجامی را در پنج گام آغاز کرد. حال سوال اینجاست که آیا در برابر اقدام ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۷ دونالد ترامپ در خروج از برجام، ایران نیز با آغاز سیاست کاهش تعهدات برجامی در ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ توانست در تقابل با واشنگتن یک بالانس ایجاد کند؟

همانگونه که شما به آن اشاره کردید تهران در فاصله یک ساله بعد از خروج دونالد ترامپ از برجام برای آنکه نشان دهد توافق هسته ای را بدون حضور آمریکا می تواند به حیات سیاسی و دیپلماتیک خود ادامه دهد، تلاش های جدی به منظور گفت گو و مذاکره با ۴+۱ را در دستور کار قرار داد در این راستا طرف های برجامی یعنی چین، روسیه، آلمان، فرانسه و انگلستان این تعهد را به ایران دادند که حاضرند به برجام و مفاد آن پایبند باشند و مراودات تجاری خود را با ایران، ذیل قطعنامه ۲۲۳۱ بدون حضور امریکا پی بگیرند، اما غافل از اینکه اساساً این خروج و یا حضور ایالات متحده آمریکا در برجام بود که می‌توانست به عنوان موتور محرکه حیات سیاسی برجام عمل کند. بنابراین در صحنه عمل با بازگشت تحریم های کاخ سفید هیچ کدام از طرف های برجامی نتوانستند به تعهدات جدید خود ذیل مذاکرات با ایران عمل کنند. اینجا بود که تهران، هم برای پاسخ به تحریم های آمریکا و هم بدعهدی و انفعال دیگر اعضای برجام، سیاست کاهش تعهدات برجامی خود را در پنج گام عملیاتی کرد. این مسئله در نگاه اول علاوه بر ایجاد بالانس در تنش میان تهران و واشنگتن سبب شد که سیل انتقادات و هجمه‌های سیاسی به ترامپ افزایش پیدا کند. چون با خروج دونالد ترامپ از برجام و اعمال سیاست‌ فشار حداکثری سبب شد که ایران با آغاز سیاست کاهش تعهدات برجامی، برنامه هسته‌ای خود را به نقطه قبل از آغاز مذاکرات برجامی برساند و این به معنای یک شکست در طرح های ترامپ بود. چون کاخ سفید این باور را داشت که با خروج از برجام و اعمال تحریم ها، ایران، نه جرات و نه توان بازگشت به شرایط قبل از برجام را دارد. بنابراین ایران از یک طرف، هم باید تحریم ها را تحمل کند و هم به مفاد برجام متعهد باشد؛ غافل از اینکه ایران نیز با عدم قبول این شرایط نهایتاً در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ اولین گام از برنامه کاهش تعهدات برجامی را عملیاتی کرد و چهار گام بعدی نهایتا در ۱۵ دی ماه سال گذشته فعالیت‌های هسته‌ای ایران را به نقطه پیش از حیات برجام بازگرداند. لذا ترامپ در رسیدن به اهداف و منافع خود در برقراری مذاکره و حصول توافق جدید ناکام ماند. به عبارت دیگر وقتی که ترامپ در ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۷ از برجام خارج شد این باور را داشت که با بازگرداندن تحریم ها تا چند ماه دیگر ایران پای میز مذاکره حاضر خواهد شد و علاوه بر حل و فصل پرونده هسته ای دیگر مسائل را نیز با ایران حل خواهد کرد، اکنون به جایی رسیده است که آرزوی همان برجام دوره باراک اوباما را در سر دارد، اما به شرطی که این توافق به نام دونالد ترامپ ثبت شده باشد. در صورتی که به نظر می رسد در فضا و بستر واقعی کنونی هیچ گونه روزنه ای برای برقراری تماس و مذاکره میان دو طرف، حداقل در دوره دونالد ترامپ وجود ندارد. 

اما در فاصله ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ تا دیروز پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، اگر چه ایران با عملیاتی کردن سیاست کاهش تعهدات برجامی اتفاق مهمی را در بالانس قدرت با آمریکا ایجاد کرد، اما این تمام ماجرا نبود چون در ۱۳ دی ماه سال گذشته دونالد ترامپ با صدور فرمان ترور سردار سلیمانی تنش دو طرف را وارد مرحله تازه ای کرد و به این ترتیب همه مسائل را تقریبا به نقطه بدون بازگشتی رسانده است. تحلیل شما در این خصوص چیست؟

