نتایجی که عقب نشینی های سودان در مقابل آمریکا به دنبال داشت
الگوی روشن نتیجه سیاست سازش با امریکا
نویسنده: سید قاسم ذاکری، کارشناس ارشد حوزه خاورمیانه
دیپلماسی ایرانی:
الف- مقدمه: شیوه رفتاری آمریکا در مقابل کشورهائی که سابقه ایستادگی در برابر زیاده خواهی های این کشور را دارند تقریبا از الگوئی ثابت پیروی می کند به گونه ای که تصور بر این است که آمریکا بجای حل مشکلات با این کشورها غالبا درصدد انتقام گیری از این کشورها و تضعیف و تحقیر این آنها بر آمده است؛ بر همین اساس برخی در ایران بر اساس انگاره ای ساده اندیشانه خیال می کنند حل مشکلات اساسی میان ایران و آمریکا کار ساده ای است در حالی که لازم است در این رابطه الگوهای تلاش برای عادی سازی روابط آمریکا با مجموعه کشورهائی که سابقه ایستادگی در برابر زیاده خواهی های این کشور را داشته اند به دقت بررسی شود (کوبا، ونزوئلا، روسیه، کره شمالی، ایران در قضیه برجام، لیبی، سوریه و سودان).
کشور سودان پس از به قدرت رسیدن اسلامگرایان در این کشور در دهه 80 میلادی( 60 ه.ش) همواره با اردوگاه آمریکا و غرب دچار چالش های بزرگی شد بنابراین مطالعه موردی پیامدهای نامطلوب عقب نشینی های دولت سودان در مقابل آمریکا می تواند واجد درس های بزرگی برای ایرانیان در خصوص تنظیم رفتار در مقابل آمریکا باشد. مهمترین عواقب نامطلوب تلاش های دولت خارطوم برای جلب رضایت آمریکا تاکنون به صورت های ذیل خودنمائی کرده است: تجزیه سودان، حل نشدن بحران روابط خارجی، تشدید جنگ های داخلی، تشدید بحران های اقتصادی و معیشتی، فرو غلطیدن در جنگ یمن و بی ثباتی سیاسی و شورش های مداوم.
ب- اسلامگرائی نظام سودان علت دشمنی های آمریکا علیه سودان: بدون شک استقرار نظام سیاسی اسلامگرا در سودان ریشه اصلی دشمنی آمریکا با نظام سودان بوده است زیرا استقرار چنین نظامی که بر اثر سقوط حکومت نمیری در 1985 و سپس کودتای نظامی 1989 انجام پذیرفت عملا باعث شد تا سودان تبدیل به دومین الگوی نظام اسلامی در دنیا پس از ایران بشود.
اولین چالش نظام اسلامی سودان با آمریکا و غرب، عدم مشارکت سودان در ائتلاف جهانی حمله به عراق به سرکردگی آمریکا در سال 1990 بلکه مخالفت سودان با ائتلاف یاد شده بود. حسن الترابی به عنوان چهره برجسته و شناخته شده اسلامگرا در سال 1991 اقدام به برگزاری نشست مردمی عربی- اسلامی در خارطوم با مشارکت نمایندگان مهمترین گروه های مقاومت اسلامی و ملی در جهان اسلام کرد و البته طبیعی است که اغلب این گروه ها در خط مقدم دشمنی با آمریکا، غرب و اسرائیل قرار داشته باشند. نتیجه نشست یاد شده در سال 1991 تشکیل دبیرخانه دائمی (کنگره عربی- اسلامی) در خارطوم به مدیریت حسن الترابی بود. نشست مذکور البته در سال های 1993 و 1995 نیز به ریاست حسن الترابی در سودان برگزار شد و در این مجموعه نشست ها تقریبا تمامی گروه ها و شخصیت های برجسته اسلامگرا از سرتاسر جهان اسلام شرکت کردند(حزب الله لبنان، گروه های مقاومت ملی و اسلامی فلسطین، اسامه بن لادن و غیره). برگزاری چنین جلساتی نشان می داد که حسن الترابی و حکومت سودان صرفا به دنبال اسلامی کردن این کشور نیستند بلکه آنها قصد دارند تا نقش سودان در میان گروه های اسلامی و مقاومت در جهان اسلام را برجسته کنند. طبیعی است که میزبانی از چنین جلساتی تشدید تنش در روابط سودان با آمریکا، غرب و کشورهای عربی و آفریقائی هم پیمان غرب را سبب بشود. میزبانی سودان از نشست مردمی عربی- اسلامی عملا این کشور را در محور مقاومت قرار داد. حضور اسامه بن لادن در سودان سبب شد تا این کشور در سال 1993 از طرف آمریکا به عنوان کشور حامی تروریسم معرفی شود و در فهرست سیاه آمریکا قرار گیرد زیرا اسامه بن لادن متهم به ارتباط با برخی انفجارها علیه منافع آمریکا در سال 1992 از جمله در یمن و آمریکا شده بود. ترور ناکام محمد حسنی مبارک، رئیس جمهوری وقت مصر در سال 1995 در آدیس آبابا باعث تشدید تنش در روابط سودان با کشورهای عربی و آفریقائی طرفدار غرب شد زیرا تمامی این کشورها سودان را به عنوان عامل این ترور نافرجام معرفی کردند. اتهام ترور مبارک علیه سودان همچنین باعث شد تا این کشور در سال 1997 از طرف آمریکا تحریم شود.
