اربیل در برزخ تصمیمگیری میان بغداد و واشنگتن
کردهای عراق بعد از ترور سردار سلیمانی چه میخواهند و چه در سر دارند؟
نویسنده: علی اسدی، کارشناس مسائل عراق
دیپلماسی ایرانی:ترور سردار قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس، در سوم ژانویه 2020 (13 دی 1398) را میتوان لحظه رخداد در مسیر تحولات سیاسی کشور عراق و حتی منطقه خاورمیانه مورد ارزیابی قرار داد. لحظه رخداد، به معنای اتفاق افتادن یک اتفاق، حادثه و رویداد است که سیر تحولات و وقایع تاریخی به بعد و قبل از آن تقسیم شوند. برای نمونه وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1978 و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 لحظاتی هستند که میتوان روند تحولات تاریخی را به قبل و بعد از آنها تقسیم کرد.
بر اساس همین قاعده شهادت سردار سلیمانی را نیز میتوان همچون گرانیگاهی تاریخی در سیر تحولات سیاسی عراق مورد ارزیابی قرار داد که از دورن آن بازیگران مختلف صحنه سیاسی این کشور باید جایگاه و موضع خود را با این رخداد تعیین کنند. در شرایط کنونی نیز یکی از بازیگران مهم در صحنه سیاسی عراق که باید در وضعیت بعد از ترور سردار سلیمانی و ابومهدی مواضع و رویکرد خود را مشخص کنند، حکومت اقلیم کردستان است. در واقع، هدف نوشتار حاضر این است که کنش کردها و فرآیند آتی رویکرد احتمالی آنها مورد تحلیل قرار بگیرد.
بازی یک بام و دو هوای کردها در روند تحولات پس از ترور سردار سلیمانی
بعد از ترور سردار سلیمانی، یکی از مهمترین تصمیمات سرنوشتساز تاریخ سیاسی عراق را میتوان مصوبه پارلمان عراق مبنی بر اخراج نظامیان خارجی از کشور دانست که در 5 ژانویه 2020 (15 دی 1398) از سوی نمایندگان مجلس ارائه شد. بعد از تصویب این طرح، اکنون دولت عراق مصمم است که در نظامیان خارجی به ویژه آمریکایی را اخراج کند و در این مسیر آنچنان که سرتیپ عبدالکریم خلف، سخنگوی عادل عبدالمهدی فرمانده کل نیروهای مسلح عراق میگوید، تصمیم اخراج نیروهای خارجی یک تصمیم حاکمیتی است و شامل تمامی خاک عراق از جمله اقلیم کردستان میشود چراکه بخشی از عراق است.
اما علیرغم تاکید دولت عراق بر ضرورت پایان حضور آمریکا در کشور عراق، در چند روز گذشته از یک سو شاهد دیدار مسعود بارزانی، رئیس سابق اقلیم کردستان با استیو فیگن، سرکنسول آمریکا در اربیل و از سوی دیگر، اظهارات نچیروان بارزانی، رئیس اقلیم کردستان، مبنی بر مخالفت ضمنی با خروج آمریکاییها از عراق به دلیل احتمال قدرتگیری مجدد نیروهای داعش بودهایم. همچنین، برخی منابع حاکی از آن هستند که حکومت اقلیم کردستان در زمینه احداث چهار پایگاه نظامی از جمله پایگاه حریر در اقلیم کردستان چراغ سبز نشان داده است. مجموع این کنشهای مقامت سیاسی اقلیم کردستان نشانگر مواضع مبتنی بر همراهی غیرمستقیم با آمریکا و دوری از اراده دولت عراق و عدم حسن نیت نسبت به ایران هستند.
آمال و نگرانی کردها و عدم عبرت گرفتن از تاریخ
با وجود شکست کردها در کرکوک و بازگشت 51 درصد مناطق تحت کنترل حکومت اقلیم به آغوش بغداد، در شرایط بحران جدید کردها از یک سو امیدوار هستند که آمریکاییها در حالت تنش با بغداد آنها را در مسیر تحقق رویای استقلال یاری دهند. از سوی دیگر، کردهای عراق در دو سطح نسبت به خروج نظامیان آمریکایی از عراق نگران هستند. در سطح اول آنها به شدت از این امر واهمه دارند که در صورت خروج آمریکاییها، بار دیگر داعش با تجمع و سازماندهی مجدد نیروهای خود مرزهای اقلیم را مورد تهدید قرار دهد. در سطح دوم نیز کردها نگران آن هستند که در صورت خروج آمریکاییها توازن قدرت را در مقابل حکومت مرکزی از دست بدهند و در موضع ضعف در برابر بغداد قرار بگیرند. با این وجود اکنون مساله این است که این نگرانیها نیز به هیچ عنوان بهانهای واقعی و درست برای سرپیچی کردها از قانون اساسی عراق نیست و این موضوع در میان مدت و بلند مدت به هیچ عنوان در راستای منافع اربیل نخواهد بود.
