ایران و عربستان چهارسال بعد از قطع رابطه

تهران- ریاض، نیازمند جدال دیپلماتیک نه نظامی

۱۰ اسفند ۱۳۹۸ | ۱۸:۰۰ کد : ۱۹۸۹۹۰۶ اخبار اصلی خاورمیانه
زینب اسماعیلی در یادداشتی می نویسد: در مورد مشکوک‌بودن آتش‌سوزی، تمایل عربستان به این اتفاق، تهییج احساسات مردمی و سابقه ماجرا از فاجعه منا تا حادثه ناخوشایند فرودگاه جده، شنیده و خوانده‌اید، اما این غیرقابل کتمان است که بهانه نهایی را خودسرهای ایرانی دست حکومت عربستان دادند.اما چهار سال گذشته و هنوز راه‌حلی برای بازگشودن این گره پیدا نشده.
تهران- ریاض، نیازمند جدال دیپلماتیک نه نظامی

نویسنده: زینب اسماعیلی‌سیویری

دیپلماسی ایرانی: چهار سال‌ و دو ماه از تعطیلی سفارت عربستان در ایران و قطع کامل رابطه ریاض با تهران می‌گذرد؛ شاید باورکردنی نباشد، اما این نقطه عطف اوج بحران‌های دو کشور بزرگ مسلمان منطقه خاورمیانه است؛ زمانی ‌که گروهی خودسر به دنبال احساسات تهییج‌شده مردم بعد از اعدام شیخ نمر، مقابل ساختمان کنسولگری عربستان در مشهد تجمع کردند و گروه دیگری شبانگاه 12 دی‌ماه 94، از کوچه پشتی وارد ساختمان سفارت عربستان در تهران شده و ساختمان را آتش زدند و شد آنچه نباید می‌شد. در مورد مشکوک‌بودن آتش‌سوزی، تمایل عربستان به این اتفاق، تهییج احساسات مردمی و سابقه ماجرا از فاجعه منا تا حادثه ناخوشایند فرودگاه جده، شنیده و خوانده‌اید، اما این غیرقابل کتمان است که بهانه نهایی را خودسرهای ایرانی دست حکومت عربستان دادند. اما چهار سال گذشته و هنوز راه‌حلی برای بازگشودن این گره پیدا نشده. کلاف سردرگمی که پیش‌روی ماست، دو راه بیشتر ندارد؛ یا بازکردن گره با صبر و حوصله یا پاره‌کردن کلاف. اگرچه هنوز مشخص نیست سرنوشت این کلاف سردرگم چه می‌شود، اما ناگفته پیداست که نخ پاره رابطه هیچ‌گاه مثل قبل نمی‌شود و بهتر آن است که با حوصله باز شود.

چندسال می‌توان این راه را ادامه داد؟

اما آنچه اکنون از رابطه دو کشور پیش‌روی ماست این است؛ هر دو کشور اتهاماتی نسبت به همدیگر مطرح می‌کنند و بعد پاسخی به اتهامات یکدیگر می‌دهند و اتهام زده‌شده بر فهرست پیشین افزوده و ماجرا ختم می‌شود تا غائله بعدی.

اما سؤال اینجاست؛ آیا عربستان و ایران می‌توانند این مسیر نه‌چندان مطلوب را برای زمانی طولانی ادامه دهند؟

این دو کشور هر دو مسلمان هستند. هر دو از حوزه نفوذی در منطقه خاورمیانه برخوردارند و با کشورهای خارج از منطقه نیز ارتباطاتی دارند. اکثریت مسلمان ایرانی برای اعزام به حج، اشتیاق فراوانی دارند و این دو کشور را نیازمند ارتباط با هم می‌کند. عربستان به واسطه میزبانی از بیت‌الله‌الحرام و مدینه‌النبی برای خود در جهان اسلام جایگاه خاصی قائل است، ازهمین‌رو مناسک حج و ترتیبات آن را از مسائل سیاسی جدا کرده است. با این اوصاف با توجه به اهمیت حج برای کشوری مثل ایران می‌توان سخن دیپلمات‌های کهنه‌کار این حوزه را تکرار کرد که «حج نه نشانه است و نه نیست».

اما دو کشور بزرگ مسلمان منطقه غیر از بحث‌های ایدئولوژیک بر سر موضوع نفت و قیمت آن نیازمند همکاری و اتحاد با یکدیگر هستند، در غیر این صورت آنها در حفظ منابع مالی خود با مشکل جدی مواجه می‌شوند.

بی‌میلی به پیام تمایل برای گفت‌وگو

چرا با اینکه رئیس‌جمهور و وزیر خارجه ایران بارها ابراز تمایل کرده‌اند که حاضر به مذاکره با عربستان و رفع کدورت هستند، پالس مثبتی از سوی عربستان شنیده نمی‌شود؟

آیا آنها تصور می‌کنند که این پیام تنها یک ابراز علاقه‌مندی سیاسی است و بار اجرائی ندارد؟ یا نفع خود را در کشدارکردن این وضعیت می‌دانند.

