«قمار دیپلماتیک» ترامپ با امضای توافق صلح میان طالبان و آمریکا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری

امضای توافق صلح به معنای پایان دادن به مناسبات تهران و طالبان نیست

۱۱ اسفند ۱۳۹۸ | ۱۶:۰۱ کد : ۱۹۸۹۹۲۳ آسیا و آفریقا انتخاب سردبیر
محسن روحی صفت در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی ضمن تاکید بر این نکته که امضای توافق صلح به معنای پایان دادن به مناسبات تهران و طالبان نیست، تصریح کرد که جایگاه ویژه ژئوپلیتیکی افغانستان برای پیشبرد اهداف و منافع آمریکا در تقابل با ایران و چین برای کاخ سفید بسیار حائز اهمیت است. بنابراین در منطق رئالیستی قابل باور و پذیرش نیست که آمریکا بخواهد خاک افغانستان را برای همیشه ترک کند و یا اینکه پس از خرج میلیاردها دلار و کشته شدن بسیاری از نیروهای نظامی خود بدون حقوق اهداف خود خاک این کشور را ترک کنند.
امضای توافق صلح به معنای پایان دادن به مناسبات تهران و طالبان نیست

گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی 

دیپلماسی ایرانی – دیروز شنبه، اتفاق بسیار مهمی در تاریخ افغانستان رقم خورد. در این راستا و پس از کش و قوس‌های فراوان سیاسی و دیپلماتیک نهایتاً توافق صلح میان نیروهای طالبان با ایالات متحده آمریکا در دوحه قطر به امضای طرفین رسید. با امضاء و اجرای این توافق، شمار نظامیان آمریکایی و نیروهای ناتو در خاک افغانستان کاهش قابل توجهی خواهد یافت و به موازات آن طالبان حملات خود را متوقف خواهد کرد. پیرو این نکات دیپلماسی ایرانی برای بررسی تاثیر امضای توافق صلح میان نیروهای طالبان با ایالات متحده آمریکا بر تحولات سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک افغانستان، گفت وگویی را با محسن روحی صفت، رایزن سابق اقتصادی ایران در مالزی، سرپرست سابق سرکنسول گری جمهوری اسلامی ایران در مزار شریف، پیشاور، قندهار، رئیس سابق ستاد افغانستان و کارشناس مسائل شبه قاره و جنوب شرق آسیا انجام داده است که در ادامه می خوانید:

پس از کش وقوس های فراوان سرانجام مقامات آمریکایی و طالبان دیروز شنبه ۱۰ اسفند /۲۹ فوریه در دوحه، پایتخت قطر توافقنامه‌ای را برای پایان دادن به درگیری‌های تقریبا دو دهه ای خود در افغانستان امضاء کردند. از نگاه شما و در یک ارزیابی کلان آیا حصول این توافق می‌تواند تاثیر مثبتی بر وضعیت امنیتی افغانستان بگذارد؟