تحلیل شما درست است. قطعاً بعد از ترور سردار سلیمانی تنش میان ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران به یک نقطه تقریبا بدون بازگشت و دوران جدیدی رسیده که اساساً متفاوت از دوران قبل از ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ است. به همین واسطه است که قبلا هم اشاره کردم جمهوری اسلامی ایران تمایلی به مذاکره با آمریکا، حداقل با دولت دونالد ترامپ ندارد. بنابراین اکنون بعد از ترور سردارسلیمانی تنش ایران و ایالات متحده آمریکا تنها محدود به پرونده هسته‌ای ایران نیست، بلکه به طور گسترده تری همه فعالیت‌های ایران از برنامه هسته‌ای تا توان موشکی، نفوذ منطقه‌ای و مسایل دیگر را در بر می‌گیرد. اتفاقاً من معتقدم که همین شرایط در تنش ایران و ایالات متحده آمریکا کار را به جایی رسانده که حتی اگر دونالد ترامپ در انتخابات پیش رو شکست بخورد و رقیب او این جو بایدن هم به پیروزی برسد، عملا بازگشت آمریکا به برجام یک آرزوی محال برای ایران است. چون ساختار سیاسی ایالات متحده آمریکا فارغ از اینکه چه جریانی قدرت را به دست گیرد، این باور را دارد که باید حل و فصل پرونده هسته ای ایران و نیز دیگر ابعاد فعالیت های تهران در مذاکرات آتی آمریکا در دستور کار باشد، حتی اگر جو بایدن رئیس جمهور آمریکا شود. اما نکته مهمتر آنجاست که به نظر می رسد جمهوری اسلامی ایران حتی اگر در دوره جو بایدن نیز وارد مذاکره شود، اعتقادی به مذاکره دو جانبه و مستقیم با آمریکایی‌ها ندارد چرا که جمهوری اسلامی بعد از ترور سردار سلیمانی معتقد است هر گونه مذاکره احتمالی با دولتی غیر از دونالد ترامپ هم، اولا باید در چارچوب مذاکرات ایران با دیگر اعضای برجام باشد و ثانیاً هرگونه مذاکره منوط به بازگشت آمریکا به برجام باید در دستور کار تهران قرار گیرد، غافل از اینکه آمریکای اکنون هم متفاوت از دوره باراک اوباما و جان کری است، حتی اگر بایدن رئیس جمهور امریکا شود.  

اما در ۷ دسامبر ۲۰۱۹/ ۱۶ آذر ۱۳۹۸ شاهد تبادل دو تبعه ایرانی و آمریکایی به نام مسعود سلیمانی و ژائو وانگ بودیم که برخی متعقد بودند این مسئله نشان از این دارد که پتانسل حداقلی میان دو طرف برای حصول برخی توافقات میسر است. خصوصا که اکنون هم در تکرار همان تبادل زندانیان دو طرف احتمال تبادل سیروس عسگری، استاد دانشگاه صنعتی شریف با مایکل وایت، عضو پیشین نیروی دریایی آمریکا هم مطرح شده است. اگر چه کِن کوچینِلی، از مسئولان ارشد سازمان امنیت ملی آمریکا معتقد است که هیچ ارتباطی بین پرونده‌های سیروس عسگری با مایکل وایت، عضو پیشین نیروی دریایی آمریکا، وجود ندارد و مسئله «تبادل» آنها هم در میان نیست، اما همزمان با اظهارات روز چهارشنبه کن کوچینلی در مورد مرتبط نبودن پرونده‌ها، ابوالفضل مهرآبادی، معاون دفتر حافظ منافع ایران در سفارت پاکستان در واشنگتن نیز چهارشنبه هفته جاری و در جریان گفت وگویی با نیویورک‌تایمز از انجام مذاکره بدون نام بردن از شخصی برای تبادل سخن گفت. آیا باز هم شرایط نمی تواند بستر را برای توافق میان دو طرف شکل دهد؟

من همان زمان و در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی در خصوص مسئله تبادل مسعود سلیمانی و ژانو وانگ بر این نکته تاکید کردم که اساساً مسئله تبادل زندانیان دو طرف نمی‌تواند به عنوان گشایش در روابط ایران و ایالات متحده آمریکا قلمداد شود. خصوصاً که اساسا مسئله تبادل زندانیان در سایه مذاکرات بین ایران و آمریکا محقق نشده است، بلکه این تبادل یک تبادل غیر مستقیم و با میانجیگری سیاسی و دیپلماتیک کشور سوئیس به سرانجام رسید. بنابراین قطعاً نمی توان تکرار مسئله تبادل زندانیان بین دو طرف را در صورت تحقق دال بر این دانست که روابط دو کشور می تواند پتانسیلی برای مذاکرات داشته باشد. چون باز هم تاکید می کنم که خروج دونالد ترامپ از برجام در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، آغاز سیاست کاهش تعهدات برجامی ایران در ۱۸ آبان اردیبهشت ۱۳۹۸، ترور سردار سلیمانی در ۱۳ دی‌ماه سال گذشته و از آن مهمتر اعمال تحریم های ظالمانه، یکجانبه و تقریباً بی‌سابقه ایالات متحده آمریکا و پیگیری سیاست فشار حداکثری در طول دو سال گذشته ضد ایران تنش تهران و واشنگتن را به نقطه ای رسانده است که حداقل گشایش در این روابط در یک پروسه کوتاه مدت و میان مدت قابل تصور نیست. حتی اگر جو‌ بایدن هم روی کار بیاید قطعاً دولت های دو کشور برای آماده سازی بستر گفت وگوها باید شرایط سیاسی و دیپلماتیک متناسبی را شکل دهند که خود این مسئله مستلزم اقدامات زمان بری است. این در حالی است که اگر در صورت پیروزی جو بایدن ما در سال ۱۴۰۰ شاهد پیروزی یک شخصیت رادیکال در ایران نباشیم. چون در این صورت باز هم وضعیت دو کشور همانند دوران دونالد ترامپ پی گرفته خواهد شد. خصوصاً که اکنون برخی از گمانه زنی ها این ظن را تقویت کرده است که با روی کار آمدن مجلس یازدهم احتمال بسترسازی برای حضور یک نیروی رادیکال و حتی نظامی به عنوان رئیس جمهور ایران در سال ۱۴۰۰ را تقویت می کند.

کلید واژه ها: فریدون مجلسی ایران آمریکا ترور سردار سلیمانی دومین سالگرد خروج ترامپ از برجام سیایت کاهش تعهدات برجامی


( ۳ )

نظر شما :