ریاض شرایط منطقه را به درست یا غلط این‌گونه تبیین کرده که وضعیت ایران مناسب نیست. تحریم‌ها توان این کشور را کم کرده و رابطه دیپلماتیکش نیز با کشورهای فرامنطقه‌ای چندان مطلوب به نظر نمی‌رسد. طبیعتا اندک رابطه مطلوب تهران با هر پایتخت اروپایی یا آسیایی نیز به مدد اهرم‌های عربی از قبیل پول، قرارداد خرید تسلیحات و ... می‌تواند دستخوش تغییر شود.عربستان رانده‌شده از دولت اوباما در سال‌های اخیر، حالا نیازمند خرید وجاهت از آمریکای ترامپ است؛ چه با میزبانی از او در اولین سفر خارجی و چه با «گاو شیرده خوانده‌شدن» بعد از قرارداد هنگفت خرید سلاح از آمریکا.

به زعم خاندان سلطنتی عربستان، اکنون و به وقت تحریم ایران، زمانش هست که بیشترین تلاش برای بهبودی رابطه با واشنگتن انجام شود، این رقابت دیرپا حتی در دوران حکومت پهلوی هم وجود داشت.

نفوذ یا دخالت، مسئله این است؟

اما اینها تنها عامل نیست. آنچه آنها نقش مداخله‌گرایانه ایران در منطقه می‌خوانند و آنچه تهران، حوزه نفوذ می‌خواند، اصلی‌ترین مسئله تنش عربستان و ایران است.

عربستان نمی‌تواند نقش و رابطه ایران در یمن و رفاقتش با حوثی‌ها را بپذیرد، آن‌هم وقتی یمن به‌عنوان همسایه جنوبی روزگاری جزء خاک شبه‌جزیره عربستان بوده است.برای عربستان حضور و نقش ایران در سوریه و رابطه‌اش با بشار اسد قابل فهم نیست، ازهمین‌رو بدون ایفای نقش مثبت به تجهیز داعش و سلفی‌گری می‌پردازد.از همین دست مثال‌ها بسیار است، وقتی ایران در عراق می‌تواند بر انتخاب و چینش دولت تأثیر بگذارد یا در لبنان با قوی‌ترین گروه نظامی آن کشور ارتباط و هم‌پیمانی دارد، بدیهی است که ریاض لب به لب همسایگی خود چنین سطح نفوذی را نمی‌تواند هضم کند، زیرا حضور نظامی باشد یا مستشاری، آن‌ هم در مواجهه با عربستانی که نخست‌وزیر لبنان را در میهمانی حبس می‌کند،‌ در کشورهای دیگر مسلمان جایگاه برادر بزرگ‌بودن خود را کم‌کم از دست داده، ولی هنوز در تقلای بازسازی آن نقش است.

در جدیدترین اتفاق می‌توان به‌عنوان‌نمونه، راه‌ندادن وزیر بهداشت قطر برای جلسه مقابله با کرونا در کشورهای عربی را مثال زد؛ یعنی سطح بازی این‌قدر نازل شده است.

حوادثی مثل حمله به آرامکو، ‌تجاوز به نفت‌کش‌ها و تابستان داغی که منطقه، به‌ویژه تنگه هرمز به خود دید، رابطه دو کشور را بیش از پیش تخریب کرده است.

اما این نزاع کلامی و سیاسی تا به کجا می‌تواند ادامه پیدا کند؟ برای پنج سال، یک دهه؟ از این نزاع چه کسانی نفع می‌برند و چه کسانی متضرر می‌شوند. بدون‌شک منطقه خلیج فارس و مردمان آن متضررترین افراد این نزاع دیپلماتیک است.

آنچه ناگفته پیداست، نیاز دو کشور به یک مذاکره رودررو است. کار آن دو با میانجی به پیش نمی‌رود، زیرا هیچ‌یک از دو پایتخت، چنین نقشی به هیچ کشور سومی نداده‌اند.  

مربع گفت‌وگو باید آغاز شود

تهران و ریاض نیازمند مواجه‌شدن هستند؛ مواجهه دیپلماتیک؛ مواجهه‌ای که در آن بر سر هر اتهامی که به یکدیگر می‌زنند به گفت‌گو بپردازند. درحالی‌که عربستان معتقد است ایران دست به ارسال سلاح زده، ایران معتقد است عربستان تروریسم ارسال می‌کند. درحالی‌که عربستان معتقد است ایران به یمنی‌ها سلاح داده تا آرامکو و فرودگاه ریاض هدف قرار گیرند، تهران معتقد است جده خود به چنین توانی دست یافته‌ است. درحالی‌که ایران و عربستان بر سر قطر و رابطه با این کشور به جدالی نه‌چندان خوشایند پرداخته‌اند، باید بپذیرند که تاریخ و جغرافیای کشورها قابل تغییر و جابه‌جاکردن نیست.در جهان فعلی همه کشورها ناگزیر از استفاده از توان دیپلماسی هستند؛ توان گفت‌وگو بر سر مسائل مفهومی که به‌جای موضوع توافق به موضوع جدال تبدیل شده‌ است.