واقعیت آن است که افغانستان سال های مدیدی است که درگیر جنگ داخلی، ناامنی مفرط ناشی از دخالت بازیگران بین المللی، فقر و درگیری‌های خونین است که عمر آن به یک نسل می رسد. از این رو می‌توان انتظار داشت که امضای توافق صلح میان آمریکا و نمایندگان طالبان تا اندازه ای می تواند برای کاهش تنش و افزایش امنیت در افغانستان خوش یمن باشد. چرا که امضای به نتیجه رسیدن مذاکرات واشنگتن و طالبان را می توان یک نقطه عطف در تاریخ افغانستان تصور کرد. اگرچه امضای این توافق برخلاف آرمان ها، اهداف و وعده هایی بود که ایالات متحده آمریکا تقریباً دو دهه پیش در ورود به افغانستان مطرح کرده بود. چون که مقامات کاخ سفید در آن دوران سخن از تشکیل یک آرمان شهر در افغانستان برای مردم این کشور می دادند که توسعه، امنیت پایدار و پیشرفت اقتصادی در آن تبلور خواهد یافت و یک جامعه مدنی ایده‌آل با دموکراسی رو به رشد برای مردم افغانستان رقم خواهد زد. اما در عمل، نه تنها هیچ کدام از این وعده های آمریکا محقق نشد، بلکه نتیجه اشغال افغانستان توسط نیروهای نظامی آمریکا و ناتو بی ثباتی، جنگ، ناامنی و بسیاری دیگر از مشکلات برای مردم افغانستان بود. در کنار آن ایالات متحده با خرج 
میلیاردها دلار و کشته شدن هزاران سرباز ناتو و ارتش امریکا در جنگ افغانستان با هدف تقابل و نابودی نیروهای طالبان، پس از نزدیک به ۲۰ سال به نقطه ای رسیده است که از همان جا جنگ را شروع کرده بود. به عبارت دیگر اکنون پس از دو دهه کاخ سفید، نه تنها نتوانست طالبان را از بین ببرد، بلکه رسما آن را به عنوان یک نیروی تأثیرگذار افغانی پذیرفت و به واسطه قدرت گیری این نیروها و تسلط بر بیش از نیمی از خاک افغانستان، واشنگتن ناچار به مذاکره با آنها شد. این مسئله به صورت واضح و آشکار نشان از شکست سیاست های ایالات متحده آمریکا در خصوص نابودی طالبان و به ارمغان آوردن رشد و پیشرفت در افغانستان دارد. اما با وجود این مسائل به نظر می‌رسد که حصول این توافق برای مردم افغانستان اتفاق میمون و مبارکی است چرا که می تواند دست نیروهای خارجی را در عرض ۱۴ ماه از خاک افغانستان بر اساس مواد توافقی بین آمریکا و طالبان کوتاه کند. این مسئله بستر را برای شکل‌گیری مذاکرات بین الافغانی بدون حضور نیروهای خارجی فراعم خواهد کرد. 

اگرچه پیرو نکات شما و بر اساس مواد مندرج در توافق صلح میان ایالات متحده و طالبان قرار است که ظرف ۱۴ ماه تمام نیروهای نظامی آمریکا و ناتو از افغانستان خارج شوند که در اولین مورد و بر مبنای یکی از مفاد این توافقنامه، آمریکا موظف است ظرف ۱۳۵ روز شمار سربازان خود در خاک افغانستان را از ۱۳ هزار نفر به ۸۶۰۰ نفر کاهش دهد. اما بسیاری معتقدند که به واسطه موقعیت و جایگاه ویژه جغرافیایی و اقتضائات بسیار خاص ژئوپلیتیکی افغانستان در هم مرزی با جمهوری اسلامی ایران و چین و نیز اشراف به کشور روسیه، آسیای میانه و شبه قاره، آمریکایی ها نمی‌تواند افغانستان را در پیشبرد اهداف و منافع خود به ویژه در تقابل با تهران و پکن نادیده بگیرند. لذا نباید به تحقق این توافقنامه چندان خوشبین بود. چرا که دونالد ترامپ تنها به واسطه نیاز به یک برگ برنده دیپلماتیک در ماه‌های منتهی به انتخابات ریاست جمهوری است که این توافق را خواهد پذیرفت و پس از انتخابات و در صورت پیروزی مجدد به احتمال بسیار زیاد این توافق از جانب کاخ‌سفید نادیده گرفته خواهد شد کما این که ترامپ در طول مدت ریاست جمهوری خود به وضوح نشان داده است که هیچ گونه پایبندی به هیچ کدام از توافقات، پیمان نامه ها و حتی سخنان خود ندارد. تحلیل شما در این رابطه چیست؟