آمریکا همچنین در سال 1998 بدون هیچ سند و مدرکی و صرفا بر اساس اتهام واهی و بی اساس تعلق کارخانه داروسازی الشفاء در خارطوم به اسامه بن لادن و ساخت سلاح های شیمیائی در این کارخانه اقدام به بمباران آن کرد. تداوم حمایت سودان از محور مقاومت به ویژه حمایت این کشور از مساله فلسطین و آزادی قدس شریف در طول دهه 90 میلادی و سال های بعد از آن موجب خشم اردوگاه غرب و اسرائیل از این کشور شده بود به طوری که سودان چندین مرتبه در سال های 2009 و 2012 توسط جنگنده های اسرائیلی بمباران شد.
ج- عواقب سوء تلاش های سودان برای عادی سازی روابط باآمریکا: در حالی که سودان علنا عضو محور مقاومت ضدآمریکائی و ضداسرائیلی قرار گرفته بود ولی برخی واکنش های انفعالی و از موضع ضعف دولت خارطوم در برابر فشارهای منطقه ای و غربی سبب شد تا اولا این کشور نهایتا نتواند میان محور مقاومت و اردوگاه غربی- اسرائیلی موازنه برقرار کند ثانیا در دام و تله انتقام جوئی های سخت اردوگاه غرب و رژیم های مرتجع عرب منطقه گرفتار شود. واکنش های منفعلانه در مقابل آمریکا و غرب به تدریج وخامت اوضاع سودان در تمامی ابعاد را سبب شد. دولت سودان در سال 1992 برای اولین مرتبه در تاریخ این کشور از طریق گفتوگو با رهبران جدائی طلب جنوب، حق تعیین سرنوشت جنوب سودان را به رسمیت شناخت همچنین برای جلب رضایت خاطر آمریکا و عربستان و برای خارج شدن از اتهام حمایت از تروریسم از جانب آمریکا، اروپا و رژیم های مرتجع عربی بدون دریافت هیچ ما به ازائی در سال 1996 از اسامه بن لادن خواست تا سودان را ترک کند؛ دولت خارطوم در آن زمان حتی برای تحویل اسامه بن لادن به عربستان اعلام آمادگی کرد چنانکه در سال 1994 نیز بدون دریافت هیچ ما به ازائی از فرانسه اقدام به تحویل دادن خوان کارلوس به فرانسه کرد تا بدین ترتیب ضمن نشان دادن حسن نیت خود اقدام به عادی سازی روابط خود با غرب کند ولی اقدامات مصالحه جویانه دولت سودان برای نزدیکی به آمریکا و غرب هیچگاه موثر واقع نشد زیرا آمریکا در سال 1997 اقدام به تحریم سودان کرد و در سال 1998 نیز کارخانه داروسازی الشفاء در خارطوم را بمباران کرد. متاسفانه مصطفی اسماعیل عثمان، وزیر امور خارجه وقت سودان، پس از بمباران یاد شده در اقدامی از روی ضعف و منفعلانه که صرفا ناشی از ترس به خاطر تکرار بمباران از طرف آمریکا بود در اواخر حکومت بیل کلینتون در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل در سال 1999 به عنوان وزیر امور خارجه سودان سراغ کلینتون رئیس جمهوری آمریکا رفت و از او خواهش کرد تا به حل مشکلات سودان و آمریکا کمک کند! نتیجه اقدام وزیر امور خارجه وقت سودان که در آن زمان از طرف رسانه های غربی و آمریکائی از آن به عنوان اقدامی شجاعانه تعبیر شد شروع همکاری های امنیتی نوین میان سودان و آمریکا در مبارزه با تروریسم بود؛ مقوله ای که بعید است دولت و کشور سودان کمترین سودی از آن برده باشند. توجیه وزیر امور خارجه وقت سودان برای درخواست کمک از کلینتون عبارت بود از ترس بابت امکان تکرار عملیات نظامی آمریکا علیه سودان به خاطر انتقال اطلاعات غلط از ناحیه رقبا و دشمنان منطقه ای سودان به آمریکا.
