سیاست خارجی و آغاز دهه ۲۰۲۰
تهدیدی که لیبرال دموکراسی از سوی جمهوری اسلامی ایران احساس میکند
نویسنده: علی سیلمانی
دیپلماسی ایرانی: سه عامل؛ "شناخت سیاست بینالملل"، "قابلیتها" و "دانش سیاست خارجی" از عوامل مهم زیستن با آرامش در روابط بینالملل است. با آغاز دهه 2020 ، ظاهرا سیاست بینالملل با تنش بین "لیبرال دموکراسی" به رهبری انگلیس و ایالات متحده امریکا و "خداسالاری" به رهبری جمهوری اسلامی ایران آغاز شده است. هر دو اعتقاد به حق بودن دارند. لیبرال دموکراسی توسط خداسالاری به چالش کشیده شده که با انقلاب اسلامی ایران به رهبری آیت الله روحالله خمینی آغاز و ادامه دارد. لیبرال دموکراسی با مرکزیت اروپا و امریکا و در مجموعه کشورهای مسیحی که در قالب "غرب"، شناخته میشود ادامه حیات خود را در خطر می¬بیند و خداسالاری هم با مرکزیت "ایران شیعه" با محدوده جغرافیایی کشمیر تا مدیترانه شناخته میشود و در معرض تعرض قرار دارد.
بعد از وقوع حمله به امریکا در شهریور 1380، توسط اسامه بن لادن، "تفکر لیبرال دموکراسی" که بعد از مرداد 1324 و خاتمه جنگ جهانی دوم، برای دههها تفکر غالب "حکومتداری" در روابط بینالملل شده است، خود را در معرض خطر فرسایش از سوی تفکر برخاسته از خاورمیانه به مرکزیت جمهوری اسلامی ایران میبیند. علیرغم حمله اعراب به خاک امریکا و پاسخ امریکا به مرکز تجمع پیروان بن لادن در افغانستان، تفکر لیبرال دموکراسی، با سوءاستفاده از فرصت بدست آمده و گره زدن تروریسم با تفکر خداسالاری، با حمله به افغانستان و در ادامه تجاوز به عراق، سوریه و زمزمه حمله به ایران مبارزه می¬کند. تصمیم انگلیس و امریکا برای "برچیدن" تفکر خداسالاری تحت عنوان "خاورمیانه بزرگ"، از بعد از حمله سال 1380 به امریکا به عنوان "حمله پییشگیرانه" استراتژی تفکر لیبرال دموکراسی علیه تفکر خداسالاری تعیین شده است و اجرا می¬شود.
ارزیابی قابلیتها و اهرمهای متقابل "تفکر لیبرال دموکراسی" و "تفکر خداسالاری"؛ قابل مقایسه نیست؛ مضافا اینکه، تفکر خداسالاری طی چهل سال بعد پیدایش، در تامین نیازهای اولیه و ضرورری حامیان، با نقصان رو به افزایش مواجه شده است. هرچند برخوردهای مدیریت شده نظامی/اقتصادی/سیاسی بین دو تفکر، منجر به اعلام پیروزی یکی بر دیگری شده است اما، از آنجایی¬که زمین بازی، سرزمین تفکر خداسالاری است، میتوان نتیجه گرفت؛ چشم انداز مسیر فعلی، به ضرر تفکر خداسالاری خواهد بود.
اگر بپذیریم هر دو طرف "تفکر لیبرال دموکراسی" و "تفکر خداسالاری" در وضعیت موجود، در مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند، برای تعیین راهبرد؛ سه مدل و یک پیشنهاد ارائه میشود: مدل ژاپن و آلمان و ایتالیا در مقابله با امریکا، منجر به شکست نظامی سه کشور، اشغال آنها توسط انگلیس/امریکا و تحمیل تفکر لیبرال دموکراسی بر جوامع آنها شد که البته، پیشرفت اقتصادی/اجتماعی به همراه داشت اما، تحت قیمومیت انگلیس و امریکا قرار دارند. مدل کره شمالی که در مبارزه با تفکر قالب لیبرال دموکراسی، ظاهرا دوام آورده اما، از نظر تامین نیازها، قابل مقایسه با دیگر جوامع نیست و فاصله بین مردم و دولتمردان در حال افزایش است. مدل انگلیسی؛ به صورت پنهانی، هدایت "قدرت سخت" امریکا در راستای تفوق تفکر لیبرال دمکراسی و سقوط کشورها در خاورمیانه است. مدل انگلیسی نمون¬ای موفق است.
دلیل موفقیت تفکر لیبرال دموکراسی در مقابل تفکر خداسالاری، تفکر انگلیسی در سیاست خارجی با استفاده از قدرت سخت امریکاست و از جمله عوامل تضعیف تدریجی حکومتها در خاورمیانه است. انگلیس در هدایت راهبرد امریکا تعیین کننده است و برای مهار امریکا؛ "باید فشار برروی انگلیس را افزایش داد."
نظر شما :