من هم با این نظر بسیار موافقم چراکه جایگاه ویژه ژئوپلیتیکی افغانستان برای پیشبرد اهداف و منافع آمریکا در تقابل با ایران و چین برای کاخ سفید بسیار حائز اهمیت است. بنابراین در منطق رئالیستی قابل باور و پذیرش نیست که آمریکا بخواهد خاک افغانستان را برای همیشه ترک کند و یا اینکه پس از خرج میلیاردها دلار و کشته شدن بسیاری از نیروهای نظامی خود بدون حقوق اهداف خود خاک این کشور را ترک کنند بهانه های بسیار متعددی برای تداوم حضور نیروهای نظامی ارتش ایالات متحده آمریکا در خاک افغانستان وجود دارد. کما این که برخی از مقامات آمریکایی مانند مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا و مارک اسپر، وزیر دفاع این کشور از هم اکنون این هشدار را داده اند که اگر طرفین این توافقنامه اقدامات مشخصی را که درچهارچوب آن تعیین شده انجام ندهند و به تعهدات و وعده‌های خود عمل نکنند، این تواقنامه هیچ ارزشی نخواهد داشت. لذا ایالات متحده با دقت بر موضوع پایبندی طالبان بر تعهداتش نظارت خواهد داشت و برنامه تخلیه نیروهایش از این کشور را نیز متناسب با اقدامات آینده طالبان تنظیم خواهد کرد. همین سخنان و نکات نشان می‌دهد که این توافق بسیار شکننده است و با روی دادن کوچکترین درگیری و کشته شدن نیروهای نظامی آمریکایی و ناتو این امکان وجود دارد که تمام این توافق نامه تحت‌الشعاع قرار گیرد. لذا باید این احتمال را داد در آینده و به خصوص بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا شاهد وقوع برخی درگیری‌های مقطعی باشیم که دوباره وضعیت را به نقطه آغاز و پیش از مذاکرات بازگرداند. اگرچه این تحلیل ها قدری بد بینانه است، اما باید این نکات مهم در نظر گرفته شود.
ضمن این که این توافق می تواند قمار سیاست خارجی دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا در ماه های منتهی به انتخابات ریاست جمهوری قلمداد شود، چرا که امضای این توافق توسط طرف آمریکایی به طالبان مشروعیتی بین‌المللی خواهد بخشید که یا می تواند در سایه کاهش و توقف کشته های ارتش این کشور در درگیری ها با طالبان و قطع هزینه‌های مالی و تسلیحاتی به عنوان نقطه مثبت در میان افکار عمومی آمریکا و افزایش نفوذ ترامپ قلمداد شود و از آن سو نیز این اقدام ترامپ در امضای توافق با طالبان و خروج از افغانستان به واسطه تبعات سوء سیاسی، امنیتی و ژئوپلیتیکی در پیشبرد راهبرد های ایالات متحده آمریکا نهایتا به تضعیف و نابودی جایگاه ترامپ در آستانه انتخابات سال ۲۰۲۰ بینجامد. اما علی رغم تمام این نکات که می تواند تهدیدی برای تحقق توافقنامه صلح و افزایش امنیت و حصول صلحی پایدار در افغانستان باشد باید نگاه خوش بینانه ای به آثار مثبت این توافقات میان آمریکا با طالبان داشت که به جنگ و خونریزی های بیش از ۴۰ ساله در این کشور پایان دهد و در ادامه دخالت نیروهای خارجی در افغانستان را قطع کند. من امیدوارم که روزی افغانستان به این نقطه برسد.

نکته بسیار مهم و البته حاشیه ای دیگر در جریان امضای توافق میان طالبان و آمریکا این بود که بر مبنای اخبار واصله این توافقنامه در حالی از سوی نماینده آمریکا امضا شده است که در سربرگ آن عنوان «امارت اسلامی افغانستان» که سیستم سیاسی مد نظر طالبان در زمان تصاحب کابل و حکومت بر کل افغانستان بود، قید شده است. آیا ذکر این نام به معنای آن است که ایالات متحده آمریکا حکومت طالبان را بر افغانستان به رسمیت شناخته است؟ در این صورت تکلیف دولت کابل به کجا خواهد رسید؟ آیا از نظر دیپلماتیک پذیرش دو دولت در خاک افغانستان به طور همزمان از سوی یک کشور قابل توجیه است؟