بهتر آن است که دو کشور ابتدا بپذیرند که بحرانی در رابطه آنهاست. بحران موجود به ضرر هر دو آنها و دیگران است.

در گام‌های بعدی از مربع گفت‌وگو باید بحران فی‌مابین را تحلیل کرده و به علت آن بپردازند.ایران و عربستان باید بدانند که گفت‌وگو تنها برای پیشبرد امور نیست، بلکه برای رفع سوءتفاهمات بین دو کشور هم هست؛ سوءتفاهماتی که نه‌تنها در سال‌های اخیر، بلکه در چند دهه اخیر مانع همکاری دو کشور و ایجاد یک ائتلاف مستقل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در منطقه خاورمیانه شده است. ایران و عربستان نیازمند یک جدال جدی و پرمفهوم و زمان‌بر دیپلماتیک هستند./شرق

کلید واژه ها: ایران و عربستان سعودی عربستان سعودی روابط ایران و عربستان تهران و ریاض اختلافات تهران و ریاض حمله به سفارت عربستان


نظر شما :

hiwa ۱۱ اسفند ۱۳۹۸ | ۰۹:۴۰
خانم اسماعیلی ! یمن جزء خاک عربستان سعودی بوده؟ واقعاً؟ بهتر است کمی تاریخ مطالعه کنید. جهت اطلاع شما ، در بین کشورهای جنوبی ما دو کشور هستند که واقعاً کشور محسوب می شوند. یمن و عمان.
حسینی ۱۱ اسفند ۱۳۹۸ | ۰۹:۴۲
روابط ایران و عربستان تابعی از روابط و تنش میان ایران و امریکاست. هر گاه تنش میان ایران و امریکا افزایش یابد عربستان سعی در سوء استفاده بر می آید. بهم ریختگب روابط ایران و عربستان معلول است. علت را دریابید. روابط با امریکا اصلاح شود.
Akbar ۱۱ اسفند ۱۳۹۸ | ۱۱:۵۱
اولا فروکاستن قطع روابط دیپلماتیک به یک مساله در کنسولگری بیشتر پاک کردن صورت مساله هستش دوما سطح رقابت ایران و عربستان و بازی هر دو در منطقه که بازی با حاصل جمع صفر هستش ابتدا دو کشور رو به یک طلاق عاطفی و پس از مساله کنسولگری به طلاق کامل کشونده سطح روابط تا زمانی که هر دو طرف فکر می کنند می تونن طرف مقابل رو شکست بدهند ادامه خواهد داشت زمین بازی منطقه ما یک زمین بازی با بازیگران صرفا منطقه ای نیست که بازیگران منطقه بتونن خودشون با هم تصمیم بگیرند چون تقریبا کل دنیا در منطقه منافع دارن در منطقه ایران بیشتر از بقیه مستقل عمل می کنه و عربستان اگر هم بخواهد امریکا اجازه ای به او نخواهد داد شما تصور کنین فردا ایران و عربستان با هم گل و بلبل شوند، اون موقع پروژه فشار حداکثری به کجا خواهد رفت؟ عربستان بخشی از پازل فشار حداکثری هستش و این بازی تا تغییر محاسبات همه قدرتهای منطقه ای و فرا منطقه ای ادامه خواهد داشت. سطح روابط ایران و عربستان رو ایران و عربستان تعیین نمی کنند بلکه ایران و امریکا تعیین می کنند یا باید ایران از پا دربیاد و یا باید امریکا هزینه اش در منطقه افزایش پیدا کنه و هزینه هاش از فایده هاش پیشی بگیره ایران تقریبا محاسبات چین و روسیه و تا حدودی اروپا رو تغییر داده ولی هنوز محاسبات امریکا تغییر نکرده و امریکا ایران رو به عنوان یک قدرت منطقه ای نپذیرفته. البته ادامه فشار حداکثری اگر با فایده کم برای امریکا باشه مطمینا اونها هم به ناچار خواهند پذیرفت دوران سختی است برای ایران و برای منطقه امیدوارم که با هزینه های کم و هرچه زودتر منطقه روی ارامش رو ببینه
ندیر ۱۲ اسفند ۱۳۹۸ | ۰۳:۰۵
تحلیل بسىار نازلی بود.