همکاری های امنیتی میان سودان و آمریکا در فاصله زمانی اواخر حکومت کلینتون تا سرتاسر دوره حکومتی بوش پسر در حالی ادامه داشت که کمترین اقدامی برای کاستن از تحریم ها علیه سودان انجام نگرفت بلکه مسئولین آمریکائی تا قبل از جدائی جنوب از سودان از هیچ اقدامی برای اعمال فشار علیه حکومت خارطوم برای جدائی جنوب از سودان فروگذاری نکرد. همچنین از سال 2003 به بعد نیز به بهانه بحران دارفور فشارهای تازه ای علیه سودان را شروع کردند.
حادثه 11 سپتامبر تشدید ترس و نگرانی سودان از آمریکا را سبب شد، بنابراین پیرو همکاری های امنیتی ایجاد شده میان سودان و آمریکا در اواخر حکومت کلینتون این قبیل همکاری ها در چارچوب مبارزه با تروریسم در دوران بوش پسر افزایش یافت.
دولت سودان در دوره حکومت بوش پسر در تلاش برای کاستن از فشارهای آمریکا و غرب تصمیم گرفت با کمک و یاری آمریکا و اروپا مساله جنوب را حل و فصل کند بنابراین در سال 2005 با معاضدت آمریکا و اروپا قرارداد صلح نیفاشا میان عمر البشیر به عنوان رئیس دولت خارطوم و جان گارانگ، رئیس جنبش آزادیبخش مردمی سودان، با حضور نمایندگان آمریکا، اروپا و کشورهای آفریقائی امضا شد. نتیجه امضای توافقنامه نیفاشا برگزاری همه پرسی در جنوب در سال 2009 بود که بالاخره در سال 2011 منجر به جدائی سودان جنوبی از سرزمین مادری شد. جدا شدن جنوب از سرزمین مادری به عنوان مهمترین محصول و نتیجه نزدیک شدن به آمریکا و اروپا سبب وارد آمدن آسیب جدی به اقتصاد دولت خارطوم شد زیرا با استقلال سودان جنوبی، دولت مرکزی خارطوم از 75 درصد درآمد ناشی از فروش نفت محروم شد. به عبارت بهتر نتیجه تلاش ها برای عادی سازی روابط با آمریکا منجر به تجزیه سودان و افزایش فشارهای اقتصادی و معیشتی علیه دولت و مردم در هر دو قسمت سودان شمالی و جنوبی شد.