بله این نکته بسیار مهم و حاشیه‌ای که شما به آن اشاره کردید اتفاقاً در همان مراسم امضای توافق صلح میان ایالات متحده آمریکا و طالبان دردوحه از سوی مقامات کاخ سفید گوشزد شد. اما در همان مراسم در قطر، آمریکایی‌ها تصریح کردند که ذکر این نام تنها به معنای آن است که ما طالبان را با این نام می شناسیم و این به معنای پذیرش حکومت طالبان بر افغانستان نیست. اما در عین حال من معتقدم ذکر چنین نامی در توافقات نشان از این دارد که موضع آمریکا در تقابل با طالبان، موضع چندان قدرتمندی نبوده است، بلکه این نیروهای طالبان بودند که در موضع قدرت قرار داشتند. کما اینکه آمریکایی‌ها در نهایت نتوانستند این نام یعنی دولت اسلامی افغانستان را از متن نهایی مذاکرات حذف کنند. هر چند که آمریکا این تذکر را در آن جلسه داد.

ساعاتی پیش وزارت امور خارجه کشور در خصوص امضای توافق میان آمریکا و طالبان در بیانیه ای تاکید کرد که جمهوری اسلامی ایران از هر تحولی که به صلح و ثبات در افغانستان کمک نماید استقبال می‌کند. اما حصول این توافق میان آمریکا و طالبان به معنای آن است که تحرکات دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران با طالبان به محاق خواهد رفت؟

خیر من معتقدم که وضعیت کنونی افغانستان به گونه ای است که نمی توان در کوتاه مدت و میان مدت شاهد افزایش امنیت و شکل گیری صلح و ثبات پایدار در کل خاک این کشور بود. چون رسیدن به این مرحله نیازمند حضور تمام کشورهای پیرامونی به منظور کمک به دولت افغانستان در این راه است. این مسیر یک مسیر بسیار پیچیده ای است که به واسطه حضور بازیگران متعدد و متنوع داخلی افغانستان نیاز جدی به یک برنامه ریزی دقیق و  و طولانی مدت دارد. لذا در آینده قطعا شاهد فراز و نشیب های زیادی در صحنه سیاسی افغانستان خوایم بود کما این که در گذشته شاهد این فراز و نشیب ها بوده ایم. ایران به واسطه امنیت خود در سایه همسایگی با افغانستان باید نقش خود را در ارتقای صلح و امنیت در این کشور کماکان ایفا کند. هر چند که در این مدت در سایه پیگیری تلاش های دیپلماتیک ایران، هم با طالبان و هم با دولت کابل تا اندازه ای به تحقق صلح و ثبات در این کشور کمک شد، اما یقینا باید این کمک ها و تحرکات دیپلماتیک، هم با دولت کابل و هم با طالبان تداوم پیدا کند. لذا امضای توافق صلح میان نیروهای آمریکایی و طالبان به معنای پایان دادن به نقش ایران در تداوم صلح و ثبات در افغانستان و یا پایان دادن به مناسبات تهران و طالبان نیست.
 

کلید واژه ها: محسن روحی صفت افغانستان آمریکا طالبان دونالد ترامپ ایران توافق صلح آمریکا و طالبان


( ۱ )

نظر شما :

پارسی ۱۲ اسفند ۱۳۹۸ | ۱۹:۱۶
جمهوری اسلامی باید راهبرد خود در منطقه را تغییر دهد و با توجه به کاهش مشارکت مردم در انتخابات مجلس این پیام را از مردم دریافت و به این واقعیت پی ببرد که راه موفقیت و به روزی ایران و مردم در پیشبرد صلح و همگرایی در منطقه است نه در اختلاف افکنی و ایجاد چالش .