در واقع، کردهای عراق از دیر هنگام، یعنی از همان دوران قیام ملامصطفی بارزانی علیه حکومتهای مختلف عراق که از سال 1961 آغاز شد و تا سال 1975 ادامه داشت، همواره امیدوار بودهاند که آمریکاییها در مسیر تحققق استقلال و تجزیه از کشور عراق آنها را همراهی کنند اما تا کنون آنچه کردها دیدهاند، خیانت و بدعهدی بوده و هست. در شرایط کنونی نیز همانند گذشته به نظر میرسد کردها نیمنگاهی به حمایت آمریکا دارند و رویای آنها این است که دونالد ترامپ، شاید با پیچیدگی در تصمیمگیرهای خود، این بار تغییر در نگاه گذشته آمریکاییها ایجاد کند.
ترامپ؛ قربانی کننده کردها و نه نجاتبخش
مجموعه کنش کردها در تحولات عراق بعد از ترور سردار قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس آمیختهای از نگرانی نسبت به ایجاد تنش با حکومت مرکزی و امیدواری به حمایت آمریکا از آنها به شکل چرخش بنیادی در تحولات عراق بوده است یعنی آنها از یک سو، نمیخواهند با بغداد وارد تنش شوند و از سوی دیگر، بر خلاف قانون اساسی و مواضع دولت فدرال قصد دارند سربازان آمریکایی را حداقل در مرزهای اقلیم کردستان حفظ کنند. در خوانشی انتقادی از مواضع سیاستمداران اقلیم کردستان میتوان به چهار انتقاد جدی اشاره کرد.
الف) بر اساس قانون اساسی عراق، اقلیم کردستان بخشی از خاک و محدوده حاکمیت عراق است و هر گونه مصوبه پارلمان در بغداد برای حکومت اقلیم نیز الزامآور است. بنابراین، از نظر قانون اساسی کردها هیچگونه توجیهی برای حمایت یا اقدام در مسیر باقی ماندن نظامیان آمریکایی ندارند. مخالفت آنها با اخراج نظامیان آمریکایی میتواند به تنشافروزی آنها با بغداد و احتمالا مجازات سنگین علیه آنها در آینده منتهی شود.
ب) حمایت و احتمالا همکاری کردها در زمینه باقی ماندن نظامیان آمریکایی در شمال عراق، نتیجهایی جز اختلافافکنی با همسایهگان منطقهای هممرز با کشور عراق ، به ویژه جمهوری اسلامی ایران به همراه نخواهد داشت. در حقیقت، کردها باید بدانند که اعتماد به کشوری که بیش از 10 هزار کیلیومتر با آنها فاصله دارد نباید قربانی همکاری با یکی از مهمترین دوستان و حامیان خود در منطقه یعنی تهران شود. آمریکا دیر یا زود از منطقه خوارج خواهد شد و این تنها کردها هستند که باید تصمیم بگیرند که دشمنی و اختلاف با یکی از قدرتهای منطقهای همجوار خود میتواند چه تبعاتی برای آنها به همراه داشته باشد.
ج) حکومت اقلیم کردستان و شخصیتهای سیاسی کردی باید با درس گرفتن از تاریخ نسبت به این امر واقف باشند که اعتماد به آمریکا، برآیندی جز خیانت و خالی شدن پشت آنها در شرایط حساس تاریخی همانند سال 1975 به همراه نخواهد داشت. در نتیجه امر اگر کردها منازعه با بغداد را به قیمت حمایت از آمریکاییها به جان بخرند، باید در انتظار شکستی بزرگ باشند؛ زیرا دونالد ترامپ به تمامی متحدان خود حتی متحدان اروپایی و ناتوییاش نشان داده که تنها دوست و همراه روزهای خوش است.
د) در سطح چهارم کردها محکوم به زیستن در عراق واحد و یکپارچه هستند. شرایط و اوضاع و احول منطقهای و بینالمللی هر گونه حرکت کردها در مسیر حرکت به سوی استقلال و تجزیه عراق را سلب کرده است و در این میان این حکومت اقلیم است که باید منطقی تصمیم بگیرد و مطمئن باشد که تنها در همکاری با بغداد است که میتوان دغدههای امنیتی و اقتصادی خود را رفع کند.
نظر شما :