از دیگر عوارض تلاش های دولت خارطوم برای حل مشکل جنوب که با میانجی گری آمریکا و اروپا از سال 2002 شروع شده بود طرح مطالبات جدائی طلبانه در دارفور و شرق سودان بود؛ موضوعی که از سال 2003 میلادی مبدل به بحران دارفور شد. طبق گزارش سازمان ملل بر اثر این بحران دست کم 300 هزار نفر کشته و دو و نیم میلیون نفر آواره شدند. دولت خارطوم با اتکای به همکاری های امنیتی با آمریکا (در قالب مبارزه با تروریسم و جلو بردن مذاکرات با جدائی طلبان جنوب که با میانجی گری آمریکا و اروپا صورت می گرفت) به سرکوب شدید شورش در دارفور با روشهائی غیر انسانی اقدام کرد. نتیجه سرکوب شورش ها در دارفور این بود که دیوان کیفری بین المللی در سال 2009 عمر البشیر، رئیس جمهوری سودان را به اتهام ارتکاب جنایات جنگی در دارفور تحت پیگیرد قانونی قرار داد. تشدید تحریم های غربی و آمریکائی علیه سودان به خاطر بحران دارفور از دیگر نتایج بحران یاد شده برای دولت سودان بوده، تحریم هائی که هنوز برداشته نشده است. در حالی که تلاشها برای عادی سازی روابط با آمریکا و غرب و حفظ روابط امنیتی با آمریکا در مقوله مبارزه با تروریسم تنها منجر به تجزیه کشور، حفظ تحریم های سنگین آمریکا و اروپا علیه سودان و بحران های اقتصادی و معیشتی در سودان شده بود دولت خارطوم سعی می کرد از طریق گرم نگه داشتن روابط خود با محور مقاومت و ارائه برخی تسهیلات به نفع مقاومت فلسطینی درصدد جبران مافات بربیاید. تحریم های آمریکا علیه سودان که تاکنون ادامه دارد شامل تمامی بخش های اقتصادی این کشور از جمله نفت، کشاورزی، صادرات و واردات، راه و ترابری، فناوری و تجهیزات پزشکی می شود.
نظام سودان که همواره زیر شدیدترین فشارها و تحریم های اقتصادی قرار داشته است به منظور جلب کمک های اقتصادی عربستان سعودی در سال 2016 اقدام به قطع همه جانبه روابط با ایران کرد. قطع رابطه با ایران طبیعتا واجد انتقال پیام به آمریکا برای آمادگی دولت خارطوم برای همراهی بیشتر با واشنگتن نیز تلقی شد. سودان قبل از آن در سال 2015 باز هم برای جلب کمک های اقتصادی سعودی به ائتلاف عربی طرفدار سعودی در جنگ یمن پیوست و تاکنون بیشترین نفرات نظامی در جبهه سعودی در جنگ یمن را تامین کرده است. با وجود فاصله گرفتن آشکار سودان از ایران و محور مقاومت هیچ تحریم آمریکائی و اروپائی علیه سودان برداشته نشد تا اینکه در فروردین 1398 (آوریل 2019) البشیر با اشاره عربستان و امارات متحده عربی از قدرت خلع شد و اینک در زندان در انتظار محاکمه و تحویل احتمالی به دیوان کیفری بین المللی جنایات جنگی و یا مرگ در حبس به سر می برد.
دولتمردان سکولار جانشین البشیر، راه حل نجات سودان را عبور از اسلامگرائی و نزدیک شدن به آمریکا و اسرائیل تلقی کرده اند در حالیکه این مسیر سال ها قبل از به قدرت رسیدن اسلامگرایان در سودان و از مدت ها قبل تاکنون در دیگر کشورهای عربی، اسلامی و آفریقائی تجربه شده و نتیجه مطلوبی نداشته است.
د- ارزیابی و نتیجه گیری:
به نظر می رسد الگوی رفتاری جنبش طالبان در افغانستان همچنین دولت های سوریه، ایران و کره شمالی در مقابل آمریکا از نتیجه بخشی و کارآمدی بیشتری در مقایسه با الگوی رفتاری سودان و لیبی قذافی در مقابل آمریکا برخوردار است زیرا زمانی که کشوری مانند نظام اسلامی سودان مورد دشمنی و کینه توزی آمریکا و غرب قرار گرفته باشد برای سودان بهترین گزینه مقاومت در مقابل آمریکا و حتی ایجاد دردسرهای تازه برای آمریکا و اسرائیل بوده است زیرا در چنین شرایطی هر گونه کوتاه آمدن در مقابل آمریکا و غرب به مثابه ضعف و ناتوانی طرف مقابل قلمداد شده و قاعدتا نتیجه معکوس عاید طرفی می شود که در مبارزه با آمریکا مجبور به عقب نشینی بشود. آخرین نکته آنکه مسئولین و دولتمردان نظام سودان در حالی گام به گام در مقابل آمریکا و اروپا عقب نشینی می کردند که خود در اظهارات رسمی و آشکار خود بارها نیات سوء و بدخواهانه آمریکا و اروپا در مقابل سودان را به باد انتقاد می گرفتند.
نظر شما :